روزنامه بهار با اشاره به اظهارات معاون اجتماعی قوه قضائیه درباره سپردهگذاران موسسات مالی غیرمجاز، نوشته است: «آخر سر سپردهگذاران مقصر شدند.»
به نوشته این روزنامه، محمد باقر الفت، معاون اجتماعی و پیشگیری از جرم قوه قضائیه، گفته است:«افرادی که پول خود را در این موسسات به ودیعه گذاشتند افراد عامی و بیاطلاع نبودند و اتفاقا برای به دست آوردن سودهای باد آورده با مطالعه و شناخت به سمت این مراکز رفتند و غالبا اطلاع داشتند که این مراکز بدون مجوز فعالیت میکنند. این افراد برای تحصیل منفعت بیشتر به این موسسات مراجعه کردند در واقع خودشان مقدم شدند به ضرری که امروز متوجه خودشان شده است.»
معاون اجتماعی قوه قضائیه همچنین گفته «نباید آدمهایی که با شناخت قصد تحصیل سود داشتند مظلوم جلوه بدهیم و با مظلوم نمایی فضای جامعه را به گونهای ترسیم کنیم که باید دولت وارد شود و مبالغی را به اینها بپردازد»، ضمن اینکه « بانک مرکزی و سایر دستگاههای این حوزه تلاش میکنند برای اهمالکاری خود شریکسازی کنند و به تعبیر رسانهای توپ را در زمین قوه قضائیه بیاندازند. امروز شاهد هستیم مسئولان بانک مرکزی برای کم کردن بار مسئولیت خودشان در کلیه مصاحبهها بیجهت اسم قوه قضائیه را میآورند و مردم را متوجه دستگاه قضایی میکنند.»
آلبرت بغزیان استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل اقتصادی اما در واکنش به اظهارات معاون اجتماعی قوه قضائیه گفته است: «معتقدم اینگونه نیست که همه مردم آگاهانه در این موسسات سپرده گذاری کرده اند. اکثر آنها آگاه به شرایط نبوده اند. آنها وقتی که دیدند در سردر یک موسسه نوشته اند دارای مجوز بانک مرکزی، اعتماد کرده اند»، از طرفی هیچ موسسهای نمیتواند به راحتی دفتر داشته باشد، در همه شهرها شعبه بزند و سالها فعالیت کند و بعد بانک مرکزی بیاید و بگوید که این موسسه غیر مجاز است.»
اعتراض به دولت در نمایشگاه مطبوعات
روزنامه بهار با اشاره به گستردگی فعالیت موسسات مالی که اکنون دچار بحران شده اند، از قول آلبرت بغزیان نوشته است: «وقتی شما یک آجر را جابه جایی میکنید باید به شهرداری پاسخگو باشید. وقتی یک کارگاه میزنید بیمه پیگیری وضعیت کارکنان آنجا میشود و... چطور موسساتی به این بزرگی بانک مرکزی اعلام نکرده است فعالیت آنها غیر مجاز است.»
روزنامه جامعه فردا از قرار گرفتن «بحران سپردهگذاران مؤسسات مالی روی میز سه قوه» خبر داده و نوشته است: اظهارات معاون قه قضائیه، پاخ علی مطهری، نماینده مجلس به او و همچنین اظهارات محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت درخصوص وضعیت سپرده گذاران مؤسسات مالی «نشان از تبدیل این معضل به بحران جدی برای همه نهادهای کشور و نه صرفا دولت یا مجلس یا قوه قضائیه دارد؛ بحرانی که اقدام برای حل آن منجر به تشکیل کارگروهی از نمایندگان رؤسای سه قوه شده تا به حل این مشکل بپردازند.»
به نوشته این روزنامه پس از آنکه محمدباقر الفت معاون اجتماعی قوه قضائیه خود سپرده گذاران را مقصر بحران موسسات مالی معرفی کرد، علی مطهری گفته است: «مقصر اصلی در بحران کنونی این مؤسسات، بانک مرکزی است نه مردم که به نظام مالی کشور اعتماد کرده اند» چرا که «ما نباید به نیت افراد کار داشته باشیم. افراد با هر نیتی در مؤسسات اعتباری سپرده گذاری کرده باشند وظیفه بانک مرکزی بوده که به موقع اطلاعرسانی کند.»
جامعه فردا همچنین از قول محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت، نوشته است: درباره بحران موسسات مالی « سران سه قوه جلسهای داشته اند و در این خصوص تصمیمات بسیار مهم و رافع مشکلی اتخاذ کرده اند و نیز کارگروهی از نمایندگان رؤسای سه قوه تشکیل شده است و تصمیماتی گرفته شده است که رافع مشکلات اساسی در این زمینه و شکل گیری نوعی رصد بر چگونگی پیگیری این گونه موارد به شمار می آید.»
روزنامه همدلی در تیتر یک شماره چهارشنبه خود گزارش داده که «بر اساس آمار بانک مرکزی درباره شاخص ضریب جینی، طی سالهای گذشته شکاف دو سر طیف دهکهای اقتصادی جامعه ایران به طرز بیسابقهای افزایش یافته» و تاکید کرده است که «فقرا ۱۵ برابر فقیرتر شده اند.»
روزنامه همدلی در تیتر یک شماره چهارشنبه خود گزارش داده که «بر اساس آمار بانک مرکزی درباره شاخص ضریب جینی، طی سالهای گذشته شکاف دو سر طیف دهکهای اقتصادی جامعه ایران به طرز بیسابقهای افزایش یافته» و تاکید کرده است که «فقرا ۱۵ برابر فقیرتر شده اند.»
این روزنامه نوشته است: «براساس آمار بانک مرکزی در سال ۹۵ هزینه ناخالص ثروتمندترین طبقه جامعه ایرانی ۱۵ برابر طبقه پایین جامعه شده است. در حالی که متوسط هزینه سه دهک بالای درآمدی در سال ۹۵ معادل ۷۸ میلیون تومان بوده، برای سه دهک پایین این شاخص معادل ۱۳ میلیون تومان بوده است. ضریب جینی اقتصاد ایران در سالهای اخیر به رقم بیسابقه ۰.۳۹ رسیده که نزدیک نابرابری کشورهای بازار آزاد است.»
به نوشته این روزنامه ««از یک سو، سود بالای بانکی و فساد و رانت موجب شده ۲۰ درصد جامعه به شکلی مداوم به انباشت سرمایه بدون ریسک بپردازند؛ شیوهای که سرمایه را به جای آنکه به بخشهای تولیدی روانه کند، روانه بازار ارز یا بانکها میکند و از سوی دیگر، ۸۰ درصد جامعه از فشار ناکارایی و رکود اقتصادی متضرر شود» و این سیکل معیوب «عدم توازنی را بهوجود آورده که یکی از تبعاتش گسترش فزاینده شکاف طبقاتی است.»
فریبرز رئیسدانا،اقتصاددان، به روزنامه همدلی گفته است: «شکاف طبقاتی در ایران بعد از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ برای چند سال سیری کاهشی داشت. دلیل این امر هم به مصادرهها و کنترل دریافتیهای در سطوح مختلف قدرت برمیگردد. از طرفی آرمانهای عدالتطلبانه انقلاب اسلامی آرمان طبقات محروم جامعه بود، اما این روند متوقف شد.البته آسیبهای ناشی از جنگ مثل بیکاری گسترده ناگریز بود و جنگ این شکاف طبقاتی را مقداری افزایش داد و یا به عبارت دقیقتر نگذاشت این شکاف کم شود. واقعیت این است که گرایشی برای کمکردن شکاف طبقاتی بعد از انقلاب ایجاد شده بود. اما اتفاق تراژیک، بعد از زمان جنگ بود. پس از سال ۱۳۶۹ و با برسرکار آمدن دولت سازندگی، سیاستهای تعدیل ساختاری در دستور کار قرار گرفت. از این پس بود که بنا به ماهیت مجموعه سیاستگذاریهای اقتصادی نولیبرالی که در همه دولتها ادامه یافته و امروز هم با شدت در حال پیگیری است، شاهد افزایش بیش از پیش شکاف طبقاتی هستیم.»
این اقتصاددان درباره چشم انداز اقتصاد ایران نیز به همدلی گفته است: «اگر ابرچالشهای اقتصادی به شکلی ساختاری درمان نشوند، وضعیت در حوزه بیکاری، تورم و نابهرهوری به مرحله خطرناکی خواهد رسید و ما شاهد عواقب اجتماعی این بدتر شدن هم خواهیم بود. وقتی دولتها یاد گرفتند تقصیر را به گردن این و آن بیندازند، اجازه نمیدهند سیاستهای نادرستشان نقد و آسیبشناسی شود، و بر منتقدان، بلافاصله برچسب میزنند. وقتی با روحیه قهری با نارضایتی کارگران که از طریق تنها ابزارشان یعنی اعتصاب تجلی مییابد، مواجه میشوند، آن را برنمیتابند. خوب مشخص است که درهای گشایش، رفتهرفته بستهتر میشود.»
روزنامه شرق دیدار اعضای کمیته رفع حصر فراکسیون امید مجلس دهم با صادف لاریجانی را در تیتر یک خود «رایزنی امید با رئیسقوه قضائیه» توصیف کرده و نوشته است: «همه از گشایش در فرایند رفع حصر سخن میگویند. روز گذشته اعضای کمیته حصر فراکسیون امید به دیدار آیتالله آملیلاریجانی، رئیس قوه قضائیه، رفته و ملاقات خود را امیدوارکننده توصیف کردهاند.»
به نوشته این روزنامه، غلامرضا حیدری یکی از اعضای این کمیته با اشاره به اینکه «روز سهشنبه همراه جمعی از اعضای کمیته حصر فراکسیون امید با آیتالله آملیلاریجانی درباره موضوع حصر دیدار کردیم»، «این دیدار خوب و امیدوارکننده برای کاهش محدودیتها برای محصوران» عنوان کرده است.
شرق یادآوری کرده که پیشتر محمدرضا تابش، دیگر عضو فراکسیون امید مجلس دهم، گفته بود احتمال دارد کمیته رفع حصر هفته آینده با رئیس قوه قضائیه دیدار کنند؛ اما این دیدار روز سه شنبه برگزار شد.محمدرضا تابش گفته که کمیته رفع حصر فراکسیون امید مجلس دهم «بناست دیدارهایی را با رؤسای سه قوه برگزار کند» که بر این اساس، اولین دیدار با رئیس قوه قضائیه برگزار شده است.»
میرحسین موسوی و مهدی کروبی دو کاندیدای معترض انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ و همچنین زهرا رهنورد از ۲۵ بهمن سال ۸۹ تاکنون در «حصر» به سر میبرند.
همزمان با انتشار خبر دیدار اعضای کمیته رفع حصر فراکسیون امید با رئیس قوه قضائیه، روزنامه جامعه فردا از قول مصطفی کواکبیان عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم نوشته است: «رفع تدریجی حصر در حال انجام است.»
این روزنامه از قول این نماینده مجلس نوشته است: «خوشبختانه در وضعیت محصورین تسهیلاتی در نظر گرفته شده و رفع تدریجی حصر با فراهم شدن شرایط لازم در حال انجام است و خانواده آنها در حال بازدید از محصورین هستند و بهطور کلی این روند فرجام خوبی دارد.»
روزنامه ابتکار از قول حسین اسدبیگی، رئیس اورژانس اجتماعی، از انقال یک کودک دو ساله به خاطر آسیبهای ناشی از کودک آزاری به بیمارستانی در رفسنجان خبر داده است.
به نوشته این روزنامه «ابوالفضل کودک دو ۲سالهای است که روز یکشنبه بهدلیل کاهش سطح هوشیاری و خونریزی دهان به بخش اورژانس بیمارستان علیابن ابیطالب رفسنجان منتقل شد پس از بدتر شدن حال عمومیاش به آی سی یو منتقل شده بود.»
حسین اسدبیگی، رئیس اورژانس اجتماعی، با اشاره به اینکه پدر و مادر «ابوالفضل» از یکدیگر جدا شدهاند، گفته است: « این خانواده دارای سه فرزند هستند که فرزند ۹ساله آنها توسط پدربزرگ و مادربزرگش نگهداری میشود. همچنین دختر ۶ساله دیگر آنها نیز به دلیل ناتوانی مادر در نگهداری از فرزند، مدتی نزد اقوام نگهداری میشد» و در مورد این کودک دو ساله هم «بعد از اینکه همکاران اورژانس اجتماعی متوجه شدند این کودک توسط همسر دوم مادر کودک کتک خورده و به بیمارستان منتقل شده است، به بیمارستان مراجعه کردند» و «هماکنون وضعیت این کودک بهتر است و احتمال و خطر مرگ او از بین رفته است»، ضمن اینکه «این کودک تنها به دلیل کتک خوردن به بیمارستان منتقل نشده است، بلکه به دلیل ضعف، سوءتغذیه و عدم رسیدگی مادر، فشار خون بالایی نیز دارد.»
روزنامه ابتکار از قول رئیس اورژانس اجتماعی از «دستگیری ناپدری این کودک دوساله توسط نیروی انتظامی» خبر داده و و نوشته است: «بلافاصله بعد از اینکه وضعیت کودک تثبیت و از بیمارستان ترخیص شود، اقدامات لازم بعد از حکم قاضی دادگاه برای انتقال او به مراکز شبانهروزی، یا هر تصمیم دیگر قاضی در این خصوص انجام خواهد شد.»
حسین اسدبیگی با تاکید براینکه « بهزیستی به دنبال بهبود وضعیت کودکان در کنار خانواده، به جز در موارد شدید کودکآزاری است»، گفته است: «گاهی مردم با دیدن موارد مختلف کودک آزاری فکر میکنند کودک باید با کوچکترین آزار از خانواده گرفته و به مراکز شبانهروزی سپرده شود، درحالی که این کار خودش نوعی کودکآزاری است.»
روزنامه ایران در شماره چهارشنبه خود طی گزارشی با تیتر «خاموشی چراغ کودکی با زوزه تندباد محرومیت» درباره «زمینههای اقتصادی ناهنجاریهای اجتماعی در مناطق حاشیه پایتخت» نوشته است: « اینجا، فقر و اوضاع نابسامان اقتصادی، کارهای سخت انجام دادن و تجربه خشونتهای جنسی و جسمی خاطرهای مشترک میان بچههایی است که بعضی افغان هستند، بعضی ایرانی و بعضیها نیز یکی از والدینشان ایرانی و دیگری افغان است.»
در این گزارش از جمله ماجرای تجاوز خانگی به دختران خردسالی در یک محله حاشیه شهر تهران روایت شده که به گفته مددکار این دختران «پدر خانواده حتی قرص تقویتی میخورد که شبها به بچههایش تعرض کند. بچهها از او میترسیدند و به آدمهای دیگر راحت اعتماد کردند» و «فاطمه» یکی از این دختران «در ۸ سالگی برای مدتی هر روز به بهانه بستنی و... به کارگاه چوب بری کشیده میشد و آنجا مورد تجاوز قرار میگرفت.کار به جایی رسید که او به این وضعیت عادت کرد. ۱۰ سالش بیشتر نبود اما حتی بلال فروش و کلهپز محل نیز به او دست درازی کرده بودند و با دریافتهای دو هزار تومانی و پنج هزار تومانی، این کار هر روزش شده بود.»
یکی از مددکار اجتماعی به روزنامه ایران گفته که این دختر خردسال پس از آنکه مدتها مورد تجاوز قرار گرفت «خودش آمد پیش ما و گفت از این وضعیت خسته شدم، از خودم بدم میآید. او را بهزیستی بردیم، اما آنجا هم به خاطر مشکلات روان شناختی زیادی که برایش پیش آمده بود، اذیت میکرد و بعد از دو ماه خودشان او را به خانه برگرداندند.»
گزارش نویس روزنامه ایران نوشته است: «چهره فاطمه با وجود قامت کوتاهش، شباهتی به دخترکان نوجوان ندارد، کم حرف است و در نگاهش تشویش زنان رنج کشیده و میانسال میگذرد. زندگی در محلهای فقیرنشین، تنها کودکی و نوجوانی را از او دریغ نکرده است؛ درد روایت هر روز بچههایی است که روزها و شبهایشان را با فاصله نیم ساعتی از پایتخت در محلههای فراموش شده میگذرانند و در هیاهوهای رسانهای نیز جایی ندارند.»