دولت آلمان روز دوشنبه ۱۴ شهریور در مونیخ آیین یادبود کشتههای المپیک پنجاه سال پیشِ این شهر را با حضور اسحاق هرتزوگ، رئیسجمهوری اسرائیل، برگزار کرد.
نیروهای مسلح فلسطینی وابسته به سازمان آزادیبخش فلسطین در گروه موسوم به «سپتامبر سیاه» نیم قرن پیش با ورود به اقامتگاه ورزشکاران اسرائیلی در مونیخ که آن زمان جزو آلمان غربی بود، آزادی ۲۳۴ زندانی فلسطینی از زندانهای اسرائیل و آزادی بنیانگذاران «ارتش سرخ آلمان» از زندان آلمان را درخواست کردند.
آن واقعه که مسابقات المپیک تابستانی را بهطور کامل تحت تأثیر قرار داد، به عملیات ناکام نیروهای آلمانی ختم شد؛ مرگ ۱۱ ورزشکار اسرائیلی و یک پلیس آلمانی و نیز کشتهشدن پنج تن از هشت مهاجم فلسطینی.
آلمان از آغاز مسئولیت خود را در ناکامی عملیات رهایی گروگانها به عهده گرفت، اما با گذشت پنجاه سال، آیین یادبود قربانیان به محل مناقشه میان خانوادههای قربانیان اسرائیلی با دولت آلمان تبدیل شده بود و خانوادهها گفته بودند که مراسم را بایکوت خواهند کرد.
رؤسای جمهوری آلمان و اسرائیل اما هفته گذشته از دستیابی به توافقی خبر دادند که بر اساس آن، ایالت باواریای آلمان ۲۸ میلیون دلار به خانوادههای بازمانده اسرائیلی پرداخت خواهد کرد، افزون بر مبالغی که آلمان در دهههای گذشته به این خانوادهها پرداخت کرده بود. رسانههای اسرائیل نیز در پی توافق نوشتند، خطر بایکوت مراسم از سوی خانوادهها «برطرف شد».
ماه گذشته اما در اوج تدارکات آلمان برای آیین یادبود، آن کشور پذیرای رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی شد و در نشست مشترک رسانهای محمود عباس با اولاف شولتس، صدراعظم آلمان، پاسخی که عباس به پرسش یک خبرنگار درباره واقعه مونیخ داد، کار را به شکایت از رهبر ۸۷ ساله فلسطینی و رهبر «ساف» در پلیس آلمان و بازشدن «پرونده تحقیقاتی» علیه او کشاند.
آقای عباس در برابر این سؤال که آیا قصد دارد بهخاطر اقدام فلسطینیان در رویداد مونیخ پوزش بخواهد یا نه، گفت اسرائیل (هم) مرتکب ۵۰ هولوکاست در ۵۰ نقطه فلسطینی شده است. رهبر فلسطینی ساعاتی بعد، زیر فشار سنگین، در بیانیهای جدید به قربانیان هولوکاست ادای احترام کرد و گفت قصدی برای کوچککردن یاد کشتههای هولوکاست که «فجیعترین رخداد بشریت در دوره معاصر» بوده، نداشته است.
در اسرائیل مدتها جنگ و جدل داخلی جریان داشت که آیا بهتر نبود اسرائیل به دولت وقت آلمان فشار میآورد تا بگذارد کماندوهای اسرائیلی برای نجات گروگانها وارد عمل شوند؟ این پرسش امروز نیز مطرح است و اولاف لیندلر، یکی از رؤسای وقت امنیتی آلمان، همین روزها در مصاحبه با روزنامه یدیعوت آحرونوت گفته است که «بله، بهتر بود؛ شاید اسرائیلیها خودشان نتیجه بهتری ارائه میدادند».
آقای لیندلر، که در آن زمان فرمانده نیروهای ویژه پلیس آلمان فدرال بود، افزود «از نظر تاکتیک عملیات و بر اساس آنچه به یاد دارم، اگر یگان ویژه اسرائیل آمده بود، ممکن بود که جان گروگانها را نجات دهد. ولی البته از منظر سیاسی نمیتوان گفت که آیا دولت وقت آلمان فدرال حاضر بود به کماندوهای اسرائیلی اجازه چنین عملیاتی بدهد».
در هر حال، با گذشت پنج دهه، حالا قرار است آقای لیندلر سالخورده برای نخستین بار در آیین یادبود کشتهها با خانوادههای بازمانده اسرائیلی دیدار کند.
چهار سال پس از رویداد مونیخ، دو فلسطینی وابسته به «ساف» یک فروند هواپیمای مسافربری شرکت «ایرفرانس» در مسیر تلآویو به پاریس را ربودند و به فرودگاه آنتبه در اوگاندا بردند. کماندوهای اسرائیلی بهرهبری یونی نتانیاهو، برادر بنیامین نتانیاهو، با رسیدن سریع به آنتبه و در اقدامی ضربتی و نیمساعته تمامی گروگانها را آزاد کردند و تنها اسرائیلی یا یهودی کشتهشده در این ماجرا که بیش از صد نفر درگیر آن بودند، یونی نتانیاهو بود که به قهرمان کشورش مبدل شد و برادر سیاستمدارش هنوز به نام او مینازد.
اما آیا ممکن است که واقعه المپیک مونیخ تا به امروز در تعیین سیاست و اقدامات منطقهای و بینالمللی اسرائیل نقش داشته باشد؟ رسانههای اسرائیل خود این روزها به این پرسش نه تنها پاسخ قاطع آری دادهاند بلکه توضیح میدهند که چگونه نگاه و عمل و اصولاً راهبرد اسرائیل در در قبال ایران این سالهای اخیر کاملاً و بهطور مستقیم متأثر از واقعه مونیخ است.
خبرگزاری فرانسه نیز اخیراً نوشت که واکنش اسرائیل به حادثه مونیخ به تغییر همیشگی راهبرد اسرائیل منجر شد؛ تردید نکردن در اقدامات مخفی در آن سوی مرزها با هدف کشتن دشمنان. بهنوشته این خبرگزاری، این راهبرد اکنون در مورد ایران صادق است، «حتی اگر نتوان میزان کارآیی کشتن دانشمندان هستهای ایران را ارزیابی کرد».
در زمان آن واقعه، گلدا مئیر نخستوزیر اسرائیل بود. زوی زمیر، رئیس وقت موساد، نزدش رفت و به او گفت که آلمانها در حفظ جان ورزشکاران اسرائیلی «کوتاهی» کردند. گلدا که اول کمی در مورد لزوم انتقامگیری مردد بود، نظرش را تغییر داد و، طی یک دستور به زمیر، موافقت کرد که طراحان واقعه مونیخ «مجازات» شوند.
عملیات با نامهای «خشم خدا» و «بهار جوانی» کلید زده شد. بودجههای لازم تخصیص یافت و همه امکانات اطلاعاتی و جاسوسی اسرائیل در جهان بسیج شد. طرحهای اولیه در موساد و «سیرت متکال»، واحد نخبه کماندویی ارتش اسرائیل، تهیه گردید و نیروهای این واحدها راهی نقاط گوناگون جهان شدند.
یکی از معروفترین بخشهای این عملیات که بعداً تأیید شد و کتابهای زیادی نیز درباره آن نوشته شده، از جمله اختصاص دارد به نقش اهود باراک در عملیات «سیرت متکال» برای کشتن ابوجهاد، مرد شماره دو «ساف».
باراک کماندوی کارکشته و زیرک واحد نخبه ارتش در آن عملیات جورابهای نظامی را در پستانبند پنهان کرد، کلاهگیس بر سر گذاشت، ماتیک زد، دامن پوشید و کیف زنانه به شانه انداخت و پس از پیاده شدن با لنج در بندر بیروت همراه با کماندوهای دیگر راهی انتقام در خیابانهای بیروت شد.
او بعدها بهترتیب رئیس ستاد کل ارتش، وزیر دفاع و نخستوزیر کشورش شد.
اهود باراک بهتازگی به خبرگزاری فرانسه گفته است که واقعه مونیخ «یک شوک بزرگ برای مردم اسرائیل بود» و «ترکیب ماهیت ترور و حس درماندگی ورزشکارانی که در خاک آلمان مورد حمله قرار گرفتند، باعث اندوه عمیق، خشم شدید و تقویت تمایل به انتقامگیری شد».
بهنوشته خبرگزاری فرانسه، برای گلدا مئیر، زوی زمیر و آهارون یاریو، مشاور وقت نخستوزیر در امور مبارزه با ترور، روشن بود که نمیتوان همه دستاندرکاران آن واقعه را سریعاً یافت و کشت، بنابراین آن سه سیاست «زدنِ سرِ مار» را در پیش گرفتند، یعنی کشتن سران سازمان آزادیبخش فلسطین.
«سیاست زدن سر مار» همان است که نفتالی بنت در یک سال دوران نخستوزیریاش پیاپی تکرار میکرد با اشاره مستقیم به ایران.
میخائل بَرزوهَر، سیاستمدار پیشین و مورخ اسرائیلی، به خبرگزاری فرانسه گفته است که گلدا در پاسخ به این پرسش که آیا اسرائیل باید به خود حق بدهد که سوءقصدها را در خاک اروپا و هر جای دیگر انجام بدهد یا نه، گفت آری. رهبران ساف در ماههای بعد در رم، پاریس، قبرس و نقاط دیگر کشته شدند.
ماجرای کشتهشدن احمد بوشیکی، یک گارسن مراکشی، در یک رستوران در شهرک «لیلهامر» در نروژ نیز سالها حرف و حدیث داشت. موساد او را با ابوحسن سلامه، یکی از مقامات فلسطینی، اشتباهی گرفت و همین به بازداشت سه عضو موساد و زندانیشدن آنها بهمدت ۲۲ ماه در نروژ منجر شد. با این حال این ماجرا هم از حس انتقام نکاست و برنامههای کلی موساد و عوامل دیگر اسرائیلی را تغییر نداد.
رونن برگمن، روزنامهنگار روزنامه یدیعوت آحرونوت و نویسنده کتاب «برخیز و اول تو او (دشمنت) را بکش»، اخیراً به خبرگزاری فرانسه گفته است که واقعه مونیخ باعث شد اسرائیل پی ببرد هیچ عامل دیگری از مردمش مراقبت نخواهد کرد و لذا ارتباط مستقیمی میان آن واقعه با وقایع جاری زمان ما وجود دارد. بهگفته او، «کشتنِ هدفمند یک سلاح محوری در سیاست اسرائیلی برای دفاع از منافع امنیت ملی است».
هرچند این نویسندهٔ امور اطلاعاتی و جاسوسی افزوده که نمیتوان گفت آیا حقیقتاً کشتن محسن فخریزاده، دانشمند ارشد هستهای، یا سایر دانشمندان برنامه اتمی ایران تأثیری دارد یا نه، اما خبرگزاری فرانسه نوشت که «بعید است که این سیاست اسرائیل تغییر کند».