پلمب مرکز آموزش زبان آلمانی در تهران، تازهترین مرحله از محدودیتهایی است که جمهوری اسلامی علیه مراکز فرهنگی کشورهای اروپایی در ایران وضع کرده است.
این در شرایطی است که مسعود پزشکیان، رئیسجمهور جدید ایران، شعار تعامل بیشتر جمهوری اسلامی با جهان را سر داده است.
پیشینه حمله به مراکز دیپلماتیک در ایران چیست و چرا جمهوری اسلامی با فعالیت مراکز فرهنگی وابسته به غرب مخالف است؟
حمله به سفارتخانهها، یک داستان قدیمی
جمهوری اسلامی از همان ماههای آغازین پس از انقلاب، سیاست حمله به سفارتخانههای خارجی را در پیش گرفت و حمله به سفارت آمریکا در تهران در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ نقطه آغاز این سیاست بود.
در تمام این سالها، هواداران حکومت، که از آنها بیشتر به عنوان «دانشجویان انقلابی» یاد شده، به بهانههای مختلف مقابل سفارتخانه ها تظاهرات برگزار کردند.
در آبانماه ۵۸، دانشجویان موسوم به «پیرو خط امام»، سفارت آمریکا در تهران را اشغال کردند و کارکنان آن را به گروگان گرفتند که بهدنبال آن روابط دیپلماتیک ایالات متحده و ایران قطع شد.
در سال ۹۰ نیز جمعی از «دانشجویان بسیجی» به سفارت بریتانیا در تهران حمله کردند که این حادثه نیز قطع رابطه ایران و بریتانیا را به دنبال داشت.
سفارتخانه بریتانیا در تهران سال ۹۴ بازگشایی شد، اما دیماه همان سال، بهدنبال حمله به اماکن دیپلماتیک عربستان سعودی در تهران و مشهد روابط دیپلماتیک این کشور با ایران قطع شد.
چندین نفر از جمله یک روحانی به نام حسن کردمیهن بازداشت شدند و دادستانی تهران اعلام کرد که برای ۲۲ تن در این پرونده، کیفرخواست صادر شده است.
اما آنچه در روز ۳۰ مرداد در تهران اتفاق افتاد، با چنین حملاتی متفاوت بود. این بار، نیروهای امنیتی با «دستور قضایی» مرکز آموزش زبان آلمانی در تهران با پلمب کردند و جمهوری اسلامی تلاش کرد به این اقدام خود جنبه «قانونی» بدهد.
فعالیت مراکز فرهنگی غرب، یک نگرانی خاص
خبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضائیه، روز ۳۰ مرداد بدون اشاره به مؤسسه آموزش زبان آلمانی وابسته به سفارت آلمان اعلام کرد: «دو شعبه از مراکز غیرقانونی وابسته به دولت آلمان که با نقض قوانین کشور، مرتکب اعمال غیرقانونی متعدد و تخلفات گسترده مالی شده بودند، با دستور مقام قضایی تعطیل شدند.»
در این اطلاعیه درباره این که این مراکز چه «تخلفات» احتمالی را مرتکب شدند، هیچ توضیحی داده نشد و فقط ادعا شده گزارشهایی از «تخلفات سایر مراکز وابسته به آلمان» در ایران دریافت شده و «تحقیقات» درباره آن جریان دارد.
محمود حسینیزاد، مترجم و نویسنده که این مرکز آموزش زبان آلمانی را از نزدیک به خوبی میشناسد، درباره فعالیت آن به رادیو فردا گفت که تعطیلی چنین موسسهای کمبود مراکز آموزش زبان آلمانی در ایران را تشدید میکند.
آقای حسینیزاد با اشاره به اعتبار مدرکی که این موسسه اعطا میکرد افزود که بسیاری از ایرانیان برای کارهای حرفهای یا تحصیل به آموزش زبان آلمانی در این مرکز میپرداختند.
«مؤسسه آموزش زبان آلمانی در تهران» که در سال ۱۹۹۵ تأسیس شد، یک سازمان غیرانتفاعی است و زیر نظر سفارت آلمان در تهران فعالیت میکند.
اما تعطیلی این مرکز، یک نگرانی خاص جمهوری اسلامی بازتاب می دهد، زیرا این اولین بار نیست که مقامات جمهوری اسلامی علیه مراکز آموزش زبان سفارتخانههای اروپایی اقدام میکنند.
در آبان ۱۳۹۸ وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در بیانیهای هرگونه همکاری با شورای فرهنگی بریتانیا (بریتیش کانسیل) را ممنوع اعلام کرد.
در بیانیه وزارت اطلاعات، شواری فرهنگی بریتانیا به دست داشتن در آنچه «شبکهسازی فرهنگی» به قصد «نفوذ» در ایران خوانده شده بود، متهم شد.
قوه قضائیه همچنین ارس امیری را به «نفوذ فرهنگی در جامعه از طریق هنر و اقدامات براندازانه» متهم و به ده سال زندان محکوم کرد.
خانم امیری، دانشجوی ایرانی دانشگاه کینگستون و کارمند سابق این شورا، سال ۱۴۰۰ از زندان آزاد شد و به بریتانیا بازگشت.
او در دوران زندان، در نامهای به رئیس قوه قضائیه نوشت که سخنگوی این قوه بر خلاف حکم دادگاه، اتهام او را تحریف و «جاسوسی» اعلام کرده است.
امیری همچنین نوشت که نهادهای امنیتی از او خواستهاند با آنها همکاری کند اما او این پیشنهاد را رد کرده و گفته که «فقط میتوانم در رشته تخصصی خودم و به طور رسمی کار کنم».
این اقدام جمهوری اسلامی چند سال پس از آن صورت گرفت که علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی در یک سخنرانی علیه آموزش زبان انگلیسی موضعگیری کرد.
در سال ۱۳۹۵، خامنهای از ترویج «ناسالم» زبان انگلیسی در نهادهای آموزشی نیز انتقاد کرد و گفت: «چرا زبانهای دیگر را در مدارس بهعنوان درس زبان معین نمیکنند؟ چه اصراری به انگلیسی است؟ این میراث دوران طاغوت است، این میراث دوران پهلوی است.»
او بدون نام بردن از چین و روسیه، خواستار آموزش «زبانهای کشورهای پیشرفته شرقی» در ایران شد.
دو سال پس از آن، محمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش ایران در سفر به روسیه از برنامه آموزش زبان روسی به عنوان زبان دوم و یا خارجی در مدارس با هدف پایان دادن به انحصار زبان انگلیسی سخن به میان آورد.
اما چند سال پس از تعطیلی بریتیش کانسیل، موسسه انجمن فرانسوی ایرانشناسی در تهران معروف به (ایفری) نیز به دستور مقامات جمهوری اسلامی تعطیل شد.
این در حالی بود که فرانسه در تمام این سالها تلاش کرده بود روابط فرهنگی خود را با ایران حفظ کند.
علیرضا منافزاده پژوهشگر تاریخ ساکن فرانسه به رادیو فردا میگوید مطلع است که جمهوری اسلامی در سالهای اخیر با هدف قطع روابط میان نخبگان دو کشور ایران و فرانسه، برای فعالیت ایرانشناسان فرانسوی در ایران محدودیت ایجاد کرده است.
حمله به مراکز فرهنگی، یک سیاست کلی
هر بار که جمهوری اسلامی ایران اقدامی علیه نهادهای فرهنگی اروپایی انجام داده، این اتفاق واکنشی به یک تنش سیاسی تعبیر شده است.
مثلا زمانی که ایفری بسته شد، حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه وقت جمهوری اسلامی تهدید کرده بود که تهران به کاریکاتورهای نشریه فرانسوی «شارلی ابدو» درباره خامنهای، واکنش نشان میدهد.
سرانجام دی ماه دو سال پیش، وزارت خارجه جمهوری اسلامی در واکنش به انتشار این کاریکاتورها، اعلام کرد که در گام نخست، فعالیت انجمن ایرانشناسی فرانسه در ایران را تعطیل میکند.
سال قبل از آن، و بهدنبال آغاز اعتراضات «زن، زندگی، آزادی»، مجله طنز شارلی ابدو، ویژهنامهای را به رهبر جمهوری اسلامی اختصاص داد.
اکنون نیز تعطیلی مرکز آموزش زبان آلمانی پس از بسته شدن مسجد هامبورگ وابسته به جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است.
ناتالی امیری، خبرنگار شبکه «آاِردِ»، که بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰ خبرنگار این شبکه تلویزیونی در تهران بود، درباره تعطیلی مرکز آموزش زبان آلمانی در ایران بهرادیوفردا گفت که در پی تعطیلی مرکز اسلامی هامبورگ، چند کارمند مؤسسه زبان آلمانی به قوه قضائیه احضار شده بودند.
به گفته این خبرنگار، به آنها گفته شده بود که مؤسسه بهزودی بسته میشود و این اقدام پاسخ به تعطیلی مرکز اسلامی هامبورگ خواهد بود.
با وجود این که این اتفاقات را می توان به هم مرتبط دانست، اما تینوش نظمجو ناشر و فعال فرهنگی در پاریس میگوید حمله به فرهنگ یک سیاست کلی جمهوری اسلامی است.
در سالهای اخیر بسیاری از مراکز فرهنگی و کتابفروشیها به بهانههای مختلف در ایران پلمب شدهاند.
آقای نظمجو تاکید میکند که این سیاست حمله به مراکز فرهنگی را در سیاست داخلی هم میشود دید و در کل، جمهوری اسلامی رشد فرهنگی مردم ایران را که به استقلال فکری آنان میانجامد، برنمیتابد.