بر اثر سیلهای اخیر در ایران دهها کشته و احتمالاً میلیونها نفر آواره شدهاند. اما جمهوری اسلامی به جای کمک به سیلزدگان وقت و انرژی خود را بر اعزام حشد الشعبی (شبهنظامیان شیعه عراقی) و نیروهای حزبالله لبنان به خوزستان متمرکز کرده است.
این نیروها به شکل نمایشی در امداد و بازسازی شرکت کردهاند ولی حقیقت این است که تجهیزات و تجارب لازم را برای کمکرسانی ندارند. واقعیت این است که دلیل استقرار آنها در جنوب غربی ایران هراس رهبر جمهوری اسلامی از شورش است. کار واقعی این نیروها ایجاد هراس، آزار، و در صورت لزوم، شکنجه و قتل است. ولی استقرار آنها در ایران در عین حال نشاندهنده ضعف جدی خامنهای است و ممکن است به یکی از بزرگترین اشتباهات او بدل شود.
وقوع سیل و ناتوانی و ناکارآمدی حکومت در کمک به سیلزدگان در استانهای لرستان و خوزستان موجب بروز خشم گسترده مردم علیه حکومت شده است. بسیاری از آسیبدیدگان اقلیتهای قومی از جمله عربها، لرها، بختیاریها و سایرین هستند. اقلیت عرب به خصوص مورد تبعیض شدید بوده است و با وجود آنکه خوزستان صاحب منابع غنی نفت است ولی آنها از این ثروت بهرهای نبردهاند. آنها فقیر و فراموششده ولی کماکان مقاوم و مبارزند. همچون میلیونها نفر دیگر از مردم ایران آنها نیز طی ۱۶ ماه گذشته در اعتراض به رژیم فاسد و مافیاگونه تظاهرات کردهاند. جای تعجب ندارد که رژیم میترسد. نه فقط اعراب بلکه لرها نیز یکی از اقلیتهای قومی بسیار مستقل و مبارز ایران هستند.
به نظر میرسد آیتالله خامنهای مجوزی برای حضور هزاران نیروی خارجی در ایران داده است. بسیاری از آنها در خشونتبارترین درگیریهای منطقه جنگیدهاند. خامنهای از حشد الشعبی و حزبالله برای کنترل لبنان، سوریه و برخی مناطق عراق استفاده میکند. حزبالله لبنان نیروی پیشگام نسلکشی توسط رژیم اسد برای سرکوب مخالفان و حشدالشعبی مسئول و مجری پاکسازیهای مذهبی و اعدامهای سیستماتیک در عراق بوده است.
ولی حضور آنها در ایران نشان میدهد که خامنهای به نیروهای امنیتی و نظامی ایران از جمله بسیج و سپاه پاسداران اعتماد کامل ندارد. احتمال کمتری دارد که ایرانیها خواهران و برادران خود را بکشند ولی برای مزدورانی نظیر حزبالله و حشدالشعبی جان ایرانیان اهمیت کمتری دارد.
حکومت ایران در بدترین موقعیت ممکن با سیل روبهرو شده است. در شرایطی که با فشارهای شدید اقتصادی روبهروست و به زودی ممکن است از طریق تحریمها، تحت محاصره اقتصادی کامل قرار گیرد. حکومت ایران به سختی میتواند خسارات مالی سیل را که حدود ۱۰ میلیارد دلار برآورد میشود، جبران کند، و اکثریت وسیعی از مردم ایران به رغم نگرانی از آینده مبهم پس از سرنگونی، خواهان سرنگونی خامنهای و حکومت جمهوری اسلامی هستند.
دولت آمریکا باید از طریق وضع تحریم تا جایی که میتواند فشار بر حزبالله و حشدالشعبی را افزایش دهد. آنها دشمنان مردم ایران و اشغالگران خاک آن کشور هستند. به خصوص حشد الشعبی، در راستای اعمال فشار واشینگتن بر دولت عراق برای کنترل گروههای هوادار خامنهای، باید مورد تحریمهای شدیدتری قرار بگیرد. ایران ممکن است در عراق قوی باشد ولی نفوذش در برابر شورشهای مردمی در این کشور علیه حکومت خامنهای نفوذ ایران تضعیف شده است. دولت آمریکا در عین حال باید یک کارزار اطلاعرسانی علیه حزبالله در لبنان و حشدالشعبی در عراق راهاندازی کند. بسیاری از لبنانیها و عراقیها همچون مردم ایران از خامنهای و نیروهای مزدور او تنفر دارند.
علاوه بر اعمال فشار آمریکا بر مزدوران خارجی رژیم ایران، توجه بیشتر به شبکه نفوذ و لابیگری حکومت ایران در آمریکا، کانادا و اروپا نیز بسیار ضروری است. بسیاری از این گروهها مدتهاست با فعالیتهای مشکوک خود سعی میکنند به افکار عمومی جهت دهند.
حضور آتی مزدوران خارجی آیتالله خامنهای در شهرهای بزرگی نظیر شیراز، کرمانشاه، اصفهان و تهران در آینده تعجبآور نخواهد بود. ولی یکی از مسائلی که بیش از همه خشم ایرانیان را برمیانگیزد حضور اشغالگران خارجی در این کشور است. ایران طی سه هزاره گذشته بارها فتح کرده یا فتح شده اما این کشور همواره ایرانی باقی مانده است.
دولت آمریکا به درستی از صدای آزادیخواهی مردم ایران در تلاش برای رهایی از استبدادی ۴۰ ساله حمایت کرده است و تأکید آمریکا بر مخالفتش با اشغال ایران توسط نیروهای خارجی، ایرانیان را در مبارزه برای آیندهای بری از استبداد و تاریکی مصممتر خواهد کرد.
در عین حال تداوم خبررسانی و گزارشگری جسورانه و افشاگرانه توسط رسانههای فارسیزبان خارج از کشور، از جمله رسانههای بینالمللی آمریکا، تماس دائمی با اپوزیسیون دمکراتیک ایرانی و هدف گرفتن لابیهای طرفدار حکومت ایران و مقامات سابق آن کشور که ساکن کشورهای غربی هستند، گامهای مؤثری است که ایرانیان آزادیخواه از آن استقبال خواهند کرد. پیام این است: ممکن است ایران اکنون اشغال شده باشد ولی تا ابد در اشغال نخواهد بود.