ماهها پس از جنجال بر سر اجرای «سند ۲۰۳۰ یونسکو» در ایران و منتفی شدن آن به حکم مستقیم رهبر جمهوری اسلامی، وزیر آموزش و پرورش روز چهارشنبه تهدید کرد که با آموزش در این زمینه «برخورد» میشود.
محمد بطحائی تاکید کرد که حتی «آموزشهایی که به نوعی با این سند مرتبط میشوند، نیز نباید به دانشآموزان ارائه شود.
سازمان یونسکو در پی همایشی که در سال ۲۰۱۵ با حضور وزیران و نمایندگان بیش از ۱۶۰ کشور در کره جنوبی برگزار شد سندی تدوین کرد و از کشورهای عضو سازمان ملل خواست تا سال ۲۰۳۰ به سوی «آموزش برابر، فراگیر، عادلانه و به سوی برابری جنسیتی» حرکت کنند. سعید پیوندی جامعه شناس آموزشی در فرانسه، در گفت و گو با رادیو فردا از تهدید وزیر آموزش و پرورش می گوید:
مایه تاسف است وزیر آموزش و پرورش کشوری که دو سال پیش دولتش در پذیرش منشور و بیانیه یونسکو پیشگام بود حتی جلساتی گذاشته بود که این سند در ایران بتواند تا جایی که ممکن است اجرایی بشود، امروز به این نحو دست به تهدید معلمان و مدارس می زند.
در نظامی که ما اساسا می دانیم برای مغلمان و مدارس استقلال کمی وجود دارد تا برای خودشان برنامههای آموزشی را تفسیر کنند یا تغییر بدهند. بنابراین، این تهدید هم از نظر شکلی و هم از نظر محتوایی به نظر من اشکالات خیلی خیلی جدی دارد، و تنها چیزی که شاید در آن غایب است، روح آموزش، روح تعلیم و تربیت و روح فرهنگی است که دست کم می تواند به نسل آینده ایران کمک کند تا آینده کشور را طور دیگری بسازند.
آقای پیوندی، این سند اصولا حاوی چه مطالبی است که بر سر آن این چنین بحث و جدال در گرفته و حتی وزیر آموزش و پرورش تهدید می کند که مبادا حتی به آن اشارهای بشود؟
ببینید، سند ۲۰۳۰ یونسکو، یک منشور جهانی و یک تفاهم عمومی و بین المللی است بر سر افقهای آموزش در دو دهه آینده. بنابراین، این سندجمع بندی و عصاره دستاوردهای کشورهای مختلف دنیا در حوزه آموزش است، و این که آموزش برای دنیای آینده باید حاوی چه پیامها و چه روشها و چه فلسفهای باشد. در این سند تکیه می شود بر برابری بین همه گروههای اجتماعی یا اقلیت ها، صرفنظر از این که دارای چه فرهنگ و زبان و دینی هستند.
همه اینها باید در مقابل آمورش برابر باشند، برابری کامل زن و مرد، و بقیه تبعیض هایی که می توانند روح آموزش را در هر کشوری مسموم کنند. بنابراین، این سند چیزی نیست جز عصاره چند دهه گذشته تمام جامعه بشریت که یونسکو به صورت یک پیشنهاد و نه اجبار و یک قانون، به دنیا عرضه کرده و همه کشورهای دنیا دارند در مورد آن فکر می کنند.
این [سند] فقط شامل ایران، یا این یا آن کشور نمی شود. حتی در کشورهای اروپایی مثل فرانسه یا امریکای شمالی همه جا صحبت از این است که بین آمورشی که ما ارائه می دهیم و این ایده آل آموزشی که یونسکو مطرح می کند، چه فاصلهای وجود دارد و ما باید چگونه این فاصله را از بین ببریم. برای این که آموزش آینده ما یک آموزش انسانی، عدالت محور، غیر تبعیض آمیز و از همه مهمتر شایسته روح انسان قرن بیست و یکم می باشد.
وقتی که مشخص شد این سند اجرایی شده در ایران، روز ۱۷ اردیبهشت ماه پارسال آیت الله خامنهای وارد ماجرا شد و گفت نخیر، مطلقا مجار نیست از این سند استفاده بشود، اینجا جمهوری اسلامی است و اضافه کرد (به گفته او البته) این جا جایی نیست که سطح زندگی معیوب، ویرانگر و فاسد غربی بتواند اِعمال نفوذ کند. پس از این صحبتهای رهبر جمهوری اسلامی، نمایندگان مجلس و دیگران گوی سبقت را از همدیگر ربودند تا الان که به وزیر آموزش و پرورش رسیده. تصور می کنید چرا رهبر جمهوری اسلامی با این سند به ضدیت افتاد که حالا به این درجه برسد؟
از نظر من دو تحلیل می تواند درست باشد: اول این که در فضای آن روز ایران یعنی پیش از انقلابات، به نظر من آیت الله خامنهای می خواست در انتخابات دخالت سیاسی غیرمستقیم کند، از طریق محکوم کردن دولت، از طریق به راه انداختن یک جنجال درباره این سند، بر جو انتخاباتی آن زمان تاثیر بگذارد، این به نظر من یکی از فرضیههای مهم است.
فرضیه دوم هم یک کمی قوی تر است این که اساسا نکاتی در این سند وجود دارد که با فلسفه روح آموزش ایران در تناقض است.
یعنی در آموزش ایران اگر قرار باشد که بنا را بر برابری همه اقلیتها و پیروان همه ادیان بگذاریم، هیچ کس را مورئ تبعیض قرار ندهیم، بین زن و مرد برابری کامل برقرار کنیم و انواع دیگر تبعیضاتی که در کتابهای درسی یا در گفتمان نظام آموزشی یا در روشهای آمورش در ایران وجود دارد،خب ما می بایستی نظام آموزشی را به کلی تغییر می دادیم و خیلی چیزها را در نظام آموزشی ایران متحول می کردیم برای این که روح آموزش ایزان به این چیزی نزدیک شود که این سند می گوید. مخالفت آیت الله خامنهای از جمله با این است. برای این که او مخالف برابری زن و مرد است، آیت الله خامنهای مخالف برابری همه ادیان و رفع تبعیض از پیروان ادیان مختلف، به خصوص ادیانی است که به رسمیت شناخته نمی شنوند مثل بهاییت. آیت الله خامنهای مخالف برابری همه اقلیت هاست.
آیت الله خامنهای مخالف آموزش حقوق بشر و دموکراسی در مدارس است. اینها آن چیزهایی است که در سند یونسکو گفته شده و همه دنیا قبول کرده اند ولی در ایران، از آن جایی که می خواهند یک آموزشی از بالا ایدئولوژیک باشد برای پرورش انسانهای واحدی که یک جور می اندیشند، طرفدار حکومتند، آموزشی که شیعه محور است، این آموزش طبیعی است با روح سند یونسکو در مخالفت باشد و علت ضدیت تا این حد آیت الله خامنهای با این سند، ریشه در این تفاوتهای اساسی دارد، که بین سند یونسکو که بسیار انسانی، و استاندارد بسیار بالایی را برای آموزش تعیین می کند، و فلسفه آقای خامنهای که طرفدار یک آموزش بسته، منجمد، خشک، آمرانه و تحمیلی، از طریق ایدئولوژی یک مذهب یعنی شیعه به همه دانش آموزان [است]، صرفنظر از این که رابطهشان با دین چگونه باشد و چه دینی داشته باشند.