در حالیکه قرار است دور تازه تحریمهای آمریکا علیه ایران ۱۳ مرداد و یا زودتر از آن اعلام و آغاز شود، جنگ بیامان لفظی بین رهبران ایران و آمریکا ادامه دارد. طیفی از پیشنهادها و تهدیدها از دو طرف مطرح شده که در تاریخ روابط دو کشور بیسابقه است. تحلیل زیر جوانب مختلف این تنشهای لفظی را بررسی میکند.
مایک پومپئو و ایران
روز یکشنبه ۲۲ ژوئیه وزیر خارجه ایالات متحده در همایش حمایت از صدای ایرانیان شرکت و در حضور گروهی از ایرانی-آمریکاییها سخنرانی کرد. جامعه ایرانیان خارج از کشور از مدتها پیش از این رویداد مطلع و منتظر آن بود. بخشی از فعالان سیاسی و ایرانیان آمریکایی، تعداد زیادی از خبرنگاران و بخصوص رسانههای فارسی زبان برای حضور در این نشست دعوت شده بودند.
سخنان اقای پومپئو محورهای مشخصی داشت:
پومپئو تصویری از تنوع جامعه ایرانیان امریکا ارائه داد و ابراز امیدواری کرد که در برابر رژیم ایران یکپارچگی خود را حفظ کنند. بخش عمده سخنان پومپئو برای اغلب مخاطبین حرفهایی بود که به دفعات از مجاری مختلف و یا از فضای مجازی شنیده بودند. «حکومت مافیایی»، فساد در بالاترین سطح دولتمردان، میزان داراییهای سران حاکمیت و وابستگانش، هیچ نکته غافلگیرانهای نداشت به جز اینکه شنیدن آن از زبان وزیر خارجه آمریکا بیسابقه بود. در طول یکی دو ماه اخیر لیستهای مشابهی در فضای مجازی دست به دست میگشت و اکنون سوال این است که آیا ارائه آن از طرف وزیر خارجه آمریکا به معنی مُهر تأیید بر صحت آن اطلاعات است، یا به نوعی این پیام را میرساند که بله ما هم اینها را میدانیم و جدی میگیریم؛ یا شاید به این معنی باشد که بزودی منتظر دیدن این اسامی در فهرست تحریمشدگان باشید.
پومپئو چه هدفی را دنبال میکند؟
بخشی از سخنان پومپئو را میتوان به حساب اراده دولت دونالد ترامپ برای افزایش فشارهای اقتصادی و نقشه راهی برای تقویت «کارزار فشار تبلیغاتی» گذاشت؛ اتفاقاً ساعاتی پیش از سخنرانی وی گزارشی در این مورد توسط رویترز منتشر شده بود. اما، وقتی به بازتابهای گسترده این سخنرانی نگاه میکنیم حتی گروههای مخالف و به اصطلاح «برانداز» در آن نقشه راه عملی نمییابند که برای رسیدن به نتیجه ملموسی طراحی شده باشد.
در جایی مایک پومپئو اشاره دارد بر اینکه «در چهل سال گذشته ثروت مردم در راه تروریسم به باد رفت. چهل سال ایرانیان بخاطر بیان حقوقشان به زندان افتادند...». این اظهارات به طور اعم تشریح درستی از وضع موجود است، اما عبارت بعدی که طی آن پومپئو اظهار امیدواری میکند «چهل سال بعدی آزادی باشد نه سرکوب» بیشتر در حد بیان یک امید و آرزو و موکول کردن تغییرات مطلوب به زمانهای طولانی است و راهبردی برای عمل سیاسی ندارد.
بازتاب سخنرانی پومپئو
متعاقب سخنان پومپئو سیل حملات و تهدیدهای متقابل بین مقامات ایرانی و آمریکایی و به تعبیری، جنگ لفظی بین دو طرف به راه افتاد. تهدید به بستن تنگه هرمز توسط حسن روحانی و تهدید متقابل دونالد ترامپ که چنانچه ایران به تهدیدهایش ادامه دهد با پیامدهای بسیار ناگواری روبهرو خواهد شد ادامه یافت. تهدید ترامپ توسط برخی از ناظران به طور ضمنی به معنی بهکارگیری سلاح اتمی تعبیر شد. در واقع تکرار سخنان ترامپ از زبان جان بولتون مشاور امنیتی کاخ سفید این تفسیر گستردهتر را مطرح کرد. او به نقل از ترامپ گفت: «اگر ایران دست به اقدام منفی بزند هزینهای را خواهند پرداخت که در گذشته تنها چند کشور مشابه آن را پرداختهاند».
پس از بولتون نوبت سناتور لیندسی گراهام بود که رژیم ایران را «نازیهای مذهبی» بنامد که در جستوجوی بمب اتمی هستند و معلوم نیست اول ریاض را هدف قرار دهند یا به اورشلیم حمله کنند. سناتورگراهام راه حل را در تغییر رژیم توسط مردم ایران دانست.
همزمان یک رسانه استرالیایی از اقدام قریبالوقوع آمریکا برای انهدام مراکز و تاسیسات اتمی ایران خبر داد. این خبر با واکنش جناح میانهروتر در دولت ترامپ مواجه شد و ژنرال جیم متیس، وزیر دفاع، در نشست خبری (جمعه ۲۷ ژوئیه) در مورد منبع خبر رسانه استرالیایی ابراز بیاطلاعی کرد و گفت «اطمینان دارم آن چیزی نیست که در حال حاضر مورد نظرباشد، و صریج بگویم، داستانسازی است».
بازتاب سخنان روحانی
معلوم نیست که آیا حسن روحانی واقعا منظورش از آنچه گفت بستن تنگه هرمز بود یا اینکه عمداً عبارت خود را در لفافه پیچید تا آنچنان تعبیر شود: «آنها معنی این حرف را نمیفهمند، چرا که این اصلا معنی ندارد که نفت ایران صادر نشود و آن وقت نفت منطقه صادر شود. اگر شما توانستید، این کار را بکنید تا نتیجهاش را ببینید». حرف روحانی -حساب شده و یا حساب نشده– خوشایند بسیاری از تندروهای ایران قرار گرفت. قاسم سلیمانی، فرمانده نیروهای قدس، دیگر فرماندهان سپاه، و حتی رهبر جمهوری اسلامی از آن استقبال کردند و خامنهای آن را «حاکی از سیاست و رویکرد نظام» دانست. پیام وزیر خارجه ایران، محمد جواد ظریف، و مُهر رجزخوانی بر گفتههای مقامات آمریکایی؛ هشدار مجدد روحانی که «با دم شیر (ایران) بازی نکنید»؛ و اینکه «صلح با ایران مادر صلحها و جنگ با ایران مادر جنگها است» مانند ترجیعبندی توسط سایر دولتمردان ایرانی و یا فرماندهان سپاه تکرار شد و به تیرهتر کردن هرچه بیشتر فضای بین دو کشور کمک کرد.
پس از روزها آتشباری لفظی، شرایط به سرعت علیه ایران تغییر کرد. «مادر جنگها» سر نوشت صدام حسین و «امالمعارک» را در جنگ خلیج فارس یادآوری کرد و حتی برخی از ناظران وقوع جنگ بین ایران و آمریکا را غیر ممکن ندانستند. به موازات آن وضعیت آسیبپذیر داخلی به شدت بحرانی شد و ریال ارزش برابری خود را با سایر ارزها باز هم از دست داد. دولت روحانی که از دور دوم عمر سیاسی خود با بحران اقتصادی بیسابقهای روبهرو است، شاهد پایینترین رکورد برابری ریال و دلار شد؛ رکوردی که بسیاری از مخالفان و کاربران فضای مجازی را به یاد روزهای خوش گذشته انداخت که هر دلار آمریکا برابر ۶ تومان ایران بود.
تحلیل وضع موجود
در حالیکه تا اعلام فاز اول تحریمهای آمریکا علیه ایران چند روز بیشتر باقی نمانده به نظر میرسد که هردو طرف از کلیه ابزارهای تبلیغاتی که در دسترس داشتند برای تحت فشار قرار دادن یکدیگر استفاده کردهاند. آمریکاییها حتی تا پیشنهاد مذاکره مستقیم هم پیش رفتند. مقامات ایرانی که قبلاٍ مدعی بودند ترامپ در خلال سفر اخیر رئیسجمهوری ایران به نیویورک «هفت بار برای مذاکره با او تماس گرفته بود» این بار با یک پیشنهاد علنی مواجه شدند. در آخرین تحول در رابطه دو کشور دونالد ترامپ صراحتاً و «بدون هیچ پیش شرطی» در حاشیه سفر نخست وزیر ایتالیا به واشنگتن، پیشنهاد دیدار با رئیسجمهوری ایران را مطرح کرده است.
پیشتر شایعاتی مانند سفر وزیر خارجه عمان برای میانجیگری، در کنار واژگان نفرینگونه آیتالله خامنهای شنیده شده بود که «این آقا (رئیس جمهور آمریکا) هم خاک خواهد شد و بدنش خوراک مار و مور میشود». البته او نگفت سرنوشت بدن دیگر رهبران چه خواهد بود!
در این میان، فکر ناتو عربی و تشکیل اتحادیه نظامی بین آمریکا، عربستان سعودی، بحرین، امارات متحده، و قطر به اضافه مصر و اردن مطرح و گفته شد ممکن است تا ماه اکتبر (حدود زمانی که فاز دوم تحریمها علیه ایران آغاز میشود) تحقق پیدا کند.
نشریه نشنال اینترست نیز در مقالهای ادعا کرد که «اسرائیل ممکن است تا ۳۰۰ اسلحه اتمی داشته باشد. و بخشی از آن در اقیانوس است». خبری که میتواند به معنی امکان بهکارگیری این جنگافزار برای نابودی تاسیسات اتمی ایران و یا هر دشمن فرضی دیگری باشد.
به موازات این تحولات کم کم انتقاد از روحانی و اینکه نباید مقامات ایران با آمریکا بدون در نظر گرفتن «ملاحظات دیپلماتیک» به جر و بحث لفظی بپردازند مطرح شد و حشمت الله فلاحت پیشه رئیس کمیته امنیت ملی مجلس شورای اسلامی گفت: «جنگ احتمالی بین دو کشور تبدیل به یک جنگ گسترده خواهد شد و کل منطقه و جهان را درگیر خودش خواهد کرد». حتی روزنامه محافظه کار جمهوری اسلامی به روحانی توصیه کرد که اعتدال را در گفتار خود حفظ کند و به سخنان آمریکاییها با سخنان تند پاسخ ندهد. مسیح مهاجری درسرمقاله روزنامه شنبه ششم مرداد جمهوری اسلامی خطاب به روحانی میگوید: «رجزخوانیهای هماهنگ ترامپ و پومپئو، دامی است که برای کشاندن شما به داخل آن پهن شده است وشما نباید به این دام بیافتید.» اما، خود مهاجری هم به روش مرسوم در رسانههای دست راستی ایران، برای توصیف رهبران آمریکا از واژههای غیرحرفهای و توهینآمیز استفاده و نقش واعظ غیر متعّظ را بازی کرده است.
پیچیدهتر از همیشه
به نظر میرسد روابط ایران و آمریکا بسیار پیچیدهتر از همیشه است: از طرفی مشاهده میکنیم که مقامهای آمریکا تصمیم قطعی دارند که فشارها را بر ایران بیافزایند و این کشور را محدود کنند. از طرف دیگر دونالد ترامپ از آمادگی برای یک توافق واقعی با ایران قبل از تشدید فشارها سخن میگوید. این دوگانگی تنها از منظر استراتژیک قابل فهم است. براساس اصل تصاعد در استراتژی، وقتی اصطکاک بین دو طرف متخاصم به بالاترین پله نردبان صعود کند دو حالت قابل تصور است: یا از طریق مذاکره و گفتوگو باید از حالت مخاصمه خارج شد و یا اینکه از طریق توسل به جنگ به بنبست موجود خاتمه داد.
دونالد ترامپ، مایک پومپئو، و یا جان بولتون سعی میکنند این منازعه را به سمت تصاعد سوق بدهند، در عین حال همانطور که در مورد کره شمالی شاهد بوده ایم باب مذاکره را هم باز میگذارند. به همین دلیل ترامپ صحبت از توافق میکند و اگر ایران حاضر به مذاکره باشد، آمادگی توافق را هم دارد، در عین حال شایعات جنگ با ایران هم مطرح است گرچه ژنرال متیس، وزیر دفاع، آن را «داستانپردازی» تلقی میکند و به عبارتی راه را برای توافق باز میگذارد. پیشنهاد مذاکره بدون پیش شرط ترامپ نشان میدهد که آمریکا مجموعهای از انتخابها را سبک و سنگین میکند در حالیکه نفرینهای آیتالله خامنهای نشان میدهد ایران هیچ طرح و نقشه عملی برای مذاکره در اختیار ندارد و لذا منتظر جنگ است.
توافق مورد نظر آقای ترامپ چه ویژگیهایی دارد؟
فرمول مطلوب دونالد ترامپ چند لایه است: از نظر فعالیت هستهای تضمین عدم حرکت ایران به سمت تولید بمب برای دراز مدت مطلوب آمریکا است ولی او بر همیشگی بودن آن اصرار خواهد ورزید. در بُعد فعالیتهای موشکی و اقدامات منطقهای احتمالا میتواند تا حد احترام به حق دفاع مشروع ایران نرمش به خرج بدهد به شرطی که تهدیدی متوجه اسرايیل نشود. چاشنی این فرمول امتیازات اقتصادی و دیپلماتیک حتی تا برقراری مناسبات کامل اقتصادی، سیاسی و کنسولی خواهد بود که البته به صورت مرحلهای پیش خواهد رفت.
آیا نشانهای که بیانگر آمادگی ایران برای توافق با آمریکا باشد، وجود دارد؟
چنین نشانهای در حال حاضر وجود ندارد، گرچه پیشنهاد مذاکره بدون پیششرط میتواند برای ایران آزمونی مفید باشد. فعلاً توپ در زمین ایران است ولی چالشها در دو طرف ادامه خواهد یافت. تا رسیدن به نقطهای برای شروع مرحله گرهگشایی عوامل مثبت و منفی زیر را نباید از نظر دور کرد:
- ایران امیدوار است دیوان بین المللی دادگستری به شکایتی که در چارچوب پیمان مودت ۱۹۵۵ مطرح کرده تا یک ماه دیگر رای مثبت بدهد و این رای بتواند توافق اتمی را حفظ کند.
- ایران همچنین امیدوار است شکاف موجود بین آمریکا و اروپا از فشار تحریمها بکاهد. در چنان صورتی ایران حاضر به مذاکره با آمریکا نخواهد شد. وزیر خارجه ایران (۷ مرداد در جمع سفرا) گفت: «من خام نیستم که بگویم ما میتوانیم بین آمریکا و اروپا درگیری ایجاد کنیم. شکافی بین آنها وجود دارد که ما باید از آن استفاده کنیم، نیاز نداریم که پل شکاف آنها باشیم».
- شروع تحریمهای بیشتر موجب وخیمتر شدن روابط میشود.
- تحولات منطقهای و احتمال اقدامات نظامی در همسایگی ایران، عربستان، اسرائیل محتمل است.
- عامل مهم دیگر فشارهای داخلی و ترس جمهوری اسلامی از تغییر رژیم و از دست رفتن قدرت مطلقه حاکمیت مذهبی است؛ اندیشهای که در میان بسیاری از ایرانیان، اوپوزیسیون خارج، و بسیاری از اعضای دو حزب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا نیز طرفدار دارد.
- گرچه ترس از تغییر رژیم، و اهرم فشار خارجی به تنهایی نمیتواند ایران را سر میز مذاکره بیاورد ولی پادرمیانی اروپا و روسیه ممکن است موثر باشد.
------------------------------------------------
یادداشتها و تحلیلها بیانگر نظر نویسندگان خود هستند و بازتابدهنده دیدگاهی از سوی رادیو فردا نیستند.