لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ تهران ۲۰:۱۲

گروگان آمریکایی سابق خواهان تغییر سیاست ایران است


بروس لنگن، سرکنسول آمریکا در تهران در زمان گرونگانگیری
بروس لنگن، سرکنسول آمریکا در تهران در زمان گرونگانگیری
سی سال پیش گروهی از دانشجویان ایرانی با حمله به سفارت آمریکا بیش از ۵۰ دیپلمات و کارمند این سفارتخانه را به گروگان گرفتند . آنها ۴۴۴روز در اسارت بودند.

بروس لنگن که در آن زمان سرکنسول سفارت آمریکا بود از جمله این گروگان‌های سابق است. با وجود آن تجربه تلخ وی معتقد است که آمریکا و جمهوری اسلامی ایران باید زمینه هایی برای بهبود مناسبات خود بیابند.

بروس لنگن در مصاحبه‌ای با رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی، تجارب و خاطرات خود از دوران گروگانگیری و دیدگاه‌هایش در مورد مناسبات فعلی ایران و آمریکا را بازگو می کند.

  • اولین واکنش و احساس شما به هنگام اشغال سفارت در روز چهارم نوامبر ۱۹۷۹ چه بود؟

بروس لنگن: واکنش و احساس اولیه من شوک ، خشم و تعجب بود. به زبان دیگر تمام احساسات انسانی که در یک چنین لحظه ای بروز می کند. من امیدوارم بودم که چنین حادثه ای روی ندهد.

ما حدس می زدیم که یک اتفاقی بیفتد، همانطور که در روزهای وقوع انقلاب در ماه فوریه آن سال دیدیم. اما امیدوار بودیم و دعا می کردیم که تکرار نشود. اما متاسفانه این حادثه روی داد و این بار به جای چند ساعت حمله به سفارت که در ماه فوریه اتفاق افتاد گروگانگیری ۴۴۴ روز طول کشید.
  • در این ۴۴۴روز با شما چگونه رفتار می شد؟

من از حق مسلم خود یعنی آزادی محروم شدم. تمام ۵۳ گروگان هر یک به شکلی و به درجات گوناگون مورد اذیت و آزار قرار گرفتند. اکثر همکاران من از جمله خود من در تمام این مدت در بازداشت انفرادی بودیم و این یک فشار شدید فیزیکی و روحی برای هر انسان و نقض شدید حقوق بشر است. ولی مهمتر از همه این است که در تمام این مدت ما از اساسی ترین حق خود یعنی آزادی محروم بودیم.

  • این تجربه چه تاثیری بر زندگی شما داشته است؟

واضح است که زندگی من را در آن مقطع دگرگون ساخت. و در دراز مدت تاثیر آن حادثه باعث شد که تعهد و وابستگی من به کشورم، به اهمیت دیپلماسی، به خانواده ام و همکارانم تقویت شود.

این تجربه ای منحصر به فرد بود، گروگانگیری و گروگان بودن در هر حالتی و موردی یک تجربه استثنایی است. اما مهمتر از همه این است که تحت تاثیر این حادثه من احساس کردم ایران آن سنت تاریخی مهمان نوازی و مهربانی با خارجی ها را فراموش کرده است. در آن زمان مسلما من بسیار خشمگین و عصبانی بودم ولی امروزه دیگر آن احساس را ندارم.

  • اکنون که به آن روزها فکر می کنید چه احساسی به شما دست می دهد؟

با یادآوری آن روزها یک نوع احساس تأسف عمیقی به من دست می دهد. می بینم که پس از ۳۰ سال هنوز ما زمینه های لازم برای بهبود مناسبات بین ایران و آمریکا را ایجاد نکرده ایم. این وضعیت برای هر دو کشور بسیار تاسف بار است.

من از شروع مذاکرات و تماس های اخیر که با گفت و گوهای ژنو آغاز شد خرسندم. این تماس باید گسترش یافته و هر دو طرف و بخصوص حکومت ایران باید دریابند که ایران و آمریکا منافع مشترک فراوانی دارند. ما باید راههای مناسبی جهت گفت و گو در مورد این منافع مشترک پیدا کنیم و این مسائل قاعدتا در جهان واقعی و امروزی باید دو طرف را به یکدیگر نزدیک‌تر کند.

  • اما برخی معتقدند که حکومت جمهوری اسلامی ایران آماده مذاکره با آمریکا نیست. آیت‌الله خامنه‌ای رهبر ایران باری دیگر ضمن حمله به دولت آمریکا اعلام کرد که واشینگتن قابل اعتماد نیست.

من از این نحوه برخورد و زبانی که رهبران ایران به کار می‌گیرند کلافه شده‌ام. سال‌های سال است که این حرف‌های تکراری را می‌شنویم. ایران باید این نحوه برخورد را کنار بگذارد و این تغییر باید از سوی رهبری کشور جاری شود. و با توجه به سخنان تازه رهبر ایران به اعتقاد من چنین تغییری به این زودی ها روی نخواهد داد.

  • بسیاری از مردم ایران خواستار مناسبات بهتری با دولت آمریکا هستند و بسیاری معتقدند که گروگانگیری کار اشتباهی بوده است. آیا شما از سوی گروگانگیران سابق نوعی اظهار تأسفی یا پشیمانی شنیده‌اید؟ آیا هیچیک از آنها سعی کرده است که با شما تماس بگیرد؟

تعداد کثیری از شهروندان ایرانی چنین نکاتی را با من در میان گذاشته‌اند. تعداد کثیری از ایرانیان مهاجر در آمریکا زندگی می‌کنند و عملاً آمریکا بعد از خود ایران محل سکونت بزرگترین جمعیت ایرانی‌تبار است. من از زبان این افراد اظهار تأسف در مورد موضوع گروگانگیری را شنیده‌ام ولی چنین موضوعی از سوی رهبری ایران عنوان نشده است.

  • بسیاری از دانشجویانی که جزو گروگانگیران سابق بودند اکنون جزو منتقدان جناح حاکم در دولت ایران هستند و به اشکال مختلف تحت فشار قرار دارند. یکی از آنها، محسن میردامادی، اکنون در زندان است و گزارش می شود که تحت فشار و آزارهایی قرار دارد که خود شما در دوره گروگانگیری تجربه کردید مثل بازداشت در سلول انفرادی. چه احساسی در این مورد دارید؟

نمی‌خواهم صراحتاً و قطعاً بگویم این حق آنها است و خود آنها باعث این شرایط شده اند ولی حقیقت این است که به دلایل گوناگون خود آنها مسبب این شرایط اند. اگر آنها امروز از مشارکت در حادثه گروگانگیری اظهار تأسف کنند من از آن استقبال خواهم کرد.

بازداشت و اعمال فشار به هر فردی به خاطر عقاید سیاسی اش کاری نادرست است و به همین خاطر من طرفدار آزادی تمامی این زندانیان هستم.

در عین حال هم اکنون سه آمریکایی کوهنورد هم در ایران زندانی هستند. افراد عادی و بی گناهی که در مرز ایران و عراق بازداشت شده و اکنون ماههاست در زندان هستند. سئوال من این است که حکومت ایران با زندانی کردن این افراد چه سودی می برد؟ و باز حکومت ایران با زندانی کردن آن افرادی که در روزهای انقلاب پرچمدار و پیشتاز این حرکت بودند چه سودی می برد؟

تمام این قبیل اقدامات باید متوقف شوند. این نوع رفتار از سوی حکومت و رهبری ایران ۳۰ سال پیش غلط بود و امروزه هم غلط است.

اسارت و بازداشت انسانها به خاطر مقاصد و نیات سیاسی یعنی درست همان کاری که انقلاب اسلامی ۳۰ سال پیش با ما کرد کاری نادرست است. یک چنین روشی از لحاظ معیارهای قانونی، سیاسی، فرهنگی و حتی اخلاقی و تاریخی نادرست است. یک چنین کاری زیر پا گذاشتن سنت های باستانی ایران در احترام به حقوق بشر و مهمان نوازی است.
XS
SM
MD
LG