شكرشكن شوند همه طوطيان هند
زين قند پارسی كه به بنگاله میرود
کنفرانس خیام و نقش او در ایجاد پلی میان تمدنهای شرق و غرب بهانهای شد برای دیدار با اندیشمندان ایرانشناس هند و گشتوگذار در دهلی و کلکته در ایام مراسم نوروز.
در جایجای هند ریشههای ایران را میتوان یافت. این ارتباط تمدنی البته دوسویه است، در فرهنگ و ادبیات، آیینهای دینی و جشنها. برای مثال جشن هولی که پیش از نوروز برگزار میشود و در آن آتش به پا میکنند و رنگ به یکدیگر میپاشند، ریشههای مشترک با چهارشنبهسوری دارد.
هند کشوری است که اولین روزنامههای فارسیزبان در آن به چاپ رسید و اولین فیلمفارسی در آنجا ساخته شد. روشنفکران ایرانی از جمله صادق هدایت بخشی از زندگی خود را در شهرهای مهم هند گذراندند و بخشی از مهاجران زرتشتی ایران هند را بهعنوان کشور خود انتخاب کردند.
آنچه در هند به چشم میآید، آزادی معنوی مردم است. مردم هند با وجود اختلاف طبقاتی عمیق، در معنویت خود اختیار دارند و دچار صغارت و اجبار به تقلید نیستند. معنویات در هند همچون بازارهای آن رنگارنگ و متنوع است و به دلیل همین مدارا و رواداری زیباست.
ماییم که اصل شادی و کانِ غمیم
سرمایهٔ دادیم و نهاد ستمیم
پستیم و بلندیم و کمالیم و کمیم
آیینهٔ زنگخورده و جام جمیم
خیام
مدارا یکی از بارزترین جنبههای سیره معنوی جامعه هند و تولیدکننده سرمایه اخلاقی آن است. آنچه ایران از هند میتواند بیاموزد، شکیبایی در گوناگونی عقاید و معنویات و بازگشت دین به جایگاه اصلی خود است. این بهترین مسیر برای بازگشت زیبایی به جامعه است.
هر نیک و بدی که هست دیدم همه را
هر خار و گلی که بود چیدم همه را
آمد به نظر عیارِ هرکس کم و بیش
بر سنگ محک چو زر کشیدم همه را
سرمد
جامعۀ هند تمایل به تکثر دارد، در حالی که ما ایرانیان اهمیت تنوع را فراموش کردهایم و همشکلی را مهمتر میدانیم. در حالی که گوناگونی در جامعه بهترین سد در برابر استبداد، خودحقپنداری و مصادره ارزشهای معنوی به نام یک دین و فرقه است. نکته بارز در گفتگو با متفکران هند این بود که دین باید میان سیاسی و معنوی بودن یکی را انتخاب کند؛ سیاسی شدن دین آن را به یک حزب سیاسی تقلیل میدهد و باعث از دست رفتن تأثیر آن به عنوان منبع اخلاق و معنویت خواهد شد.
فقیهان طریق جدل ساختند
لم و لا اسـلّم در انداختند
گشادند بر هم در فتنه باز
به لا و نعم کرده گردن دراز
سعدی
نکته دیگر این بود که نخبگان هند از رفتار بعضاً متکبرانه برخی از ایرانیان گلهمند بودند. ما باید از خود بپرسیم چه بر سر سفره گشوده دل ما آمده که با همسایگان و همریشههای خود مهربان نیستیم.
وقت آن است که از از زره انکار دیگری به در آییم و پنجره دل خود را به سوی دیگران بگشاییم.
هر كه خواهد گو بيا و هرچه خواهد گو بگو
كبر و ناز و حاجب و دربان درين درگاه نيست
حافظ
زدودن آفتهای فرهنگی ونشان دادن آن وظیفه مربیان اخلاق جامعه و نخبگان آن است. شوربختانه طبقه روشنفکر جامعه ایران ارتباط مناسبی با مردم ندارد. بخشی از این اختلال به نقش روشفکران در انقلاب اسلامی ۵۷ و نتایج فاجعهبار آن برای مردم ایران باز میگردد و بخشی دیگر ناشی از نگرش امنیتی نظام حاکم و تلاش مستمر آن برای تخریب روشنفکران و ایجاد شبهنخبگان حکومتی است. شبکه شبهروشنفکر وابسته به قدرت مانعی مهم در انباشت سرمایه معنوی و اخلاقی جامعه و موجب گسست میان روشنفکران و جامعه است.
هر دو تمدن میتوانند بسیار از هم بیاموزند، به خصوص ایرانیان در شرایط دشوار کنونی که ایران همانند کشتی بدون سکان و ناخدا در دریایی طوفانزده است.
چشم بد دور کز آن تفرقهات بازآورد
طالع نامور و دولت مادرزادت
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ور نه طوفانِ حوادث بِبَرَد بُنیادت
حافظ
ایران و هند دو گنجینه بزرگ فرهنگ و ادبیات جهان هستند، همپوشانی فرهنگی و اشتراکات دو تمدن اهمیت این سرمایه معنوی گرانبها را دوچندان میکند. ارتباط نزدیکتر دو جامعه، بهخصوص نخبگان، موجب ارتقای فرهنگی هر دو تمدن و ایجاد گشایش در خاورمیانه آشوبزده خواهد شد.
فرهنگ و ادبیات بهترین و پایدارترین مسیر رهایی از استبداد است، از این رو شاید بتوان گفت که رشد فرهنگی جامعه و فرهیختگان نخستین گام در این راه دشوار است. تجربه هند و بهخصوص میراث گاندی در ایجاد بستر رشد اخلاقی و سیاسی بر مبنای خشونتپرهیزی الگوی گرانبهایی برای ما ایرانیان است.
بهگفته جواهر لعل نهرو، «روابط بین دو کشور ایران و هند یک داستان کهنه تاریخ عالم است، بلکه مینماید که از این هم قدیمتر بشماریم. حالا باید این داستان کهن را از کلک عزم و ثبات و مداد ائتلاف بر صفحه گیتی مجدداً بنگاریم و این باده قدیم را در محبت جدید از سر نو بیندازیم».