پس از آنکه مجله تايم در پی گمانه زنی های مختلف سرانجام شخص سال ۲۰۰۶ را نه یک شخصیت معروف، که«شما»انتخاب کرد، اسلاوی ژیژک، جامعه شناس و فیلسوف اسلوونیایی در مقاله ای درروزنامه گاردين، دموکراسی و خودکامگی سایبرنتیکی را به چالش کشیده است.
اسلاوی ژيژک، فیلسوف و جامعه شناس اهل اسلوونی، نويسنده مقاله گاردين است که در مطلب خود اظهار کرده تب آزادی در شبکه جهانی اينترنت برنابرابری ها در قدرت سرپوش می گذارد و خطر برخاسته از مخدوش شدن مرزهای جهان واقع و جهان مجاز را پنهان می کند.
استفاده کنندگان از اینترنت: «شخص سال» مجله تایم
ژيژک می نويسد: مجله تايم احمدی نژاد، چاوز، کيم جونگ ايل يا ديگر چهره های مظنون و بحث انگيز را به عنوان شخص سال انتخاب نکرد، «تو» را انتخاب کرد، عکس روی جلد را به «تو» نوعی اختصاص داد، به يکايک کسانی که از اينترنت استفاده می کنند يا سهمی در ساخت آن دارند.
پشت جلد مجله تايم يک کی بورد سفيد است، با آينه ای به جای صفحه مونيتور کامپيوتر که هر خواننده عکس خود را در آن می بيند . تايم در توجيه اين انتخاب به عنوان شخص سال، به تغيير کانون توجه از نهاد ها به افراد اشاره می کند که به عنوان شهروندان دمکراسی ديجيتالی امروزی قلمداد می شوند.
ژیژک
نويسنده مقاله می افزايد اگر اصولا در اينجا يک گزينش ايديولوژيک در کار بوده، با اين پيام که در دمکراسی نوين اينترنتی ميليون ها نفر مستقيما با هم در ارتباط هسند و خود را سازمان می دهند و نظارت وکنترل متمرکز دولتی را ناديده می گيرند، اين پيام بر يک رشته نابرابری ها، فاصله ها و تنش ها سرپوش می گذارد.
نخستين طنز قضيه آن است که هرکسی با نگاه به مجله تايم، متوجه ديگرانی نمی شود که مثلا با آن ها در تبادل و ارتباط مستقيم است . هر آنچه خواننده می بيند تصوير خودش در آينه است و اين «تو» يا «من»ی که خود را در آينه اينترنت می بيند، دو نيمه شده است.
« من» هرگز «آن» نيستم که بر صفحه می بينم . اولين مساله رابطه ميان جسم واقعی فرد است و آنچه بر صفحه می آيد . مارکسيست ها و انديشمندان منتقد می گويند فضای اينترنتی و برابری حاکم بر آن گمراه کننده است، به اين معنا که نابرابری های مادی را در ثروت، موقعيت اجتماعی و قدرت و نبود قدرت و مانند آن را ناديده می گيرد.
به علاوه ، لختی جهان واقعی به شيوه ای جادويی در صفحه صاف و بی اصطکاک اينترنت محو می شود. در بازار کنونی فراورده هايی می بينيم که ويژگی اصلی اما منفی خود را از دست داده اند- قهوه بدون کافئين، خامه بدون چربی، آبجو بدون الکل، و واقعيت مجازی اينترنتی صرفا کارش تعميم دادن اين روند است.
اینترنت: «من» بدون «من»
اينترنت، واقعيتی بدون جوهر و ماده را ارايه می کند. به همان گونه که قهوه بدون کافئين طعم و بوی قهوه می دهد هر چند قهوه واقعی نيست، آن «من» که بر صفحه اينترنت می آيد، من بدون من است.
هنوز البته ايده های متضاد و حل ناشده ای از سلطه آن «من» اينترنتی بر من واقعی وجود دارد. هستی اجتماعی ما، همان هستی که بنا است در مراوده های اجتماعی ما عمل کند، نقابی شده است که غريزه های غير مجاز ما را سرکوب می کند .
اما دقيقا در شرايط «بازی صرف» است، يعنی در شرايطی که قواعد حاکم بر مراوده های «زندگی واقعی» به طور موقت به حالت تعليق در می آيد، که ما به گرايش های سرکوب شده خودمان اجازه می دهيم خودنمايی کنند.
شخصی که از ناتوانی جنسی خود شرمگين است را در نظر بگيريد که در فضای اينترنتی به مراوده می پردازد و در مقام يک اغوا کننده جنسی يا سادخو و آدمکش به بازی ادامه می دهد.
به سادگی می توان گفت اين هويت، راه فرار خيالی از ناتوانی جنسی در جهان واقعی است. او دقيقا می داند جهان اينترنتی تنها يک بازی است و در آن می تواند خود واقعی اش را به نمايش بگذارد و کارهايی بکند که در جهان واقع نمی تواند. در نقاب يک خيال پردازی، حقيقت وجودی او، برنامه ريزی شده است.
آیا اینترنت در واقع یک نقاب است؟
«خود مجازی ام را به پرواز در می آورم تا بتوانم موانع عادی سر راه تحقق نيمهء تاريکم از ميان بردارم. هويت الکترونيکی من به پرواز در می آيد».
طرف من در ارتباط گيری اينترنتی هم همين طور است. من هرگز نمی توانم مطمئن شوم که او يا آنها چه کسانی هستند. آيا به واقع آنها همان هستند که خود می گويند؟
آيا يک شخص واقعی در پشت شخص اينترنتی وجود دارد؟ آيا شخص اينترنتی نقابی است بر چهره چند شخص؟ آيا با يک هويت ديجيتالی مراوده می کنم که نماينده شخص واقعی نيست؟ «ميانجی» يعنی دقيقا اينکه ارتباط من با ديگری هرگز رويارو نخواهد بود، يعنی اين رابطه هميشه با ميانجی گری ماشين انجام می شود».
ژيژک چنين ادامه می دهد که اين فضای بی انتهای اينترنتی، که در آن پيام ها آزادانه، بدون مقصدی ثابت به گردش در می آيد، با همه کليت خود ورای درک «من» است.
يک وجه دمکراسی مستقيم اينترنتی همين حجم پيام های درهم ريخته و نفوذ ناپذير است . زيژک البته علاوه بر دمکراسی، به تاثير اينترنت بر اساسی ترين روابط انسانی نيز می پردازد.