لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
چهارشنبه ۵ دی ۱۴۰۳ تهران ۱۰:۵۶

روسیه از نزدیک -۲: پایان کلیشه‌های تاریک، برای پولدارها


روسیه امروز - دستکم در مرکز شهرهای بزرگش - دیگر شباهتی به کلیشه‌های به جای‌مانده از یک «کشور کمونیستی سابق» ندارد.
روسیه امروز - دستکم در مرکز شهرهای بزرگش - دیگر شباهتی به کلیشه‌های به جای‌مانده از یک «کشور کمونیستی سابق» ندارد.

زمانی نه چندان دور وقتی صحبت از روسیه می‌شد، لاداهای قدیمی و اخبار کمبود مواد غذایی و صف‌های طولانی خرید شیر ارزان در زمستان‌های یخ‌زده مسکو، نخستین تصاویری بودند که به ذهن می‌رسیدند. ۲۷ سال پیش، دیوار آهنین بلوک شرق فرو ریخته بود و همزمان با باز شدن درهای کشورهای مختلف شرق اروپا به روی دوربین‌های رسانه‌های جهان، دوره گذار دشواری آغاز شده بود که قرار بود طی آن، این کشورها از دهه‌ها اقتصاد دستوری، به اقتصاد بازار آزاد روی بیاورند.

در میانشان، روسیه، به دلیل وسعت استثنایی‌اش، یکی از جذاب‌ترین نمونه‌ها برای کسانی بود که در تلاش بودند تا این دوره گذار را از نزدیک مطالعه کنند. و در همین دوران بود که تصویر یک کودک روس با بطری کوکاکولا به دست، یا صف چند هزار نفری اهالی مسکو برای ورود به رستوران مک‌دونالد و خرید همبرگر به عکس یک روزنامه‌ها تبدیل می‌شد.

اما روسیه امروز که با میزبانی جام جهانی، استادیو‌م‌های بزرگ و مجهز و فرودگاههای عظیم و زیبا و سیستم حمل و نقل مدرن درون شهری خود را به رخ جهان می‌کشد، هیچ شباهتی به آن روزگار غبارگرفته و عکس‌های خاکستری و غم‌زده ندارد. برعکس. تصویری که روسیه از خود در حاشیه جام جهانی به دنیا ارائه کرد، تصویر کشور خوشحالی بود که شهروندانش با هیجان در خیابان‌های چراغانی شده شهرهای پررونقی مانند مسکو، سن‌پترزبورگ و کازان، با آغوش باز از میهمانان جام جهانی پذیرایی کردند و به هنگام بازی تیم ملی‌شان، با غرور فریاد کشیدند: راسیا.

لینک مستقیم

گذار روسیه از اقتصادی که قادر نبود گوشت به اندازه کافی به سوپرمارکت‌ها برساند به روزگاری که بسیاری از شهروندانش در شهرهای بزرگ زندگی لوکس و گران قیمتی دارند، یک شبه رخ نداده. این کشور بعد از فروپاشی شوروی با کمک‌های اقتصاددان‌های آمریکایی و وام‌های سخاوتمندانه صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی، یکی از عظیم‌ترین پروژه‌های خصوصی‌سازی جهان را در دهه ۹۰ اجرا کرد که در نهایت به شکل‌گیری طبقه‌ای از سرمایه‌داران بسیار قدرتمند منجر شد؛ همان‌ها که به الیگارش‌های روس معروفند. این گروه چنان رشد کردند که در پایان دهه ۹۰، تصمیماتشان و بیشتر خودداری‌شان از پرداخت دقیق مالیات دولت روسیه را به مرز ورشکستگی کامل رساند و بوریس یلتسین، رئیس‌جمهور وقت روسیه ناچار به استعفا شد.

یلتسین جایش را به معاونش داد. ولادیمیر پوتین. یک مأمور سابق کا گ ب که ۴۷ سال داشت و ظاهراً آماده بود برای یک مأموریت غیرممکن: برچیدن بساط این سرمایه‌داران بزرگ و توسعه اقتصادی کشور.

از اینجا تا سال ۲۰۰۸ و پایان دومین دوره ریاست جمهوری پوتین، روسیه دورانی تاریخی را از نظر رشد اقتصادی تجربه کرد: سالانه حدود هفت درصد؛ که به گفته کریل مارتینوف، دبیر سیاسی روزنامه نووایا گازتا و استاد علوم سیاسی و فلسفه در دانشگاه، در زندگی مردم عادی نیز نمود داشت.

اما از نظر او، این رشد اقتصادی نه در نتیجه ابتکار عمل پوتین بلکه بیشتر به دلیل خوش‌شانسی او بود. آقای مارتینوف می‌گوید: «برای مدتی، پوتین فقط یک رئیس‌جمهور خوش‌شانس بود. قیمت نفت بسیار بالا بود. و این واقعیت است که روس‌ها در این مدت زندگی بسیار خوبی داشتند. در واقع آنها هرگز از نظر اقتصادی، اینقدر خوب زندگی نکرده بودند که در دو دوره نخست ریاست‌جمهوری پوتین زندگی کردند. بیشترین رشد در مصرف در همین دوره اتفاق افتاد. مردم هر روز ماشین و خانه و آپارتمان می‌خریدند.»

در این دوران چهره روسیه به سرعت تغییر کرد و همزمان با آسمانخراش‌هایی که یکی پس از دیگری در مرکز تجاری شهر مسکو ساخته می‌شدند، تولید ناخالص ملی و قدرت خرید ملت روسیه، سر به آسمان می‌گذاشت.

تا اینکه سال ۲۰۰۸ و بحران اقتصادی جهانی، ترمز رشد اقتصادی روسیه رو کشید و همزمان با کاهش قیمت نفت، درآمد روسیه را نیز کاهش داد. از نگاه میخائیل کروتخین، کارشناس روسیه و مشاور انرژی و نفت در مسکو، مشکل اقتصاد روسیه نه فقط به دلیل کاهش قیمت نفت، بلکه به دلیل ضعف‌های ساختاری سیستمی است که به گفته او هرگز به یک اقتصاد شفاف و آزاد به معنای غربی تبدیل نشد و در تار عنکبوت قدرتمند فساد و مونوپولی اسیر ماند:

«مردم امیدوار بودند که سیستم قبلی یا همان اقتصاد دولتی جایش را به اقتصاد بازار آزاد می‌دهد و بخش خصوصی فرصت خواهد داشت تا شرکتهای کوچک و متوسط و بزرگ تاسیس کند. در واقعیت این اتفاق نیافتاد. مثال خوب برای توضیح وضعیت صنعت نفت است. در سال ۱۹۹۵، هفت و نیم درصد نفت توسط شرکتهای وابسته به حکومت تولید می‌شد. این رقم در حال حاضر به ۶۳ درصد رسیده. اتفاقی که افتاده این است که در طول این سال‌ها، کمپانی‌های وابسته به دولت مانند گازپروم یا روس‌نفت، آرام آرام این بخش از اقتصاد را قبضه کردند و شرکت‌های کوچک خصوصی همه از بین رفتند. این روندی است که در باقی بخش‌های اقتصاد روسیه هم دیده می‌شود و به هیچ وجه برای کارآمدی اقتصاد مناسب نیست. شرکتهای خصوصی به دنبال ریسک و نوآوری هستند. شرکت‌های بزرگ دولتی فقط به فکر سودسرشار برای مقامات بالادستی هستند. این یک سیستم فاسد است».

و در همین سیستم است که منتقدانی چون آقای کروتخین مصرند که هنوز الیگارش‌ها یا همان سرمایه‌داران بسیار بزرگ به شکل تام و تمام اقتصاد روسیه را کنترل می‌کنند، با این تفاوت که ولادیمیر پوتین، رهبر مقتدر روسیه در ۲۰ سال اخیر، تنها به کسانی اجازه فعالیت اقتصادی گسترده می‌دهد که به او وفادار باشند.

«این میان، وابستگی شدید اقتصاد روسیه به صادرات مواد خام موجب شده تا به گفته این اقتصاددان، مدل اقتصادی کشور، ایرادهایی ذاتی برای توسعه مداوم داشته باشد: «اگر به صادرات روسیه نگاه کنید می‌بینید که ۸۵ درصد این صادرات، مواد خام است. نفت، گاز، چوب، الماس و ذعال سنگ در کنار فولاد و آلومینیوم که آنها هم بعد از یک روند تولید بسیار ابتدایی صادر می‌شوند. ابعاد صادرات تکنولوژی‌های پیشرفته، بسیار کوچک است. همین هفته اخیر چینی‌ها هم اعلام کردند که تکنولوژی پیشرفته از روسیه وارد نمی‌کنند. این استراتژی چین، نزدیکترین همسایه و یکی از مهم‌ترین شرکای اقتصادی روسیه است. چنین وضعیتی در کنار اقتصادی که در دست مدیریت دولتی، مدلی ایجاد کرده که برای توسعه اقتصادی مناسب نیست.»

علاوه بر همه این مشکلات که عملا از سال‌های ابتدایی دهه حاضر، رشد اقتصادی روسیه را کند کرده بود، از سال ۲۰۱۵ میلادی، تصمیمات سیاسی کرملین نیز به سنگی تازه بر سر راه پویایی اقتصادی روسیه تبدیل شد.

در پی اعتراض‌های داخلی اوکراین و تغییر مسیر دولت این کشور به سوی اتحادیه اروپا، کرملین استراتژی خود را نسبت به برادر قدیمی تغییر داد و سرانجام تحولاتی مانند ضمیمه کردن کریمه به خاک روسیه موجب شد تا این کشور از سوی اتحادیه اروپا و آمریکا تحریم شود.

تحریم که در نهایت به سقوط آزاد ارزش روبل، واحد پول روسیه منجر شد، گویی تیری بود که پوتین به پای خودش شلیک کرده بود. نتیجه؟ تقریباً وضعیتی شبیه به ایران. چنانکه میخائیل کروتخین می‌گوید روس‌ها ناچار شده‌اند کمربندهایشان را سفت کنند:

«مردم الان اجناس ارزان‌تر می‌خرند. این موضوع حتی در جایی مانند مسکو که سطح زندگی از باقی کشور بالاتر است، دیده می‌شود. و البته چون مسکو شهر گرانی است، در حال حاضر دولت تدابیری اتخاذ می‌کند و یارانه‌هایی هم به برخی تعلق می‌گیرد. ضمن اینکه اضافه کنم به دلیل وضعیت استثنایی مسکو، میانگین درآمد شهروندان این شهر هم رقم معناداری نیست، چون شبیه به میانگین دمای بدن آدمها در یک بیمارستان است. چون در بیمارستان دمای بدن برخی به شدت بالاست. اینجا هم درآمد گروه کوچکی به شکلی نجومی بالاست که ارقام را بی‌معنی می‌کند. می‌گویند که میانگین ۶۰ هزار روبل است که من باور نمی‌کنم».

علاوه بر این، کریل مارتینوف می‌گوید آنچه در خیابان‌های شیک مسکو دیده می‌شود، یک روی سکه واقعیت اقتصاد روسیه است. روی دیگر این سکه، جایی است، خارج از این شهر. این روزنامه‌نگار می‌گوید:

«اگر شما قطار سوار شوید و از مسکو ۱۰۰ کیلومتر بروید آنطرف‌تر، روسیه دیگری را خواهید دید. جایی که اصلاً اقتصاد دیگری دارد. مردمی را می‌بینید که هرگز در طول عمرشان شغل ثابت پیدا نمی‌کنند. و اگر بروید به بعضی از مناطق مانند شرق سیبری، وضعیتی را می‌بینید که از نظر اقتصادی بسیار عقب‌مانده است و شبیه قرون وسطی‌ است. در کنار اینها شهرهایی هست که در دوران شوروی برای یک تولید صنعتی مشخص ایجاد شده بودند. حالا دیگر از آن تولید صنعتی خبری نیست و ساکنان باقی مانده در این شهرها با فقر بسیار شدید دست و پنجه نرم می‌کنند».

به گفته آقای مارتینوف، بر اساس آمار رسمی تا ۲۰ درصد جمعیت روسیه زیر خط فقر زندگی می‌کنند و از نظر او، این بخش از واقعیت جامعه روسیه، بیانگر بخش مهمی از مشکلات حاکمیت کنونی آن است چرا که نشانه روشنی است از یک شکاف طبقاتی قابل توجه در کشوری که زمانی قرار بود نمونه آرمانی عدالت اقتصادی و اجتماعی باشد.

او می‌گوید: «وقتی ما داریم درباره مراکز زیبای شهرهایی مانند سن‌پترزبورگ و کازان صحبت می‌کنیم، باید به شکاف طبقاتی نیز توجه کنیم. در حال حاضر شکاف طبقانی، معضل اصلی روسیه است. اگر شما دقت کنید الان مهم‌ترین کاری که الکسی ناوالنی، رهبر اصلی مخالفان انجام می‌دهد نشان دادن همین شکاف طبقاتی به مردم عادی است».

بر اساس آمارهای بانک جهانی، میزان شکاف طبقاتی در روسیه در ۱۰ سال گذشته در روسیه افزایش یافته و این کشور در حال حاضر هم‌رده کشورهای توسعه نیافته نظیر جیبوتی، مراکش و ترکمنستان است؛ واقعیتی که در نهایت احتمالا برای مسافران جام جهانی که در شب‌های گرم تابستان سال ۲۰۱۸ تیم‌هایشان را در قلب شهرهایی چون مسکو تشویق کردند، چندان به چشم نیامد. چرا که روسیه اگر چه هنوز تا رسیدن به سطح رفاه و رشد اقتصادی کشورهای توسعه یافته غربی راه پردست‌اندازی در پیش دارد، اما فعلاً تا همینجا موفق شده از کلیشه تاریک یک کشور کمونیستی سابق، فاصله بگیرد.

XS
SM
MD
LG