یادداشتی از نیک آهنگ کوثر: بحران کمآبی در مناطق مرکزی و جنوب غرب کشورمان یکشبه خلق نشده و یکشبه هم برطرف نخواهد شد، البته اگر بهبود اوضاع امکانپذیر باشد. حتی اگر باران تندی هم چند روزی ببارد، حداکثر باعث جابهجایی کوتاهمدت کشاورزان بستنشسته بر بستر زایندهرود خواهد شد.
در طول یک دهه اخیر، تجمع کشاورزان مناطق حاشیه زایندهرود در اعتراض به کمآبی و انتقال آب این رود به یزد در رسانههای خبری منعکس شده است. خواسته مشترک این زارعان تأمین آب موردنیاز کشت و زرعی است که در طول دهههای اخیر بهشدت گسترده شده و با اثرگذاری بیشتر تغییرات اقلیمی و کاهش میزان برف در زاگرس و باران بر پهنههای حوضه، زمینها تشنهتر و بینواتر شدهاند.
بسیاری از مردمان حوضه زایندهرود خواستار تأمین آب از سرشاخههای کارون در استان چهارمحال و بختیاری هستند تا زندهرود هم در تمام سال زاینده بماند.
اگر در دهه ۱۳۳۰ جمعیت حوضه زایندهرود بسیار کمتر بود و اراضی کشاورزی کسری از روزگار فعلی، خبری از کارخانه معظم ذوب آهن و فولاد مبارکه و تأسیسات نفتی هم نبود. حتی کسی به فکر انتقال آب به یزد و کاشان که هر دو در حوضههایی دیگر واقع هستند، نیفتاده بود. امروزه اما جمعیت منطقه چندبرابر شده و با افزایش گسترده سطح زیر کشت، مصرف آب در این محدوده از حد گذشته است و به قول کاوه مدنی، مصرف بیش از موجودی موجب ورشکستگی آبی حوضه زایندهرود-گاوخونی شده است.
کمبود آب روان و نیاز جمهوری اسلامی به افتخار دائمی به خودکفایی کشاورزی و علاقه برخی از کشاورزان به گسترش کاشت محصولاتی آببر نظیر برنج، آن هم در منطقهای نیمهخشک با بارندگی محدود، کار را به جایی کشاند که به سراغ آب زیرزمینی رفتند. تخلیه بیحساب آبخوانها همانا و نشست گسترده زمین و ترک خوردن سازهها و ایجاد ترکهایی عمیق و طولانی و بروز فروچالهها در پایتخت قدیمی ایرانزمین، همانا.
این روزها هر کسی از راهچارههای حل بحران میگوید. پرسش بزرگ این است که آیا این راهکارها ختم به خیر خواهد شد یا نه؟ برخی از مهندسان و بهرهوران از پروژههای بزرگ راه چاره را انتقال آب بیشتر از حوضه کارون معرفی کردهاند و مدعیاند با اضافه شدن آب بیشتری از حوضه کارون بزرگ در محدوده چهارمحال و بختیاری، بخت یار اصفهان خواهد شد و شاه عباس هم به آرزویش خواهد رسید.
شاهعباس صفوی تلاش کرده بود با کشاندن آب کوهرنگ، یکی از سرشاخههای کارون، زایندهرود را در همه اوقات سال روان کند، اما این آرزو در دوره مدیریت جعفر شریف امامی بر بنگاه مستقل آبیاری و پس از آن عینیت یافت. مصرف آب بالاتر رفت و جمعیت بیشتر شد و نیاز به آب بیشتر با اجرای طرح کوهرنگ ۲ در دهه ۶۰ تأمین شد. در همان دهه ۶۰ آیتالله روحالله خاتمی و خاندان صدوقی خواستار انتقال آب از زایندهرود به استان یزد شده بودند.
سخنان میرحسین موسوی، نخستوزیر وقت، هم باعث شد سازمان برنامه ماجرا را جدی بگیرد. موسوی گفته بود که «در رابطه با تامين آب از مناطق ديگر نبايست به هزينههای آن توجه شود چرا كه تأمین آب برای استان یزد جنبه حیاتی دارد.» موسوی اما به هزینه محیط زیستی طرح توجهی نکرده بود. سید محمد خاتمی و پدرش آیتالله روحالله خاتمی، حبیبالله بیطرف استاندار و اردکانیان که بعدها بهوزارت نیرو رسید، پیگیر دریافت اعتبار لازم برای اجرای پروژه شدند.
یک مقام پیشین سازمان برنامه در سال ۱۳۶۴ گفته بود که چنین طرحی فقط برای رضایت آیتالله خاتمی تصویب شده و کارشناسان سازمان در مورد اجرایی شدنش تردید دارند. با این همه، در ۱۳۶۶ در جلسهای با حضور امامان جمعه و استانداران یزد و اصفهان، توافقنامه انتقال آب از زايندهرود به يزد به ميزان ۱۵۰ میلیون متر مکعب در سال امضا شد.
حبیبالله بیطرف بعد از جنگ معاون وزیر نیرو شد و فرد قدرتمند شرکت آب و نیرو (شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران) و در دولت خاتمی به وزارت نیرو رسید. تحت پیگیریهای بیطرف و خاتمی، انتقال آب از زایندهرود اجرایی شد، آن هم با کمک شرکت مهندسی مشاور مهاب قدس. برای رفع کمبود احتمالی، به دنبال انتقال آب از چشمه لنگان در حوضه دز به زایندهرود بودند که این پروژه هم در پایان دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی افتتاح شد.
برخی مهندسان شرکتهای مشاور از نیاز به آب بیشتر به خاطر سیاستهای غیرمنطقی حکومت در بخش کشاورزی آگاه بودند. تأمین آب بیشتر معنایی جز نان بیشتر نداشت. طرح انتقال آب کوهرنگ ۳ و بهشتآباد هم به فهرست آببران از حوضه کارون اضافه شد. مهندسان شرکتهای مشاور در حوضه زایندهرود هم فعال شدند چون میدانستند که با وجود یک پیمانکار بزرگ نیازمند بودجه مانند قرارگاه خاتمالانبیا و نیاز فزاینده آب و سیاست مبتنی بر توسعه ناپایدار و بیعدالتی محیط زیستی وزارت نیرو و دولت، انتقال آب بینحوضهای راهکار اول و آخر خواهد بود.
گروهی از مهندسان حامی انتقال آب بین حوضهای و برخی فعالان حوزه کشاورزی معتقد بودند که اگر آبی را که از طریق کارون به خلیج فارس میریزد صرف زایندهرود و گاوخونی کنند، مشکل حل خواهد شد؛ غافل از آنکه برداشت آب از بالادست کارون میتوانست آثار منفی محیط زیستی در مبدأ و پاییندست ایجاد کند.
طرحهای مورد نظر مهندسان و کارفرما و پیمانکار فاقد ارزیابی مستقل محیط زیستی بودند و شرکتهای مشاور عملاً طرحهای توجیهی مینوشتند که حتماً پذیرفته میشد و سهمی به گروهی ویژه میرسید.
با کاهش میزان بارندگی از اوائل دهه ۱۳۸۰، کشاورزان نگرانتر بودند ولی کمتر کسی به تأثیر منفی پروژههای انتقال آب بینحوضهای بر مبدأ توجه میکرد. آن سالها وزارت نیرو و شرکتهای سدساز درگیر ساخت سدهای بزرگ در محدوده حوضه کارون بودند و خیلیها خیال میکردند که با اضافه شدن این سازههای عظیم، مردمان منطقه از پرآبی خواهند نالید نه از کمآبی، اما نتیجه سیاستهای کارفرما (آب و نیرو) و نیاز مهاب قدس و قرارگاه خاتمالانبیا و سپاسد و برخی مهندسان به پروژه و پول بیشتر فقرِ آبی را به منطقه تحمیل کرد، تا حدی که یواش یواش سر و کله تانکرهای آببر در روستاهای چهارمحال و بختیاری پیدا شد.
کارون که روزگاری تنها رودخانه قابل کشتیرانی ایران محسوب میشد، روز به روز آب میرفت و لاغرتر میشد. اما در اصفهان، خیلیها خیال میکردند که این منبع دائمی میتواند تا ابد کمبودهای زایندهرود را جبران کند.
در گذر زمان و با کاهش بارش برف کوهرنگ هم کمجانتر میشد. به خاطر سیاستی که رضا اردکانیان در زمان معاونتش بر وزارت نیرو پیش برده بود و در مجلس هم بهتصویب رسید، مدیریت آب تدریجاً استانی شد و استانها سهم خود را از منابع آب مشترک میبردند. گروهی از کشاورزان چهارمحال که نمیخواستند از حق مساحت هفتدرصدی استان از حوضه زایندهرود بگذرند و در محدوده سامان، با لوله و پمپ، آب زیادی را از رودخانه به ارتفاعات بردند و کاشتند تا از قافله عقب نمانند. همین میزان آب از چشم آببران زایندهرود در استان اصفهان پنهان نماند و طلب آب بیشتری کردند.
در گذر این کشمکشها زندهرود هم اندک اندک نیمهزنده شد و مردمان اصفهان و نواحی اطراف، در ماههایی از سال، به بستر خشک زایندهرود خو میگرفتند. اگر در دوران قاجار عکسها و گزارشیهایی از بستر خشکشده بر جای نمانده بود، نسلهای فعلی باورشان نمیشد که زندهرود در سالهایی بیجان بوده است. شاید برای دائمی شدنش بود که شاه عباس میخواست آب کارون را به «نصف جهان» بکشاند.
روند استانی شدن مدیریت آب بهنفع محیط زیست تمام نشد. اعتراض و لابیگری برخی از فعالان چهارمحال و بختیاری به کاهش منابع آب باعث شد که پروژه جدیدی به فکر «مافیای آب» برسد و طرح انتقال آب از محدوده زایندهرود در منطقه بن، به بروجن کلید بخورد. متخصصان منابع آب، این تصمیم را ناشی از سیاستهای پوپولیستی احمدینژاد در دهه ۸۰ میدانند. محمود احمدینژاد بر مبنای مدیریت استانی آب قول داده بود از منابع استان بدون در نظر گرفتن حوضه مبدأ و اثراتش روی آن، آب مورد نیاز مناطق تشنهتر فراهم شود.
حالا گروهی از فعالان منطقه چهارمحال که تا آن زمان معترض طرحهای انتقال آب بینحوضهای بودند، بهناگهان طرفدار طرح بن-بروجن شدند؛ طرحی که تنها در محدوده استان مجوز محیط زیستی گرفت نه از سوی کارشناسان سازمان حفاظت محیط زیست در تهران.
با تشدید خشکسالی در نواحی مختلفی از حوضه کارون، نیاز روستاییان، حتی آنانی که در مناطق مجاور سدهایی مثل کارون ۴ و کارون ۳ میزیستند، حساسیتها را بیشتر میکرد؛ چه میدیدند که نه تنها منابع آبشان کوچکتر میشود، که طرحهای انتقال آب جدیدی یا کلید میخورد و یا دهان به دهان نقل میشود.
طرح بهشتآباد که هدفش انتقال آب از رود بهشتآباد، از سرشاخههای کارون، به نواحی فلات مرکزی ایران (اصفهان، یزد و کرمان) بود با واکنش شدید مردم منطقه در سال ۱۳۹۳ مواجه شد. طرحهای دیگری هم مطرح شدند از جمله انتقال آب از سرشاخه ونک و رود خرسان که باز سهمی به مناطق فلات مرکزی ایران میرسید.
اگر همه طرحهای انتقال آب بین حوضهای از مناطقی که آبشان نهایتاً به سمت خوزستان میرود اجرایی شوند، بیش از ۲۸۰۰ میلیارد متر مکعب از سهم این حوضهها بهنفع فلات مرکزی ایران کاسته خواهد شد. این احتمالاً در محدودهای از زمان خواهد بود که بهخاطر تغییرات اقلیمی، جنوب غرب ایران گرمتر میشود و نیاز به آب برای قابل زیست بودن بیش از پیش افزایش خواهد یافت. به عبارت دیگر، برای رفع نیازهای مناطق مرکزی، محیط زیست و مردمان جنوب غرب کشور قربانی خواهند شد و نسلهای بعدی هم آسیب فراوانی خواهند خورد. این شاهدی بر نقض عدالت محیط زیستی است.
سرکوب، تهدید و احضار
اعتراض کشاورزان شرق اصفهان به انتقال آب زایندهرود به یزد در سال ۱۳۹۱ به درگیری و زخمی شدن گروهی از معترضان انجامید. برخورد فیزیکی چند بار دیگر از جمله در سال ۱۳۹۶ تکرار شد.
در سال ۱۳۹۷، بر اساس گزارشهای غیر رسمی، تعدادی از کشاورزان معترض قهدریجان بازداشت شدند.
تظاهرات علیه طرح انتقال آب از تالاب چغاخور به تأسیسات فولاد سفیددشت در سال ۱۳۹۵ با واکنش شدید نیروهای انتظامی و امنیتی مواجه شد و یک کشته و دهها زخمی برجای گذاشت. در طی سالیان اخیر، تعدادی از فعالان محیط زیستی منتقد طرحهای انتقال آب سپاه احضار و بازداشت و تهدید شدهاند. سال پیش گروهی از معترضان در مناطق سبزکوه و بلداجی با محکومیتهای قضایی مواجه شدند.
اعتراضات در مناطق جنوب غرب ایران به کمآبی فقط به انتقال آب نبوده است. ساخت سدها و پروژههای بزرگ و کوتاهی در تأمین آب شرب که باعث شد تابستان امسال مردمان خوزستان از کمآبی به زحمت بیفتند، به شکلگیری تجمعهای کوچک و بزرگ انجامید اما با واکنش خشونتآمیز حاکمیت مواجه شد و تعدادی از هموطنان به قتل رسیدند.
حالا، و با تشدید بحران و احتمال بروز تنشهایی بر سر منابع مشترک، دولت بهشکلی واضح به دنبال تأمین نیاز معترضان اصفهان است. دستورها و بخشنامهها هنوز نتوانسته کشاورزان را به سر خانه و مزرعهشان بازگرداند. گفته میشود بخشی از این زارعان حوضه زایندهرود خسارت مالی خود را بابت عدم دسترسی به آب از دولت گرفتهاند، اما این نمیتواند رودخانه را پرآب کند.
کارشناسانی معتقدند که بدون کاهش آب مصرفی در بخشهای کشاورزی و شهری و صنعتی و بازیافت پساب و کاهش سطح بارگذاری کشاورزی روی رودخانه، نه آبخوانها از سقوط بیشتر نجات مییابند و نه آبی در بستر خشکشده بهنحوی رضایتبخش جاری خواهد شد. قطع انتقال آب به یزد و کاشان و تغییر سیاستهای بهرهبرداری از منابع آب، حتی نحوه مدیریت فضاهای سبز در منطقهای کمباران بسیار واجب است. چمن و کاج و دیگر گونههای مهاجم ویژه حوضه زایندهرود-گاوخونی نیستند و در مناطق خشک و کمباران نباید فضای سبز نامربوط را توسعه داد.
در انتظار مشت آهنین
بهعقیده آگاهان به وضعیت حوضههای آبریز کارون و زایندهرود، با وجود تغییر استاندار چهارمحال و بختیاری که مخالف انتقال آب بود و آمدن یک سردار سپاه که عضو ارشد سازمان پدافند غیرعامل هم بوده (سازمانی موافق آبرسانی به شهرهای استان اصفهان)، مشکل زایندهرود با بردن حقآبه کارون حل نخواهد شد.
برخی فعالان چهارمحال معتقدند که آمدن سردار غلامعلی حیدری به استان چهارمحال و بختیاری برای پیش بردن طرحهای دولت برای انتقال آب به زایندهرود و ساکت کردن معترضان است. قرارگاه خاتمالانبیا سپاه و شرکتهای مشاور از این هماهنگی بهره خواهند برد و احتمالاً محسنی اژهای, رئیس قوه قضاییه، با رابطه بسیار خوبی که با روحانیون و مراجع اصفهان دارد، کلیه موانع قانونی بر سر پروژههای مخرب محیط زیست را درست مانند سالهایی که در رأس دادستانی کل کشور بود، رفع خواهد کرد.
با این حال، ابر و باد و مه و خورشید و فلک زیر بار بخشنامه و دستور و دخالت قضایی نخواهند رفت. مشکل کمآبی زایندهرود را میتوان با پذیرش خطاها و تلاش برای عدم تکرار روشهای خطا تا حدی مهار کرد. آسیب در بخشهایی از حوضه غیر قابل جبران است و باید با تکیه بر روشهای توسعه پایدار و توجه به عدالت محیط زیستی کار را پیش برد؛ چیزی که بهنظر میرسد مسئولان غیرپاسخگوی کشور از عهده درک آن بر نخواهند آمد.