پيشنهاد «اقدام عليه اهانت به مقدسات دينی» که به سازمان ملل متحد ارائه شده بود، با موانع بسياری روبه رو است.
اين پيش نويس از سوی سازمان کنفرانس اسلامی که در سال ۲۰۰۶ به منظور ايجاد يک گفت وگوی بين المللی عليه «توهين به مقدسات دينی» ارائه شد و چندان مورد استقبال سازمان ملل متحد قرارنگرفت.
منظور از پيشنهاد ارائه شده اين بوده است که توهين به اصل مقدسات و ارزش های دينی ممنوع اعلام شود و کشورهای عضو سازمان ملل خود را متعهد به تصويب و اجراء آن بدانند.
عليرغم حمايت برخی نهاد های متنفذ بين المللی، ازجمله اتحاديه اروپا، اين پيشنهاد تا به امروز پشت گوش انداخته شده است. زيرا درک و برداشت های متنوع و گسترده از آنچه توهين به مقدسات دينی تلقی می شود به همراه ملاحظات دينی- سياسی، تهيه چنين سندی که بتواند به طور بين المللی مورد پذيرش واقع شود را امری دشوار کرده است.
نيکولا کراستو خبرنگار راديو اروپای آزاد- راديو آزادی در رابطه با اين پيشنهاد با دکتر ويليام وندلی، دبيرکل سازمان کنفرانس جهانی مذاهب برای صلح، که مقر آن در نيويورک است، گفت وگويی انجام داده است :.
راديو اروپای آزاد- راديو آزادی: به استدلال برخی پژوهشگران، زمانی که دررابطه با «توهين به مقدسات» صحبت می کنيم، بايد بين عموم مردم و فضای دينی تفاوت قائل شويم. نظر شما در اين رابطه چيست؟
دکتر ويليام وندلی : اين تفاوت به ويژه به جوامع کثرت گرا تعميم داده می شود، که ما اصطلاحا آنها را جوامع سکولار می ناميم، جوامعی که دارای مذاهب چندگانه هستند، دارای تضمين مقررات قانونی، نه تنها برای آزادی اعتقادات و اجراء مراسم مذهبی هستند، بلکه افراد در آن جوامع می توانند آزادانه و بدون نگرانی از هيچگونه تنبيه يا جريمه ای تغيير دين داده و يا حتی دين و مذهب را انکار کنند.
اين البته وجهی است که جوامع دموکراتيک سکولار روز از آن برخوردارند. ما درجهان امروز با تمدن جهانی روبه رو هستيم و با جوامعی ارتباط داريم که قبلا کمتر با آنها برخورد داشته ايم و امروزه ارتباط ما با اين جوامع به مراتب ژرف تر و عميق تر از گذشته است.
بنا براين در رابطه با فرق ميان ارزش های بنيادی دينی- مذهبی و آنچه درفضای عمومی ممکن است اهانت و بی حرمتی به مقدسات تلقی شود، می تواند صراحتا سوء تفاهم هايی ايجاد شود.
بسياری مسائل ممکن است «توهين به مقدسات» تلقی شود، و بنا بر اين قابل درک است که اکنون نياز حل اين معضل بيش از هر زمان مطرح شده است.
- «هم اينک کوچکترين بی حرمتی و يا آسيب ناشی از توهين به مقدسات، توسط رسانه های جمعی در سراسرجهان منعکس می شود و اين سئوال بايد مطرح شود که رسانه ها تا چه اندازه مسئولند و بايد بر اساس چه استانداردهايی عمل کنند؟»
سابقه تاريخی اين پيشنهاد چيست؟
قانون عموما درکشورهای سکولار با زندگی تمامی شهروندان آن کشورها ، صرف نظر از اعتقادات وِيژه مذهبی شان برخورد می کند. اگر اين فرق درجهتی که در بسياری از جوامع مدرن به اجراء درآمده است قابل استفاده باشد، آنگاه به واکنش نسبت به آنچه که ما آنرا «توهين به مقدسات» می ناميم در دو سطح مختلف قابل اشاره می شود.
يکی از اين سطوح احتمالا مهمتر و نيرومند تر از سطح ديگر است و آن سطح آموزش و آگاهی عمومی مذهبی، برای حمايت از مقدسات يکديگر است.
آنچه که ما امروزه درگوشه و کنار جهان شاهد آن هستيم، که عميقا اميدوارکننده نيز هست، اين که است که نوعی توافق و درک عمومی رو به رشد در ميان جوامع مذهبی ايجاد شده است که مردم در آن بايد به اعتقادات و مقدسات يکديگر، ولو اينکه با اعتقادات خودشان مغايرت داشته باشد، احترام بگذارند.
آيا هيچگونه توافق عمومی ميان کشورهای عضو سازمان ملل، برای ايجاد بحث پيرامون مسئله «توهين به مقدسات» وجود دارد؟
ما بايد دردرجه اول محافلی داشته باشيم که اين تفافق و تفاهم درآنها يافت می شود. من فکر می کنم رهبران مذهبی بايد بنيانگذاران اين محافل باشند.
آنها بيش از هرچيز بايد استانداردهايی را مشخص کنند که خود بر اساس آن عمل می کنند و من فکر نمی کنم هيچ حرکتی به اين اندازه مهم و موثر باشد. من معتقدم که يک چنين امری حتی می تواند از هرگونه دستگاه قانونی موثر تر واقع شود.
بنا بر اين من مسئوليت اصلی را به خود جوامع مذهبی و رهبرانشان واگذار می کنم. دردرجه دوم به عقيده من ما بايد اين واقعيت را بپذيريم که رسانه های جمعی نيز نقش مهمی را در اين زمينه ايفاء می کنند.
هم اينک کوچکترين بی حرمتی و يا آسيب ناشی از توهين به مقدسات، توسط رسانه های جمعی در سراسرجهان منعکس می شود و اين سئوال بايد مطرح شود که رسانه ها تا چه اندازه مسئولند و بايد بر اساس چه استانداردهايی عمل کنند؟
دردرجه سوم، به نظر من رسيدگی قانونی در اين رابطه مناسب است اما در اينجا ما بايد بين دوحساسيت فوق العاده دشوار، نوعی توازن برقرار کنيم. نخستين حساسيت چيست؟
نخستين حساسيت درجامعه مذهبی مشاهده می شود که به سنت های دينی- مذهبی، پيامبران و مقدسات خود نگاهی افراطی و راديکال دارد.
از سوی ديگر مردم آزادند که ديدگاه های متفاوت داشته باشند. داشتن قوانين مهم است اما قوانين درخارج از چهارچوب احترام، عملا جريان را تغيير نمی دهند و احترام مورد نياز را بوجود نمی آورند.
پاپ اعظم در روز پنجم مارس با رهبران مسلمان در رم ديدار کرد. آيا چنين ديدارهايی برای ايجاد يک معاهده بين المللی اقدام عليه اهانت به مقدسات مفيد است؟
اين گونه ديدارها بسيار با ارزش است. ملاقاتی که شما به آن اشاره می کنيد، به دنبال يک ديدار از سلسله ديدار هايی صورت گرفت که انگيزه اصلی آن ارسال نامه رسمی گروهی از محققين عاليرتبه مسلمان به کليساهای مسيحی ازجمله پاپ اعظم بود. آنها در اين نامه رهبران مسيحی را به برقراری يک مباحثه دينی، با هدف يافتن وجوه اشتراک ميان اديان خويش دعوت کردند.
- «ما نبايد ساده انديشانه به اين مسئله نگاه کنيم. من فکر می کنم ما در بهترين شکل ممکن می توانيم انتظار ايجاد يک مباحثه بنيادی را داشته باشيم که بتواند آگاهی همگان را نسبت به اين مسئله بالاتر ببرد و برای انجام اين مباحثه بايد صبور باشيم».
وجه اشتراک آنها، که متفقا شامل حال سه ميليارد نفر در جهان (يعنی تقريبا نيمی از مردم جهان) می شد،عشق به خداوند و عشق به همسايه بود، که مسلما دست آورد بسيار ارزنده ای تلقی می شود.
آنها از حيطه تلاش برای تحمل و گذشت نسبت به يکديگر فراتر رفته اند و عملا می گويند:«بياييم با احترام به اصول دينی خود، وجه اشتراک ميان دو عقيده اساسی را درحيطه تمرکز خود قرار دهيم، يعنی به عشق به خداوند و عشق به همسايه بنگريم. به اينکه ما چگونه نسبت به يکديگر مسئوليم و چگونه بايد حامی خانواده بزرگ بشر باشيم؟»
اين حقيقتا يک رويداد تاريخی ميان اين دو سنت بشمار می آيد.
زيبايی اين اقدام اين بود که به دنبال آن نامه ای از سوی رهبران مذهبی يهودی، البته نه از سوی رهبران سياسی شان، به رهبران روحانی مسلمان ارسال شد، که در آن از آنها به عنوان دوست به گفت وگو و مشاورت دعوت شده بود.
بنا بر اين درست در زمانی که احتمالا با تنشهای دينی روبرو هستيم، همچنين با علائم بسيار ارزشمندی از سوی وارثين اصلی اين مذاهب، برای ايجاد صلح و دوستی روبه رو هستيم.
هيچيک از طرفين درصدد ايجاد تضاد و ناسازگاری نيستند و تلاش نمی کنند سنن خود را در هم بياميزد، بلکه همگی تلاش می کنند تا بر شباهت های بزرگ ميان خود تمرکز کنند و به اختلافات يکديگر احترام بگذارند.
آيا اين ادعا صحيح است که بسياری از رهبران مسلمان از شيوع موج«اسلاموفوبيا» يا ترس از اسلام در غرب می حراسند؟
حقيقتا اسلاموفوبيا وجود دارد و در اين مسئله شکی نيست. به عقيده من تمامی غير مسلمانان بايد از تمامی آن مسلمانان خوب و محترمی که از مشکل اسلاموفوبيا درجامعه رنج می برند حمايت کرده و حس همکاری و هبستگی را درآنها زنده کنند.
اسلاموفوبيا يعنی ترس از اسلام. بنابر اين بايد نخست ريشه ترس و واهمه را بيابيم؟ ترس اکثرا درجهل و نادانی ريشه دارد و اين موضوعی است که بايد با آن مبارزه شود. اما برای مبارزه با جهل و نادانی چه بايد کرد؟ يکی از راه های مبارزه، همانطور که قبلا هم به آن اشاره کردم، رسانه ها هستند که مسئوليت بزرگی را به دوش دارد.
اما دومين و اساسی ترين مسئوليت بر دوش خود اين جوامع است که بايد با يکديگر همکاری کنند. آنها بايد با اتحاد و همکاری از نمادهای با ارزش رهبران مذهبی خود برای مبارزه با ترس الهام بگيرند.
در اين مرحله آيا ما می توانيم دررابطه با يک چهارچوب زمانی برای ايجاد معاهده بين المللی اقدام عليه اهانت به مقدسات صحبت کنيم؟
پيش بينی يک چهارچوب زمانی برای برقراری يک معاهده بين المللی امر دشواری است. سازمان ملل متحد يک دستگاه سياسی است و از کشورهای مختلف تشکيل شده است. تمامی هنرهای سياسی که باهدف يافتن راه حل يا باهدف پذيرفتن يک معاهده درسازمان ملل متحد بکارگرفته می شود زمان می برد.
کشورها همچنين اين مسئله را مانند ديگر مسائل سياسی تعبير می کنند. يعنی آن گروه از ما که اقدامات سازمان ملل را تحت نظر داريم، می دانيم که تعبير موضوع مورد بحث اکثر اوقات به درجه دوم و يا حتی سوم کشيده می شود زيرا کشورها تلاش می کنند مسائل را به نفع خود تعبير کنند.
بنابر اين من فکر می کنم ما نبايد ساده انديشانه به اين مسئله نگاه کنيم. من فکر می کنم ما در بهترين شکل ممکن می توانيم انتظار ايجاد يک مباحثه بنيادی را داشته باشيم که بتواند آگاهی همگان را نسبت به اين مسئله بالاتر ببرد و برای انجام اين مباحثه بايد صبور باشيم.