رسانههای ایران، روز شنبه دهم تیر ماه سال جاری، از تظاهرات و اعتراض شماری از سهامداران بورس سهام تهران خبر دادند. در همین راستا برخی از سهامداران، سازمان بورس تهران را به «عدم صیانت از اطلاعات و سرمایههایشان» متهم کردند و روند فعالیت در بورس سهام تهران ساعاتی با اختلال روبه رو شد. البته این برای نخستین باری نیست که سهامداران و بخصوص سهامداران خرد علیه بورس سهام تهران اعتراض میکنند و آخرین بار آن هم نخواهد بود.
مثلاً سهامداران بورس سهام تهران در تاریخ ۲۴ آذرماه سال ۹۲ در نامهٔ سرگشادهای به حسن روحانی، رئیس جمهور و علی لاریجانی، رئیس مجلس، وزارت نفت را متهم به اقدامهای خلاف قانونی کردند که به موجب آن خسارت و زیان هنگفتی متوجه سهامداران صنعت پالایشگاهی بورس شده بود. یا در روز چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت سال ۹۴، گروهی از سهامداران بورس سهام تهران با در دست داشتن پلاکاردهایی خواهان پایان یافتن فساد سازمانیافته در بورس بودند و نسبت به عملکرد مدیران سازمان بورس و شائبه رانت در بعضی از سهام نظیر پالایشگاه اعتراض داشتند.
این بار اما سهامداران شرکت ناشر کنتورسازی ایران به بلاتکلیفی پرونده این شرکت و حبس سرمایه خودشان اعتراض دارند و خواهان تعیین تکلیف سرمایههایشان هستند، چه با طولانی شدن روند رسیدگی به پرونده این شرکت، آینده سرمایه این سهامداران روشن نیست. البته تنگناهای بورس سهام تهران بیشتر و بزرگتر از این است و گاه گاهی خود را به این شکل اعتراض سهامداران نشان میدهد. بورس سهام بخشی از بازار سرمایه یک اقتصاد است که کارکرد آن تجمیع و تکثیر سرمایه، تبدیل سرمایههای کوچک و راکد به سرمایه بزرگ و فعال ریسک پذیر و توزیع آن در میان بنگاههای اقتصادی است که نیازمند تأمین مالی هستند. کارکردهای بورس سهام- بجز تأمین مالی بنگاهها- ایجاد محیطی برای فعالیت سرمایه ریسک پذیر، تولید و توزیع اطلاعات، تشویق تبدیل سرمایه راکد به سرمایه فعال است. در غیر این صورت سرمایه راکد- به شکل پسانداز خانگی یا بانکی- نمیتواند مجالی برای رشد داشته باشد. بنگاهها با بکارگیری سرمایه بورس سهم و فروش سهام خود در آن رشد اقتصادی خود را تأمین مالی میکنند. رشد اقتصادی در عرصه کلان اقتصادی و بالطبع افزایش اشتغال نیز مشروط به فعال کردن سرمایه در بورس سهام است. البته این در صورتی است که بورس سهام کشور رقابتی بوده و دارای کارآمدی باشد، در غیر این صورت وجود برخی از تنگناها میتواند برخی از کارکردهای مثبت این بازار را منتفی نماید. در کشورهای در حال توسعه مانند ایران، بورس سهام دارای تنگناهای معینی است که کارآمدی آن را محدود میکند.
تنگناهای بورس تهران کدام است؟
بنا به ادبیات اقتصادی مالی و بورس سهام، بورس سهام کارآمد، بازاری است که اندازه آن- از نظر شمار سهامداران و شرکتهای ثبت شده، سهامداران، سرمایه گذاران و حجم سرمایه به قدری بزرگ است که فرد یا گروهی نمیتواند این بازار را تحت سیطره خود گرفته و تحولات آن را رقم بزند. افزون بر این صورتهای مالی شرکتهای ثبت شده در بورس سهام میبایست شفاف و دقیق بوده و بازگو کننده واقعیت تحولات اقتصادی شرکتها باشد. گردش اطلاعات در یک بورس کارآمد باید به گونهای باشد که همه بازیگران فرصت یکسانی را برای دسترسی به اطلاعات داشته باشند تا بازیگری نتواند بدون ریسک به سود غیرمتعارف دست یابد یا قیمتها را دستکاری کند. جهانی شدن و دیجیتال شدن بورسهای سهام فرصتی بوده تا این بخش مهم از بازار سرمایه بتواند به گردش اطلاعات سرعت و تنوع داده و مانع رانتجویی و سود بادآورده و بدون ریسک شوند. چنین امری شرط اصلی رقابت پذیری و رشد بورس سهام از نظر کمی (میزان سرمایه و شمار بنگاههای ثبت شده و سهامداران) است. بورس سهام تهران اما دارای تنگناهایی است که کارآمدی آن را زیر سؤال میبرد.
بورس سهام تهران منزوی از بورسهای جهانی نظیر لندن و نیویورک است. عمدتاً از شرکتهای دولتی یا شبه دولتی تشکیل شده است، و بازیگران این بورس و سهامداران هم غالباً دولتی یا شبه دولتی یا خرد هستند. اندازه بورس سهام تهران از نظر شمار شرکتهای ثبت شده، میزان سرمایه و شمار بازیگران و سهامداران کوچک است و به همین دلیل این بازار کاملاً رقابتی نیست و همه بازیگران امکان یکسان برای دسترسی به اطلاعات، سود، و ریسک ندارند. با کاستیهای نظام حسابرسی شرکتها در ایران قیمت سهام بازتاب کامل ظرفیت واقعی سود و ریسک شرکتها نیست، سود و زیان گاه غیرمتعارف این بورس سهام هم نماد این تنگناهاست.
پیامدهای ناکارآمدی بورس سهام تهران چیست؟
تنگناهایی که به آن اشاره شد، موجب میشود تا سود و ریسک به شکل موزون و عادلانه میان بازیگران تقسیم نشود. یکی از انواع رانت خواری در بورسهای کوچک و دولتمحور به شکل دسترسی به اطلاعات ویژه است. در چنین شرایطی گروهی از سهامداران موقعیت برتری را یافته تا بدون اینکه ریسکی را تحمل کنند به سودهای بادآورده دست یابند. در مقابل سهامداران خرد، زیان دیده و سرمایه خود را از دست داده و از بورس سهام حذف میشوند. چنین اعتراضاتی غالباً محصول همین فرایند یعنی زیان سهامدارانی است که به رانت اطلاعات و سرمایه دولتی بزرگ دسترسی ندارند و زیان میبینند. چنین روندی اگر تکرار شود و پایدار باشد، میتواند به فرار سرمایه از بورس سهام بینجامد. فرار سرمایه از بورس سهام و تبدیل آن به سرمایه راکد و یا سرگردان به معنای اثر منفی بر رشد اقتصادی و بالطبع اشتغال خواهد بود.
ختم کلام
بورس سهام ایران میتواند با جذب سرمایه راکد و یا سرگردان نقش مهمی را در ثبات اقتصادی و تجمع و تکاثر سرمایههای کوچک بازی کند. این بخش بازار سرمایه از همان کاستیهایی رنج میبرد که سایر بخشهای اقتصادی و بویژه بخش بانکی به آن مبتلاست. نبود شفافیت و دخالت دولت و شبه دولتیها از اساسیترین مشکلات این بورس سهام است که مانعی برای گسترش و رشد آن است. شرط افزایش سرمایه و اقبال عمومی به بورس سهام تهران، خصوصیسازی و ارتباط با بورسهای بزرگ سهام در جهان است. همان گونه که سرمایه کوچک، پراکنده و راکد نمیتواند نقش مهمی را در رشد اقتصادی بازی کند، سهامداران پراکنده، تک افتاده و خرد نیز نمیتوانند اهرمهای لازم برای اصلاحات بورس سهام را فراهم کنند. گسترش جامعه مدنی و بخصوص انجمنهای سهامداران میتواند نقش مهمی را در شفافیت، پاسخگوئی و بهبود قوانین و مقررات، نظارت بر کارکرد این بازار و همچنین کارآمدی بورس سهام تهران بازی کند.