جمعیت انسانی در یک پهنە اکولوژیک شکل گرفته است که فعالیتهای انسانی را حمایت و همچنین محدود نیز میسازد.
مهاجرت به عنوان یکی از انواع کنشهای انسانی بیانگر روابط بین انسانها و بستر زیستمحیطی است. شواهد تاریخی حاکی از آن است کە مهاجرت انسانی با تغییرات اکولوژیکی دارای یک رابطە تنگاتنگ است.
مهاجرت انسانی بدون شک به یکی از مهمترین پیامدهای تخریب محیطزیست تبدیل شده است. واکنش افراد در پاسخ به تغییرات اقلیم متفاوت است و مهمترین واکنش افراد به زوال زیستمحیطی و دفع مخاطرات جابهجایی است.
طبق گزارش مرکز پایش آوارگیداخلی (IDMC) در سال ٢٠١٩، تهدیدات طبیعی بین سالهای ٢٠٠٨ تا ٢٠١٨ در مجموع سه برابر بیشتر از جنگ و خشونت باعث آوارگی مردم در جهان شده است.
بانک جهانی در سال ٢٠١٨ تخمین زده که تا سال ۲۰۵۰، بیش از صدها میلیون نفر در اثر تغییرات اقلیمی در جهان مجبور به مهاجرت خواهند شد. در مواجهه با بلایای طبیعی یا انسانی، مهاجرت به شکل دائمی یا موقت همیشه یکی از مهمترین استراتژیهای بقا بوده است.
تغییر اقلیم
هرگونه انحراف نسبتاً پایدار در هر یک از عناصر آب و هوایی یا انحراف عملکرد عوامل و اجزای اقلیم از شرایط غالب در یک محل، تغییر اقلیم را در پی خواهد داشت.
تغییر در پارامترهای اقلیمی مانند دما، رطوبت، بارش، باد و رویدادهای شدید آب و هوایی در طول دورههای بلندمدت را تغییر اقلیم میگویند.
انرژی از سوی خورشید به صورت امواج کوتاه به زمین میرسد و به صورت امواج بلند مادونقرمز (گرمایی) دوباره به فضا بازگرداندە میشود. در شرایط عادی گازهای گلخانهای با جذب اشعه مادونقرمز مانع از خروج اشعههای گرمایی به فضا شده و باعث باقی ماندن بخشی از انرژی خورشیدی در داخل جو میشوند. این تبادل انرژی باعث ماندگاری دمای زمین در حد مطلوبی میشود.
اگر اثر گلخانهای در جو وجود نداشت، دمای کره زمین به طور متوسط حدود ١٨درجه سانتیگراد کمتر از زمان حاضر بود. از طرف دیگر چنانچه میزان گازهای گلخانهای در داخل جو بیشتر از حالت عادی باشد، موازنه انرژی به هم خورده و باعث باقی ماندن انرژی بیشتری در داخل جو میشود. این مسئله باعث گرم شدن تدریجی کره زمین میشود. فعالیتهای انسانی بعد از انقلاب صنعتی منجر بە افزایش بیش از حالت عادی گازهای گلخانەای شدە کە گرمایش جهانی و تغییر اقلیم را در پی داشتە است.
خشکسالی و تغییر اقلیم در ایران
ایران کشوری خشک و نیمەخشک است و منابع آبی محدودی دارد و از دیرباز با پدیده خشکسالی مواجه بوده است. مدیریت علمی و سنجیدە منابع آب در ایران میتوانست خسارتهای خشکسالیهای پیدرپی را کاهش دهد. اما متأسفانە بهرەبرداریهای غلط از منابع آبی منجر بە خشک شدن تالابها، دریاچهها، قناتها و چشمهها در مناطق مختلف ایران شدە و این وضعیت با گرمایش جهانی و تغییر اقلیم روند افزایشی پیدا کردە است.
همە ما میدانیم امروزە عمدەترین تهدید زیستمحیطی کرە زمین گرمایش جهانی و تغییر اقلیم است، کە پیامدهای ناشی از آن حتی بر متغییرهای محیطی و غیراقلیمی مانند عوامل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تأثیرگذار بوده و آنها را تشدید میکند.
بسیاری از خانوارهای روستایی در ایران از لحاظ اقتصادی شدیداً بە کشاورزی وابستە بودە و پیامدهای خشکسالی یکی از علل اصلی مهاجرت در شرق ایران، خصوصاً استانهای سیستان و بلوچستان و خراسان بوده است.
همچنانکە قبلاً اشارە شد دلیل اصلی مشکلات زیستمحیطی ایران مدیریت ناکارآمد سرزمین است و تغییر اقلیم میتواند اثرات تخریبی این سبک از مدیریت را تشدید کند. جدول ١ دستەبندی خشکسالیهای ١٠ سالە از سال ١٣٨٨ تا ١٣٩٨ را در استانهای ایران را نشان میدهد.
برابر این جدول خشکسالی در حوضە دریاچە ارومیە در حد نرمال بودە اما دریاچە ارومیە به دلیل مدیریت غیرعلمی منابع آبی در این حوضە، در آستانە خشکی قرار گرفت کە با خشک شدن دریاچە میکروکلیمای منطقە دچار دگرگونی خواهد شد و در این حالت اثرات تغییر اقلیم بر آن حوضە مشهودتر خواهد بود.
اثرات تغییر اقلیم بر کشاورزی دیم
مطالعات متعدد نشان میدهد کە با تغییر اقلیم و افزایش درجە حرارت طول دورە خشکی افزایش مییابد. افزایش طول دوره خشکی در مناطق دیم از اهمیت بیشتری برخوردار است، زیرا طولانی شدن این دوره باعث تخلیه ذخیره رطوبت خاک قبل از تکمیل دوره رشد شده و احتمال مصادف شدن مراحل حساس نموی گیاهان با خشکی را افزایش میدهد. کوچکی و همکاران (۱۳۹۴) پیشبینی کردند کە شاخص کمبود بارش (اختلاف میزان بارش و تبخیر و تعرق بالقوه) برای سال ٢٠۵٠ میلادی بین ۷۵ تا ١٧٠ میلیمتر خواهد بود کە در مناطق جنوبی و شرقی کشور بیشتر است.
جهانگیرپور و بخشوده (١٣٩٩) بر اساس دادەهای بازە زمانی ١٣٨١ تا ١٣٩٢ گزارش کردند کە اثر معناداری بین متغیرهای بارندگی، دما و ارزش افزوده بخش کشاورزی، بر مهاجرت از روستاهای ایران وجود دارد. همراه با کاهش بارندگی و بروز خشکسالی، مهاجرت روستایی افزایش مییابد.
از طرف دیگر، افزایش میانگین دمای سالانه و گرم شدن زمین، با توجه به اثر منفی آن بر عملکرد محصولات کشاورزی، افزایش مهاجرت را در پی دارد. محققان بر این باورند کە افزایش سالیانە ١ درجە سانتیگراد باعث کاهش ١٠ درصد عملکرد گندم خواهد شد. عوامل اقلیمی، اثرات مشابهی برارزش افزوده بخش کشاورزی دارند. همچنین، ارزش افزوده بخش کشاورزی رابطه منفی با مهاجرت دارد.
تغییر اقلیم و مهاجرت روستایی
در طول تاریخ انسان به شوکهای محیطی با جابهجایی واکنش نشان دادە که نوعی انطباق با شرایط ایجاد شده است. مهاجرت اقلیمی پدیده جدیدی نیست، بقراط و ارسطو معتقد بودند که ویژگیهای محیط طبیعی تعیینکننده قابلیت سکونت انسان در یک منطقه و به نوبه خود ویژگیهای ساکنان آن است. علاوه بر این، مهاجرت یک پدیده پیچیده است که توسط تعدادی از عوامل اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی و تاریخی هدایت میشود، جایی که تغییرات آب و هوایی و بلایای طبیعی در نهایت میتوانند تنها یکی از جنبههای متعدد را بیان کنند.
محققان پنج عامل اصلی را که در مقیاس بزرگ بر تصمیم مردم مبنی بر ماندن یا رفتن از مکانی تأثیر میگذارد، بە شرح ذیل برشمردەاند:
- اقتصادی: فرصتهای اشتغال، درآمد و هزینه زندگی
- اجتماعی: جستجو برای فرصتهای آموزشی یا تعهدات به خویشاوندان نزدیک مثل ازدواج یا رسوم ارثی
- سیاسی: تبعیض یا آزار و اذیت، جنگ، سطح امنیت و مشوقهای سیاسی
- جمعیتی: تراکم جمعیت و ساختار و خطر ابتلا به بیماری
- محیطزیستی: مخاطرههای طبیعی، بهرهوری زمین و قابلیت سکونت
مهاجرت از روستاهای ایران از دهه ۴۰ شروع شد و با اصلاحات ارضی و توسعە شهری و اختلافات بسیار زیاد بین شهر و روستا شدت بیشتری یافت. عدم امکانات کافی رفاهی در روستا حتی کشاورزان متمول را راهی شهرها کرد و بدین سان جمعیت کشاورزان غایب (کشاورزانی کە محل زندگی آنها شهرهاست) روز بە روز بیشتر، و روستاها خالی از سکنە شد.
آمارها حاکی از آن است کە از سال ۱۳۳۵ تا دهه ۹۰، حدود ۴۰ هزار روستا کاملاً از سکنه خالی و متروکه شدهاند؛ به طوری که سهم جمعیت روستایی از ٣٩ درصد در سال ١٣٧۵ به ٢٩ درصد در سال ١٣٩۵ کاهش یافته است.
در این فاصلە حدود ۲۴ میلیون نفر در داخل کشور مهاجرت کردەاند که از مهمترین دلایل این مهاجرتهای ناخواسته، میتوان بە اُفت شدید سفرههای آب زیرزمینی و نابودی کاریزها، برهنگی سرزمین ناشی از فشار بیش از حد دام و افزایش کانونهای تولید گرد و خاک، وابستگی شدید معیشتی به منابع آب و خاک و عدم معرفی گزینههای جایگزین اشارە کرد. نباید فراموش کرد کە نابرابریهای زیاد در درآمد و استانداردهای زندگی هم در افزایش مهاجرت از روستاها به مناطق شهری نقش مهم و پررنگی داشتە است.
ادامە این روند در آیندەای نە چندان دور جامعەی ٢٠ میلیون نفر روستایی ایران را با چالش بزرگی روبهرو خواهد کرد. لذا لازم است از هماکنون دستاندرکاران بر سازگاری روستایان با شرایط جدید تمرکز کنند و برای تابآوری و سازگاری سرمایەگذاری کنند.
گزینههای سازگاری متعددی وجود دارند که میتوانند خطرات ناشی از تغییرات اقلیمی بر روی محصولات را کاهش داده و باعث افزایش محصولات کشاورزی شوند. از جملە میتوان بە تغییر الگوی کشت با رویکرد حرکت به سوی محصولات با نیاز آبی کمتر و مقاوم به خشکی و گرما، حفظ رطوبت خاک، تنوعبخشی به منابع کسب درآمد روستایی، توسعه جنگلها و پوشش گیاهی و مرتعی در منطقه، کنترل سیلابها و کمک به تزریق روانابها در گستره حوضه آبخیز روستا، اشارە کرد.
نباید از نظر دور داشت کە از دید یک روستایی که مشکلات زیادی را در منطقه محل سکونت خود متحمل شده و توانایی مالی کافی برای سازگار شدن با شرایط محیطی جدید را ندارد، مهاجرت تنها راهحل موجود تلقی میشود.
نظرات طرح شده در این یادداشت، الزاماً بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.