روز ششم مهر در تقویم سازمان ملل متحد، روز جهانی «دسترسی آزاد به اطلاعات» است. این سازمان دسترسی آزاد به اطلاعات و گردش آزاد اطلاعات را از ارکان اصلی یک جامعه سالم میداند. آیا شرایط استفاده از حق مسلم آزادی دانستن برای شهروندان ایران هم فراهم است؟
روز دسترسی به اطلاعات آزاد یا گردش آزاد اطلاعات بهمعنی حق دانستن همگان است. سازمان ملل متحد تأکید میکند که همه حق دارند بدانند و از همهچیز آگاهی یابند. یونسکو، نهاد آموزشی و علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد، این روز جهانی را شش سال پیش مشخص و نامگذاری کرد.
یونسکو میگوید جامعۀ سالم جامعهای است که مردمش از حق کامل دانستن برخوردار باشند؛ حقی که بهگفتۀ این سازمان مثل یک کالای عمومی باید در دسترس همگان باشد.
یونسکو همچنین تأکید میکند که یک شهروند آگاه تصمیماتش هم آگاهانه خواهد بود و اینگونه مثال میزند: شهروندی که پای صندوق رأی میرود، وقتی از نحوۀ حکمرانی در کشورش آگاه باشد، میتواند حکمرانان را به دلیل تصمیمات و اعمالشان پاسخگو کند.
بهگفته این سازمان، دسترسی جهانی به اطلاعات به این معناست که همگان حق دارند اطلاعات را جستجو، دریافت و به دیگران منتقل کنند و این حق را، بی هیچ شک و شبههای، بخشی لاینفک از حق آزادی بیان میخواند و همزمان آن را با حق آزادی مطبوعات و رسانهها نیز در ارتباط مستقیم میبیند.
- محمدجواد اکبرین، پژوهشگر و روزنامهنگار در فرانسه، در گفتوگو با رادیو فردا در مورد حق دانستن و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران سخن گفت.
محمدجواد اکبرین: «به گمانم دسترسی به اطلاعات، امروز تبدیل به یک نبرد دائمی میان مردم و حکومت در ایران شده. یک مثال بزنم. در سالهای پایانی دهه ۷۰ در دولت اصلاحات، وقتی مجوز روزنامهها صادر شد و مطبوعات رونقی گرفته بودند، قوه قضائیه روزنامهها را پیاپی توقیف میکرد و هر روزنامهای که توقیف میشد، گردانندگانش میرفتند یک مجوز جدید میگرفتند و یک روزنامه جدید متولد میشد. آن زمان یکی از رهبران موسوم به انصار حزبالله که از گروههای فشار وقت بود، در یک مصاحبه گفته بود که ما با دشمنانمان جنگ خانهبهخانه داریم. چون هر روزنامهای را که میبندیم، یک روزنامه دیگر در میآورند.
همین مثال را اگر شما در نظر داشته باشید، [میبینید که] امروز هم همینطور است. مردم برای دسترسی آزاد به اطلاعات با حکومت جنگ خانهبهخانه دارند. حکومت هرجایی را فیلتر میکند، مردم دنبال فیلترشکن میگردند. هر رسانهای را که میبندد، مردم دنبال رسانه جایگزین میگردند. دهها کانال تلویزیونی جمهوری اسلامی را مردم مال خودشان و برای خودشان نمیدانند، آنها را دروغگو میدانند، برای همین دنبال رادیوها و رسانههای دیگری میگردند که از دسترس و سیطره جمهوری اسلامی بیرون باشد.
این نبرد دهههاست که ادامه دارد. تا امروز، پیروزش مردم بودهاند و به نظر میرسد که در آینده هم پیروز نهایی نبرد میان مردم و حکومت برای دسترسی به اطلاعات باز هم مردم خواهند بود.»
- رسول اصغری، دیگر روزنامهنگار باسابقه که مقیم فرانسه است، دربارۀ گردش آزاد اطلاعات از طریق نشریات میگوید که این تعریف به سادهترین بیان این است که مطبوعات، بدون هرگونه محدودیت یا تهدید و فشار و یا کنترلِ پیش از چاپ منتشر شوند و پس از انتشار از توقیف و تعطیل شدن خودسرانه در امان بمانند
رسول اصغری: «رسانههای ایرانی و بهویژه مطبوعات در یکی از سیاهترین، بیدفاعترین و -با کمی احتیاط اگر بخواهیم بگوییم- در بیمعناترین دوران حیات خودشان هستند. در واقع سرنوشت دیگر نهادهای مدرن و دموکراتیک را پیدا کردند که در جمهوری اسلامی از معنا و کارکرد واقعیشان تهی شدهاند و فقط پوستهای از آنها به جا مانده، با محتوایی ناهمخوان. روزنامهنگارهای ایرانی در شرایطی به سر میبرند که از تمامی حقوق خودشان، از مهمترین پیششرط و امکان فعالیت خودشان، یعنی بهرهمندی از حداقلی از آزادی بیان محروماند.
مطبوعات از یک طرف، درست مثل جامعه محنتزده ایران، درگیر یک بحران فراگیر است و از طرف دیگر، بهنسبت رابطۀ درهمتنیده و اجباریای که با رژیم سیاسی دارد، به درجاتی، از انحطاط آن هم مصون نمانده؛ یعنی اگر بخواهیم صریحتر و رادیکالتر بگوییم، خودش بخشی از این انحطاط است. یعنی هم قربانی است، هم انعکاس بیواسطۀ چنین دوران غمانگیزی است.
بخشی از رسانهها در ایران نه تنها از کارکرد اصلیشان که اطلاعرسانی درست، حرفهای و بهموقع و وفاداری به حقیقت است بازماندهاند، که در تولید بازتولید ایدئولوژی دیکتاتوریاند و در حال پهن کردن فرش مشروعیت ایدئولوژیک سرکوب هستند. بخشی از کار روزانه و همواره مطبوعات در ایران، عادی جلوه دادن یک وضعیت غیرعادی است، عادی جلوه دادن یک رژیم غیرعادی است. بهویژه صداوسیمای رژیم که نمیشود جز روابط عمومی تزویر و سرکوب توصیف دیگری از آن کرد.»
- رسول اصغری در این میان، در کنار آنکه حکومت میکند، از نقش پررنگ برخی از همکارانش نیز میگوید که به روند همکاری با حکومت تن میدهند، و میافزاید که اصلاً روزنامهنگاری در ایران بلاموضوع است.
رسول اصغری: «مطبوعات در ایران روز از پسِ روز بیشتر به صدای بهرهمندان سیاسی و اقتصادی تبدیل شدهاند و فکر میکنم بدون فراموش کردن نقش اصلی و تعیینکنندۀ جمهوری اسلامی در به وجود آوردن چنین وضعیتی بایستی بر مسئولیت شخصی روزنامهنگاران در تن دادن به این شرایط اشاره کرد. بالأخره نمیشود بخشی از یک چیز را بهعنوان یک حرفه و کار توجیه کرد. پرسش این است: بهراستی در دوران دیکتاتوری در رژیمی که در رأس [دولت] آن یک قاضیِ قتلعام قرار دارد، چه میشود نوشت؟! چه میتوان گفت و اساساً از روزنامهنگار چه انتظاری میتوان داشت؟ به همین دلیل هم هست که من تلخ و دردمندانه حرف میزنم.
معتقدم اساساً کار رسانهای در ایران بلاموضوع است. ما در اوج این تلخی، گاهی هم برای روزها و ساعتهایی هم که ابرهای تیره اندکی کنار میروند، در همان منافذ کوچک هم جسارت همکارانم را در داخل کشور میبینم؛ هزینهای که پرداخت میکنند، بیپناهیشان و آسیبهایی که میبینند... من از آن نمونههای کمیاب صحبت میکنم و این طور مواقع بیاختیار دلم میلرزد و میگویم شاید این تاب آوردن ارزشش را داشته باشد.»
کتاب نیز بخشی از اطلاعرسانی و فرهنگسازی در همۀ کشورهای جهان است و مسلماً ایران نیز از آن مستثنا نیست. اما سانسور بخشهایی از کتابها در جمهوری اسلامی در حالی که با حذف کلمات و عبارات آغاز شد و سپس به سطرها و صفحات رسید، اکنون فصلهای یک کتاب را نیز میتواند در بر بگیرد و تازه این در صورتی است که اصلاً کتاب اجازۀ چاپ دریافت کند.
موضوعات ممنوع و خطوط قرمز نیز آن چنان زیادند که عملاً نویسندگان را در ایران در بنبست قرار دادهاند. حالا حتی کار به کتب درسی ابتدایی نیز رسیده و حذف برخی متون در دوره ابتدایی و حتی تغییر عکسها هم حیرتانگیز بود. البته این اتفاق در مورد دیگر کتب مدارج تحصیلی بالاتر هم پیشتر انجام شده بود.
- رامین پرهام، نویسنده در فرانسه:
«دسترسی به شناخت برای نقد است، چرا که شناخت بدون نقد بیمعنی است. نقد هم بدون نقد دین بیمعنی است. هرگونه نقدی با نقد دین آغاز میشود و نقد دین است که عرصۀ شناخت را برای نقد دیگر زمینهها باز میکند. در فرهنگی که در آن دین امتناع تفکر را به همراه دارد و بزرگترین مانع بر سر راه اندیشه است، از نقد هم خبری نیست و از شناخت، چیزی جز پوستۀ تهی از محتوا باقی نمیماند. در ایران، نقد اسلام و قرآن و محمد و علی و اعوان و انصار ایشان نه در زمان شاه ممکن بود و نه البته امروز. باید به چنین وضعیتی یکبار برای همیشه پایان داد و تیشۀ نقد را در آزادی و امنیت کامل به ریشۀ اسلام زد.»
فریدمهاوس یا خانۀ آزادی در تازهترین شاخص خود در مورد آزادی اینترنت در جهان به ایران نمرۀ ۱۶ از ۱۰۰ را داده و این یعنی ایران از بدترین کشورها با کمترین آزادی اینترنت است، حتی پایینتر از بلاروس، ازبکستان و پاکستان.
خانۀ آزادی از روحالله زم، مدیر کانال تلگرامی آمدنیوز که ربوده و اعدام شد، بهعنوان نمونهای از احکام سنگین برای مخالفان اینترنتی جمهوری اسلامی نام برده است. در ایران بهجز شبکۀ اجتماعی اینستاگرام و پیامرسان واتساپ، دیگر شبکهها و پیامرسانهای مهم از دسترس ایرانیان خارج شده است، هرچند رهبر جمهوری اسلامی و دیگر مقامات از آنها نهایت استفاده را میبرند.
- امیر رشیدی، کارشناس امنیت اینترنت:
«روز جهانی دسترسی به اطلاعات در حالی فرا میرسد که ما در کشورمان همچنان دچار مشکل دسترسی به ابزارهایی هستیم که قرار است این اطلاعات را در اختیار شهروندان قرار دهد. چه در حوزه ابزار اطلاعرسانی سنتی مثل رادیو و تلویزیون، روزنامه، کتاب و نشریات ما در واقع دچار مشکل دسترسی به این ابزار هستیم که بشود آزادانه از این ابزارها برای نشر اطلاعات استفاده کرد، و هم در حوزه مدرنش، که در واقع استفاده از اینترنت هست ما این مسئله را داریم.
طی سه سال اخیر، حدود هفت بار اینترنت در ایران قطع شده، از نیم ساعت تا دوازده روز، و تمام آنها هم در پاسخ به یک تظاهرات و یک اعتراض مردمی صورت گرفته. یعنی در بحبوحه بحرانیترین شرایطی که هر کشوری نیاز دارد اطلاعات آزاد در اختیار شهروندانش باشد که اعتراضات سیاسی حق شهروندان است که بدانند دارد چه اتفاقی میافتد و این مردم معترض به چه چیزی معترض هستند، ما با قطع اینترنت در ایران مواجه هستیم.
بنابراین در شرایط خیلی مناسبی، ما به این روز[جهانی] نمیرسیم و چشماندازی هم که از آینده داریم میبینیم با دولت جدید و انتخاباتی که انجام شد، در حوزه وزارت ارتباطات چشمانداز بسیار تاریکی به نظر میآید چون وزیر جدید طبق مصاحبهها و صحبتهایی که کردهاند، خودشان حامی طرحهایی مانند طرح صیانت هستند که عملا به معنای ایجاد محدودیتهای بیشتر برای دسترسی به اینترنت آزاد خواهد بود.
از طرف دیگر، ما محدودیتهای تحریمهای تکنولوژی را هم داریم که همان هم باعث میشود دسترسی به تمام اینترنت بسیار بسیار دشوار باشد و در آینده شاید دشوارتر هم بشود. بنابراین ما در دو حوزه داخلی و خارجی ناقض حقوق مردم هستیم برای دسترسی به اینترنت، که ابزار اصلی دسترسی به اطلاعات در دنیای مدرن است.»
در این دوران تاختوتاز کرونا، این روز هم حال و هوای کرونایی به خود گرفته و یونسکو در این روز جهانی آن را مدنظر قرار داده و از حق دسترسی همگان به اطلاعات درباره هر آنچه به کرونا مربوط میشود، میگوید. در ایران در بر کدام پاشنه میچرخد و حق دانستن با تأکید بر مسئله کرونا که سازمان ملل بر آن تاکید میکند، در ایران تا چه اندازه رعایت میشود؟
- دکتر حسین موسویان، رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران:
«حق آگاهی یافتن و دسترسی به اطلاعات امروز از اولیهترین حقوق انسانهاست. نامگذاری یک روز به نام روز جهانی دسترسی به اطلاعات نکوداشتِ خوبی برای احترام به این حق جامعۀ بشری است. حکومتهایی مانند جمهوری اسلامی که با سانسور مطبوعات و انداختن پارازیت روی ماهوارهها و فیلترکردن شبکههای اجتماعی مردم را از حق دانستن محروم میکنند، بزرگترین ناقضان حقوق بشر هستند.
شما نگاه کنید به اطلاعرسانیای که راجعبه این پاندمی کرونا از طرف جمهوری اسلامی صورت گرفته، چهقدر نقض و اشکال وجود دارد. از ابتدای کار که پنهانکاری وجود داشت، اصلاً اطلاعرسانی نکردند، اجازه ندادند که ملت ایران از چنین مشکلی آگاه شود تا دوسه ماه که گذشت، بعد از انتخابات اسفندماه ۹۸، یواش یواش مسئله را مطرح کردند.
بعد، اطلاعرسانیهای غلط که فرضاً در آن قضیۀ کشف ویروسیاب که آمدند با کلی دمودستگاه بیان کردند که دستگاهی پیدا کردهایم که از صد متری ویروس را تشخیص میدهد، که باعث مسخره و مضحکۀ تمام دنیا شد. یا راجعبه آمار مرگومیرهایی که برای کرونا میدهند که خود افراد دستاندرکار اعلام میکنند که این آمارها موثق نیست و باید در سه ضرب شود، در هفت ضرب شود...
خب اینها اطلاعرسانی غلط و اطلاعرسانیای است که مردم را انحراف فکری بهشان میدهد و نمیگذارد که از واقعیتها آگاه بشوند. مرگومیر کرونا که مردم الان جلو چشمشان میبینند چه جوری عزیزانشان از بین میروند، با ارقامی که اعلام میشود اصلاً تطبیق نمیکند. آمدهاند تعداد فوتشدگان را از سالهای قبل از کرونا با ماههای مشابه الان مقایسه کردهاند و دیدهاند که تعداد فوتشدگان در این زمان کرونا چندین برابر سالهای گذشته است و این نشاندهنده این است که این تعداد اضافی همه کسانی هستند که از بیماری کرونا درگذشتهاند.»
سازمان ملل میگوید روز جهانی دسترسی به اطلاعات یا روز جهانی حق دانستن برای آن است که حکومتها، جامعه مدنی و مردم دست به دست هم دهند و در راستای دسترسی همگان به اطلاعات تلاش کنند و این را در راستای رسیدن به یک توسعه پایدار اساسی میداند و باز هم بارها تأکید میکند که حقِ دانستن از حقوق بنیادین هر جامعهای است.