تهاجم روسیه به اوکراین، موجی از همبستگی هنرمندان جهان با مردم اوکراین را به وجود آورده و همزمان توجهها را به نویسندگان و هنرمندان اوکراینی و حتی نویسندگان و هنرمندان روس مخالف ولادیمیر پوتین جلب کرده است.
لیودمیلا اولیتسکایا، رماننویس ۷۹ ساله روس و از منتقدان پوتین که بارها نامش به عنوان نامزد جایزه نوبل ادبیات مطرح شده، به تازگی جایزه فورمنتور اسپانیا را بابت همه آثارش دریافت کرد. این جایزه به ارزش ۵۰ هزار یورو، از سوی گروهی از ناشران اروپایی بنیانگذاری شده است.
هیئت داوران جایزه فورمنتور در بیانیهای، این ویژگیهای آثار اولیتسکایا را ستودهاند: «قدرت روایی که با آن لطیفترین احساسات روح انسانی را به ثبت میرساند»، «حساسیتی که با آن حماسه افراد پرتاب شده به هزارتوی جهان را بیان میکند» و «ظرافتی که با آن کرامت را به مردان و زنانی بازمیگرداند که به بدبختی مستبدانهای دچارند».
لیودمیلا اولیتسکایا که شیفته آزادی بیان است و در این راه تلاشهای زیادی کرده، از معدود نویسندگان معاصر روسیه است که توانسته توجه جهانیان را به خود جلب کند.
ادبیات روسیه به ویژه در قرن نوزدهم بسیار پربار بوده و نویسندگان بزرگ دیگر کشورها را تحت تأثیر خود قرار داده، اما این ادبیات چه در دوران شوروی سابق چه در دوران کنونی، جایگاه سابق خود را از دست داده و دیگر شکوه گذشته را ندارد.
نگاهی به زندگی، آثار و نظرات لیودمیلا اولیتسکایا که اکنون در تبعیدی خودخواسته به سر میبرد، نشان میدهد چگونه ولادیمیر پوتین در روند تضعیف زبان و ادبیات روسیه نقش داشته است.
لیودمیلا اولیتسکایا کیست؟
لیودمیلا اولیتسکایا در سال ۱۹۴۳در داولکانوفو در جنوب اورال، جایی که والدینش در دوران جنگ به آنجا پناه برده بودند، به دنیا آمد. این نویسنده در کتابی با عنوان «ویرانههای مقدس» کودکیاش را به یاد آورده و خود را «آخرین یهودی یک خانواده همگونشده» توصیف کرده است.
لیودمیلا سپس در مسکو بزرگ شد و در دهه ۱۹۶۰ در دانشگاه دولتی این شهر در رشتههای زیستشناسی و ژنتیک تحصیل کرد.
در سال ۱۹۷۴، زمانی که لئونید برژنف رهبر وقت شوروی، کنترل شدیدی را بر زندگی سیاسی، ایدئولوژیک و فرهنگی سراسر قلمرو شوروی سابق اعمال میکرد، اولیتسکایا به دلیل نزدیکی به مخالفان حکومت، کرسی آموزشی خود در رشته ژنتیک در مؤسسه نیکلای واویلف را از دست داد.
در واقع، نیروهای امنیتی شوروی متوجه شده بودند که اولیتسکایا ماشین تحریر خود را به نویسندگان سامیزدات (نشریههای زیرزمینی) امانت میدهد.
پس از اخراج از دانشگاه بود که او به ادبیات روی آورد و به نویسندهای پرکار در زمینههای رمان، داستان کوتاه، نمایشنامه و فیلمنامه تبدیل شد. در این دوران، اولیتسکایا در ابتدا برای رادیو کار کرد و مدتی نیز به نمایشنامهنویسی روی آورد و در دهه ۱۹۸۰ بود که نوشتن داستانهای کوتاه را آغاز کرد.
اما پس از فروپاشی شوروی و در ابتدای دهه ۱۹۹۰ بود که اولیتسکایا هم در روسیه به نوعی آزاد و شکوفا شد و هم در خارج از مرزهای این کشور به شهرت رسید.
اولین رمان او با عنوان «سونیتچکا» در کشورهای دیگر به ویژه فرانسه با استقبال زیادی مواجه شد. این رمان اولین بار در سال ۱۹۹۲ در یک مجله ادبی روسیه منتشر شد و چهار سال بعد از سوی انتشارات معتبر گالیمار در پاریس به چاپ رسید که جایزه مدیسیس برای رمانهای خارجی را نیز به دست آورد.
اولیتسکایا اولی زنی بود که این جایزه معتبر را به دست میآورد. او در سال ۲۰۱۱ نیز جایزه سیمون دوبووار برای آزادی زنان را نیز دریافت کرد. فرانسه دو نشان افتخار خود را نیز به این نویسنده روس اهدا کرده است.
در سال ۲۰۰۵ نیز، آکادمی ادبیات کودکان آلمان از این نویسنده روس تقدیر کرد، ایتالیا نیز جایزه گرینتزانه کاوور را به او هدیه کرد و در کره جنوبی نیز برنده یک جایزه (Park Kyong-ni Prize) شد.
آثار اولیتسکایا که غالباً به زبانهای دیگر نیز ترجمه شده، در خود روسیه نیز جوایزی را دریافت کرده است؛ از جمله جایزه غیردولتی بوکر روسی در سال ۲۰۰۱ برای کتاب «مورد دکتر کوکوتسکی» و یک جایزه مهم دیگر روسیه (Bolchaïa Kniga) در سال ۲۰۰۷.
اولیتسکایا علاوه بر نوشتن، در سالهای اخیر با ایجاد یک صندوق در حمایت از کودکان بیمار، در فعالیتهای بشردوستانه نیز شرکت کرده است.
ترجمه آثار اولیتسکایا در ایران
برخی از کتابهای اولیتسکایا در ایران نیز به فارسی ترجمه و منتشر شده و این نویسنده برای فارسیزبانان نیز نامی آشناست.
سال گذشته، رمان «تدفین پارتی» نوشته اولیتسکایا با ترجمه یلدا بیدختینژاد، یکی از نامزدهای جایزه ابولحسن نجفی بود که در حوزه کتابهای ترجمهای راهاندازی شده است.
همچنین مهناز صدری، «زیبا»، یکی دیگر از کتابهای اولیتسکایا را به فارسی ترجمه کرده است.
نمایشنامه «مربای روسی» نیز از دیگر آثار این نویسنده روس است که با ترجمه مریم شفقی در تهران منتشر شده است. این نمایشنامه با الهام از نمایشنامه «باغ آلبالو» اثر چخوف نوشته شده: «باغ آلبالو در همه جا بدل به مربا شده و فعالیت ما زمین را به ویرانه تبدیل کرده است؛ از زیبایی طبیعت سبز سوخت تولید میکنند و از حیوانات نازنین پوست.»
کتاب «فقط یک طاعون ساده» نوشته اولیتسکایا هم با ترجمه آبتین گلکار به فارسی منتشر شده است.
در این کتاب، طاعون، نماد ترس و وحشتی است که بر روسیه استالینی سایه افکنده بود؛ دورهای مملو از سرکوب و اختناق که در آن، سرنوشت اکثر بازداشتشدگان زندان، تبعید و اعدام است: «در ۱۹۳۹، بازداشتهای فراگیر هنوز به پایان نرسیده بود و هزاران نفر در سرتاسر شوروی شبها خواب راحت نداشتند و از این خیال که هر لحظه ممکن است بیایند و دستگیرشان کنند بر خود میلرزیدند. درست در همان زمان، تهدید طاعون واقعی با یک عامل بیماریزای آزمایشگاهی پدید آمد...»
اهمیت آثار اولیتسکایا چیست؟
برخی منتقدان ادبی توصیف «تولستوی قرن بیست و یکم» را برای اولیتسکایا به کار بردهاند.
این نویسنده به ویژه در رمانهایش، به عنوان نمونه در «مورد دکتر کوکوتسکی» (۲۰۰۰)، «مده و فرزندانش» (۱۹۹۶) و «نردبان یعقوب» (۲۰۱۵) به بررسی تاریخ چند نسل از یک خانواده میپردازد.
با این حال، کتابهای او صرفاً کتابهایی تاریخی به معنای پژوهش تاریخی نیستند، بلکه مطالعهای عمیق درباره روان انسان به شمار میروند.
برخی منتقدان به تاثیرپذیری اولیتسکایا از ایوان تورگنیف نویسنده «پدران و پسران» اشاره کرده و گفتهاند که اولیتسکایا تلاش میکند پیوندی بین نسلها بیابد و به از بین بردن احساس گناهی کمک کند که فرزندان اغلب نسبت به والدین خود دارند.
خود اولیتسکایا نیز به این ویژگی آثار خود واقف است. او در مصاحبهای در سال ۲۰۱۳ (با Russia Beyond) گفت: «از مکالمات زیادی که میشنوم، متوجه شدهام که جوانان امروز وضعیت کنونی را به نسل دهه ۱۹۶۰ نسبت میدهند. روند «استالینیزاسیون» که من هر روز مشاهده میکنم نشان میدهد که از حکومت شوروی و سرکوبهای بیرحمانه آن طور کامل عبرت گرفته نشده است.»
رمان «سیرک سبز» (۲۰۱۱) یکی از جذابترین رمانهای اولیتسکایا است که به چگونگی انتشار نشریههای زیرزمینی در شوروی دهه ۱۹۶۰ میپردازد. او روایت میکند که چگونه مردم تحت این حکومت خودکامه مجبور بودند برای دستیابی به کتاب، دانش و ادبیات، از مسیری غیرقانونی اقدام کنند.
این رمان شامل دههها شخصیت است که زندگی همگی از سوی شوروی آسیب دیده است؛ آنان نمیتوانند مطابق با هوش و علایق واقعی خود کار کنند و دائماً از دستگیری و خطری که در کمین جان خود و نزدیکانشان است، بیمناکند.
اولیتسکایا در رمان «دانیل اشتین، مترجم» (۲۰۰۷) نیز نشان میدهد که چگونه سیاست برآمده از مذهب به زندگی عادی مردم آسیب میرساند. شخصیت اصلی این رمان، با هوشمندی پلی بین فرهنگها و مذاهب ایجاد میکند.
خود این نویسنده روس نیز که در خانوادهای یهودی به دنیا آمده، به دین مسیحیت گرویده است. با این حال، او خود را یک روشنفکر لیبرال میداند.
مواضع اولیتسکایا علیه پوتین و جنگ اوکراین
خانم اولیتسکایا در دهههای اخیر همواره مقابل کرملین ایستاده و از مخالفان حکومت، زندانیان سیاسی و فعالان تحت پیگرد حمایت کرده است. به عنوان نمونه، او به همراه چند نویسنده دیگر روس، در سال ۲۰۱۲، تظاهراتی را علیه مراسم تحلیف ولادیمیر پوتین به عنوان رئیسجمهور روسیه به راه انداخت.
اما این اقداماتش با خشم حکومت و طرفدارانش مواجه شده است.
در سال ۲۰۱۶، در مسابقهای درباره تاریخ روسیه که از سوی انجمن مموریال در مسکو برگزار شد، هواداران پوتین به سوی شرکتکنندگان یک ماده ضد عفونی رایج در دوران شوروی پاشیدند که لکههای سبزرنگ غلیظی به جا میگذارد.
یکی از افرادی که با این ماده ضد عفونی مورد حمله قرار گرفت لیودمیلا اولیتسکایا بود که ریاست هیات داوران این مسابقه را برعهده داشت.
با این حال، این حملات مانع ادامه حمایت او از مخالفان پوتین نشده است. این نویسنده در سال ۲۰۱۸، از کیریل سربرنیکوف کارگردان روس که در حصر خانگی بود، حمایت کرد.
اولیتسکایا چند روز پس از تهاجم روسیه به اوکراین، زادگاهش، روسیه، را ترک کرد و در این مدت به طور مرتب این تهاجم را محکوم کرده است.
او به تازگی در گفتوگو با روزنامه لوموند چاپ پاریس گفت جنگ اوکراین «من را کشت... من در دوران جنگ به دنیا آمدم، در دوران استالین، و امیدوارم بودم بدون دیدن جنگ بعدی بمیرم».
این نویسنده روس با اشاره به دیگر جنگهایی که در دوران ولادیمیر پوتین از سوی روسیه به راه افتاده، اضافه کرد: «البته همیشه این جنگهای کوچک وجود داشته، چچن، اوستیای جنوبی و ... اما آنچه امروز اتفاق میافتد غیرقابل تصور است».
از نظر اولیتسکایا جنگ اوکراین فقط به مردم این کشور آسیب نمیرساند، بلکه مردم روسیه نیز قربانی آن میشوند. او این بهانه پوتین را که برای دفاع از روسیزبانان اوکراینی جنگ به راه انداخته، زیر سؤال میبرد و میگوید زبان روسی نیاز به این جنگ ندارد: «زبان روسی میتواند از همه چیز جان سالم به در ببرد».
این نویسنده برخلاف ادعای کرملین، بر این باور است که تهاجم روسیه علیه اوکراین، فرهنگ دو کشور را که پیشتر مرزی مبهم داشت، از یکدیگر به طور کامل جدا میکند: «گوگول اوکراینی و همزمان یک نویسنده بزرگ روس بود».