استقبال برخی از اصلاحطلبان از ریاست احتمالی ابراهیم رئیسی بر قوه قضائیه جمهوری اسلامی، هم صدای روزنامه «جوان» نزدیک به سپاه پاسداران را در آورده و هم صدای مصطفی تاجزاده، عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را.
ابراهیم رئیسی اولین رئیس قوه قضائیه خواهد بود که در یک انتخابات سراسری شکست خورده است و انتصاب او میتواند نشانهای از «لجاجت» آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در برابر حسن روحانی و حامیانش تلقی شود.
با این حال برخی از اصلاحطلبان نسبت به «تغییرات مثبت» در دوره ریاست او ابراز امیدواری کردهاند. برخی گفتهاند او اولین رئیس قوه قضائیه خواهد بود که پیش از ریاست، سابقه فعالیت در این قوه را داشته و برخی نیز به انتصابهای رئیس جدید امیدوار شدهاند. انتصابهایی که البته ممکن است حداکثر قدرت گرفتن فردی مانند مصطفی پورمحمدی و ضعیف شدن غلامحسین محسنی اژهای باشد.
نوشته شهاب طباطبایی از خویشاوندان محمد خاتمی و نامزد اصلاحطلبان در شورای شهر سوم در مدح ابراهیم رئیسی، واکنش روزنامه «جوان» را به دنبال داشته است.
شهاب طباطبایی در شماره روز هشتم اسفند روزنامه «شرق» نوشته بود که رئیسی «بیشترین سابقه کاری را در دستگاه قضایی دارد».
به گفته وی، «برخی، رویکرد آینده رئیسی را از منظر گفتمان او در انتخابات ریاستجمهوری تحلیل میکنند اما عدهای نیز دیدگاه متفاوتی دارند و بر اساس تجارب مسئولیتهای پیشین او در دستگاه قضایی، خوشبینانه جلوه دیگری را تصویر میکنند».
این فعال سیاسی در مطلب خود بخشی از یک مصاحبه عباس معروفی، نویسنده، را منتشر کرده که براساس آن رئیسی در مقام دادستان تهران و یک «آخوند خوشسیما و خوشتیپ» قرار عدم صلاحیت رسیدگی دادستانی انقلاب به پرونده نشریه «گردون» را صادر کرده و این نشریه با حضور هیأتمنصفه مطبوعات محاکمه و در دادگاه تبرئه شده است.
روزنامه «جوان» این نوشته روزنامه شرق را «سراسر تعریف و تمجید از رئیسی» خوانده که «حتی تأکید بر خوشتیپی آخوند جوان دهه هفتاد دارد».
این روزنامه نزدیک به سپاه پاسداران همچنین این مطلب را «مشکوک» خوانده و نوشته است: «آیا این همان رئیسی نیست که در انتخابات ۹۶ او را تندرو و خشن و حامی اعدام شکنجه معرفی کردید؟!»
از نظر برخی اصلاحطلبان اما شاید این مطلب نه یک موضع اصلاحطلبانه بلکه اقدام مستقل یک روزنامه اصلاحطلب باشد. شبیه به مطلبی که روزنامه «اعتماد» در دوره شهرداری محمود احمدینژاد در مدح فعالیتهای او منتشر کرد. در آن دوره نام احمدینژاد به عنوان یکی از نامزدهای اصولگرایان در انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۴ مطرح بود و «تمجید» این روزنامه از او در فضای سیاسی آن روز عجیب بود.
استقبال چهرههای اصلاحطلب از ریاست رئیسی اما تنها محدود به روزنامه شرق نبوده است.
حسین موسوی تبریزی، دبیرکل مجمع محققین و مدرسین و دادستان سابق ایران، به سایت «انصافنیوز» گفته است: «من تا الان چیز بدی از آقای رئیسی ندیدهام. رفتارش هم در آن زمان با مردم ملایم بود و اصلاً روحیه خشنی نداشت».
بر اساس گزارش روزنامه شرق، آقای تبریزی و علی یونسی وزیر اطلاعات در دولت خاتمی، پیشبینی کردهاند که «احتمالاً وضعیت قوه قضائیه در زمان ریاست ابراهیم رئیسی بهتر خواهد شد».
محمدرضا خباز، عضو حزب اعتماد ملی، که موسس آن بیش از هشت سال است در حصر خانگی به سر میبرد نیز گفته است: «همه ارکان کشور باید با کمک به قوه قضائیه در دوره جدید، از وجود ارزشمند حجتالاسلام والمسلمین رئیسی استفاده کنند». شاید این واکنشها از سوی چهرههایی چون خباز قابل پیشبینی بود.
در این میان اما محمود صادقی نماینده تهران، نیز به استقبال ریاست ابراهیم رئیسی رفته و در توئیتی درباره انتصابهای او ابراز خوشبینی کرده است. این توئیت محمود صادقی اما واکنشهای منفی زیادی داشته است.
از سوی دیگر هیچ یک از چهرههای اصلاحطلب در مقابل این انتصاب واکنش نشان ندادهاند. شاید با این تصور که واکنششان تأثیری نخواهد داشت و تنها برایشان هزینه دارد. هر چند از نگاه برخی از حامیانشان این واکنش حداقل میتوانست در فضای رخوت سیاسی این روزها تأثیری کوچک داشته باشد.
شاید برخی از اصلاحطلبان نیز در تصور خود روغن ریخته را نذر امامزاده میکنند و معتقدند با استقبال از ریاست ابراهیم رئیسی بر قوه قضائیه میتوانند او را نسبت به اصلاحطلبان نرمتر کنند.
احمد زیدآبادی، روزنامهنگار و فعال ملی-مذهبی، اما این استقبال را از زاویه متفاوتی تحلیل کرده است.
او نوشته است: «رئیسی ... در مناظرات (انتخابات ریاستجمهوری) به خلاف افرادی چون محمد باقر قالیباف و حتی حسن روحانی چندان خود را با دوز و کلکهای سیاسی آشنا نشان نداد و به عنوان فردی بیشیله و پیله نمود و ظهور پیدا کرد. برخی از مردم حتی دیدارش با امیر تتلو را نیز حمل بر همین موضوع کردند و از رأی دادن به او منصرف نشدند. به واقع راز رأی ۴۰ درصدی رئیسی در انتخابات نیر عمدتاً همین بود و نه آنطور که اصولگرایان آن را به پایگاه ۴۰ درصدی که به واقع ۱۰ درصد هم نیست، نسبت میدهند!»
وی افزوده است: «به نظرم همین موضوع به صورت ناخودآگاه بر برخی چهرهها اثر گذاشته است تا رئیسی را برای ریاست قوۀ قصائیه مناسبتر از اسلافاش فرض کنند. این فرض تا چه اندازه میتواند قرین حقیقت باشد؟ بهتر است در این زمینۀ خاص، به جای پیشبینی منتظر عملکرد او بمانیم».
ابراز امیدواری برخی از اصلاحطلبان اما واکنش مصطفی تاجزاده عضو سازمان مجاهدین انقلاب، را به دنبال داشته است.
او در صفحه توئیتر خود نوشت: «هر که معتقد است هاشمی شاهرودی توانست ویرانه قضایی میراث محمد یزدی را بهسامان آورد و صادق لاریجانی نیز توانست آن را جوابگوی نیازهای جامعه کند، به رئیسی امید بندد که او دستگاه قضا را به روز و کارآمد کند. ایران به دستگاه قضایی مستقل، بیطرف و پاسخگو نیاز دارد».
تفاوت استقبال از رئیسی و محمود هاشمی شاهرودی اما این است که شاهرودی پیش از انتصاب به سمت ریاست قوه قضائیه، در هیچ سمتی در نظام جمهوری اسلامی امتحان پس نداده بود و هیچ سابقه منفی و مثبتی نداشت. از این رو برخی به این شاگرد آیتالله صدر امید بسته بودند.
از سوی دیگر محمود هاشمی شاهرودی در فضایی به ریاست منصوب شد که پس از بازداشت و محاکمه غلامحسین کرباسچی شهردار تهران، توقیف روزنامه «زن» و اتفاقاتی از این دست، گروههایی چون دفتر تحکیم وحدت هر چند ماه درخواست برکناری محمد یزدی رئیس قوه قضائیه، را مطرح میکردند و در مراسم اولین سالگرد دوم خرداد در محل برگزاری نماز جمعه نیز دانشجویان در حضور محمد خاتمی شعار «مرگ بر یزدی» سر دادند.
از این رو ممکن بود برخی انتصاب شاهرودی را نشانه عقبنشینی آیتالله خامنهای بدانند. سخنان ابتدایی محمود هاشمی شاهرودی مبنی بر اینکه «ویرانهای» را تحویل گرفته تا مدتی خوراک تبلیغاتی خوبی برای اصلاحطلبان شد. این ماه عسل اما مدت کوتاهی طول کشید و برخی اصلاحطلبان در واکنش به اتفاقات دوره ریاست شاهرودی تابعیت عراقی او را پیش کشیدند و حسین لقمانیان نماینده همدان نیز به او گفت که «ویرانه را ویرانهتر کردی».
در دوره مدیریت محمود هاشمی شاهرودی علاوه بر اطلاعات سپاه، حفاظت اطلاعات قوه قضائیه نیز قدرت بیشتری گرفت و برخورد با فعالان سیاسی از طریق این نهادهای اطلاعاتی موازی انجام میشد که از جمله آنها بازداشت نیروهای ملی مذهبی و نهضت آزادی بود.
توقیف گسترده مطبوعات نیز در دوره ریاست او رخ داد.
ریاست صادق لاریجانی بر قوه قضائیه اما پس از اعتراضهای سال ۸۸ رخ میداد و اصلاحطلبان در فضایی بودند که در حجم زیاد اتفاقات آن روزها ممکن بود این انتصاب تغییری جدی در معادلات سیاسی ایجاد نکند.
اینک اما انتصاب ابراهیم رئیسی برای اصلاحطلبان و نیروهای سیاسی معنای متفاوتی دارد. برای اولین بار نیروهای سیاسی داخل کشور در انتصابات آیتالله خامنهای نشانههایی درباره رهبری آینده را جستوجو میکنند، هر چند ممکن است بخشی از این نشانهیابی تنها گمانهزنی باشد.
از این رو ممکن است برخی نیروهای سیاسی انتصاب ابراهیم رئیسی به ریاست قوه قضائیه را به معنای رقابت او و صادق لاریجانی برای جایگاه رهبری آینده بدانند و احساس کنند او با انتصاب به سمت جدید ممکن است دست بالاتری را در این رقابت پیدا کند.
شاید برخی اصلاحطلبان با این تحلیل تلاش کنند با او درگیر نشوند. خروج موفق از این بازی اما ظرافت پیچیدهای میخواهد که اصلاحطلبان کمتر سابقه موفقی در آن داشتهاند.