با اظهارات روز جمعه، ۱۳ اکتبر، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، پیرامون توافق اتمی، دوران متفاوتی در مناسبات سیاسی آمریکا با ایران رقم خورده که در آن مشخصات و مختصات کامل «جنگ سرد» دیده میشوند. رئیس جمهور آمریکا،حکومت ایران را دیکتاتوری خواند و همچنین بر طرح راهبرد مقابله با سپاه به عنوان «طلیعه دار یک حکومت بحران زا»،تاکید کرد.
«جنگ سرد» وضعیت تقابل مابین دولت ها است بدون بروز درگیری نظامی مستقیم و همه جانبه، و در عین حال استفاده فزاینده از قدرتهای نرم، منجمله اهرم های اقتصادی و مالی، اعمال فشارهای سیاسی، بکار گرفتن ظرفیت های تبلیغاتی، تکیه بر اقدامات پنهان سازمان های جاسوسی، و تدارک جنگ های نیابتی توسط کشورها و نیروهای سوم ( متحد)، به منظور تضعیف تدریجی و مجبور ساختن آن به عقب نشینی و «تغییر رفتار».
نخستین «جنگ سرد» پس از خاتمه جنگ جهانی دوم مابین دو ابر قدرت نظامی وقت جهان یعنی اتحاد شوروی سابق و ایالات متحده آمریکا از سال ۱۹۴۷ میلادی آغاز شد و تا سال ۱۹۹۱ و فروپاشی شوروی، ادامه یافت.
از سقوط اتحاد شوروی و پایان جنگ سرد به عنوان «پایان تاریخ» یاد شده که در نتیجه آن نظم دو قطبی در جهان به انتها رسید و دوران « نظم نوین» با سیطره سرمایه داری، برقراری اقتصاد آزاد و توسعه دمکراسیهای نوع غربی آغاز شد.
جورج اورول، نویسنده انگلیسی، در ۱۹ اکتبر سال ۱۹۴۵ با استفاده از عنوان «جنگ سرد» به ترسیم تصویری از جهان پرداخت که در آن صلح مسلح در سایه بمب اتمی و تشنج ماندگار تجربه میشود.
اورول در نوشتههای بعدی خود به تشریح تقابل عقیدتی و سیاسی و رویاروییهای اقتصادی بلوک شرق با جهان آزاد پرداخت.
کتاب «جنگ سرد» نوشته والتر لیپمن، مقاله نویس و روزنامه نگار آمریکایی که در سال ۱۹۴۷ انتشار یافت به ابعاد و وجوه این جنگ طی مراحل نخستین دوران مقابله کمونیسم با جهان سرمایه داری میپردازد.
جنگ سرد ایران و آمریکا
حکومت مذهبی حاکم بر ایران اگر چه در سال ۱۹۷۹ با سکوت سیاسی دولت دمکرات وقت آمریکا به قدرت رسید، از زمان شکل گرفتن «جنگ سرد» با ایالات متحده را آغاز کرد.
روز ۱۳ آبان سال ۱۳۵۸ (برابر با ۴ نوامبر۱۹۷۹) با گروگان گیری ۶۶ دیپلمات و پرسنل سفارت آمریکا در تهران که «لانه جاسوسی» خوانده شد، جنگ سرد تهران علیه واشنگتن آغاز گردید و ۴۴۴ روز دوام کرد؛ رویدادی که به یکی از حساسترین تحولات روز جهانی تبدیل شد و رییس جمهوری کنونی آمریکا نیز روز جمعه طی بررسی سر فصل خصومتها جمهوری اسلامی با امریکا، آنرا مورد اشاره قرار داد.
تحولات مرتبط با جنگ هشت ساله ایران و عراق ( جنگ نفت کش ها، حمله آمریکا به دو سکوی نفتی ایران در آبهای خلیج فارس و ساقط کردن یک فروند هواپیمای مسافری بر فراز آبهای ساحلی ایران)، اقدام جمهوری اسلامی به شکل دادن حزب الله در جنوب لبنان، شرکت در جنگ داخلی سوریه و حضور نظامی در عراق که اینک به جنگ یمن و مناقشات افغانستان نیز توسعه یافته را میتوان در چارچوب تقابل چهل ساله جمهوری اسلامی ایران و آمریکا قرار داد.
اسرائیل،متحد استراتژیکی آمریکا، دست کم تا سال ۱۹۹۱ و سقوط اتحاد شوروی سابق ظاهرا یکی از هدف های مستقل و مستقیم حملات جمهوری اسلامی است.
موازی با اسرائیل، وارد شدن فعال عربستان سعودی به جنگ سرد ایران و آمریکا طی سالهای اخیر، بخصوص بعد از شکل گرفتن «بهار عربی» و آغاز جنگ داخلی سوریه، به این چالش منطقهای بعد تازهای بخشیده است.
جنگ سرد بزرگتر دنیای آزاد با رژیم عقیدتی اتحاد شوروی سابق در سال ۱۹۹۱ در شرایطی با شکست مسکو و اعلام پیروزی واشنگتن پایان گرفت که تعهدات اقتصادی، کمکهای نظامی، جنگهای منطقهای - از آفریقا تا آمریکای جنوبی و غرب آسیا، تواناییهای اتحاد شوروی را به تحلیل برده و امکانات امپراطوری کمونیستی با اقدامات آن نا متوازن ساخته بود.
حمله نظامی ارتش سرخ به افغانستان چند ماه پیش از سقوط رژیم پادشاهی ایران که بزرگترین متحد منطقهای آمریکا بشمار میرفت، در حقیقت آواز مرگ قو بود برای امپراتوری کمونیستی، در روزهایی که رهبران مسکو خود را در اوج قدرت و شکست ناپذیر میدیدند.
دوران تشنج زدایی
بعد از بحران موشکی کوبا در دهه شصت و اوج گرفتن دوران جنگ سرد، بمنظور پرهیز از جنگ گرم تمام عیار، دوران تشنج زدایی بین شرق و غرب آغاز شدن که همراه با ریچارد نیکسون رییس جمهور وقت آمریکا، هنری کیسینجر وزیر خارجه، یکی از دو معمار آن بشمار میرفت؛ فردی که چند روز پیش از انتشار راهبر سیاسی تازه آمریکا در رابطه با حکومت ایران، به مشورت با دانلد ترامپ فراخوانده شده بود.
آمریکا و ایران دوران تنش زدایی در جریان جنگ سرد را طی دو سال آخر دولت اوباما، با امضاء توافق اتمی تجربه کردند ولی این تجربه به « تغییر رفتار» جمهوری اسلامی منجر نشد- چنانکه تنش زدایی با مسکو هم به نتیجه نرسیده بود و حمله ارتش سرخ به افغانستان شاهد آن بود.
آمریکا طی ۳۸ سال گذشته هدف «تغییر رفتار» حکومت عقیدتی- انقلابی ایران را بدون داشتن طرح براندازی آن، همراه با نوساناتی، همواره تعقیب کرده است.
در دولت اوباما و بخصوص طی دو سال تنش زدایی دوران توافق اتمی، هدف تغییر رفتار حکومت ایران با تکیه بر انتظار تغییر دینامیک سیاسی از داخل و برتری یافتن نگاه و رفتار عملگرایان و معتدلها بر افراط گرایان تعقیب میشد.
گسترش حضور نظامی ایران در منطقه و استفاده بیشتر تهران از جنگهای نیابتی نشان داد که دوران تنش زدایی دولت اوباما به تغییر معادله قدرت در داخل و تغییر رفتارهای حکومت ایران منجر نشده است.
به نظر می رسد در دولت ترامپ، بدون مبادرت به اقدام نظامی مستقیم برای تغییر رژیم، هدف همیشگی «تغییر رفتار حکومت» به عنوان یک سیاست راهبردی، بار دیگر فعال شده است، با این تفاوت که بجای تداوم دوران تنش زدایی و باز نگاه داشتن حساب «تغییر دینامیسم» از داخل ایران و درون حکومت، تشدید جنگ سرد با تهران و اعمال فشارهای فزاینده از خارج در دستور کار واشنگتن قرار گرفته.
انتظار دولت تازه واشینگتن این است که شدت دادن جنگ سرد علیه تهران آنطور که دونالد ترامپ تاکید کرد «در تمام زمینهها و با استفاده از تمام امکانات و همراه کردن کشورهای متحد» تواناییهای حکومت تهران رو به تحلیل برده و امکانات آنرا با تعهداتی که بر شانه گرفته نا متوازن سازد؛ سناریویی که پیشتر در رابطه با اتحاد شوروی سابق کار کرده بود و منجر به سقوط آن در سال ۱۹۹۱ شد.
-------------------------------------------------------------------------------
یادداشتها و گفتارها بیانگر آرا و نظرات نویسندگان خود هستند و نه بازتاب دیدگاهی از سوی رادیو فردا.