درگذشت مهرداد میناوند و علی انصاریان دو ستاره پیشین فوتبال و چهرههای تلویزیونی بار دیگر بر آتش دردهای جامعه دمید؛ جامعهای زخمخورده که یک سال است با وخیمترین وضعیت همهگیری کووید ۱۹ در خاورمیانه و یکی از بدترینها در جهان دست و پنجه نرم میکند. وضعیتی که هرچند متاثر از شرایط و رفتار اجتماعی مردم و قربانیان این همهگیری است، اما سهم عمدهای از آن هم متوجه متولی امور است؛ حکومت.
عملکرد این حکومت در طول یک سال گذشته دربرگیرنده اقدامات و بیعملیها و اظهاراتی بوده که سیبل انتقادات داخلی و جهانی قرار گرفته است:
از اظهارات رهبرش که گفت این ویروس برای کشتن ایرانیها مهندسی شده است، تا اصرار رئیسجمهورش بر اینکه قرنطینه توطئه «دشمن» است؛ از پافشاری بر برگزاری «با عظمت» عزاداریهای محرم از سوی وزیر بهداشتش تا کتمان شیوع ویروس کرونا؛ و نهتنها پنهانکاری، که ترغیب مردم در شروع اوجگیری بیماری به ازدحام در خیابان برای انتخابات و قاسم سلیمانی و سالگرد انقلاب؛ از ممنوع کردن واکسنهای معتبر غربی و نمایش دستگاه غیرواقعی ویروسیاب توسط سپاه، تا آن حکم معروف روحانی در ابتدای همهگیری که همهچیز «از همین شنبه به حالت عادی باز میگردد».
از آن شنبه تا این شنبه، ۵۰ شنبهای گذشته است و هنوز هیچ چیز به حالت عادی بازنگشته. نه تنها هیچ چیز عادی نشده، بلکه هیچ کشوری همانند ایران نخبگان حوزههای مختلف خود را در کنار دهها هزار شهروند دیگر، به کووید ۱۹ نباخته است.
همه اینها بهانهای است که بپرسیم مسئولیت مرگ افرادی مثل مهرداد میناوند و علی انصاریان با کیست؟ دولت و حکومت چه نقشی در پیشگیری از چنین رویدادهایی در دارد؟ نقش جامعه و مسئولیت عمومی چیست؟ در نبود راهکار روشن از سوی حکومت، تا چه حد میتوان از افراد جامعه انتظار داشت؟