در آخرین دیداری که مقتدی صدر، رهبر پرنفوذ شیعیان عراق، با اسماعیل قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در نجف داشت، آن طور که خبرگزاری رویترز اخیراً گزارش داده، صدر لباس محلی مردم عراق را به تن کرده بود، نه عبا و عمامه مخصوص علمای شیعه.
آن طور که از این گزارش برمیآید، صدر «عمداً» یک چفیه سیاه و سفید و یک دشداشه قهوهای پوشیده بود که «در تضاد» با ظاهر رسمی روحانیت شیعه است. چنین پوششی در یک دیدار مهم با مقام خارجی و نظامی نمیتواند بدون پیام سیاسی باشد.
آنچه در روزهای اخیر و به ویژه با مداخله آیتالله کاظم حائری در تحولات عراق دیده میشود، همچنان همین تضاد چفیه و دشداشه با عبا و عمامه است.
به نظر میرسد این بار جنگ میان این دو پوشش عمیقتر شده و از عرصههای سیاسی و نظامی به داخل حوزههای عملیه نیز کشیده شده و خطوط و مواضع دو حوزه قم و نجف را درباره تحولات عراق روشنتر کرده است.
پیام حائری
چند روز پس از انتشار پیام آیتالله کاظم حائری که در آن کنارهگیری خود از مرجعیت را اعلام و «همه مومنان» را به پیروی از علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی دعوت کرده، ارزیابیها از میزان تاثیرگذاری چنین پیامی بر فعالیتهای سیاسی مقتدی صدر در عراق ادامه دارد.
خود مقتدی صدر در پیامی که بلافاصله پس از پیام حائری صادر کرد و در آن، او نیز از «کنارهگیری» خود از عرصه سیاسی خبر داد، نوشت که به عقیده او، کنارهگیری و صدور بیانیه حائری به اراده شخصی خود حائری نبوده است.
بر این اساس، برخی از تحلیلگران سیاسی این ارزیابی را مطرح کردند که حائری تحت فشار مقامهای جمهوری اسلامی به ویژه دفتر رهبر جمهوری اسلامی و نیروی قدس سپاه پاسداران، چنین پیامی را صادر کرده تا مقتدی صدر را بیاعتبار و در نتیجه جنبش سیاسی او را از تحرک بیاندازند.
درباره این که چه فشار احتمالی پسِ پشت پیام حائری وجود داشته، به قطعیت نمیتوان اظهار نظر کرد؛ این که آیا او به اراده خود چنین پیامی را در چنین برههای صادر کرده یا اینکه دستورات یا دستکم توصیههایی از ردههای بالای حکومت تهران برای صدور پیام علیه مقتدی صدر، به او رسیده بود.
اما نگاهی به پیشینه مواضع فقهی و سیاسی حائری نشان میدهد چنین پیامی هیچ در تضاد با منظومه فکری و سیاسی او نیست و کاملا در ادامه نزاعی است که حائری و صدر در دو دهه اخیر بر سر موضوعات سیاسی و مذهبی عراق داشتهاند؛ یکی (حائری) خواهان جهان تشیعی یکپارچه زیر لوای «ولایت فقیه» و به مرکزیت حوزه علمیه قم است و دیگری (مقتدی صدر) خواستار احیای میهنپرستی عراقی در دوران پس از صدام و جدایی دو حوزه قم و نجف.
نسبت حائری با جمهوری اسلامی
بسیاری، چه در ایران چه در عراق، پیش از تحولات اخیر، اسم آیتالله کاظم حائری را هم نشنیده بودند. از او به عنوان یکی از مراجع تقلید شیعیان عراق نام برده میشود. اما چرا ساکن قم در ایران است؟
برای فهم موقعیت کنونی حائری، نیاز است که پیشینه و روابط او را در گروههای مختلف روحانیون و مراجع در عراق و ایران مرور کنیم.
حائری را در حوزههای علمیه قم و نجف به عنوان میراثدار فقهی خاندان صدر عراق میشناسند. همچنین به قولی از محمد صدر، مرجع صدریها و پدر مقتدی صدر، استناد میشود که حائری را جانشین فقهی خود معرفی کرده بود.
اما حائری که متولد ۱۳۱۷ در کربلاست، پیش از آن که در حوزه نجف با خاندان صدر و به ویژه محمدباقر صدر آشنا شود، شاگرد آیتالله محمود شاهرودی (۱۲۶۲-۱۳۵۳ش) از مراجع مطرح در حوزه علمیه نجف بود.
مهمتر از آن، آیتالله شاهرودی شوهر خاله حائری بود و این خویشاوندی بعداً موجب شد که با محمود شاهرودی (رئیس پیشین قوه قضاییه جمهوری اسلامی) نسبت فامیلی داشته باشد، چون همسر شاهرودی رئیس پیشین قوه قضاییه نوه همان شاهرودی مرجع است.
صرف نظر این قرابت فامیلی، هر دو، یعنی کاظم حائری و محمود هاشمی شاهرودی (رئیس پیشین قوه قضائیه) شاگرد محمدباقر صدر بودند و پس از تشکیل حزب الدعوه عراق به آن پیوستند. هاشمی شاهرودی بعداً در کنار محمدباقر حکیم حزب مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق را در ایران بنیانگذاری کرد و مدتی ریاست آن را برعهده گرفت.
اما حزب الدعوه در اواخر دهه ۱۹۵۰ در عراق و در واکنش به سکولاریسم دولت عراق و همچنین ناسیونالیسم عربی حاکم بر عراق و در کل جهان عرب تشکیل، و خیلی زود محمدباقر صدر (که بعداً مقتدی صدر داماد او شد) به چهره اصلی این حزب تبدیل شد.
ایده اصلی این حزب، تقویت ارزشهای اسلامی و مهمتر از آن، ایجاد یک «دولت اسلامی» در عراق بود و برای آن دست به اسلحه برد و مبارزات مسلحانه علیه حکومت بغداد را آغاز کرد.
به همین دلیل، رهبران حزب الدعوه عراق با ایده «ولایت فقیه» روحالله خمینی قرابت فکری و سیاسی داشتند و به خمینی و سپس پس از انقلاب ایران، به جمهوری اسلامی نزدیک و حتی وابسته شدند.
مرور این پیشینه، توضیح میدهد که چرا حائری و دیگر رهبران حزب الدعوه از حکومت صدام حسین فرار کردند و ساکن ایران شدند.
خود کاظم حائری در شرح زندگی خود گفته که در سال ۱۳۵۳ خورشیدی، یعنی چهار سال پیش از پیروزی انقلاب ایران وارد این کشور شد و تا کنون در آنجا مانده است.
او همچنین در مقالات و گفتوگوهایش بارها از نظریه سیاسی «ولایت فقیه» دفاع کرده است.
کاظم حائری سالها پیش صریحاً گفته است: «من معتقدم که ولایت [فقیه]، فوق قانون است و قانون با امضای ولی فقیه نافذ میشود. من نمیدانم دموکراسی درست است یا نه، اگر ولی فقیه دستور داد، به دموکراسی عمل میکنیم و به دستور او رأی میدهیم. [اگر] دستور نداده بود هیچ وقت پای صندوقهای رأی نمیرفتم».
در واقع حائری در میان کسانی که به ایده تأسیس حکومت اسلامی پرداختهاند، به طیف تندروترینها تعلق دارد.
به همین دلیل است که او ساکن قم باقی مانده و حتی بعد از سقوط صدام هم به حوزه نجف بازنگشت، زیرا حوزه نجف از نظر ایده سیاسی «ولایت فقیه»، در مقابل حوزه قم قرار دارد.
بیشتر مقلدان حائری (هرچند نسبت به دیگر مراجع کمتعداد هستند) در عراق زندگی میکنند و بهتر بود که او نیز در نجف و در دسترس مقلدانش قرار میداشت. ضمن آنکه نهاد مرجعیت در نجف بسیار قدیمیتر از قم است و اکنون نیز جهان، نجف را به عنوان «واتیکان» جهان تشیع میشناسد؛ همانطور که سفر پاپ فرانسیس به نجف آن را نشان داد.
اما حائری به خوبی میداند که اگر به نجف میرفت در انزوای فقهی و سیاسی قرار میگرفت و در میان مراجع نجف که رسماً پایبند به «ولایت فقیه» نیستند، بایکوت میشد.
اکنون نمونه محمد یعقوبی، یکی از مراجع شیعه ساکن نجف نشان میدهد که اگر حائری در نجف ساکن میشد چه سرنوشتی داشت.
یعقوبی نیز مثل حائری از شاگردان محمدباقر صدر بوده، به «ولایت فقیه» اعتقاد دارد و به جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران نزدیک است، اما جایگاه چندانی در حوزه علمیه نجف ندارد و جزو مراجع اصلی این شهر محسوب نمیشود.
یعقوبی و حائری، هر دو از خامنهای، نیروی قدس سپاه پاسداران و حشدالشعبی در عراق حمایت میکنند و به دلیل همین حمایتشان، افکار عمومی عراق آنان را مراجعی وابسته به جمهوری اسلامی میداند.
جدا شدن مقتدی صدر از سنت صدریها
با توجه به این پیشینه، اگر بخواهیم رفتار سیاسی مقتدی صدر را با رفتار سیاسی اسلاف و نزدیکان دو «شهید» صدر (محمدباقر صدر، پدر همسر مقتدی صدر و محمد صدر، پدر مقتدی صدر) سنجش کنیم، او یک صدری نیست.
مقتدی صدر به طور آشکاری از سنت سیاسی صدریها که هدفشان تشکیل یک «دولت اسلامی» بود و نه یک «دولت ملی» فاصله گرفته است.
اما این فاصلهگیری به ویژه جدایی از حائری یکشبه روی نداده. این دو طی دو دهه اخیر و به ویژه پس از سرنگونی حکومت صدام از سوی ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا دچار اختلاف شدند.
از همان زمان سرنگونی صدام، جمهوری اسلامی به واسطه حضور حائری (به عنوان عالیترین مرجع دینی صدریها) در قم، و همچنین حضور محمدباقر حکیم و هاشمی شاهرودی، از رهبران مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق، در ایران برای نفوذ در عرصه سیاست داخلی عراق استفاده میکرد.
صدریها پس از سقوط صدام و پایان سرکوبشان از سوی حکومت بغداد، دوباره فعال شدند و حائری مقتدی صدر را به عنوان نماینده خود در عراق منصوب کرد.
صدریها که با حضور آمریکا در عراق مخالف بودند به سرعت مساجدی را تأسیس کردند، نمازجمعه خود را برپا کردند و حتی یک نیروی شبهنظامی به راه انداختند، مثل کاری که مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق کرد.
اما تلاشهای نظامی نافرجام صدر علیه حضور آمریکا در عراق که حملات آمریکا علیه مواضع صدر در شهرهای نجف و کوفه را در پی داشت، موجب رویگردانی حائری از مقتدی صدر شد.
گسست حائری از صدر، به معنی قطع یکی از منابع مالی صدر بود که از داخل ایران هدایت میشد، زیرا نهاد مرجعیت شیعه در عین حال، یک مرکز جذب منابع مالی به شمار میرود و قدرت مذهبی را با قدرت اقتصادی پیوند داده است.
همچنین بسیاری از صدریها چه آن موقع و چه قبل از آن، از حائری تقلید نکردند و او را مرجع دینی خود قرار ندادند.
اساساً بسیاری از پیروان مذهبی محمد صدر، پدر مقتدی صدر، با وجود توصیه او به پیروی از حائری، از حائری که در قم بود تقلید نکردند و به آیتالله سیستانی اقتدا کردند.
به نظر میرسد که گرایش شیعیان عراقی به سیستانی در دو دهه اخیر، به دلیل نقش متفاوتی که او نسبت به رهبران جمهوری اسلامی یا مراجع وابسته به جمهوری اسلامی ایفا کرده، به مرور حتی بیشتر شده است.
بنابراین این که حائری از نظر مذهبی خود را از مرجعیت خلع کرده و پیروانش را به تبعیت از خامنهای فراخوانده، نمیتواند بر شیعیان عراقی پایبند به داشتن مرجع، تاثیر چندانی بگذارد.
عقبنشینی تاکتیکی
اما اگر پیام حائری تأثیر چندانی بر صدریها به ویژه نسل جوان این جنبش ندارد، چرا مقتدی صدر پس از این پیام اعلام کرد از عرصه سیاسی کنارهگیری میکند؟
از آنجا که برای اولین بار نیست صدر اعلام کنارهگیری از سیاست کرده، بسیاری بر این عقیدهاند که اعلام دوباره چنین رویکری «واقعی» نیست و صرفاً یک «تاکتیک سیاسی» است.
اول از همه برای این که نشان دهد، جنبش صدریها بدون رهبری او حتی «خطرناکتر» است و دوم این که نشان دهد همچنان اوست که میتواند رهبری این جنبش را برعهده داشته باشد، هرچند که به عقیده حائری یا دیگران شرایط مرجعیت دینی را نداشته باشد.
صدر، همانطور که در بیانیهاش نوشته بود، با اعلام کنارهگیریاش نشان داد اگر حامیانش را هدایت نکند، هیچکس قادر به هدایت آنان نیست.
او در واکنش به پیام حائری، به طعنه نوشته بود: «بسیاری از جمله آقای حائری گمان میکنند که این رهبری به لطف یا به دستور آنها به دست آمده»، در صورتی که به عقیده مقتدی صدر، این قدرت سیاسی، به دلیل دست نکشیدن «از عراق و مردم آن» است.
با این حال، مقتدی صدر این را هم به خوبی میداند که اگر کار به خشونت مسلحانه و جنگ داخلی بکشد، او هم یکی از بازندههای عرصه سیاست عراق خواهد بود.