ویلبر اسمیت، نویسنده انگلیسیزبان اهل آفریقای جنوبی که ۲۲ آبان در ۸۸ سالگی در خانهاش در کیپتاون درگذشت، استاد رمانهای ماجراجویی بود که آنها را بر اساس تجربههای خود مینوشت؛ از حمله شیر جنگل تا ماندن در یک معدن طلا.
اسمیت را در جهان بهعنوان نویسندهٔ آثار پرفروش نیز میشناسند، بهطوری که بهگفتهٔ ناشرش ۴۹ رمان این نویسنده تا کنون به حدود سی زبان ترجمه شده و بیش از ۱۴۰ میلیون نسخه از آنها در سراسر جهان به فروش رفته است.
این نویسنده از طریق رمانهایش و بهویژه با دو مجموعهٔ «خانواده کورتنی» و «خانواده بالانتین» تاریخ آفریقا بهویژه آفریقای جنوبی و رودزیای شمالی (زامبیای کنونی) را بازگو کرده است.
او در این رمانها زندگی اولین مهاجران هلندی، تأسیس نظام تبعیض نژادی و همچنین استعمارزدایی در قاره آفریقا در نیمه دوم قرن بیستم را به تصویر کشیده است. آثار او همچنین به دلیل استواریشان بر تحقیقهای گسترده و دقیق نویسنده و همچنین سفرهای او شهرت داشت.
شیفتهٔ خواندن و دیوانه نوشتن
ویلبر اسمیت نهم ژانویه ۱۹۳۳ در کابووی، یکی از شهرهای رودزیای شمالی (زامبیا) در آفریقا، از پدر و مادری بریتانیایی به دنیا آمد.
وقتی کودک بود بهطور دیوانهوار به خواندن کتاب علاقه داشت. مثلاً ساعتها در توالت به طور مخفیانه به خواندن کتابهای مورد علاقهاش مشغول میشد، چون پدرش این علاقهٔ فرزندش را چندان طبیعی نمیدانست.
اسمیت سالها بین کیپتاون و لندن در رفتوآمد بود، اما در آفریقا بود که بیشتر عمر خود را گذراند و به همین دلیل این قاره بود که منبع الهام بسیاری از آثارش شد.
ویلبر اسمیت پس از تحصیلاتش در دانشگاه رودز در آفریقای جنوبی دوست داشت روزنامهنگار شود، اما پدرش او را ترغیب میکرد که یک «شغل واقعی» پیدا کند. او بالأخره در حوزه تجارت مشغول فعالیت شد و بهعنوان یک حسابدار رسمی کار حرفهای خود را آغاز کرد، اما بعداً به نوشتن روی آورد و وقت خود را وقف این کار کرد.
اسمیت درباره این که چرا نویسنده شد و شغل حسابداری را رها کرد، گفته بود در کودکی به بیماری حاد مالاریا دچار شده بود و حتی در صورت زنده ماندن با خطر آسیب مغزی جدی مواجه بود. بهگفته خودش این بیماری به او کمک کرد فکر کند «برای پول درآوردن از طریق نوشتن، باید کمی دیوانه باشی».
داستان دو خانواده در آفریقا
این نویسنده اولین بار با رمان «وقتی شیر غذا میدهد» در سال ۱۹۶۴ به موفقیت دست یافت و شناخته شد. این رمان داستان یک مرد جوان تعریف میکند که در یک دامداری در آفریقای جنوبی بزرگ شده است.
سپس مجموعه رمانهای خانواده کورتنی را آغاز میکند که داستان یک خانواده طی بیش از سه قرن در آفریقاست؛ از آفریقای استعمارشده تا دوران آپارتاید. ناشر این مجموعه آن را «بزرگترین داستان تاریخ نشر» دانسته است.
آنطور که در وبسایت اینترنتی ویلبر اسمیت آمده، این نویسنده در این باره که آفریقا را محور آثار خود قرار داد، گفته بود: «من درباره سیاهان و سفیدها نوشتهام. من درباره شکار، استخراج طلا، جشنها و زنان نوشتهام.» او در واقع زندگی عادی را در قاره آفریقا جستوجو کرده بود و هر آنچه را دیده بازگو کرده است.
مجموعه اول با حدود بیست عنوان کتاب در فاصله دهههای ۱۹۶۰ تا ۲۰۱۰ منتشر شد.
دومین مجموعه عظیم در آثار او نیز رمانهایی است که درباره خانواده بالانتین نوشت. این مجموعه شامل شش کتاب است که دو دهه پس از مجموعه قبلی با رمان «پرواز شاهین» در سال ۱۹۸۰ آغاز شد و تا اواخر دهه ۲۰۱۰ ادامه داشت.
اهمیت دادن ویلبر اسمیت به مستند بودن آثارش به حدی بود که مثلا برای رمان «معدن طلا» که در سال ۱۹۷۰ منتشر شد، چندین هفته در یک معدن طلا در آفریقا به سر برد. بعداً بر اساس این رمان یک فیلم سینمایی با عنوان «طلا» ساخته شد.
او در این باره به دیلی تلگراف گفته بود: «من بهنوعی عضو ممتاز تیم بودم؛ میتوانستم سؤال کنم و به من نگویند که ساکت شو.»
علاوه بر این رمان، برخی دیگر از رمانهای این نویسنده نیز مورد اقتباس سینمایی قرار گرفت؛ از جمله «بر سر شیطان فریاد بکش» که یک فیلم سینمایی ماجراجویانه و جنگی محصول بریتانیا در سال ۱۹۷۶ است که با کارگردانی پیتر آر. هانت و با بازی لی ماروین و راجر مور ساخته شد.
زندگی ماجراجویانهٔ نویسنده
در اوایل دهه ۱۹۹۰ ویلبر اسمیت با رمانهای «خدای رودخانه»، «پاپیروس هفتم» و «پسران نیل» به تاریخ سرزمین مصر پرداخت.
با وجود استقبال زیاد از آثار اسمیت در جهان و بهویژه در دنیای انگلیسیزبان، دیلی میل در سال ۲۰۱۷ موفقیت این نویسنده را زیر سؤال برد و نوشت کتابهای او «گردبادی غیراصولی از سکس، خشونت، زنستیزی، و شکارچیان حیوانات بزرگ» است.
در سال ۲۰۱۸ زندگینامهٔ خودنوشت ویلبر اسمیت با عنوان «روی صخره پلنگ» منتشر شد که در آن، ماجراهای زندگی شخصی خود را روایت میکند. در این کتاب، خواننده میخواند که چگونه این نویسنده مورد حمله یک شیر قرار گرفت، در بوتهزارهای آفریقا گم شد یا مجبور شد در تونلهای معدن طلا سینهخیز برود.
او که عمداً خود را برای شرایط اضطراری آماده میکرد، به استقبال خطر میرفت و ماجراجو بود. همچنین عاشق غواصی بود و جزیرهای گرمسیری در سیشل در آبهای شرق قاره آفریقا داشت.
این نویسنده مشهور چهار بار ازدواج کرده بود که آخرین همسرش اهل تاجیکستان بود و ۳۹ سال کوچکتر از او.
این نویسنده سرشناس جهانی برای خوانندگان فارسیزبان نیز تا حدی شناختهشده بود. و برخی کتابهای او از جمله «چشم ببر» و «شاهین» به زبان فارسی نیز ترجمه شدهاند،
اما آثار ویلبر اسمیت در ادبیات آفریقا بهطور کلی و ادبیات آفریقای جنوبی بهطور خاص چنان اهمیت دارد که نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
در هر حال، برای خوانندهای که چندان به مطالعه آثار صرفاً تاریخی علاقهای ندارد، خواندن آثار ادبی اسمیت او را به درک و شناخت دقیقی از قاره آفریقا میرساند.