احمد خاتمی، امام جمعه تهران، روز سهشنبه، ۱۹ فروردین، از ضرورت تشکیل ستادی برای مدیریت امور معنوی، در کنار ستاد ملی مبارزه با کرونا، گفت و تأکید کرد باید به مردم فهماند که حدیثِ «الدعاء شفاء من کل داء» همچنان حرف آخر را میزند.
نگاهی به اخبار پراکنده از فعالیتهای اخیر برخی نهادهای دینی و نظامی و رسانهای جمهوری اسلامی نشان میدهد که ستادِ مدنظر آقای خاتمی عملاً در پشتپرده و با هزینههای ناپیدای بسیار شروع به کار کرده است.
اندیشمندان و دانشمندان جهان از یک سو و سیاستمداران و دولتمردان و اقتصاددانان برخی کشورها از سوی دیگر به این فکر میکنند که دنیای پساکرونا چگونه دنیایی خواهد بود و از هماکنون برای آن مهیا میشوند.
اما از برخی اقدامات حکومتی ایران و گفتار برخی مقامات آن چنین برمیآید که بزرگترین نگرانی جمهوری اسلامی در دوران پساکرونا، نه اقتصاد و سلامت و رفاه و عدالت اجتماعی، که فروریختن باورهای دینی و مذهبی در میان جامعه و پاره شدن آخرین رشتههای اتصال توده مردم مذهبی به نظام اسلامی است.
هنگامی که کانون شیوع کرونا بودن قم از پرده بیرون افتاد، در اوایل اسفند ۹۸، نماینده علی خامنهای در قم حرم معصومه را دارالشفاء اعلام کرد و گفت «باید اینجا باز باشد و مردم با قوت بیایند». و حالا، در آستانه نیمه شعبان، معاون فرهنگی مسجد جمکران اعلام کرده است که تمامی خیابانهای ورودی به این مسجد و مسیرهای اطراف مسدود است و هیچ کس نیاید.
در این فاصلهٔ چهلواندی روزه، ویروس کرونا نهتنها تمام ایران را درنوردیده که باورهای دینی و مذهبی اسلام و بهخصوص تشیع در موضوع «دعا و شفا و توسل به امامان شیعه» را نیز در ذهن باورمندان به مسلخ برده است. چه، بهگفته عبدالکریم سروش، «هیچ دلیل عقلی و نقلی معتبری» وجود ندارد که «این خفتگان در خاک... صدای زائران را میشنوند و به آنها پاسخ میدهند و یا اساساً قدرت برآوردن حاجت آنها را دارند».
مثل هر رویداد غیرمترقبه سیاسی یا اجتماعی یا حتی طبیعی در ایران، کمی طول کشید تا مقامات جمهوری اسلامی از سردرگمی درآیند، و اکنون در این موضوع نیز گویی تازه به خود آمدهاند و میکوشند با انواع فعالیتهای تشکیلاتی دینی و مذهبی، از نوع پرسروصدا و تبلیغاتی، آب رفته را به جوی برگردانند.
هفتهها پس از انتشار ویدئوهای چالش رقص زنان و مردان پزشک و پرستار با ماسک در بیمارستانها، که بهرغم «غیرشرعی بودنش» جمهوری اسلامی چارهای جز «کظمغیظ» در برابر آن نداشت، حالا احمد خاتمی از «شاد نگه داشتن مردم به هر قیمتی» انتقاد میکند و از ضرورت تشکیل ستاد معنوی میگوید، با این استدلال که «بهشدت نیازمند بالا آوردن فاز دینی و اعتقادی مردم در فضای مجازی و در رسانه هستیم».
اگر از پراکندهکاریهای پایگاههای بسیج محلات در ضدعفونی کردنِ غیراستاندارد و حتی زیانبار مکانهای عمومی و انتشار گسترده اخبار آن که عملاً به ضدتبلیغ انجامید بگذریم، و نیز اگر چشممان را ببندیم بر بردن پارچههای «متبرک به حرم معصومه و رضا» که همان هم واکنش منفی اجتماعی گستردهای را برانگیخت، اکنون با موجی از فعالیتها برای مبارزه با چیزی مواجه هستیم که جمهوری اسلامی آن را «قمهراسی و اسلامهراسی» در موضوع کرونا نامیده است.
«گروههای جهادی طلاب» برای حضور در بیمارستانها و آرامستانها جهت غسل دادن اموات و پاسخگویی در باب ابهامات دینی در بسیاری شهرها شکل گرفته است و علیرضا اعرافی، مدیر حوزههای علمیه، از آنان تقدیر میکند و میگوید که «تاریخ پیشگامی حوزویان در مبارزه با کرونا را گواهی خواهد داد».
آقای اعرافی که عضو منصوب رهبر جمهوری اسلامی در شورای نگهبان هم هست، به آیسسکو (سازمان علمی، فرهنگی وابسته به سازمان کنفرانس اسلامی) نیز نامه مینویسد و آن را در رسانهها منتشر میکند تا تأکید کند که «نهاد و مرجعیت دینی هرگز اسیر دوقطبیهای ساختگی میان علم و دین و درمان و دعا نبوده و نخواهد شد».
با برگزاری میزگردهایی با حضور برخی پزشکان قمی ادعا میشود که قم نهتنها منشأ شیوع ویروس کرونا در ایران نبوده است که «به دلیل شناسایی نخستین مبتلایان در این شهر، قم بزرگترین خدمت را در مبارزه با کرونا در ایران انجام داد».
رئیس انجمن هنرهای تجسمی طلاب دفتر تبلیغات اسلامی از انتشار فراخوان پویش «نذر هنری» هنرمندان طلبه و غیرطلبه برای «معرفی ارزشها و زیباییهای شهر قم و مبارزه با قمهراسی» خبر میدهد و و فروریختن قدسی بودن قم و مراکز مذهبی در ذهن باورمندان را ویروسی «خطرناکتر از ویروس کرونا» معرفی میکند.
انتشارات وابسته به «آستان قدس رضوی» کتابی را مخصوص نوجوانان و جوانان در قالب پرسش و پاسخ بین یک دختر و پدرش منتشر میکند برای پاسخ دادن به «شبهات دینی، تعطیلی اماکن مذهبی، اهمیت مقدسات و شعائر دینی، مناجات و توسل و...»، و این کتاب را علاوه بر نسخه کاغذی رایگان در اینترنت نیز پخش میکند.
شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی تهران از مردم میخواهد شب نیمهشعبان، همزمان با بلندگوی مساجد و اماکن عمومی، به پشتبامها بروند و فریاد بزنند «یا مهدی ادرکنی»، و از راهاندازی ۷۵۰ کاروان شادی در تهران به مناسبت تولد امام دوازدهم شیعیان با کمک سپاه و بسیج و «انتشار تولیدات محتوایی در فضای مجازی و فضای رسانهای» خبر میدهد.
اینها فقط برخی موارد از فعالیتهای تشکیلاتی جمهوری اسلامی برای ترمیم و بازسازی باورها و اعتقادات مذهبی درهمشکسته است.
واکنشهای دینی و اعتقادیِ غیرعقلانی و غیرعلمی به موضوع ویروس کرونا مختص ایران نیست.
اگر در ایران یک آیتالله عضو مجلس خبرگان رهبری مبتلا به کرونا، چند روز پس از آنکه میگوید با خوردن «تربت امام حسین» حالش خوب شده، میمیرد؛ در آمریکا هم یک کشیش میکوشد با فوت کردن در برابر دوربین تلویزیون ویروس کرونا را از مردم آمریکا دور کند. در اورشلیم هم پلیس با یهودیانی که حاضر به ترک اجتماع دینی خود در اماکن مذهبی نیستند، با خشونت برخورد میکند.
مسئله اما این است که کشیشان و خاخامان زمام اداره هیچ کشوری را در دست ندارند، اما در ایران، زمام امور، سراپا، در دست روحانیتی است که بیش از ۴۰ سال است یکسره و به هر طریق بر تزریق احکام و باورهای دینی بهطور عام و آموزههای شیعی بهطور خاص بر همه شئون سیاسی و اجتماعی و اقتصادی پای فشرده است.
ستاد مخفی مدیریت معنوی کرونا که امامجمعه تهران میکوشد ابعاد آن را گستردهتر کند، برآمده از همین حرصومیل چهلسالهٔ روحانیت در حفظ و اِعمال قدرت از طریق دین و مذهب است.