عبدالله رمضانزاده، سخنگوی دولت در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی، در گفتوگو با روزنامه اعتماد تأکید کردهاست که «مشکل عمومی در کشور، انباشت اعتراضات است. موارد کوچکی که در گذشته وجود داشته و در زمان خود به آنها پاسخ داده نشد، امروز انباشته شده و به صورت تجمعهای اعتراضی در جامعه نمود پیدا میکند. دولت نیز این موضوعات را به صورت یکپارچه مدیریت نمیکند.»
این چهره اصلاحطلب با اشاره به اینکه «از طرفی جناح مقابل از هر فرصتی برای تضعیف دولت استفاده میکند»، گفتهاست: «همین دلایل سبب میشود شاهد این وضعیت نابسامان از نظر اداره امور باشیم. به نظر من مشکلات خیلی پیچیده نیست بلکه ناتوانی در هماهنگسازی اعضای دولت است که مشکلات را اینگونه بزرگ میکند. نتیجه اصرار برخی از اعضای دولت بر غیر سیاسی کردن کابینه، مشکلات امروز کشور است. استانداران غیر سیاسی توان کنترل مناطق را ندارند و فردی هم در دولت نیست که این استانداران را هماهنگ کند، بنابراین مشکلات به صورت گسترده بروز میکند.»
عبدالله رمضانزاده در تحلیل اعتراضات سراسری دی ماه گفتهاست: «معترضین نه اصلاحطلبها را قبول داشتند و نه اصولگراها را. این نشان میدهد که سطح انتظارات بخشی از مردم از اصلاحطلبان نیز گذشتهاست و حداقل اعتراضها و انتقادهایی که سالها توسط اصلاحطلبان مطرح میشد دیگر مورد قبول نیست و مردم به دنبال طرح انتقادی بزرگتر هستند» و «سطح اعتماد به نخبگان سیاسی در جامعه کاهش پیدا کردهاست و این نتیجه عدم اعتماد عمومی در سطح جامعه است.»
روزنامه اعتماد از قول عبدالله رضمان زاده نوشتهاست: «پیشنهاد من به اصلاحطلبان آن است که مواضع خود را بهطور صریح نسبت به عملکرد دولت بیان کنند و نشان دهند که در کدام موضوعات با دولت زاویه دارند و در کدام موضوعات با دولت همراه هستند» و «ما باید تکلیف خود را با موضع و رفتارهای دولت روشن کنیم. جریان اصلاحات باید مواضع خود را صراحتاً بیان کند و نشان دهد به کدام موضوعات نقد دارد. ما تاکنون از دولت حمایت کردهایم اما از امروز باید به صورت واضح نشان دهیم که در کدام موضوعات دولت را قبول داریم و در کدام موضوعات عملکرد دولت را قبول نداریم بدین صورت جریان اصلاحات تکلیف خود را با افکار عمومی و حامیان خود مشخص خواهد کرد.»
روزنامه شرق در گزارشی با تیتر «واکنشها به چالش برداشتن روسری» دربارهٔ تازهترین مورد از اعتراضات «دختران خیابان انقلاب» علیه حجاب اجباری نوشتهاست: «دو تصویر؛ اولی جوشکاری که حجم مثلثیشکلی شبیه شیروانی را روی جعبه مخابرات نصب میکند تا به این وسیله مانع از ایستادن افراد روی این جعبهها شود و تصویر دوم، فیلمی است که در آن یکی از همین دختران به نام مریم شریعتمداری، از روی یک جعبه مخابراتی به پایین پرتاب شده و ظاهراً زانوی او آسیب دیدهاست.»
به نوشته این روزنامه «انتشار فیلم برخورد با مریم شریعتمداری و پرتاب او از روی جعبه به زمین، شیوه برخورد و مواجهه با موج دختران انقلاب را به چالش جدیتری کشید» و در ویدئوهایی که از این برخورد وجود دارد «اگرچه پلیس در صحنه اول تلاش میکند تا مریم را با صحبت راضی کند که از جعبه پایین بیاید اما وقتی با پرسشهای مکرر او دربارهٔ اینکه جرمش چیست مواجه میشود، ناگهان یکی از مأموران از روی درخت بالا رفته و مریم را به پایین هل میدهد.»
شرق با اشاره به تهدید مردمی که شاهد و معترض به خشونت مأموران علیه مریم شریعتمداری بودند، نوشتهاست: مأمور نیروی انتظامی «با ادبیاتی که قابلیت درج ندارد، مردم را از واکنش احتمالی منصرف میکند.»
این روزنامه اشاره کردهاست که «قبل از مریم شریعتمداری، البته شاپرک شجریزاده، دختر دیگری از این موج نیز همان روز پنجشنبه در شمال تهران روسری خود را بر چوب زده بود که پلیس او را هم دستگیر کرد.»
شرق گفت خبر داده که مریم شریعتمداری به زندان اوین منتقل شدهاست و «میترا جمشیدزاده، مادر مریم، در اعتراض به بازداشت دخترش روز جمعه به کلانتری وزرا مراجعه میکند. او در کلانتری خواهان آزادی دخترش شده و به روند موجود اعتراض میکند که همین امر هم سبب بازداشت موقت او میشود. در نهایت مأموران مادر مریم را آزاد میکنند اما ظاهراً او به نشانه اعتراض در کلانتری باقی میماند.»
این روزنامه تأکید کردهاست که هنوز «روشن نشده که مریم شریعتمداری هماکنون در کدام زندان به سر میبرد» اما به گفته دوستانش در جریان پرت شدن با ضربه مأمور نیروی انتظامی «زانوی او دچار آسیب شدهاست که بعد از بازداشت و بخیهزدن او را مجدداً به زندان منتقل کرده و آنتیبیوتیک به او نرسیدهاست.»
به نوشته شرق، شاپرک شجریزاده، دختر دیگری است که پنجشنبه سوم اسفند بازداشت شده و نسرین ستوده وکالت او را برعهده گرفته و به این روزنامه گفتهاست: «شاپرک شجریزاده ظاهراً ابتدا او به وزرا منتقل شده و بعد هم زندان قرچک فرستاده شدهاست».نسرین ستوده که وکالت نرگس حسینی، دومین دختر خیابان انقلاب، را هم برعهده دارد دربارهٔ اتهاماتی که نرگس روز شنبه (۵ اسفند) در دادگاه با آنها مواجه است، گفته: «نرگس حسینی با سه اتهام، ظاهرشدن بدون حجاب شرعی در معابر، تظاهر به عمل حرام و تشویق به فساد، امروز در دادگاه قضائی ارشاد محاکمه میشود» و این درحالی است که «موکل من بدون حجاب شرعی نبودهاست. او لباس زمستانی بر تن داشته و بدن او پوشیده بودهاست. اگر موکلم از این اتهام تبرئه شود، از اتهام بعدی یعنی تظاهر به عمل حرام هم مبری خواهد شد.»
روزنامه آسمانآبی ضمن بررسی «ضربه کشنده آنفلوآنزا به صنعت مرغداری»، از قول فرزاد طلاکش، دبیرکل کانون سراسری مرغ تخمگذار ایران نوشتهاست: «استانهایی که از اول مهر تا الان درگیر شدهاند حدود ۱۷ استان هستند، اما استانهای اصلی که تولیدکنندههای عمده تخممرغ هستند که شامل آذربایجان شرقی، قزوین، البرز، تهران و قم میشوند، تقریباً بیشتر واحدهایشان درگیر شدهاند.
استانهایی که محل تهدید هستند، اصفهان و یزد هستند و نگرانیم در این استانها هم طوفانی از این بیماری رخ بدهد.»
رضا ترکاشوند رئیس اتحادیه مرغهای تخمگذار هم طی یادداشتی در این روزنامه نوشتهاست: «از آبان سال گذشته و بهسبب ورود برخی از پرندگان مهاجر به کشور، ویروسی به صنعت مرغداری کشور و بهویژه مرغهای تخمگذار ورود کرد. این ویروس در مدتی کمتر از دو سال ۳۶میلیون پرنده را معدوم کرد. از ابتدای امسال حدود ۲۶میلیون مرغ، بهدلیل ابتلا به ویروس آنفلوآنزا، از میان رفتهاست و اگر تعداد پرندههایی را هم که در سال گذشته معدوم شدهاند به آن اضافه کنیم، عددی ۳۶میلیونی به دست میآید.»
یادداشتنویس روزنامه آسمان آبی تأکید کردهاست که «حال آنفلوآنزای پرندگان به صنعت مرغداری کشور و بهویژه مرغهای تخمگذار خسارات بسیاری زده و همکاران ما خسارتهای بسیاری دیدهاند؛ بهطوریکه میتوان گفت بهطور مستقیم حدود ۶۰۰میلیارد تومان خسارت به همکاران ما زده شدهاست. این اتفاق در وضعیتی رخ میدهد که آنفلوآنزای پرندگان در درجهاول با ورود پرندگان مهاجر به کشور وارد شد و ما برای مقابله و مواجهه با این مشکل در کوتاهمدت راهبرد مشخصی نداشتیم؛ بهاین ترتیب، با توجه به اینکه نتوانستیم در زمان مناسب، پرندگان مهاجر را کنترل کنیم و مشکلات مربوط به آنها را از میان ببریم، این بیماری به مرغهای بومی و صنعتی ما سرایت کرد و بهمدت دو سال صنعت مرغداری کشور را درگیر خود کرد.»
به نوشته رضا ترکاشوند تاکنون «حدود ۲۲۰هزار تن تخممرغ از میان رفتهاست و حدود ۵۰۰ واحد مرغداری با این مشکل مواجه شدهاند.»
رورزنامه ابتکار در شماره شنبه خود از قول محمدباقر نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه و سخنگوی دولت خبر داده که تعداد بیکاران در ایران به ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار تن رسیدهاست.
محمدباقر نوبخت البته گفته که «قصد داریم و ۱۲ برنامه داریم که در سال ۹۷، بیش از یک میلیون و ۳۳۳ هزار فرصت شغلی ایجاد کنیم که پاسخی به انتظارات جوانان ما باشد. پیش بینی ما این است که ۸۳۸ هزار نفر در سال ۹۷ وارد بازار کار شوند. از این تعداد بیش از ۷۰ درصد فارغ التحصیلان دانشگاهها هستند.»
روزنامه اعتماد هم به نقل از تازهترین گزارش مرکز آمار ایران نوشتهاست: «نرخ بیکاری زنان ۲/۱۹ و جوانان ۴/۲۸ درصد اعلام شد.»
به نوشته این روزنامه «نرخ بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۴ سال در مناطق شهری به ۴/۳۲ درصد محاسبه شده که درنتیجه آن میتوان گفت از سه میلیون و ۱۴۱ هزار بیکار، بیش از ۸۱۳ هزار نفر از آنها را جوانان این رده سنی تشکیل میدهند.»
روزنامه اعتماد با اشاره به اینکه «بخش مهمی از تحصیلکردگان آموزش عالی در کشور زنان هستند» اما «با این همه سهم آنها از بازار کار اندک است. نرخ بیکاری حدود ۲۰ درصدی در کنار مشارکت ۹/۱۵ درصدی حاکی از آن است که بازار کار ایران همچنان در جذب زنان ناکام ماندهاست.»
این روزنامه یادآوری کردهاست که «از سوی دیگر میتوان به نگاههای تبعیضآمیز در بازار کار نیز اشاره کرد. بسیاری از کارفرمایان ترجیح میدهند از مردان به عنوان کارمند و کارگر استفاده کنند و به همین دلیل زنان همچنان از داشتن بستر کافی برای ابراز وجود در بازار کار بهرهمند نیستند.»
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله شماره شنبه خود با عنوان «زیر پوست شهر چه میگذرد؟»، هشدار دادهاست که «مسئولان نظام جمهوری اسلامی نسبت به آنچه زیر پوست جامعه میگذرد حساسیت بیشتری نشان بدهند. به نظر میرسد شرایط ویژهای درحال تحمیل شدن بر جامعه است بطوری که اگر به آن توجه نشود و به موقع با آن مقابله نشود، مشکلات غیرقابل جبرانی پدید خواهد آمد.»
این روزنامه تأکید کردهاست که «اگر مسئولان به گزارشهای معمول اکتفا کنند، که همواره اوضاع را عادی جلوه میدهند، یا کرنشهای عدهای که دسترسی به بالاترها دارند را نشانه رضایت عامه بدانند یا آرامش نسبی جامعه را دلیلی بر بیمسئله بودن جامعه تلقی کنند، قطعاً مرتکب اشتباه شدهاند. این، یک اشتباه استراتژیک است که میتواند منشأ تهدیدهای جدی باشد.
سرمقالهنویس روزنامه جمهوری اسلامی نوشتهاست: «اینکه در دومین هفته دیماه یکباره به صورت زنجیرهای در دهها شهر کوچک و بزرگ اغتشاش میشود، نباید امر کوچکی تلقی شود. چقدر از ریشههای این اغتشاش، اطلاعات واقعی در اختیار داریم؟ چرا مسئولان امنیتی کشور دربارهٔ این اغتشاشها پیشبینی نداشتند؟ چرا هنوز به مردم اطلاعات دقیق و روشنی دربارهٔ این موضوع داده نشده؟ آیا اینها را نباید به معنای بیتوجهی به آنچه در زیر پوست جامعه میگذرد دانست؟»
این روزنامه دربارهٔ درگیری مأموران و دراویش هم نوشتهاست: «واقعه محله پاسداران تهران، چه خاستگاهی داشت؟» و «اصولاً چرا اطلاعات روشنی دربارهٔ چرائی به وجود آمدن این واقعه به مردم داده نمیشود؟ این، ناشی از ضعف اطلاعرسانی است یا نکته دیگری وجود دارد؟ مردمی که برای این سؤالها پاسخی نمییابند در برخورد با موارد مشابه که در شرایط کنونی بعید نیست پیش بیاید چه کنند؟»
روزنامه جمهوری اسلامی در ادامه به مسائلی چون وضعیت «مالباختگان موسسات اعتباری، بهطور ضمنی به اظهارات اخیر محمود احمدینژاد و نزدیکانش اشاره کرده و نوشتهاست: «آیا صرفاً از هوسهای سیاسی خودشان حرف میزنند یا از چیزی خبر دارند و شرایط جامعه را برای مطرح کردن چنین مطالباتی مساعد میبینند؟ آیا آنها چیزهائی میدانند که دیگران نمیدانند؟ آنها اگر درست میگویند چرا به خواستههایشان عمل نمیشود؟ و اگر خلاف میگویند چرا با آنها برخورد نمیشود؟ مردم میپرسند حاکمیتی که حتی یک دهم این مطالب را از دیگران تحمل نکرده چگونه اینها را که از خط قرمزها عبور کردهاند تحمل میکند؟ اگر در این تحمل کردن مصلحتی وجود دارد، چرا به مردم گفته نمیشود تا از این همه سؤال و ابهام نجات پیدا کنند؟»
این روزنامه در پایان ضمن تأکید براینکه «فصل مشترک این وقایع، همان چیزی است که زیر پوست جامعه میگذرد و در دی ماه گوشهای از آن بیرون زد» نوشتهاست: «این، یک عارضه مزمن است که با سخنرانی و نصیحت و حتی تشر و نهیب معالجه نمیشود. قانون را برای معالجه این عارضهها وضع کردهاند» و «ما هنوز در جایگاهی هستیم که اگر به قانون برگردیم امکان حل مشکل برایمان وجود دارد. البته اگر امروز درصدد چاره برنیائیم، فردا قطعاً دیر خواهد بود.»