لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۱۱:۵۵

انگار یک سعید حنایی در خود دارند؛ گفت‌وگو با فروزان جمشیدنژاد، بازیگر فیلم «عنکبوت مقدس»


فروزان جمشیدنژاد در مراسم فرش قرمز فلیم عنکبوت مقدس در کن
فروزان جمشیدنژاد در مراسم فرش قرمز فلیم عنکبوت مقدس در کن

واکنش‌های انتقادی رسانه‌ها، مقام‌ها و حامیان حکومت جمهوری اسلامی ایران به فیلم «عنکبوت مقدس» باوجود گذشت چندین روز از پایان جشنواره فیلم کن ادامه دارد. آنها این فیلم را به توهین به مقدسات متهم می‌کنند و بدون بیان مدارک و شواهدی از وجود توطئه‌هایی در ساخت آن صحبت می‌کنند. دامنه انتقادها به این فیلم حتی به نمازجمعه‌های شهرهای مختلف ایران کشیده شد.

فیلم «عنکبوت مقدس» روایتی از قتل‌های زنجیره‌ای شخصی به نام سعید حنایی ارائه می دهد که اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ شمسی، دست‌کم ۱۶ زن کارگر جنسی را در راستای آنچه پاکسازی جامعه می‌نامید به قتل رساند.

زر امیرابراهیمی بازیگر اصلی این فیلم برنده جایزه بهترین بازیگر زن دوره اخیر جشنواره فیلم کن شد. در کنار او که نقش یک روزنامه‌نگار پیگیر این قتل‌ها را ایفا می‌کند، فروزان جمشیدنژاد دیگر بازیگر مهم زن این فیلم است که نقش همسر سعید حنایی را بازی می‌کند.

خانم جمشیدنژاد را علاقه‌مندان هنرهای نمایشی در ایران با بازی در چند نمایش قابل توجه میانه دهه ۸۰ شمسی به یاد می‌آورند. او برنده جایزه بهترین بازیگر زن بیست و چهارمین جشنواره تئاتر فجر برای بازی در نمایش «وقتی فرشته خواب سگ می‌بیند» به کارگردانی علی نرگس‌نژاد شده بود. فروزان جمشیدنژاد ‌هم‌اکنون ساکن نروژ است. درباره بازی در فیلم «عنکبوت مقدس» و واکنش‌ها به آن با او گفت‌وگو کردم.

گفت‌وگو با فروزان جمشیدنژاد، بازیگر فیلم «عنکبوت مقدس»
please wait

No media source currently available

0:00 0:17:13 0:00
لینک مستقیم

کار بازیگری را از کجا شروع کردید؟ تجربه بازی در فیلم هم داشتید؟

من زمان کودکی یک دختربچه خوشسر و زبان بودم. یکی از اقوام ما که گروه تئاتر داشت در شرکت نفت شهرستان گچساران، چون من گچسارانی هستم، از من خواست که آنجا بازی کنم. مادرم در این زمینه خیلی به من کمک کرد، چون آن زمان سواد خواندن و نوشتن هم نداشتم، روی کاست دیالوگ‌ها را ضبط می‌کردند، ما می‌رفتیم خانه و مامان برای من پلی می‌کرد و من حفظ می‌کردم. این شد که از بچگی وارد کار تئاتر شدم. در واقع بدون این که انتخاب کنم تئاتر را، تئاتر من را انتخاب کرد.

فروزان جمشیدنژاد در صحنه‌ای از نمایش «جیره‌بندی پر خروس برای سوگواری»/ نویسنده و کارگردان علی نرگس‌نژاد
فروزان جمشیدنژاد در صحنه‌ای از نمایش «جیره‌بندی پر خروس برای سوگواری»/ نویسنده و کارگردان علی نرگس‌نژاد

تا سن ۲۳ سالگی که در ایران بودم، من مشغول کار تئاتر بودم، چندین سال در شهرستان و بعد از آن دیدیم دیگر جای پیشرفتی نداریم و باید به پایتخت، تهران مهاجرت کنیم. آنجا تئاتر را ادامه دادم تا زمانی که مهاجرت کردم.

تجربه فیلم هم بله، خارج از کشور یک تجربه دیگر داشتم. در فیلم «میترا» ساخته کاوه مدیری بازی کردم ولی خب نقش کوتاهی داشتم آن جا. در نروژ هم در یکی دو تئاتر نقش داشتم ولی خب آن‌ها هم نقش‌های کوچکی بودند. می‌توانم بگویم نقطه عطف من در بازیگری در زمان مهاجرتم همین فیلم «عنکبوت مقدس» آقای علی‌عباسی است.

از تئاترهایی که در ایران اجرا کردید می‌توانید به مهمترین آثارتان اشاره کنید؟ شما جایزه بازیگری جشنواره تئاتر فجر را هم آن زمان گرفتید. در آن مقطع فکر نکردید اگر بمانید شاید بتوانید در جریان اصلی تئاتر و سینمای ایران ادامه فعالیت بدهید؟

تئاترهایی که مهم بودند، یکی «وقتی فرشته خواب سگ می‌بیند» بود که من برای بازی در آن در جشنواره تئاتر فجر عنوان بهترین بازیگر را در سال ۸۴، به دست آوردم و با همان کار بود که من به تهران مهاجرت کردم. بعد از آن «وقتی پلنگ خال‌هایش را پاک می‌کند» و «جیرهبندی خروس برای سوگواری»، که ما علاوه بر اجراهایی که در تهران داشتیم، برای اجراهایی در اروپا هم می‌آمدیم.

چرا فکرش را می‌کردم، مخصوصاً سنم کمتر بود و آن موقع فضا را خوب می‌دیدم برای کار، ولی دیگر به دلایلی مجبور شدم مهاجرت کنم. سال‌های اولیه مهاجرتم خیلی سخت گذشت، به دلیل زبان، به دلیل دوری و خیلی مسائل دیگر.

جشمیدنژاد در صحنه‌ای از نمایش «وقتی فرشته خواب سگ می‌بیند»
جشمیدنژاد در صحنه‌ای از نمایش «وقتی فرشته خواب سگ می‌بیند»

از انتخاب به عنوان بازیگر در فیلم‌های «میترا» و «عنکبوت مقدس» بگویید. چه شد مورد توجه عوامل آن فیلم‌ها قرار گرفتید؟ در «میترا» که نقشتان کوتاهتر بوده ولی در «عنکبوت مقدس» نقش خیلی مهمی را هم بازی می‌کنید.

من در واقع در هر دو فیلم به لطف زر امیرابراهیمی دعوت شدم برای بازی. یک دوستی چندسالهای با زر داشتم. یک جورهایی دورادور به خاطر فعالیت روزنامهنگاری که داشتم با زر آشنا شدم و او در جریان پیشینه بازیگری‌ام قرار گرفت. از من دعوت کرد در فیلم «میترا» باشم.

نقشی که در فیلم «میترا» داشتم کوتاه بود ولی زر گفت برای شروع فرصت خوبی است. واقعاً هم همین طور بود. چون همان طور که می‌دانیم کستینگ و انتخاب بازیگر فیلم «عنکبوت مقدس» هم بر عهده زر بود. مثل اینکه علی‌عباسی آن فیلم «میترا» را هم دیده بود و از من خوشش آمده بود. من چهار سال پیش کستینگ داشتم برای «عنکبوت مقدس» و تا آن جایی که در جریانم از خیلی از بازیگرها چه در داخل ایران و چه خارج از ایران تست گرفته شده بود و خیلی‌ها را دیده بودند و در نهایت به این انتخاب‌ها رسیده بودند.

چهار سال پیش که شما را فیلمنامه را خواندید، همین نسخه فعلی بود که ما داریم فیلمش را می‌بینیم؟ با توجه به این که در مقطعی هم، صحبت از این بود که فیلم در ایران ساخته شود، آیا در گذر این سال‌ها فیلمنامه تغییراتی کرد؟

بله، صددرصد تغییراتی داشته. ولی زمانی که من برای تست‌های اولیه رفتم، فیلمنامه را کامل نخواندم. فقط داستان فیلمنامه را شنیدم آن موقع، و قسمت‌هایی از فیلمنامه را خواندم. چون آن زمان هنوز صددرصد مشخص نبود که ما کار می‌کنیم یا نه. ولی خب تا یک سال پیش که دوباره سراغ من آمدند برای کار، آن موقع من دیگر فیلمنامه را کامل خواندم. باز هم تا زمانی که برای فیلمبرداری آماده شدیم، فیلمنامه تغییراتی کرد.

فکر می‌کنم اگر فیلم در ایران ساخته می‌شد، احتمالاً شما در آن حضور نمییافتید. یعنی زمانی حضورتان قطعی شد که مشخص شد فیلم در خارج از ایران فیلم‌برداری می‌شود.

بله دقیقاً. من فکر می‌کنم عوامل همزمان یک سری آدم را در ایران می‌دیدند و یک سری آدم را در خارج از کشور. یعنی همان زمانی که من کستینگ داشتم برای این کار، احتمال آن می‌رفت که اصلاً فیلم در ایران ساخته شود و تا آن جایی که من اطلاع دارم، علی‌عباسی خودش تمایل داشت که فیلم در ایران ساخته بشود. بههرحال این اتفاق در ایران افتاده بود و خیلی راحتتر بود. ولی در نهایت نشد. و بله، اگر در ایران بود قطعاً من نبودم.

نسبت به اصل واقعه قتلهای زنجیرهای سعید حنایی خودتان تحقیقاتی داشتید؟ اگر احیاناً مستند «و عنکبوت آمد» مازیار بهاری را دیده بودید، چه قدر به نظر شما نگاه نسخه نهایی با واقعیت نمایش داده شده در این مستند منطبق است یا می‌تواند نزدیک به معیارهای شما باشد؟

مستند «و عنکبوت آمد» مازیار بهاری مهم‌ترین منبع برای این فیلم بود. و واقعاً هم فیلم به واقعیت وفادار بود. چیزی حدود ۷۰ درصد به همین مستند وفادار بود، مخصوصاً گفته‌های سعید حنایی، کسانی که قربانی شده بودند، حتی خانواده سعید حنایی. برای خود من، خب من خیلی از زن سعید حنایی برای این فیلم الگو گرفتم.

خود نقش همسر سعید حنایی اصلاً در نسخهای که در جشنواره فیلم کن دیدیم، می‌تواند نماینده یک نوع تفکر باشد؛ نماینده قشری از زنان ایران که درگیر مفاهیم القاشده از جامعه و یا سنت هستند، و نوع نگاه حمایتگرش نسبت به سعید حنایی خیلی آشکار است. در بازی شما هم این موضوع به نوعی نمود دارد. در گفت‌وگوها با علی‌عباسی این موضوع دیده می‌شد؟ از آن گفت‌وگوها برای این نقش چه در ‌آمد؟

مهم‌ترین بحثی که با علی‌عباسی داشتیم و من خیلی استقبال کردم این بود که این نقش از تکبعدی بودن بیرون بیاید، یعنی غیرکلیشهای بودن فاطمه. ما در فیلم قالب رتوششدهای از یک زن سنتی را نمی‌بینیم. ما یک زن را با همه وجوه زن بودنش می‌بینیم، که سنتی و معتقد بودنش تنها یک بخشی از مجموعه رفتارش است. عواطف و احساسات این زن، زنانگی این زن، بیپرده در فیلم لمس شدهاند. حباب‌های یک زن خانهدار و فرمانبر در فاطمه «عنکبوت مقدس» شکسته شده و تصویری که همیشه در سینما و تلویزیون بعد از انقلاب سعی شده از این شخصیت‌ها نشان داده شود، به عقیده من در فیلم «عنکبوت مقدس» به هم ریخته شده است.

فروزان جمشیدنژاد (وسط) در مراسم فرش قرمز فلیم عنکبوت مقدس در کن
فروزان جمشیدنژاد (وسط) در مراسم فرش قرمز فلیم عنکبوت مقدس در کن

در نهایت اینکه فاطمه بار انسانی، عاطفی و خانوادگی سعید حنایی ر در فیلم به دوش می‌کشد و تکمیل‌کننده این بُعد از شخصیت سعید حنایی است. ما فقط زنی را نمی‌بینیم که صرفاً نماز می‌خواند و از شوهرش حمایت می‌کند. همان حمایت کردن هم در واقع در فیلم نهایتاً نشان داده می‌شود که این زن خودش قربانی می‌شود؛ قربانی شماره یکِ کارهایی که سعید حنایی می‌کند، در واقع زن و بچه او هستند. یعنی فاطمه دارد از آن چیزی دفاع می‌کند که باعث نابودی خودش و خانوادهاش هم شده است.

شما در فیلم «عنکبوت مقدس» اجرای بیپروایی دارید. فکر می‌کنم یکی از معدود مواردی باشد که در بازیگران زن بعد از انقلاب صحنهای می‌بینیم که رابطه جنسی برقرار می‌شود. این اجرا برایتان مشکل نبود یا برایتان نوعی تابو محسوب نمی‌شد؟

خب راستش را بخواهید به عقیده من هرکسی بالاخره باید جای خودش را پیدا کند و جای درست خودش بایستد. زمان و مکان درست من، الان اینجاست و این کاری است که کردم، نقشی است که بازی کردم. من آن روزی که نسخه نهایی فیلمنامه علی‌عباسی را خواندم، اتفاقاً این جسارت و بیپروایی در پرداختن به موضوع را دوست داشتم، این آزادی بیان و عملی را که در فیلمنامه بود. حالا از دیالوگ‌ها گرفته تا میزانسن‌ها و پرسوناژها. این که بی پروا و بیپرده به تصویر کشیده شدهاند و تا جایی که ممکن است سعی شده باورپذیر باشند.

خب من دارم در محیطی کار می‌کنم که خط قرمز و سانسوری وجود ندارد. من یک زمانی ایران کار می‌کردم و پایبند بودم به خط قرمزها. ولی این جا وقتی با آزادی عمل کار می‌کردم دیگر نه، به آن فکر نکردم. چون بالاخره من بازیگرم و هر چقدر نقش من باورپذیرتر باشد فکر می‌کنم که موفقترم.

فیلم که در جشنواره کن دیده شد، واکنش‌های مختلفی به آن وجود داشت. از منظر سینمایی خود این موضوع که به نوعی یک نوآر ایرانی ساخته شده بود بیشتر در صحبت‌ها مطرح می‌شد. اما موضوع نوع نگاه سازنده به جامعه، محدودیت‌ها، نوع عملکرد حکومت، و ایدئولوژی، همه این‌ها مطرح می‌شد. خود شما از همان زمانی که فیلمنامه را خواندید تا وقتی محصول نهایی را دیدید، این نگاه کارگردان را با آن آموخته‌ها و نوع نگرش زندگی که خودتان در ایران داشتید، چه مقدار منطبق می دانید؟ به هر صورت برخی در واکنش‌ها این موضوع را مطرح کردند که نوع نگاه سازندگان این فیلم به کلیت مفهومی ایران هم منفی است، یا حتی ممکن است نوعی نگاه منفی به مردم وجود داشته باشد و جامعه را هم مقصر بداند در مجموع اتفاقاتی که رخ داده.

من هم زیاد شنیدم که این فیلم سیاهنمایی کرده و نقاط تاریک را نشان داده ولی این طور نیست. ما که نباید همیشه از گل و بلبل فیلم بسازیم. هرچند فیلم‌هایی هم در ایران ساخته می‌شود که مشکلات جامعه را نشان می‌دهد. این فیلم در واقع از روزنهای نوری تابانده به جایی از جامعه که توانسته آبستن چنین فرد یا افرادی باشد. افرادی که در واقع فناتیک هستند و ذوبشده در تعصبات دینی و تعصباتی که باعث می‌شود دین را به نفع خودشان ترجمه کنند و دست به اعمال خشونتبار بزنند و از نام دین سوءاستفاده کنند.

همه مواردی که در فیلم هست در جامعه وجود دارد و خب حالا کار رسیده به جایی که خیلی‌ها دارند به ما توهین و حتی تهدید می‌کنند، تهدید به مرگ می‌کنند. به نظر من اگر دولتی باشد که وظیفه خودش را اجرای قانون در ایران بداند، باید با این افراد برخورد کند. به خاطر این که همین افراد هم افرادی هستند که انگار یک سعید حنایی در وجود خودشان دارند. یک آدمی که ضد اجتماع است، دشمن مردم است و قانون را به نفع خودش ترجمه می‌کند، به شیوهای خطرناک. این افراد هم خطرناک هستند.

انتظار داشتید این شکل از واکنش‌هایی که پس از جشنواره فیلم کن نسبت به فیلم می‌بینیم، رخ بدهد؟

نه. واقعاً اصلاً چنین واکنشی را هیچ پیشبینی نمی‌کردیم رخ بدهد. سعید حنایی کسی بود که خودش در ایران محکوم شد و اعدام شد. یعنی این آدم در ایران یک شخصیت خطرناک بود. خب، آن زمان بد بود، حالا که یک فیلم در موردش در خارج از کشور ساخته شده خوب شده؟ نه، ما اصلاً چنین انتظاری را نداشتیم.

در واقع علی‌عباسی آمده و قصدش این بوده که در مورد یک قاتل سریالی فیلم بسازد؛ یک آدم سایکوپات، یک آدمی که دارای اختلالات شخصیتی است. شخصیتی ضداجتماعی که برای جنایاتش توجیه می‌آورد. خب حالا توجیه سعید حنایی در این فیلم مذهب است. می‌تواند توجیهات دیگری داشته باشد.

نمونهاش هم زیاد است، برای مثال فیلم آمریکایی «هفت» که کاراکتر اصلی‌اش بر اساس هفت گناه کبیره دست به قتل می‌زد و در نهایت خودش را یک قهرمان می‌دانست که توسط قدرتی برتر انتخاب شده. پس حالا باید جامعه مسیحیت هم فریاد دادخواهی سر بدهد و اعاده حیثیت کند؟ نه. اصلاً چنین چیزی نبوده و چنین فکری نمی‌کردیم. اتفاقاً در این فیلم بحث مذهب نیست. بلکه فیلم یک روش سودجویی از مذهب را نقد می‌کند.

اشاره کردید پیام‌های تهدیدآمیزی گرفتهاید. فکر می‌کنید این پیام‌ها فردی بوده یا به نوعی ساماندهیشده بود؟ چه شکلی از این پیام‌های تهدیدآمیز بود که در صحبت‌تان اشاره کردید؟

من فکر می‌کنم ساماندهی شده باشد. چون یکی این که تاریخی که این اتفاق افتاد، در واقع همزمان شد با فاجعه آبادان و فکر می‌کنم سازماندهی شده بود برای اینکه افکار عمومی مردم را تحت تأثیر قرار بدهد و به جای این که افکار بر اتفاقی که افتاده متمرکز باشد، ناگهان همه جا پر شد از «عنکبوت مقدس». بله تهدیدهای مختلفی می‌کنند، این که ما سر شما را زیرآب می‌کنیم، آدم می‌فرستیم برایتان، ببینید با روحالله زم چه کار کردیم، امامرضا جواب‌تان را بدهد، آن دنیا جوابتان را بگیرید، این دنیا جوابتان را بگیرید و ....بله، فکر می‌کنم سازماندهی شده بود، برای اینکه اصلاً فیلم را هم ندیدهاند و شروع کردهاند به نفرت‌پراکنی.

حالا با این واکنش‌ها و اتفاقاتی که الان داریم می‌بینیم و می‌شود حدس زد در ادامه هم با اکران شدن فیلم و دیده شدن هر چه بیشترش هم شاید ادامه پیدا کند، اگر بازهم پیشنهاد مشابهی بشود و اگر قرار باشد درباره ایران، در خارج از ایران فیلمی ساخته بشود و به همین شکل بیپروا و جسور هم باشد باز هم بازی می‌کنید؟

بله صددرصد. من قدم در این راه گذاشتهام. خوش شانس بودم که توانستم با کارگردانی مثل علی‌عباسی و تیم خوبش کار کنم. ابتدا که این نقش به من پیشنهاد شد، بزرگترین نگرانی‌ام این بود که نکند این فیلم که خارج از کشور ساخته می‌شود باورپذیر نباشد. شما خودتان فیلم را دیدهاید، با تلاشی که شده فکر نمی‌کنم اصلاً احساس بشود این فیلم خارج از کشور ساخته شده باشد. اگر فیلمی با همین کیفیت و همین تیم خوب که به آن اعتماد و اعتقاد داشتم به من پیشنهاد بشود، صددرصد قبول می‌کنم.

  • 16x9 Image

    بابک غفوری آذر

    بابک غفوری‌‌آذر تهیه‌کننده پادکست «صحنه» در رادیوفرداست و در این پادکست تحولات حوزه سینما و تئاتر  را دنبال می‌کند. او که از سال ۱۳۸۹ به رادیوفردا پیوست، گزارش‌های تحقیقی مختلفی را نیز درباره اتفاقات دهۀ اول استقرار حکومت جمهوری اسلامی منتشر کرده است. بابک غفوری آذر روزنامه‌نگاری را از سال ۱۳۸۰ در ایران آغاز کرده است.

XS
SM
MD
LG