لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ تهران ۲۰:۵۷

جلال ستاری؛ اسطوره‌شناسی که تاریخ را اسطوره‌ای نمی‌دید


 جلال ستاری در گفت‌وگویی در تهران در شهریورماه ۱۳۸۷
جلال ستاری در گفت‌وگویی در تهران در شهریورماه ۱۳۸۷

جلال ستاری، پژوهشگر، مترجم و منتقد ادبی که روز شنبه، چند روز پیش از آنکه ۹۰ ساله شود درگذشت، در جامعه ادبی و فرهنگی ایران به دلیل ترجمه و تألیف آثاری در زمینه اسطوره‌شناسی، چهره‌ای شناخته شده بود.

او که از اساس چهره‌ای سیاسی نبود، انقلاب او را از کارهای دولتی نیز کنار گذاشت و چهار دهه گذشته را بی‌وقفه به کار نوشتن و پژوهش و ترجمه گذراند.

جلال ستاری بیش از آن که در محافل ادبی خودنمایی کند و حرف بزند، دانش‌ خود را مکتوب کرد و در کتاب‌ها به ثبت رساند.

از نسل محصلان اعزامی به اروپا

جلال ستاری در ۱۴ مرداد ۱۳۱۰ در محله خواهر امام رشت به دنیا آمد. دوران ابتدایی را در مدرسه عنصری رشت به پایان رساند و سپس برای تحصیل در دبیرستان دارالفنون به تهران آمد.

در سال ۱۳۲۹، پس از اخذ دیپلم ادبی از دارالفنون، در آزمون اعزام محصل به اروپا شرکت کرد و «برخلاف» تصورش، قبول شد و برای ادامه تحصیل به سوئیس رفت: «به آن‌جا رفتم و صحنه‌ وسیعی از فرهنگ و ادب پیش‌ رویم گشوده شد.»

کشور سوئیس، انتخاب او نبود و چون دیپلم ادبی داشت باید برای گرایش تعلیم و تربیت تحصیل می‌کرد. ستاری دوازده سال در سوئیس بود و از قضا ژان پیاژه، یکی از روان‌شناس معروف سوئیسی، استاد ستاری شد.

این دوره‌ از زندگی ستاری، به گفته خودش دیگر هرگز برای او تکرار نشد: «در این دوره، هم درس خواندم، هم خیلی سفر رفتم، هم کار کردم و هم به طور مستمع آزاد در کلاس‌های بسیاری شرکت کردم.»

دوری از سیاست و مجذوب فرهنگ

سال‌هایی که ستاری دور از وطن بود، ایران دستخوش حوادث سیاسی سرنوشت‌سازی شد. درست چند ماه پس از سفر ستاری به سوئیس، حاجعلی رزم‌آرا، نخست‌وزیر وقت ایران توسط یکی از اعضای گروه فداییان اسلام ترور شد. سپس ماجرای ملی شدن صنعت نفت و کودتای ۲۸ مرداد اتفاق افتاد.

در اروپا نیز در حالی که از زمان جنگ جهانی دوم مدت زمان زیادی نگذشته بود، فضای پرجنب‌وجوشی حاکم بود. اما ستاری به گفته خودش با وجود اوج‌گیری جریان‌های چپ در اروپا، خیلی زود از سیاست کناره گرفت.

او به این نتیجه رسید که «از طریق سیاست نمی‌توانیم راه به جایی ببریم. این شد که بیش‌تر از قبل به حوزه‌ فرهنگ علاقه‌مند شدم. پی بردم پایگاه اصلی‌ام فرهنگ است و باید استوار باشد، فهمیدم همه چیز با سیاست حل و فصل نمی‌شود و خیلی‌ از مسائل ریشه‌ فرهنگی دارد.»

در همان سال‌های اقامت در سوئیس، با چهره‌های فرهنگی آن دوره ایران نیز مثل احسان نراقی، داریوش شایگان، بزرگ نادرزاد و داوود رشیدی آشنا شد. همچنین محمدعلی جمال‌زاده، نویسنده بزرگ ایرانی ستاری را با تعدادی از ایران‌شناسان و مستشرقان آشنا کرد.

ستاری خود در گفت‌وگویی با علی دهباشی سردبیر مجله بخارا گفته است: «از زمان دارالفنون تا حالا که اینجا نشسته‌ام هیچ چیزی با اهمیت‌تر از فرهنگ ایران زمین برای من نبوده است و نیست. اگر ما یک وقت یک جایی حرفی برای گفتن داشته باشیم، آن مطمئناً علم و صنعت نیست، بلکه فرهنگ است.»

بازگشت به ایران و فعالیت‌های دولتی

در سال ۱۳۴۱، پس از پایان تحصیلات در سوئیس و اخذ مدرک دکترا به ایران بازگشت و به استخدام سازمان برنامه درآمد.

در آن زمان، این سازمان مشغول تدوین برنامه‌ای پنج ساله برای فرهنگ ایران بود. یکی از متصدیان این برنامه که با ستاری هم‌دانشگاهی بود، او را به این سازمان برد و ستاری در بخش فرهنگ و هنر و جهانگردی فعالیت کرد.

در سال ۱۳۵۰، به وزارت فرهنگ و هنر منتقل شد و در آنجا مدیرکل دفتر مطالعات و برنامه‌ریزی فرهنگی و سپس مشاور وزیر شد: «در آن روزگار که بنده مسئول بودم و کار می‌کردم، یک مقوله جا افتاد و آن کارشناسی بود، یعنی کارشناس حرفش را خیلی صریح به مدیرش می‌گفت. مدیر تصمیم می‌گرفت، اما در غالب موارد مانع از حرف زدن او نمی‌شد.»

اما بعد‌ از انقلاب، در سال ۱۳۵۸، پس از نزدیک به ۱۸ سال کار در دولت، در چارچوب پاکسازی‌های ایدئولوژیک پس از انقلاب، با حکم حسن حبیبی که مدت کوتاهی وزیر فرهنگ شده بود، از وزارت فرهنگ اخراج شد.

از فرهنگ‌نگاری تا اسطوره‌شناسی

جلال ستاری در همان دوره‌ای که در سوئیس بود، همنشینی با اهل فرهنگ و نویسندگان، او را به چاپ کتاب سوق داد.

در سال ۱۳۴۴، ستاری اولین کتابش را که ترجمه‌ای مشترک با داوود رشیدی بود، منتشر کرد؛ کاپیتان قره‌گز، نوشته لوئی گولیس که در انتشارات آرش چاپ شد. یک سال بعد، کتاب «تأثیر سینما در کودکان و نوجوانان» را منتشر کرد.

در سال ۱۳۴۸، کتاب «هزار و یک شب و افسانه شهرزاد» را منتشر کرد که کوششی برای دریافت یک قصه از لحاظ روانشناسی بود.

ستاری خود درباره «هزار و یک شب» گفته بود که این کتاب جزو اولین کتاب‌هایی بود که مایل بود به آن بپردازد: «در شرایطی که به این کتاب در آن مقطع بسیار توجه می‌شد، برایم جالب بود بدانم چطور کتابی که برای ما اثر داستانی بی‌سروتهی است، برای آن‌ها [غربی‌ها] منبع پژوهشی بزرگی است و این همه مورد اقبال آن‌هاست.»

سپس در دهه ۱۳۵۰، ستاری در شورای عالی فرهنگ و هنر سه کتاب مرتبط با فرهنگ را می‌نویسد: «پیوند عشق میان شرق و غرب»، «درباره فرهنگ» و «فرهنگ و مردم».

ادامه پژوهش‌های ستاری درباره فرهنگ، پس از انقلاب در کتاب‌هایی با عنوان «نزاع بر سر قدرت فرهنگ در غرب»، مجموعه مقالات «در قلمرو فرهنگ» و «زمینه فرهنگ مردم» منتشر شد.

اما از همان سال‌های ابتدایی پس از انقلاب و اوایل دهه شصت بود که پژوهش درباره فرهنگ جلال ستاری را به پژوهش درباره اسطوره‌ها و افسانه‌ها علاقه‌مند کرد: «برای شناخت بهتر فرهنگ باید از اسطوره و قصه شروع کنیم».

ترجمه کتاب «چشم‌اندازهای اسطوره» نوشته میرچا الیاده، جزو اولین کارهای او در این زمینه است که در سال ۱۳۶۱ در انتشارات توس به چاپ رسید. همچنین «زبان رمزی افسانه‌ها»، «زبان رمزی قصه‌های پریوار» و «مدخلی بر رمزشناسی عرفانی» از جمله کارهای مهم ستاری در این زمینه است.

همچنین ستاری علاوه بر «هزار و یک شب» درباره دیگر قصه‌های کهن و حتی آثار داستانی معاصر نیز پژوهش‌هایی را انجام داد: پژوهشی در قصه اصحاب کهف، پژوهشی در قصه یونس و ماهی، پژوهشی در اسطوره گیل‌گمش و افسانه اسکندر، پژوهشی در قصه سلیمان و بلقیس، پژوهشی در حکایات سندباد بحری و بازتاب اسطوره در بوف کور.

با این حال، ستاری از منظره اسطوره‌شناسی نیز منتقدان نویسندگان بود. مثلا درباره صادق هدایت گفته است: «هدایت تاریخ ما را اسطوره‌گون می‌کند، به این معنا که هر آن چه مربوط به قبل از اسلام است خوب است و آن چه مربوط به بعد از آن است، بد. این اسطوره است، این تفکر درش نیست، این نقد درش نیست، این تفکیک مطلق بد و خوب همان قایل بودن به خیر و شر در اساطیر ماست.»

دلبسته تئاتر و مغضوب جمهوری اسلامی

جلال ستاری همچنین دلبسته تئاتر بود. در دوران پهلوی عضو شورای تئاتر بود و در جهت استقلال هر چه بیشتر تئاتر تلاش می‌کرد. او همچنین کتاب‌هایی را در زمینه ادبیات نمایشی منتشر کرد: «آیین و اسطوره در تئاتر»، «نمایش در شرق»، «فرهنگ و تئاتر و طاعون».

همچنین در سال‌های اخیر، جایزه‌ای سالانه به نام «جلال ستاری» از سوی یک نهاد غیردولتی در زمینه هنرهای نمایشی در ایران اهدا می‌شود که کسانی چون رقیه بهزادی، سودابه فضائلی و بهرام بیضایی، منتخب آن بوده‌اند.

در دهه‌های گذشته، نهادهای دولتی جمهوری اسلامی قدردان تلاش‌ها و پژوهش‌های فرهنگی جلال ستاری نبوده‌اند، اما در سال ۸۴، دولت فرانسه از طریق سفارت این کشور در تهران نشان شوالیه ادب و هنر فرانسه را به جلال ستاری اعطا کرد.

همچنین مجله بخارا در همان سال، جشن‌نامه‌ای را برای او منتشر کرد و ۱۰ سال بعد، در ۱۳۹۴، ناصر فکوهی پژوهشگر و استاد دانشگاه، کتاب «گفت‌وگو با جلال ستاری» را منتشر کرد که به نوشته خبرگزاری ایسنا، بخش‌هایی از این کتاب در وزارت ارشاد سانسور شد.

XS
SM
MD
LG