این هفته: نامه به رهبر معظم درباره سند تاریخی
حضرت آقای خامنه ای! با سلام، عرض میکنم ایولله، واقعاٌ هم ایولله. در حالی که مردم دلشان شور ۱۳ آبان و دور جدید تحریمها را میزند، شما ناگهان از ۱۳ پرتشان میکنید به ۱۴! از ۱۳۹۷به ۱۴۴۴. ایولله. خوب ۱۳ آبان را دور زدید و با یک پرش قهرمانانه پریدید به چهل و هفت سال آن طرفتر.
حالا سند رو کردهاید و قول دادهاید مملکت را در ۱۴۴۴ به «دروازه تمدن بزرگ» برسانید که در آن تاریخ ایران «دارای یکی از ۱۰ اقتصاد بزرگ دنیا» شود و «فقر، فساد و تبعیض در کشور ریشهکن گردد.» چه عالی! چند تا دکل هم این وسط گم شده، اگر تا آن تاریخ پیدا شود که فبها.
چیزی که هست اینجا دوستان ما میگویند منظور شما تاریخ میلادی است و میخواهید ایران را به قرن پانزدهم ببرید. این بیشتر با عقل جور میآید. بیش از این هم در توان سر و دست شما نیست. باز هم خوب است، ششصد هفتصد سال از صدر اسلام جلو میافتیم.
البته این حرف دشمنان است. دوستان شما میگویند منظورتان ۱۴۴۴ قمری است. الان در ۱۴۴۰ هستیم. این خیلی خوبتر است. یعنی اگر حکومت اسلامی تا چهار سال دیگر دوام بیاورد، خودٍ این بادوامی دستخوش دارد و مایۀ افتخار است. در این فاصله فقرا هم یا از گرسنگی میمیرند یا خودکشی میکنند. سعید طوسی هم یک عده دیگر از بچههای مردم را میبرد حمام، تمیز و پاکیزه. سعید مرتضوی هم میشود رئیس قوه قضائیه، شاید دکلها هم پیدا شد... چشمانداز امیدبخشی است به نظرم.
اما از دوستان بالایی عجولتر، کسانی هستند که میگویند منظور از ۱۴۴۴، ساعت دو و ۴۴ دقیقۀ بعد از ظهرٍ همین پریروز بوده (۱۴.۴۴) که نقطهاش افتاده و منظور مقام معظم رهبری این است که ما الان یکی از ۱۰ اقتصاد بزرگ دنیا شدهایم و فقر و فساد و تبعیض و دکل دزدی در کشور ریشهکن شده.
این تنها حرفی است که همۀ مردم ایران و بلکه همۀ ملل جهان از مقام معظم رهبری انتظار دارند و به مشابهاتش از قول شما عادت دارند. امید که چنین باشد.
اما رهبر عزیز و محبوب!
اگر شما اصرار دارید بگویید منظورتان دقیقاً ۱۴۴۴ خورشیدی است، یعنی چهل و هفت سال دیگر، به نظر من بیندازیدش یک سال عقب، یعنی به ۱۴۴۵، چرا که ممکن است به خاطر برخی اشکالات پیشبینی نشده، برنامه سر موقع تمام نشود و یک سال بیشتر طول بکشد. – (مردم چی میگن) - جلوی سر و همسر خوب نیست که دوستان و آشنایان برگردند به رهبر آن زمان بگویند: «بابا بزرگت هم مثل خودت خالیبند بود.»
(توضیح اینکه رهبر معظم جمهوری اسلامی در آن زمان، انشاءالله حضرت آیتالله العظمی سید محمدباقر خامنهای نوه رهبر فعلی و آقای حداد عادل خواهد بود که به وجه موروثی، بعد از آقا مجتبی جانشین پدر میشود. ضمناً از آنجا که طبق قانون، رهبران معظم باید در ایران به دنیا آمده باشند، از هماکنون شایعات مربوط به تولد یک میلیون پوندی ایشان در بیمارستان کرامول لندن به شدت در حال تکذیب شدن است! یکجورایی به نظر میرسد که ایشان دوبار به دنیا آمدهاند.)
در خاتمه، آقای محترم! اگر همچنان خودتان را به زمانبندی اعلام شده پایبند میدانید، لطفاً دقیقتر بفرمایید در چه روزی از ۱۴۴۴ این معجزه روی میدهد؟ صبح حادث میشود یا بعد از ظهر؟ قبل از صبحانه یا بعد از شام؟
در خاتمه دوم! ببخشید رهبر معظم، شما آدم ادیبی هستید، کلمه «سند» معنای اثباتی و مجاب کردنی و محکمهپسندی دارد، نه مفهوم ادعایی و فریبایی و برنامه آیندهای ..... به زودی در این سینما! ..... بنابراین، ....... هیچی بابا اصلاً، همان لحظه تحویلش را بفرمایید، خلاص. حوصله ندارم. شب به خیر.
***
حدس بزن چه کسی برجسته میکند؟
ریاست محترم قوه قضائیه به رسانههایی که موضوع را «برجسته» میکنند اخطار داد و گفت موضوع بهرهوری زائران عراقی از زنان ایرانی را اگر بعد از این «برجسته» کنید، خلاصه «برخورد میشود.»
نماینده مشهد هم طبق معمول پای «استکبار جهانی» را پیش کشید و دستجمعی یک مقدار روزنامه شهروند را مالاندند که چرا نوشته زائران عراقی در مشهد، اتاق بیعروس اجاره نمیکنند! (نقل به مضمون)
کاش رسانهها این آزادی را داشتند که جواب بدهند که ما برجسته نمیکنیم بلکه به حکم وظیفه حرفهای، خبر از برجستگیها میدهیم. گناه به گردن آن حضرات آیاتی است که به جای زائر، داماد از عراق وارد میکنند! آن کاسبان حبیباللهِ خطبهخوان که با فرستادن عکس و ویدئوی سکسی از صیغهها و تحریک کردن مردان عراقی، برجستگی اصلی را باعث میشوند!
چه کسی خطا میکند؟ آنکه موضوع را برجسته میکند یا آنکه موضع را؟
آیتالله و تقاضای بادیگارد اضافه
هفته گذشته اشارهای گذرا به آیتالله نوری همدانی داشتیم که گفته بودند قرآن را غلط خوانده و بلد نیست درست بخواند. این هفته خبردار شدیم که سعید طوسی قاری معروف پیش مقام معظم رهبری رفته و اظهار آمادگی کرده که به آیتالله نوری همدانی قرائت قرآن یاد بدهد.
از آن طرف خبر به آیتالله نوری رسیده و کلاسش را تعطیل کرده و بساطش را جمع کرده و به خارج شهر فرار کرده. از آنجا به مقام معظم رهبری پیام داده عوض اینکه از این لقمهها برای من بگیرید، دو تا باریگارد اضافی بفرستید که ناموسم را حفظ کنم.
وی افزوده «شتر در خواب بیند پنبه دانه – گهی لپ لپ خورد گه دانه دانه»
وقتی امام خمینی نتیجه رژیم شاه را میپسندد
خبر بود که بعضی هنرمندان و به اصطلاح سلبریتیها از داخل کشور با شاهزاده رضا پهلوی ارتباط دارند و در خارج به دیدارش میروند.
در دفاع از این هموطنان هنرمند که لابد تا روزی که این حکومت ساقط نشده باید جواب پس بدهند، برای مقامات اطلاعاتی و امنیتی توضیح میدهم که شاید این هنرمندان علاقه سیاسی به رضا پهلوی ندارند و به تأسی و تأثیرپذیری از امام راحل، میخواهند به شاهزاده نزدیک شوند که ببینند قد و قوارهاش چطور است و اگر رژیم غذایی درستی دارد از او یاد بگیرند.
چنین توجهات و تحسیناتی هیچ عیب و ایراد شرعی و سیاسی ندارد. شاهدش فرمایشات خانم زهرا اشراقی نوه دختری امام در خرداد ۱۳۸۹:
«امام در صنف خودشان جزو معدود افرادی بودند که به اندامشان اهمیت زیادی میدادند و خیلی ورزش میکردند (ز نیرو بود امام را راستی – مترجم) تا چاق نشوند و طوری غذا میخوردند که ترکیب اندامشان بهم نخورد و حتی همیشه میگفتند شاه خیلی خوشهیکل بود.»
بیخود نبود امام دستور داده بود یکی از مجسمههای شاه را از بین نبرند و کنج اتاقش گذاشته بود صبحها از روی آن دمبل میزد!
مصاحبه با مفسد سکه و پولشویی
«هموطنان عزیز! بار دیگر پنجه زرین طلایی نیروهای مسلح نظام مقدس از آستین پولادین انقلاب به در آمد تا با همراهی امت بپاخاسته و به خاک نشسته و به خون خفته مشت آهنین خود را بر تارک چهره کریهالمنظر دشمنان اسلام و ولایت فرود آورده و یکبار دیگر جان بر کفان هشیار و بیمحابای همیشه در صحنه که خونبهای شهیدانی چون مهدوی کنیها و صادقان خلخالی و حسنیهای ارومیهای میباشد، بعون الهی یکی از مفسدین درجه یک اقتصادی و امالفسادی را در حال پولشویی و سکه به کف به دام مأمورین اندازد.»
شنوندگان و بینندگان عزیز، اکنون که اعلامیه افتخارآمیز ناجا و فتا و بسیج را قرائت نمودم اینجانب که خبرنگار حسرت به دل صدا و سیما میباشم با عامل تبهکار پولشویی و بحران سکه مصاحبه میکنم.
این متهم مجرم را که دو سردار برجسته از سپاه و ارتش سایبری از دو طرف او را گرفتهاند و چشمبند نیز به چشم دارد با میکروفن خود که جلوی دهنش میگیرم با او مصاحبه میکنم.
- چرا دستگیر شدی بدبخت؟
- به خاطر پولشویی.
- کجا دستگیر شدی خاک بر سر؟
- لب جوب!
- برای تماشاچیان و شنوندگان ما با جزئیات توضیخ بده.
- جزئیات نداره یک سکه دویست تومنی داشتم افتاد توی لجن داشتم میشستمش که دستگیر شدم!
- پس تو پرونده سکه و پولشویی هر دو را داری. توضیح بده چرا پولت در جوب افتاد. سعی نما حقیقت را بازگو نمایی.
- سکه را انداختم بالا شیر یا خط بیارم افتاد توی لجنهای جوب.
هموطنان عزیز! این متهم قمارباز که به شیر یا خط نیز معتاد میباشد، به خاطر سیاهنمایی وانمود میکند که در جوبهای جمهوری اسلامی لجن وجود دارد.
- شیر یا خط برای چی؟
- برای اینکه ببینم خودکشی کنم یا نه؟
- بهتر بود مستقیم خودکشی کنی. چرا شیر یا خط؟
- رفتم کلیه ام را بفروشم، نخریدند. گفتند به درد نمیخورد. گفتند کلیه قبلی هم که دادی خوب کار نمیکرد پسش آوردند! دو سال پیش فروخته بودمش، اونم با پارتیبازی. فروشنده زیاد بود خریدار کم بود.
- پس الان دو ساله با این یک کلیه داری زندگی کردی؟
- نه، دو سال با اون یکی زندگی میکردم. دیگه همین دویست تومنی برام مونده بود که اونم افتاد توی لجنهای کنار جوب. فوری برش داشتم خوابیدم لب جوب که بشورم ببینم شیر اومده یا خط که یکهو دو نفر از فتا و ناجا لنگامو از عقب گرفتند دو نفر هم دستامو از جلو گرفتند که گمونم مال شورایعالی دفاع و ارتش سایبری بودند. منو مثل برانکارد بردند اونور خیابون انداختند توی آمبولانس اژیرکش آوردن اینجا.
- چه مدت قراره اینجا باشی؟
- گمونم یک هفته، چون که پریشب شنیدم میگفتند مملکت شلوغه باید یک مفسد اقتصادی اعدام بشه. یکیشون گفت بابک زنجانی! اون یکی گفت نه، آقامجتبی گفته به بابک دست نزنین، اینو میکشیم میگیم این استاد بابک زنجانی بوده. بابکم میاریم سر قبرش گریه کنه بگه استادم رفت استادم رفت! مردم هم آروم میشن.
- اگه خدای نکرده اعدامت نکنن، آزاد بشی برنامهات چیه؟
- اگه آزاد بشم از فرمانده سپاه و جانشین ناجا و مدیرعامل فتا و رئیس کل نیروهای مسلح تقاضا میکنم سکه دویست تومنیام را به من پس بدن، میخوام باهاش شیر یا خط بکنم.