پس از مرگ اکبر هاشمی رفسنجانی و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ اصلاح طلبان مذهبی (بخش حذف شده از قدرت) طرحی را به نام «آشتی ملی» عرضه کردهاند. فعالان سیاسی اصلاح طلب چه به صورت فردی و چه به صورت جمعی (در نامههای دهها و هزاران نفری) از این طرح حمایت کرده اند و به دنبال آن هستند که این موضوع را به یک خواستهی عمومی تبدیل کنند. بخش غیر محذوف نیز ه بعضا در دولت و مجلس حضور دارد از آن حمایت می کند چون این حمایت با توجه به ابهام طرح هزینهای ندارد.
اما چرا آشتی ملی؟ قید «ملی» این آشتی از کجا میآید؟ آیا قرار است همهی مخالفان در این طرح حضور داشته باشند یا فقط اصلاح طلبان مذهبی؟ هدف از این طرح چیست؟ آیا اصلاح طلبان عِده و عُدهای برای به دست آوردن دل طرف مقابل یا وادار کردن وی به آشتی دارند؟ آیا آنها جزئیات این طرح را روشن ساختهاند؟ چه کسانی در این طرح باید با هم آشتی کنند؟ طرف مقابل چه عکس العملی نشان داده است؟ آیا این طرح نتیجهای هم خواهد داد؟
عنوانی گول زننده اما تهی و طنز آلود
این طرح نه برای «آشتی» است و نه «ملی«. اگر برای آشتی بود طبعا باید از پیش قهری از سوی اصلاح طلبان مذهبی محذوف وجود می داشت. اصلاح طلبان از انتخابات سال ۹۰ نشان دادند که قهری در کار نیست. علی رغم کشتار بیش از صد تن و بازداشتبیش از ده هزار نفر و محاکمات نمایشی، آنها نه تنها انتخابات مجلس در سال ۹۰ را تحریم نکردند بلکه بسیاری در آن شرکت جستند (محمد خاتمی در دماوند رای داد). اگر در انتخابات ۹۰ به عنوان رقیب جدی وارد نشدند نیز نه بدان خاطر بود که می خواستند قهر کنند بلکه می دانستند نیروی چندانی ندارند (نیروهای موثر آنها در زندان بودند) و نامزدهای آنها همه توسط شورای نگهبان رد صلاحیت می شوند (بجز کسانی که مثل مصطفی کواکبیان از روز ۲۲ خرداد ۸۸ پرچم بیت را بالا بردند). در سالهای ۹۲ و ۹۴ نیز با تمام قوا هر آنچه می توانستند برای پرشکوه برگزار شدن انتخابات ریاست جمهوری و مجلس انجام دادند. از حیث انتقاد و مخالفت عملی نیز آنها کاملا دهانها را بستهاند. بدین ترتیب قهری از سوی اصلاح طلبان صورت نگرفته تا آشتیای انجام گیرد.
حتی اگر قرار باشد یخهای میان اصلاح طلبان مذهبی محذوف و خامنهای آب شود (که احتمالش بسیار اندک است) «ملی» نامیدن این طرح طنز آلود است. دهها گروه و جریان سیاسی مخالف در تبعید به سر می برند و نیروهایشان در زندان است و هزاران فعال سیاسی و عقیدتی و مدنی در زندان هستند یا احکام زندان برای ساکت کردن آنها بالای سرشان مثل شمشیر آخته نگاه داشته شده است. اینها در کجای آن طرح آشتی ملی جای دارند و نقششان چیست؟ آیا تلاش اصلاح طلبان برای گرفتن چند ساعت وقت برای گفتگو با خامنهای را می توان آشتی ملی نام داد؟ آیا بدون آزاد کردن زندانیان سیاسی و انتخابات آزاد آشتی ملی ممکن می شود؟
چرا طرح «آشتی ملی»؟
اصلاح طلبان مذهبی محذوف در ارائهی این طرح سه هدف را دنبال می کنند:
می خواهند پس از مرگ رفسنجانی که واسطهی میان آنها و خامنهای بود راهی برای گفتگوی مستقیم با وی بیابند؛ آنها می دانند بدون داشتن مجرایی برای گفگو با خامنهای نمی توانند در فضای سیاسی ایران ادامهی حیات دهند: «جریان اصلاحطلب به این حقیقت واقف هستند که بدون ارتباط وسیع با نهاد رهبری امکان انجام وظیفه یا نیست و یا کم خواهد بود.» (مجید انصاری معاون پارلمانی حسن روحانی، مهر ۲۵ بهمن ۱۳۹۵)
با این طرح می خواهند بدون اجابت خواستهی بیت و نهادهای امنیتی و سپاه یعنی «توبه کردن از فتنه ۸۸» و «عذر خواهی از مردم» در فضای سیاسی فعالیت رسمی و آشکار داشته باشند درست همانند سالهای دههی هفتاد و زندانیان و محصور شدگان آنها (نه همهی زندانیان) آزاد شوند. آشتی ملی چون دو طرف این آشتی را به رعایت قیودی ملزم می کند آبرومندانه اصلاح طلبان را به مخالفان مصلح و مشروع تبدیل می کند؛
آنها می خواهند با توجه به زمزمههایی که در باب رد صلاحیت روحانی وجود دارد با طرح دوستی و تقرب احتمال این رد صلاحیت را به صفر برسانند. استفادهی روحانی از نیروهای اصلاح طلب در کابینه و سطوح عالی مدیریتی یک از پاشنه آشیلهای آن است که اصلاح طلبان نمی خواهند از این مجرا دولت روحانی در انتخابات آینده آسیبی ببیند. آنها به دولت روحانی به صورت رحم اجارهای برای بازگشت به قدرت نگاه می کنند.
هر سه هدف برای خامنهای و نیروهای امنیتی و نظامی بی معنا به نظر می رسد. اول این که خامنهای اگر نیازی به گفتگو با خاتمی و دیگر سران اصلاح طلب می دید از آنها برای مشاوره دعوت می کرد یا حداقل موانعی مثل ممنوع بودن حضور رسانهای یا ممنوع الخروج بودن آنها را بر می داشت. خامنهای حتی اجازه نداد خاتمی در بیمارستان از وی عیادت کند. دوم آن که «نظام» احساس نیازی به یک جناح مخالف تحت عنوان مصلحان مشروع نمی کند و همهی تلاش آن در ۲۸ سال گذشته معطوف به حذف آنها بوده است. حکومت با هزینهی زیادی آنها ار حذف کرده و نمی خواهد این هزینه بدون فایده باشد. بحران سیاسی یا اتفاق تازهای هم در ایران روی نداده تا نظام به آنها احساس نیاز کند. و سوم آن که زمزمههای رد صلاحیت روحانی بیشتر متوجه به رام سازی هر چه بیشتر وی در دست عوامل بیت است، درست مثل تبلیغات منفی علیه دولت توسط دستگاه تبلیغاتی تحت نظر بیت که می خواهد روحانی را مطیع رهبر جمهوری اسلامی سازد و در پی حذف وی نبوده است. فراتر از ان در حذف یا نگاه داشتن روحانی تنها عاملی که نقشی بازی نخواهد کرد اصلاح طلبان محذوف خواهند بود. تصور رحم اجارهای هم با توجه به شخصیت روحانی به عنوان فردی با سه دهه سابقهی امنیتی تصور باطلی است. امروز روحانی بیشتر از اصلاح طلبان سود می برد تا اصلاح طلبان از وی.
جای گمشدهی اصلاح طلبان در نظام
طرح آشتی ملی ابزاری برای اصلاح طلبان محذوف است تا جای خود را در نظام سیاسی بعد از جنبش سبز و تنشهای مابعد آن پیدا کنند اما حکومت جای آنها را از پیش تعیین کرده است (حصر و نشستن در خانه و دوری از مراکز قدرت) و اصلاح طلبان محذوف اهرمی برای وادار کردن حاکمان برای تجدید نظر در عمل و نظر خود ندارند. واکنش حسن روحانی به این طرح و تایید تلویحی آن صرفا جنبهی تعارف و خشنود سازی دارد چون دولت همان طور که بارها به شکل تلویحی اعلام کرده در موضوعاتی مثل حصر موسوی، کروبی و رهنورد نمی تواند کاری انجام دهد در این موضوع نیز باید عملا کاری انجام ندهد تا خود را در برابر خامنهای و بیت نگذارد.
اتفاقا موضع دو تن از نزدیکان روحانی یعنی مجید انصاری (معاون پارلمانی) و محمود واعظی (وزیر ارتباطات) در ارجاع اصلاح طلبان در این مورد به خامنهای بسیار گویاست: «اینکه آقای خاتمی و دیگر بزرگان اصلاح طلب تاکید داشتند که روابطمان را با رهبری و نهاد رهبری بیشتر کنیم یک ضرورت است.» (انصاری، مهر ۲۵ بهمن ۱۳۹۵)؛ «همه ملت و مسئولان باید پشت سر رهبر و به دنبال وحدت و همدلی باشند.» (واعظی، ایلنا، ۲۵ بهمن ۱۳۹۵) آنها به صراحت دارند اعلام می نند که اصلاح طبان در این مورد با خامنهای و بیت وی طرف هستند و دولت را باید در این زمینه معاف کنند.
طرحی توخالی و بدون موضوعیت
خود طرح غیر از یک عنوان شیک شامل هیچ چارچوب و مواد مشخصی نیست. غیر از این که سران جریان اصلاح طلب محذوف می خواهند ساعتی به دست بوسی خامنهای بروند چه انتظار دیگری از این طرح دارند؟ می خواهند طرف مقابل چه کارهایی بکند و چه کارهایی نکند؟ خود آنها می خواهند چه تغییراتی در رفتارشان بدهند (تغییراتی که تا به حال ندادهاند) و خط قرمز آنها چیست (اگر خط قرمزی وجود داشته باشد؟)؟ مراحل این آشتی ملی کدامند؟ چه گروههایی باید در این طرح مشارکت کنند؟ هیچ کدام از اینها مشخص نیست. به همین دلیل واکنش به این طرح توخالی نیز کنایه زنی و نیت خوانی از سوی جناح مقابل بوده است که بی نتیجه بودن آن را به خوبی نمایان می سازد.
رئیس قوهی قضاییه در مورد این طرح می گوید «مردم فهیم و بصیر ما در جایی که بحث منافع و امنیت ملی مطرح است، هیچ اختلاف اساسی و تفرقه ای ندارند که نیازمند آشتی ملی باشند؛ لذا این بحث موضوع ندارد.» (ایسنا ۲۵ بهمن ۱۳۹۵) این بدین معناست که نزدیکان خامنهای اصولا اصلاح طلبان منتقد و غیر خودی را بخشی از هستهی اصلی حکومت نمی بینند تا از اختلاف با آنها نگران باشند. بخشی از اصلاح طلبان نیز قبلا با بیت و خامنهای بیعت بی چون و چرا کردهاند که دیگر نیازی به آشتی با آنها نیست. هستهی اصلی نیروهای درگیر در حکومت، همه وفاداران به خامنهای هستند که با هم اتحاد نظر و عمل دارند.
نگرش سیاسیون جناح مقابل به اصلاح طلبان محذوف یک جریان سیاسی رقیب نیست بلکه مجرم و خائن است. محمد رضا باهنر آشتی ملی را از این نظر بی معنا می داند که «آشتی میان مجرم و قاضی» است. (الف ۲۵ بهمن ۱۳۹۵) وقتی اهداف طرحی به صراحت گفته نشده باشد دیگران آن را با کنایه زنی بیان خواهند کرد: «منظور اصلاح طلبان از طرح آشتی ملی، آزادی سران فتنه است.» (روح الله حسینیان رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مهر ۲۴ بهمن ۱۳۹۵)
دست خالی اصلاح طلبان محذوف
اصلاح طلبان محذوف امروز از قدرت بسیج اجتماعی برخوردار نیستند چون هیچ مطالبهی مشخصی ندارند (بر خلاف دههی هفتاد که خواستار لغو نظارت استصوابی و مقید شدن قدرت نهادهای انتصابی و رهبر بودند)؛ آنها نه حزب قدرتمندی دارند (مجوز جبهه مشارکت و مجاهدین انقلاب باطل شده است)، نه رسانهای مستقل برای طرح ایدهها و سیاست های خود دارند، و نه ارتباطاتی انداموار با نهادهای مدنی موجود. آنها مجموعهای بدیل برای سیاستهای موجود عرضه نکردهاند تا مخالفان حکومت در پشت سر آنها قرار گیرند. با این حال چرا باید نزدیکان خامنهای و خود وی اصولا طرح آنها را بخوانند و روی آن حسابی باز کنند چه برسد به آن که در مورد جزئیات (مطرح ناشدهی) آن واکنش نشان دهند. به همین دلیل طرح آشتی ملی به سرعت فراموش خواهد شد.
-----------------------------------------------
مقالات و یادداشتها بیانگر نظر و آرای نوینسدگان خود هستند و نه بازتاب دیدگاهی از رادیو فردا.