آیا انسان اشرف مخلوقات است؟ معیار اشرف مخلوقات بودن آدمیزاد چیست؟ خودپسندی اوست که خود را برتر از سایر موجودات میداند یا حقیقتاً برتری در کار است؟
دکتر تقی کیمیایی اسدی، پزشک متخصص مغز و اعصاب، میگوید از منظر تکامل داروینی، تنها بخشهایی از مغز انسان از سایر جانداران پیشرفتهتر است. خبری از برتری نیست. اما احمد کاظمی موسوی، استاد مطالعات اسلامی در دانشگاه جرج واشینگتن، میگوید انسان در طول تاریخ خود به پیشرفتهایی دست یافته که او را در جایگاهی برتر از سایر موجودات قرار میدهد.
آقای کاظمی موسوی برنامه این هفته را با شما و با این پرسش آغاز میکنیم که آیا انسان اشرف مخلوقات است؟ آیا این گزاره اساساً ریشه الهیاتی دارد یا چنان که گروهی میگویند ریشه افسانهای دارد؟ ریشه تاریخی دارد؟ به چه دلیل گفته شده که انسان اشرف مخلوقات است؟
احمد کاظمی موسوی: بله باید ریشه الهیاتی داشته باشد در اسلام. در قرآن به عنوان اشرف مخلوقات نیامده بلکه به صورت کرامت انسانی آمده که این ریشه دارد. ریشه الهیاتی آن برمیگردد به اینکه [خداوند در قرآن میگوید] ما انسان را به بهترین شکل خودش درست کردیم اما خب این را هم داریم که بعداً او را به اسفل السافلین برگرداندیم. «ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِين».
روی هم رفته در این مورد خود بشر مرجع داوری خودش قرار گرفته به علت آگاهی که خود بشر از وجود خودش دارد و خودش را با بقیه جاندارن یا طبیعت یا هر چه که در اطراف خودش میبیند مقایسه میکند. این بشر اولیه بوده که اول بار به آگاهی رسیده و آن آگاهی خودش منبعی شده برای شناخت بقیه دنیا بعد هم بقیه دنیا شده اُبژه و خودش شده سوژه. خب در قرآن هم آمده که «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا ». انسان را تفضیل و برتری دادیم بر بسیاری چیزهای دیگر.
کرامت انسان به چه برمیگردد؟ نهایتاً به شناخت برمیگردد. ما میدانیم که کل خلقت انسان از خوردن از شجره ممنوعه بود. انسان در بهشت بود. خب این به صورت زیبایی در شعر حافظ هم آمده که «آدم آورد به این دیر خرابآبادم». این میوه معرفت بود که باید انسان آن را نمیخورد. وجدان انسان نسبت به خودش [بود] که خودش را شناخت و این شناخت انسان را ما در طبیعت و در جای دیگر ندیدهایم که موجود دیگری هم شناختی که انسان خودش از خودش و از بقیه موجودات دارد [را داشته باشد] که حتی در آسمانها هم بپرد. به خاطر همان شناختی که به مرحله علمی رسیده.
آقای دکتر کیمیایی اسدی خب به هر حال این گزاره در مورد انسان مطرح است که تنها موجودی است بر روی زمین که درباره بودن خودش فکر و پرسشگری میکند. آن چیزی که آقای کاظمی موسوی تحت عنوان شناخت از آن صحبت کردند و گفتند این کرامت به همین موضوع برمیگردد. آیا همه اینها انسان را به همان چیزی که موضوع برنامه ماست یعنی اشرف مخلوقات بدل میکند؟
تقی کیمیایی اسدی: ببینید در طی تاریخ تحولی که بشر جزئی از آن است و صدهزار سال پیش تکامل پیدا کرد، قشر جلوی پیشانیاش رشد بسیار زیادی پیدا کرد و به او این قدرت را داد که دروننگری کند و سؤالات زیادی را برای او مطرح کرد که این سؤالات را قشر جلوی پیشانی به قسمتی از مغز به اسم قشر سینگولیت قدامی داده و این قشر مغز را مجبور میکند که به دنبال جواب باشد. اگر جوابی پیدا کرد که فبها اگر پیدا نکرد دچار حالتی میشود که به آن افسانهسرایی میگویند.
بشر خودش را با حیوانات دیگر مقایسه میکرد و به این نتیجه غلط رسید که برتر از بقیه است و روحی جداگانه از بقیه حیوانات دارد و تا وقتی که معلوم نشد در واقع ما دنباله یک سلسله مراتب هستیم، انسان بر همین فکر و باور غلط باقی ماند. در نتیجه این باور غلط یا افسانه سرایی خدا را آفرید و خودش را دستساز خدا کرد و گفت من را خدا جداگانه در روز ششم خلقت از خاک رس ساخته و آن قدر غرور به او دست داد که گفت مخلوقات دیگر خدا منجمله شیطان که باز هم زاده تفکر خودش بود باید در مقابل او سجده کنند.
حتی این کافی نبود. تا مدتها قبل تا زمان کپرنیک فکر میکردند که اصلاً زمین مرکز کائنات است و بشر مرکز این جهان بسیار بزرگ است. همین ادامه پیدا کرد تا کمکم علم ثابت کرد که نه تنها زمین مرکز کائنات نیست بلکه انسان جزئی از موجودات دیگر است و در دنباله همانها آفریده شده و از نظر کرامت شاید هم نتیجه بگیریم که پستتر از سایر حیوانات است. هیچ گونه حیوانی نیست که در طی تاریخ حیات خود این همه به افراد گنه خودش آسیب رسانده و جنگ راه انداخته و قحطی ایجاد کرده باشد.
در واقع این ادعا که بشر کرامت یا فضیلت دارد ممکن است در یک عده مختصری در شرایط خاصی صدق کند ولی در شرایطی مثل شرایط جنگی یا شرایطی که وضع اجتماع به هم میخورد متوجه میشوید که ندرتاً کسی هست که کرامت انسانی داشته باشد.به این جهت من معتقدم که هیچ برتری برای انسان نیست. ما فقط قشر جلوی پیشانیمان پیشرفت کرده. یک پدیدههای بیشتری مغزمان میسازد و فقط تفاوتمان در تعداد این پدیدههاست.
بسیارخوب. آقای کاظمی موسوی صحبتهای مهمان دیگر برنامه را شنیدید. ایشان معتقداند که خبری از کرامت نیست. انسان به هر حال در روی زمین زیانکاری و جنایت هم کم نکرده. در قرآن هم حتی «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْر» ما داریم. پرسش اینجاست که اگر به آن کرامت که در قرآن آمده شما باور دارید؛ آیا این یک امر ذاتی است - اگر به چیزی به اسم ذات باور داشته باشیم-؟ که قرآن میگوید ما آن را در همه انواع بشر و انسان گذاشتهایم؟
کاظمی موسوی: بله همین طور است که میفرمایید. منتها ما اینجا داوری نمیتوانیم بکنیم. اینها همه مرحلهای از پیشرفت بوده، حالا از افسانهسرایی شروع شده یا هر چه، این مراحلی بوده که ما به اینجا رسیدهایم از نظر علمی که ما به روی خودمون نمیآوریم که همین دانش هم بیشتر از همه جنایت کرده.
خود دانش وسیله به دست ما داده که این جنایتها را ما به این صورت میبینیم. شاید این یک جوری همان طور که شما اشاره کردید جزو ذات نهتنها بشر که طبیعت باشد. چون خود طبیعت هم ظلمها و خرابیهای عجیبی میکند و ما میبینیم که چه کارهایی در خود طبیعت هم میشود. اما در مورد بشر به صورت شناخت و علم و آگاهی درآمده و این آگاهی الان هم رسیده به این دانش امروزی.
ما آن داوری نهایی را باید کنار بگذاریم. این کرامت هم در این آگاهی است که الان به صورت علمی رسیده و همین ارتباط تلفنی که من با شما دارم یا شما دارید با اسکایپ با آقای دکتر صحبت میکنید خود همین یک دستاورد است. دستاورد خود کرامتی است که به بشر داده. لااقل جانداران دیگر این دستاورد را ندارند و باز هم در ادبیات اسلامی داریم که به صورت امانت آمده و در شعر حافظ آمده که «آسمان بار امانت نتوانست کشید/ قرعه کار به نام من دیوانه زدند».
این کرامت در همین پیشرفتی است که در اختیار ماست و این باعث جنایت میشود؟ خب حالا میتوانیم بگوییم که این را بشر خودش درآورده و خودش خودش را این طور دیده. ما این داوری نهایی را باید بگذاریم برای روز آخر. ابداً نمیتوانیم بگوییم که این بد است.
مفسد در قرآن هم آمده است. فرشتگان به خداوند میگویند که تو برای چه این بشر را خلق میکنی که فساد میکند و خونریزی میکند و خون به بار میآورد. بشر هم اگر خودش این جنایات را نکند، طبیعت هم فارغ از جنایت نیست. این جنایاتی که ما تعریف میکنیم از چشم ما جنایت است. بشر خودش استثنائی است. خود طبیعت پیشرفتش طوری است که خودش بخشی از خودش را از بین میبرد.
اجازه بدهید تا اینجا نکته خیلی مهمی را مطرح کردید. از آقای دکتر کیمیایی اسدی بپرسیم. آنچه که بشر تحت عنوان دستاورد خودش امروز میتواند بگذارد روی میز و بگوید این محصول من است روی کره زمین. ازجمله تکنولوژی و علم، شما را به این نتیجه نمیرساند که برتری در انسان نسبت به سایر موجودات هست؟
کیمیایی اسدی: بله بشر از نظر تکنولوژی مغزش قدرت بسیار زیادی دارد ولی از نظر اخلاقی هیچ برتری بر شامپانزهها ندارد. من فکر میکنم گاهی پستتر هم میشود. فکر کنید یک شیری که یک آهو را شکار میکند و میخورد و سیر میشود، دیگر کنار مینشیند و تا سه چهار روز با هیچ حیوان دیگری کاری ندارد ولی این بشری که از نظر اخلاقی در نظر گرفته شده که [برتر است] و این محصول ادبیات دینی است، هیچ وقت سیری نداشته.
دانش واقعاً جنایت نمیکند. این انسانها هستند که از محصولات دانشمندان استفاده میکنند و جنایت میکنند. کشورهایی که محتیج غذای روزانه هستند از دانش سوءاستفاده میکنند و مشغول ساختن سلاحهای کشتار جمعی هستند. من نمیدانم چهطور میتوانیم به این موجود بگوییم اشرف مخلوقات؟ کدام حیوان این کار را میکند؟
آقای دکتر میخواهم این سؤال را از خودتان بپرسم. کدام حیوان این کار را میکند؟ ما اگر بخواهیم در سیر تکامل داروینی به موضوع نگاه کنیم؛ نسبت انسان با سایر موجودات چیست؟ آیا این طور که در بحث کرامت انسانی و اشرف مخلوقات میآید یک نسبت عمودی دارد یا یک نسبت افقی است که الان ما این انسان را میبینیم؟
کیمیایی اسدی: نه افقی است و نه عمودی. یک سیر زمانی دارد. ببینید جهان یک سیستم پیدایشی و پدیداری است که تدریجاً و خود به خود و بدون هیچ هدف و خالقی پیچیده و پیچیدهتر میشود. مثل یک توفان دریایی که از یک جایی شروع میشود و همین طور پیشرفت میکند و پیچیدهتر میشود. ما هم همین طور. بدون هیچ هدف و خالقی، همین طور اتفاقی به خاطر وضعیت فیزیکی و شیمیایی کره زمین که حیات به وجود آمده و به خاطر ویژگیهای سیستمهای پدیداری همین طور پیشرفت کرده و به جایی رسیده که ما الان هستیم. این نباید به ما غروری بدهد که ما برتر از بقیه هستیم. اگر ۲۰۰ هزار سال پیش بود نه من بودم، نه شما بودید و نه انسان به اصطلاح خردمندی که این غرور را داشته باشد که برتر از بقیه است. احتمالا ۲۰۰ هزار سال پیش انسانها خودشان را برتر از شامپانزهها و گوریلها نمیدانستند.
کاظمی موسوی: بله ببینید ما فقط از نظر دستاوردهای علمی میتوانیم بگوییم که برتر است به خاطر شناخت و آگاهی که بشر از وجود خودش و از موضوعات دیگر دارد و ابژههای دیگر را میشناسد. از نظر اخلاقی و کشتارهایی که میشود به هیچ وجه نمیتوانیم بگوییم. این طور که آقای دکتر میگویند طوری است که انگار فقط بخش افسانهای و بخش ادیان این مسئولیت را به عهده گرفتهاند. در حالی که ایشان گفتند که علم بیطرف است. بله ولی این علم را چه کسی به مرحله شناخت و کاربرد رسانده؟ انسان این کار را کرده دیگر.
همین که گفتند ممکن است انسان ۲۰۰هزار سال پیش خودش را برتر نمیدانسته اما الان به مرحلهای رسیده که میتواند حتی تغییرات آب و هوایی ایجاد کند. و این تحولات جوی و حتی بشر می تواند کره زمین را به صورت مسخشدهای درآورد با همین علومی که به آن رسیده.
ما نظریات مختلف داریم در این مورد. حالا اسم نمیبرم. بر این عقیده هستند که ما باید دانش به این صورت را اصلاً بگذاریم کنار. نمیتوانیم بگوییم دانش بیطرف است. هر علمی جهتی دارد. به کدام جهت میرود؟ نوشته شده که حتی رنسانس و این که مدرنیته آمده از قرن هفده به این طرف شاید اشتباه بوده و شاید بشر با آن دنیای افسانهای که پیش از رنسانس داشته خوشبختتر بوده. من نمیخواهم داوری کنم.
دستاوردهایی که بشر از نظر دانش دارد، خب خیلی خوب برای بشر کار میکند اما وقتی که ما میبینی در نهایت به جایی میرسد که برخورد به وجود میآورد یا حتی فضا و جو زمین دیگر تحمل این همه کاربرد را ندارد یک جایی باید حد ایست داشته باشیم که بایستد. پیشنهاد میکنند. اینها همه نظری است. [اسطوره و افسانه را] هم سرزنش نمیتوانیم بکنیم. هر مرحلهای از اسطوره و افسانه هم که آمده خودش مرحلهای از پیشرفت برای آگاهی همان نوع بشر بوده.
شما میفرمایید کرامت به دستاوردهای علمی مربوط میشود. در قرآن آنچه که آمده که آن موقع که دستاورد علمی نبوده. فضل و برتری و کرامت انسان را قرآن شهادت داده. به نظر نمیرسد که مسئله دستاورد علمی باشد.
کاظمی موسوی: کاربرد امروز کرامت که ما به کار میبریم عبارت از همین تسهیلاتی است که علوم برای ما فراهم کرده. ما کاربرد امروزی آن کرامت را مورد نظر قرار میدهیم.
بسیار خوب. آقای کیمیایی اسدی برمیگردیم به شما. آیا پاسخی برای آنچه که آقای کاظمی موسوی گفتند دارید؟
کیمیایی اسدی: بله. اگر واقعاً بخواهیم به انسان کرامت بدهیم باید فقط کرامت را در آن بخشی از علمش بدهیم که در سعادت بشر کمک کرده مثلاً در علم پزشکی یا اقتصاد. در این قسمت هست که شاید بشود گفت از حیوانات برتر است ولی در عین حال از همان علم این انسان شرور که از نظر اخلاقی شرارت دارد سوءاستفاده کرده و من دلیل این سواستفاده را شکست دین میدانم.
علتش این است که دین از ابتدا در واقع مسئولیت اخلاقی کردن اجتماع را به عهده گرفت و در طی تاریخش حتی وقتی که به کتابهای عهد عتیق مراجعه میکنیم هیچ گونه اخلاقیات مثبتی در او وجود نداشته. تا میتوانسته خداوند یا یهوه یا هر کس دیگر دستور جنگ و خونریزی و قتل عام داده است. که کاملا در اخلاقیات شکست خورده.
جالب است آقای دکتر کیمیایی اسدی! آقای کاظمی موسوی میگویند که این زیاده روی علم است که این وضعیت اخلاقی را که از آن صحبت میکنیم و میگوییم که انسان نمیتواند به لحاظ اخلاقی برتری داشته باشد به وجود آورده و شما میفرمایید که این ادیان هستند…
کیمیایی اسدی: شما لازم است که کتابهای تورات را بخوانید و ببینید که در زمانی که اصلاً علمی وجود نداشته دستورات اخلاقی چیست. شما ده فرمان را نگاه کنید. سرپیچی از هر یک از ده فرمان حکم اعدام دارد. یعنی اگر شما روز شنبه سر کار بروید طبق قانون ده فرمان که اصل دین است باید شما را بکشند یا اگر بیجهت اسم خدا را بیاورید یا قسم بخورید. دینی که بر اساس این ده اصل بوده شکست خورده و مانع پیشرفت شده نه علم. علم بشر را از وبا، طاعون، آبله و گرسنگی و بیآبی نجات داده. ولی همین اخلاقیات شرور انسان است که باعث شده که از همین علم استفاده کند و موشک بسازد یا سعی کند که بمب اتمی بسازد.
سطح تحتینی جلو پیشانی، طرف راست، مرکز استدلال و عقلانیت آدم است. حالا اگر سیستم لیمبیک که مرکز باورهای دینی است بر این غلبه کند آن وقت این استدلال و منطق و عقلانیت کارایی نخواهد داشت و همان نتیجه را میگیریم که الان داریم در کشور خودمان به شکل محسوسی میبینیم. مرکز شرارتهای آدم در سیستم لیمبیک است که دور از قشر جلو پیشانی است و اینها واقعاً هیچ ارتباطی با سطح عالی مغز انسان ندارند. در اینها بیشتر با حیوانات در اشتراک هستیم و سر سرزمین و غذا یا سر تفاوتها با هم میجنگیم.
آقای دکتر کاظمی موسوی در دقایق پایانی برنامه هستیم. میخواهم از شما بپرسم که اساسا این کرامتی که در متن قرآن و در سایر متون دینی برای انسان قائل شدهاند به چه درد انسان خورده؟ اگر هدف این است که انسان سالیانی را با مسالمت روی کره زمین با سایر موجودات زنده زندگی کند؛ دین با این که بگوید تو برتری از بقیه، چه ارمغانی به انسان داده و چه امکانی برای او فراهم کرده؟
کاظمی موسوی: خب امکان توانبخشی، نیرومندی و این که میتواند پیشرفت داشته باشد و به آنچه در ادیان به آن تعالی می گویند برسد و برود به فراسوی آن مرزهایی که برای خودش دارد. چه از نظر اخلاقی و چه از نظر اجتماعی. اما خب در برابرش گفتیم که اسفلالسافلین هم هست و برمیگردد و نزول میکند.
آنچه که ما میفهمیم این است که دستاوردهایی که انسان داشته در همین دوره توانسته با آن دستاوردها جلو برود و الان به مرحله علمی رسیده است و جایگاهش روشن است. منتها وقتی که در جایگاه علمی فرو میرود آن طور که آقای دکتر کیمیایی هم اشاره کردند حتی میتوانیم جایگاه این را که کجا در مغز ما اخلاقیات قرار میگیرد و کجا علوم رشد میکند پیدا کنیم. خب اینها معلوم است که جایگاهی دارد و این کرامت با هم رشد میکند و این کرامت با شرارت بشر هر دو جلو می روند.
ما میبینیم که عالم هنر عالمی است که تنزیه میکند روح بشر را و حتی آن قسمتهای عصبی را هم که آقای دکتر اشاره فرمودند، آن را هم تنزیه میکند و به او لطف و لطافت میبخشد و معلوم است که یک لزومی هست که این دو پابهپای هم پیش میروند منتها بعضی وقتها در یک زمینه جلوتر است. این خشونت و بمب اتم و هیدروژنی که در ادیان نیامده اینها را دستاوردهای علمی درست کرده.
همان اراده تصمیمگیری و پیشرفت و این کرامت هم که در ادیان آمده برای تقویت اراده بشر آمده. این خواست یک خواست غریزی نیست و با خواست حیوانات فرق میکند.
متشکرم از شما. برمیگردم به آقای دکتر کیمیایی اسدی وجمعبندی شما را میشنویم. در مبحث اراده خب آقای کاظمی موسوی میفرمایند که بشر اراده دارد و سایر موجودات ندارند. بد نیست درباره این هم توصیح داده بشود که آیا به این دلیل میتوان انسان را اشرف مخلوقات دانست؟
کیمیایی اسدی: به نظر من ایده این که انسان برتر است یا اشرف مخلوقات است یا خلیفه خدا بر روی زمین است. ایده این که در بهشت جداگانه ساخته شده و یک روح الهی و متافیزیکی دارد؛ علاوه بر این که روح حیوانی دارد، که در ادیان ابراهیمی بیشتر از همه وجود دارد به نظر من ایده بسیار مخربی است. و باعث شده که از طبیعت سوءاستفاده بسیار زیادی بشود. شما اگر به سرخپوستان نگاه کنید که دین ندارند یا دین ابراهیمی ندارند به طبیعت خیلی با احترام بیشتری نگاه میکنند تا ما. این ایده که ما اشرف مخلوقات هستیم باید کاملا برداشته شود و قبول شود که ما هم دنباله خلقت داروینی هستیم و از همین آب و خاک کره زمین ساخته شدهایم و هیچ تافته جدابافتهای هم نیستیم.
ارادهای که انسان ادراک میکند یک پدیده است. محصول نهایی یک سری پردازشهایی است که درست دو دهم ثانیه قبل از این که هر فرمان حرکتی به اجرا در آید در ناحیه متمم حرکتی مغز به آگاهی میرسد و چیزی بیش از همین به آگاهی رساندن برنامه حرکتی نیست و ادراکی که از اراده داریم یک توهم بیشتر نیست و این مغز است که با ساختارش نتیجهگیری میکند که چه کاری باید انجام بدهد.
به این جهت ارادهای هم به آن مفهوم که به طور عامیانه فکر میکنند آدم مستقل از ساختار مغزش اراده دارد که کاری را انجام دهد چنین چیزی وجود ندارد. حیوانات هم اراده میکنند و ادراک اراده هم دارند البته ما نمیدانیم در ذهنشان چه میگذرد همان طور که ما نمیدانیم در ذهن همدیگر چه میگذرد. تمام حیوانات مغزدار بایستی دارای ادراک اراده باشند و اگرنه دچار سرگیجه میشوند که چه کسی بود که این کار را انجام داد. تنها در مواردی که بیماری روانی مثل اسکیزوفرنی است که اختلال اراده ایجاد میشود و طرف فکر میکند این کارهایی که انجام داده از نیروهای فرافیزیکی آمدهاند که در ادیان هم فراوان نمونههایش را میبینیم.
حیوانات هم اگر اراده نداشته باشند نمیتوانند زندگی کنند. یعنی به محض این که مغز پیدا شده حیوان دارای اراده هم شده. شما اگر به یک هشتپای دریایی نگاه کنید که اولین حیوانی است که در سیر تکاملی دارای آگاهی شده کاملا کار ارادی میکند و میتوانید پی ببرید که با منظور و هدف اراده میکند که این کار را انجام دهد. به این جهت اراده هم مخصوص بشر نیست و آن را با بقیه حیوانات مغزدار مشترک هستیم.
خیلی متشکرم تقی کیمیایی اسدی و احمد کاظمی موسوی مهمانان این هفته برنامه تابو.