اگر اعتصابهای هرازچندگاه زندانیان سیاسی در ایران در اعتراض به شرایط نگهداری زندانیان به امری عادی برای زندانبانان و مقامهای قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی تبدیل شده، برای زندانیان سیاسی موضوعی هرروزتازه است که تحمل حبس در زندان را برای آنان به تحمل شرایطی غیرانسانی و جانکاه و در برخی موارد حتی مرگبار تبدیل کرده است.
علیرغم تصویب قانونی برای تعریف جرم سیاسی در اردیبهشت سال ۹۵ و حتی انتخاب هیئت منصفه برای جرایم سیاسی، حکومت ایران همچنان از زندانیان سیاسی با عنوان «زندانیان امنیتی» یاد میکند و نه تنها در روند محاکمه از این قانون تبعیت نمیکند، که در نگهداری این قبیل زندانیان نیز از اجرای «قانون طبقهبندی» تن میزند.
بر اساس «آییننامه نحوه تفکیک و طبقهبندی زندانیان»، محکومان جرایم ویژه همچون «اقدام علیه امنیت کشور» باید کاملاً جدا از دیگر محکومان نگهداری شوند.
در این آییننامه حتی زندانیان انواع جرایم مالی به عنوان یک طبقه خاص تعریف شده و باید از محکومان جرمهایی چون قتل، سرقت مسلحانه، آدمربایی، تجاوز به عنف و شرارت جدا نگه داشته شوند. طبقه آخر، بر اساس این آییننامه، محکومان جرایم مربوط به مواد مخدر است.
با این حال، در پی انحلال بند ۳۵۰ اوین و انتقال زندانیان سیاسی از این بند به بندها یا زندانهای دیگر، که ظاهراً برای تغییر چهره زندان اوین از زندان سیاسی به زندان عادی انجام شد، موضوع تفکیک نشدن زندانیان سیاسی به یکی از نگرانیهای مهم اغلب این زندانیان تبدیل شده است.
در این باره، علیرضا گلیپور که در اوین زندانی است و تلفنی از زندان با کامبیز غفوری از رادیوفردا گفتوگو کرده، معتقد است مقامهای امنیتی با حضور دستهجمعی زندانیان سیاسی کنار همدیگر مشکل دارند و مایل نیستند که صدای واحدی از آنان به گوش کسی برسد.
آقای گلیپور که از سال ۱۳۹۱ با اتهامهایی از جمله اقدام علیه امنیت ملی و جاسوسی برای تحمل ۱۲ سال حبس در زندان به سر میبرد، درباره کمترین فایده اختلاط زندانیان سیاسی با دیگر زندانیان برای نهادهای امنیتی به نقش «مأمور مخفی» بودن اراذل و اوباش داخل زندانها اشاره میکند و میگوید این قبیل زندانیان «اخبار بچههای سیاسی و اعمال و رفتارشان را به گوش آقایان میرسانند».
با این حال مسئله فقط به «خبرچینی» ختم نمیشود. تن ندادن مسئولان زندان به قانون طبقهبندی باعث شده است در چند سال اخیر اتفاقات مهلکی نیز در زندانها رخ دهد. جدیدترین آنها کشته شدن علیرضا شیرمحمدعلی، زندانی سیاسی، بود که شامگاه دوشنبه، ۲۰ خرداد، در زندان فشافویه، بهدست دو زندانی متهم به قتل رخ داد. این زندانی ۲۱ ساله سیاسی پیش از این اتفاق یک بار در اعتراض به اجرا نشدن قانون طبقهبندی اعتصاب غذا کرده بود.
مروری بر خبرهای مربوط به اعتصابها و اعتراضها در زندان نشان میدهد که مهمترین خواسته اغلب آنان رعایت طبقهبندی برای حفظ امنیت روانی و جسمی ایشان است.
در یک نمونه دیگر، سال گذشته، وحید صیادی نصیری، زندانی عقیدتی سیاسی محبوس در زندان قم، در نتیجه اعتصاب غذا در اعتراض به رعایت نشدن اصل تفکیک زندانیان، عاقبت درگذشت.
علیرضا گلیپور در گفتوگو با رادیوفردا یکی از عوامل تعمد مسئولان زندان در این مورد را استفاده از «اراذل و اوباش» زندانی به عنوان مأموران بینام و نشان برای ضرب و شتم زندانیان سیاسی به هنگام هرگونه اعتراض توصیف میکند تا «مأموران خودشان را خراب نکنند».
لازم نیست این اعتراض لزوماً به مقامات باشد. آنچنانکه آقای گلیپور میگوید، حتی در موارد شخصی نیز همکناریِ زندانیان سیاسی با دیگر زندانیان انواع جرایم، امنیت آنان را همواره با خطر مواجه میکند. «دو ماه بود که یکی از زندانیانی که به زور از زندان تهران بزرگ به اینجا منتقل شدند، به این خاطر که به ایشان تذکر دادیم که حال من مساعد نیست و اگر میشود اینجا از مواد مخدر در این قسمت هواخوری یا داخل اتاق استفاده نکنید و آداب و شئون را در صحبت کردن رعایت کنید و... ایشان چاقو کشیدند به سمت من.»
بنا به آن چه زندانبانان به علیرضا گلیپور گفتهاند، «پس از سال ۹۳ و مصوبه شورای عالی امنیت ملی این جوری نیست که جایی وجود داشته باشد که همه زندانیان سیاسی بتوانند با همدیگر باشند».
آقای گلیپور همچنین اشاره میکند که مسئله طبقهبندی و تفکیک زندانیان از نظر مسئولان زندان خلاصه شده است به «تفکیک به دو صورتِ جرایم عمد و غیرعمد» و چون زندانیان سیاسی جزو جرائم عمد محسوب میشوند، در کنار دیگر زندانیان جرایم عمد قرار میگیرند.
در «آییننامه نحوه تفکیک و طبقهبندی زندانیان» که از سال ۱۳۸۵ به سازمان زندانها ابلاغ شده و همچنان مغفول مانده، چنین تقسیمبندیای دیده نمیشود.
ظاهراً هرگونه اعتراض هم، چه از سوی خود زندانیان و چه خانوادههای آنان یا نهادهای حقوقبشری، کاملاً ناشنیده باقی میماند: «در خصوص خود من، من، خانوادهام و وکیل پروندهام به خاطر این که بچههای سیاسی حداقل کمکحال وضعیت مالی من هستند، [خواستم] پیش بچههای سیاسی باشم. این را که به ایشان گفتیم گفتند نه. حتی به ایشان گفتیم زندانیان مالی اذیت میکنند، تمسخر میکنند، شرایط بیماری را درک نمیکنند. گفتند نه، اصلاً هیچ راهی ندارد و همین شرایط باید تحمل بشود.»
آقای گلیپور که هم ناراحتی قلبی دارد و هم مشکلات ریوی، در گفتوگوی کوتاه خود با رادیوفردا به نابسامانیها و قانونشکنیهای گسترده در درمان زندانیان بیمار نیز اشاره میکند و در نهایت وضع زندانیان سیاسی، بهخصوص آنهایی را که مشکلات جسمانی دارند، اینگونه توصیف میکند: «ما عملاً محکوم میشویم به مرگ تدریجی و تحمل درد و رنجی که واقعاً فکر نمیکنم برای کسی قابل قبول باشد.»
* در خلال شنیدن فایل صوتی گفتوگوی تلفنی علیرضا گلیپور با رادیوفردا پیام ضبطشده سیستم مخابراتی زندان اوین نیز به گوش میرسد. این پیام بهصورت خودکار در همه تماسهای تلفنی از این زندان پخش میشود.