رهبری جمهوری اسلامی طی نامهای مکتوب به حسن روحانی موافقت مشروط خود با اجرای توافق اتمی جامع با ۱+۵ را اعلام کرد. او در اصل مصوبه مجلس و شورای امنیت ملی را با افزودن ملاحظاتی مورد تایید قرار داد. تا پیش از این آیت الله خامنهای موضع گیری مبهم نسبت به برجام داشت و سیاستی دوگانه را در پیش گرفته بود. وجه مخفی این سیاست ریل گذاری و هدایت آخرین دور مذاکرات در ماراتون دوازده ساله هستهای بود، که بعد از قریب به چهار سال به ثمر نشست.
این مذاکرات که به دو دوره «گفتگوهای محرمانه» و «علنی سازی نرمش قهرمانانه» (مذاکرات دوره روحانی) تقسیم میشود، با چراغ سبز و تحت کنترل رهبری انجام شد.
مقامات متعددی از دولت روحانی و از جمله اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور اعلام کردهاند که ریز مذاکرات در دولت یازدهم با رهبری در جریان گذاشته شده و با موافقت وی برجام بدست آمد. اما در عرصه عمومی به نوعی رفتار کرده است تا سیمای یک منتقد برجام از وی ترسیم شود.
در متن نامه وی به روحانی سیاست دوگانه یادشده به نحو صریح تری شرح داده شده است. البته این دوگانگی از زاویهای نتیجه ناگزیر تعارض راهبرد تضاد آشتی ناپذیر وی با آمریکا و در عین حال تاکتیک معامله هستهای با دولتی است که آن را شیطانتر از ابلیس مینامد. وی به دلیل احساس نگرانی از تشدید پیامدهای داخلی و خارجی تداوم تحریمها از سر کراهت به سمت مصالحه و عقب نشینی کنترل شده هستهای رفت.
خامنهای برجام را دارای نقاط ابهام و ضعف های ساختاری دانست که در صورت فقدان مراقبت دقیق و لحظه به لحظه، میتواند به خسارتهای بزرگی برای حال و آینده کشور منتهی شود. وی تفسیر روحانی و ظریف از برجام و دفاع از آن در قالب توافق خوب را رد کرد. ارزیابی وی از برجام به لحاظ گفتمانی شبیه دلواپسها و گزارش کمیسیون ویژه برجام است. اما در عمل با موضع اعضاء جبهه پایداری مغایرت دارد که خواهان تغییر مفاد برجام بودند. خامنهای در نهایت نظر دولت را برای اجرای برجام بر مبنای شالوده شکل گرفته در مذاکرات وین تایید کرد. پیامد کوتاه مدت و فوری نامه رهبری عبور برجام از آخرین خوان قانونی و تصمیم گیری در نظام است. دیگر اجرای توافق هستهای از سوی جمهوری اسلامی قطعی شده است.
اما با تشکر از کمیسیون ویژه و تلاش آنها به لحاظ نظری مخالفان را نیز تقویت کرده و نقشی همسان مذاکره کنندگان در فضای بعد از توافق برای آنان قائل شده است. در اصل خامنهای با تشکر از اعضای هیئت مذاکره کننده، منتقدین، رئیس و اعضای کمسیون برجام، رئیس و نمایندگان مجلس، و اعضای شورای عالی امنیت ملی میکوشد تا دولت و اصول گرایان افراطی در جایگاه برنده و بازنده توافق هستهای قرار نگیرند.
در تحلیل محتویی نامه مهم خامنهای دو محور کلی قابل شناسایی است. نخست ملاحظات و شروطی که وی برای اجرای برجام تعیین نمود و دیگری تاکید چندباره وی بر عدم تغییر ماهیت خصمانه دولت آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی.
آمریکا همچنان شیطان بزرگ است
خامنهای در ادامه موضع گیریهای قبلی تصریح کرد که دشمنی با آمریکا و جلوگیری از عادی شدن رابطه با دولت این کشور در دوره پسا توافق هستهای دستخوش دگرگونی بزرگ نخواهد شد. جلوگیری از نفوذ دشمن اسم رمز مهار دیدگاههایی در داخل حکومت است که آمریکا را دارای نیت سوء و ماهیت شیطانی نمیدانند وکار کردن ومصالحه با آن را ممکن ارزیابی میکنند. دغدغه اصلی خامنهای بعد ار توافق اتمی ممانعت از قدرت گرفتن دیدگاههای مخالف سیاست خارجی ستیزه جو در داخل حکومت و جامعه است. اما وی این کار را با ظرافت خاصی انجام میدهد تا شکاف موجود در داخل حکومت به حاکمیت دوگانه تبدیل نشده و به زعم وی مسیری برای اثرگذاری غرب در اختلافات رخ داده ایجاد نشود. اشتراکات راهبردی خامنهای با روحانی این امکان را به وی میدهد تا بر خلاف دوره اصلاحات بتواند بین دو بخش میانه رو و تندروی حکومت توازنی شکننده برقرار نماید.
افزایش شکنندگی برجام
خامنهای با صحه گذاشتن بر شروط نه گانه مجلس و ملاحظات شورای امنیت ملی، ۹ قید دیگر را نیز اضافه نمود. نکات وی در شروع برجام مشکلی ایجاد نمیکنند اگرچه ممکن است باعث تاخیر آن شوند. ولی در میان مدت نکات مورد نظر خامنهای اجرای توافق را با دشواری و پیچیدگی بیشتر مواجه مینماید. اگر شروط یاد شده جنبه ظاهری و شعاری نداشته باشند، آنگاه این پتانسیل را دارند که در مسیر اجرای برجام اخلال ایجاد نمایند. به عبارت دیگر وی ریسک برجام را برای طرف مقابل و بویژه دولت آمریکا افزایش داد.
خامنهای با اطلاع از اینکه دولت آمریکا و اتحادیه اروپا دستور لغو تحریمها را صادر کردهاند، انجام تعهدات ایران را منوط به دریافت تضمین کتبی و سفت و سخت نمود. در حال حاضر بنا به اظهارات عباس عراقچی از اعضاء هیات مذاکره کننده در مصاحبه با صدا وسیما دولتهای غربی متوقف کردن تحریمها در ساختار قانونیشان را بعد از رسمی شدن برجام اعلام کردهاند. اما اجرای رفع تحریمها منوط به اقدامات متقابل ایران و گزارش آژانس مبنی بر حل و فصل مسائل مربوط به ابعاد نظامی احتمالی است.
بنابراین فعلا توپ در زمین جمهوری اسلامی است که به کاهش حجم سوخت هستهای دخیره شده و محدود کردن سطح برنامه هسته ایاش بپردازد.
موضوع تقدم و تاخر اقدامات دو طرف چندان مشکل ساز نیست. تیم اجرایی ایران پذیرفته است که غرب قدمهای مورد انتظار را برداشته است. مساله اصلی تاکید خامنهای بر لغو کامل تحریمها است. در حالی که تفسیر غرب بر رفع مقطعی و حفظ ساختار تحریمها در صورت تخطی حکومت ایران از مفاد توافق هستهای استوار است.
عراقچی برای حل این اختلاف ادعاهای دولت اوباما در خصوص برنامه هستهای و امتیازاتی که از ایران گرفته است را به مدیریت اختلافات داخلی فروکاست. به باور وی دولت اوباما برای اینکه کارشکنیهای جمهوری خواهها در هیات حاکمه آمریکا را مهار کند، ناگزیر بر روی قابل تجدید پذیر بودن تحریمهای باطل شده مانور میدهد. اگر چه سخن عراقچی تا حدی درست است که ساختار تحریمهای بین المللی و یک جانبه و چند جانیه فرو میپاشد و بازسازی آنها به سهولتی که دولت اوباما میاندیشد، نیست ولی ساختار تحریمها بر اساس مفاد برجام باقی میماند. انحراف عملکرد هستهای جمهوی اسلامی در طول دوران اجرا میتواند با شکایت یکی از اعضا و عدم اقناع کمیته ناظر از پاسخ ایران بعد از موعد مقرر بخشی و یا تمامی تحریمها را از نو برقرار سازد. راهکار عملگرایانه عراقچی که به نظر میرسد مورد نظر دولت روحانی است، ظرفیت چندانی برای حل مشکل ندارد. حفظ ساختار تحریمها از دید دولت آمریکا ومتحدان غربیاش امر کلیدی است.
همچنین خامنهای تصویب هر نوع تحریم جدید از سوی دولتهای غربی حتی خارج از حوزه هستهای را نیز باعث ترک تعهد ایران نسبت به برجام بشمار آورد. در حوزه هستهای حرف خامنهای قابل دفاع است که تا زمانی که ایران الزامات توافق را رعایت کرده است، تصویب تحریمهای جدید بر هم زننده توافق است. اما از آنجاییکه در مذاکرات هستهای مسائل مربوط به تررویسم و نقض حقوق بشر مطرح نبودهاند، چنین انتظاری موجه نیست. در اصل خامنهای میخواهد امتیاز دیگری از غرب گرفته و پهنه تضمین امنیتی محصول برجام را گسترش دهد تا اروپا و دولت آمریکا مزاحمت و محدودیتی برای برخورد اقتدار گرایانه در داخل حکومت و سیاست خارجی ستیزه جو در منطقه ایجاد نکند. چنین انتظاری بعید است مورد قبول غرب قرار بگیرد. اگر چه تحریمهای آنها در حوزه حقوق بشر و مسائل تروریسم بیشتر نمادین بوده و فشار سنگینی بر حکومت وارد نکرده است. اما این شرط خامنهای میتواند باعث تحرک جمهوری خواهان و بخصوص دست راستیهای افراطی در کنگره آمریکا برای تصویب تحریمهای جدیدی در حوزه حقوق بشر وتررویسم بشود و از این طریق استمرار برجام را با چاش مواجه کنند.
همچنین این برخورد تصورات دولت آمریکا برای تغییر رفتار جمهوری اسلامی در عرصه جهانی و منطقهای را کاملا نقش بر آب میسازد و در عرصه داخلی راه را برای تاثیر مثبت برجام در کاهش فضای پلیسی و گشایشهای سیاسی مسدود مینماید.
مابقی شروط مورد نظر خامنهای باعث به خطر افتادن بقای برجام نمیشود و تنها تداوم حیات آن را تا حدی سختتر میسازد و مسیر اجرا را ناهموارتر میکند. تاکید وی بر تشکیل هیاتی برای رصد کردن اجرای برجام وعملکرد دولتهای غربی، اختیار کار را از دست دولت خارج میسازد و حضور دیدگاههایی که برای تنش زدایی با غرب اهمیت قائل نیستند، چالشها وریسکهای اجرای برجام را افزایش میدهد.
اما همانطور که قبلا توضیح داده شد، دست اندازهای اصلی که رهبری در مسیر اجرای برجام گذاشت تاکید بر کنار گذاشته شدن همیشگی ساختار تحریمها و عدم تصویب هر گونه تحریمی در دوران اجرای برجام است. این خواست اگر اراده جدی پشت سرش باشد آنگاه ممکن است سرنوشتی مشابه قرارداد پاریس را برای برجام رقم بزند.
همچنین از نامه فوق میتوان نتیجه گرفت که بر خلاف ادعاهای ظاهری نظام و بخصوص رهبری، تحریمها اصلیترین دلیل رضایت به توافق هستهای در قبال محدود کردن برنامه اتمی بوده است و اهمیت جلوگیری از تکرار آن در حدی است که نظام آمادگی دارد هزینه برهم زدن برجام را پرداخت کند.