قطار خالی برجام

محمد جواد ظریف در کنار وزرای خارجه بریتانیا، آلمان و فرانسه و فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا

با خروج آمریکا از برجام، ایران و پنج کشور باقی‌مانده در توافق اتمی با وضعیت خارق‌العاده‌ای روبرو شده‌اند، وضعیتی که آینده برجام را بسیار متزلزل و نامعلوم کرده است. مواضع هر یک از بازیگران باقی‌مانده به طور مختصر به شرح زیر است:

اتحادیه اروپا – نماینده سیاست خارجی اتحادیه اروپا، خانم موگرینی، قبل و بعد از اعلام خروج آمریکا از برجام نگرانی اتحادیه را اعلام کرده و خواهان این شده بود که آمریکا تحریم‌های جدیدی را علیه متحدان اروپایی اعمال نکند. وی پیوسته تاکید کرده است "تا زمانی که ایران به اجرای تعهدات خود ادامه دهد"، اروپا نسبت به این تعهدات پایبند می‌ماند.

فرانسه – ضمن اینکه فرانسه به عنوان یک عضو اتحادیه اروپا با جهت‌گیری کلی اتحادیه موافق است، اما پیوسته کوشیده است مواضع متعددی بگیرد که در عین حال خط مشی فرانسه را از سایر اعضای اتحادیه جدا و متمایز کند. هدف سیاستمداران فرانسوی این است که نشان بدهند فرانسه در چنین مواردی دارای استقلال رای و نظر است و حتی ادعای رهبری جامعه اروپایی را دارد و می‌تواند به طور مستقل عمل کند.

با این همه فرانسه هم هنوز نتوانسته است به زبان مشترکی غیر از "ضرورت حفظ توافق برجام" با سایر اعضای امضا کننده برسد. در نهایت سه کشور اروپایی بریتانیا، آلمان و فرانسه که هنوز در برجام هستند امیدوارند در درجه اول به فورمول مشترکی با آمریکا برسند که مانع عملی شدن تحریم‌های آمریکا علیه اروپا شود و یا تاثیر آن را به حداقل برساند. اگر چنین توافقی صورت پذیرد، بخشی از منافع اقتصادی ایران نیز تامین می‌شود ولی ایران همچنان می‌تواند به دلایل ثانویه مورد تحریم قرار بگیرد. این دلایل ثانویه طیف گسترده‌ای دارند که از حقوق بشر و آزادی‌های فردی گرفته تا امنیت سایبری، توسعه برنامه موشکی، و مداخلات منطقه‌ای در آن دیده می‌شود. جنگ در سایه (سوریه – اسرائیل – ایران) یا جنگ نیابتی (حزب الله ، فلسطینی‌ها، اسرائیل و حزب الله ، یمن و از آن طریق، عربستان، و امارات متحده عربی، و یا بحرین) وجوه دیگر این رویارویی هستند.

روسیه و چین – روسیه و چین به دو صورت از سه کشور اروپایی فاصله دارند. بنگاه‌های اقتصادی در این کشور عمدتا (گرچه الزاماً شامل همه نمی‌شود) در مالکیت یا کنترل دولت هستند و سیستم پولی این کشور‌ها بیش از اروپایی‌ها توان مقاومت در برابر تحمیل‌های آمریکا را دارد . مثلاً چین به نوعی عمل می‌کند که الزاماً وارد داد و ستد از طریق سویفت بین المللی نشده و هرجا ضروری باشد به تبادل کالا در برابر دلار نمی‌پردازد و یا اینکه در برابر دریافت نفت از ایران کالای مصرفی تحویل ایران می‌دهد. چین بزرگترین خریدار نفت ایران است ولی آنطور که از اولین سفر محمد جواد ظریف در هفته اخیر مشخص شد چین حاضر نیست تضمین کند که نفت ایران را تحت هر شرایطی خواهد خرید. اصولاً چین یا روسیه کاملاً مصون از تحریم‌های آمریکا نیستند گرچه در مقایسه با سال‌های پیش از برجام (۲۰۱۱-۲۰۱۵) ضربه پذیری اقتصاد آن کشورها کمتر خواهد بود.

بازی ظریف با بازیگران باقی‌مانده در چارچوب برجام بیشتر قماری است که در آن کارت‌های موجود در دست بازیگران عیناً مشابه هم و به صورت علنی قابل رویت است. حتی سخنانی که رد و بدل می‌شود و محتوای مکالمات جای هیچ تردیدی باقی نمی‌گذارد که هیج یک از بازیگران برگ برنده‌ای در دست ندارند.

رابطه این دو کشور با آمریکا منفعت محور است و همانطور که در چند روز اخیر شاهد آن بوده‌ایم چرخش‌های غیر منتظره آمریکا، مانند چرخش ۱۸۰ درجه‌ای در مقابل کمپانی مخابراتی – تکنولوژیک زی- تی- ئی که از فروشندگان درجه اول تکنولوژی مخابراتی به کره شمالی و ایران به حساب می‌آید مورد جالب است. دستور غیر منتظره دونالد ترامپ ممنوعیت فروش قطعات توسط شرکت‌های آمریکایی به این کمپانی چینی را متوقف و در واقع اجازه معامله کمپانی‌های آمریکایی با این شرکت بزرگ چینی داده شد. اقداماتی از این دست چین را در مورد پذیرش تحریم در قبال ایران خلع سلاح می‌کند و به خاطر حجم بالای مبادلات با آمریکا، آنچه از طریق چنین مجوزهایی نصیب چین می‌شود به مراتب بیشتر از مبالغی است که بخاطر تحریم معامله با ایران از دست می‌دهد.

در چنین بده بستان‌هایی همیشه این امکان وجود دارد که سیاست‌های واردات و صادرات را بخاطر سود بیشتر تحت الشعاع قرار داد. روس‌ها و چینی‌ها در چنین مواردی چندان به اصل وفاداری اهمیت نمی‌دهند و هرگونه که منافعشان حکم کند عمل می‌کنند و یا به تغییر شرایط قرارداد می‌پردازند. بنابراین بعید نیست که در خلال دو ماه آینده که دوران شکل‌گیری مجدد سیاست‌های تحریمی آمریکا است، محتوای سیاست این دو کشور تحت الشعاع ملاحظات رابطه آنها با آمریکا قرار بگیرد و به ضرر ایران تغییر کند. البته تا بحال هر دو کشور در تئوری از باقی ماندن در برجام دفاع کرده‌اند.

گفت‌وگوهای ۱+۴ – سفر محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران به چین و روسیه و به دنبال آن ملاقات با سران اروپایی عضو برجام چارچوب دیپلماتیک جدیدی را شکل داده است بدون اینکه محتوا یا موفقیت آن چندان مشخص باشد. بازی ظریف با بازیگران باقی‌مانده در چارچوب برجام بیشتر قماری است که در آن کارت‌های موجود در دست بازیگران عیناً مشابه هم و به صورت علنی قابل رویت است. حتی سخنانی که رد و بدل می‌شود و محتوای مکالمات جای هیچ تردیدی باقی نمی‌گذارد که هیج یک از بازیگران برگ برنده‌ای در دست ندارند. در دور اول مذاکرات نوعی یاس و ناامیدی بر همه جا حاکم بود. یکی از بازیگران، آمریکا، بر خلاف قواعد بازی، در لحظه‌ای که خود خواسته، بازی را ترک گفته و بقیه بازیگران را در بیم و امید رها کرده است. آنان که باقی مانده‌اند هیچ یک به تنهایی و یا مجتمعاً دارای کارت برنده‌ای نیستند که بتوانند سرنوشت بازی را یکسره کنند.

روسیه خواهان همکاری کشورهای باقی‌مانده شده و چین "رفتاری بی‌طرف، منصفانه و مسئول" را وعده داده است. اروپا متحیر است که آمریکا با خروج خود فقط خواسته به ایران ضربه بزند یا به همه بازیگران اروپایی و آسیایی.

بی شک بازی ایران متفاوت است چرا که در داخل برجام هم نقش آن هم متفاوت بوده و اصولاً برجام برای مهار فعالیت‌های اتمی ایران به وجود آمد. اما ایران تا قبل از خروج آمریکا تمام سعی خود را انجام داد تا آمریکا را متقاعد کند که خروج از برجام موجب باخت آمریکا خواهد بود، اکنون در وضعیتی قرار گرفته که خود هیچ برگ برنده‌ای در دست ندارد.

تهدید به شروع غنی سازی یا پایبندی در برابر ۱+۴؟ – علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران یک ماه پیش از خروج آمریکا از برجام گفته بود ایران توانایی این را دارد که در عرض ۴ روز سانتریفیوژهای مجتمع فردو را گازدهی و غنی سازی ۲۰ درصدی را آغاز کند. با خروج آمریکا دونالد ترامپ تهدید کرد که اگر ایران دست به اقداماتی در جهت بازسازی ظرفیت اتمی بزند "آن کار دیگر" را خواهد کرد و پر واضح است که منظورش توسل به اقدامات نظامی و تغییر رژیم در ایران است. اینکه چقدر حرف‌های آقای صالحی عملی است هم جای بحث دارد. رآکتور آب سنگین اراک در زیر خروارها سیمان دفن شده و گذشته از آن ایران نمی‌تواند هم در مذاکرات ۱+۴ به بازماندگان توافق بگوید که به برجام وفادار است و هم از طرف دیگر به آمریکا بگوید که در حال بازسازی زیر ساخت‌های اتمی است آن هم در مراکزی که شبانه روز در برابر دوربین‌های سازمان بین المللی انرژی اتمی قرار دارند. بنابراین دست‌کم تا به امروز ما باید فکر کنیم ایران به تعهدات خود پایبند است و تهدیدهایی که بعضاً بر زبان آورده‌اند تو خالی است.

تضمین رهبری – در سخنان رهبری و رئیس جمهور صحبت از درخواست تضمین از جانب اروپائیان است. معلوم نیست این تضمین وارد چه حوزه‌ای می شود. اصولاً تضمین متقابل ایران چیست و آیا ایران به شرایطی که توسط دونالد ترامپ مطرح شده بود تن در می‌دهد و مثلاً قبول می‌کند که تا ابد دست به تولید بمب اتمی نمی‌زند، از توسعه توان موشکی دست بردارد و در امور منطقه (سوریه، عراق، فلسطین، یمن) دخالت نکند؟ خوب، اگر چنین است پس چرا به کشوری که توانایی تحریم همه اعضای برجام را دارد این وعده‌ها را نداد و یا نمی‌دهد؟

در روزهای اخیر کره شمالی به نحوی غیر منتظره سه شهروند کره‌ای الاصل آمریکایی را از زندان آزاد کرد و در هواپیمای مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا به واشنگتن فرستاد. پس از آن بود که پمپئو – شاید به قصد آزمون ایران – گفت ایران هم می‌تواند شهروندان دو تابعیتی آمریکایی را آزاد کند. اما از ایران هیچ پاسخی شنیده نشد. آیا ایران شهروندان دوتابعیتی اروپایی مانند نازنین زاغری را آزاد خواهد کرد؟ و اگر آزاد کرد و بعد بریتانیا تحت فشار تحریم آمریکا روابط تجاری‌اش را با تهران محدود کرد، چه پیش خواهد آمد؟ آیا دوباره انبوه فدائیان رهبر به ساختمان سفارت بریتانیا در تهران حمله می‌کنند تا گروگان‌های جدیدی بگیرند؟

آیا آزاد کردن آمریکایی - ایرانی‌های زندانی هنوز یک اهرم فشار موثر است یا اینکه آن توانایی را از دست داده است؟ به نظر می‌رسد وقتی آمریکا در داخل برجام بود این اهرم تاثیر بیشتری داشت؛ ولی اکنون ایران باید این اهرم را مثل کره شمالی صرفاً برای نشان دادن حسن نیت خود و یا ایجاد انگیزه در آمریکا برای ورود به مذاکرات مجدد بکار بگیرد.

آیا ایران اهرم فشاری در اختیار دارد؟ - به نظر نمی‌رسد ایران توان دیپلماتیک و یا حقوقی کافی داشته باشد که جریان خروج آمریکا از برجام را از طریق مراجع حقوق بین‌الملل دنبال کند؛ و یا اصولاً چنین اقدامی برای ایران مفید باشد. این کار می‌تواند درب جعبه پاندورا را باز کند و شورای امنیت را به مصوبات قبلی برگرداند که به نفع ایران نیست. همانطور که ظریف وزیر امور خارجه ایران هم تائید می‌کند، ایران نه می‌تواند و نه می‌خواهد اروپا را علیه آمریکا تحریک کند.

تا قبل از تحولات اخیر ایران می‌توانست در مورد بخشی از خواسته‌های غرب و بخصوص در مورد مداخله ایران در یمن و یا بُرد موشک‌های بالیستیک خود وارد گفت‌وگو شود و امتیازاتی هم بگیرد. درگیری غیرمستقیم ایران و اسرائیل در سوریه و خروج آمریکا از برجام این اهرم را نیز تضعیف کرد.

ولی اگر ایران بپذیرد که دوباره در مورد برجام و شرایط آن وارد مذاکره بین المللی شود دستش خالی خواهد بود. در مذاکرات برجام ایران تقریبا هرچه در اختیار داشت عرضه کرد. با خروج کامل از برجام بخش محدودی از آن توانایی برگشت پذیر خواهد بود و به عبارت دیگر ایران به نقطه صفر قبل از برجام برنخواهد گشت و همین به معنی فقدان اهرم فشار است.

تا قبل از تحولات اخیر ایران می‌توانست در مورد بخشی از خواسته‌های غرب و بخصوص در مورد مداخله ایران در یمن و یا بُرد موشک‌های بالیستیک خود وارد گفت‌وگو شود و امتیازاتی هم بگیرد. درگیری غیرمستقیم ایران و اسرائیل در سوریه و خروج آمریکا از برجام این اهرم را نیز تضعیف کرد. دست زدن به ماجراجویی‌های نظامی می‌تواند واکنش مستقیم نظامی آمریکا یا اسرائیل را به دنبال داشته باشد و که به نفع ایران نیست.

آخرین حربه‌ای که در موردش بحث می‌شود خروج از پیمان منع گسترش هسته‌ای (ان پی تی) است. خروج ایران از این پیمان به معنای ورود رسمی به مرحله تولید مواد اتمی است. این خروج ایران را با اقتصادی ورشکسته و تحت تحریم کامل جهانی قرار می‌دهد. به علاوه ایران در معرض حملات مستقیم نظامی آمریکا و اسرائیل به مراکزی اتمی خود قرار می‌گیرد. این انتخاب نیز به جای اینکه قدرت حساب شود عامل ضعف و آسیب‌پذیری خواهد بود.

آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان نگاه واقع‌گرایانه‌ای به قضیه برجام و ایران دارد. وی ضمن اینکه ضرورت حفظ برجام را می‌پذیرد، معتقد است که برجام ایرادهایی دارد و اگر ایران بخواهد برجام را حفظ کند باید امتیازهایی بدهد. مرکل درست می‌گوید. آمریکا اکنون از برجام خارج شده بقای این توافق به عنوان یک قرارداد هنوز موکول به رضایت آمریکا است زیرا تحریم‌های آمریکا توان بی‌اثر کردن این توافق را دارد. برای جلب حمایت آمریکا در توافق جدیدی لازم است که پیش از هر چیزی چارچوب حقوقی ادامه و لغو آن مشخص و وظایف متقابل هر یک از امضا کنندگان به دقت تعیین شده باشد.

در شرایط فعلی چند دستگی، حالت انفجاری، یاس، و عدم اطمینان نسبت به آینده در میان مردم به شدید‌ترین سطح خود رسیده است. بین دولت و رهبری شکاف قابل رویتی وجود دارد. در چنین اوضاع و احوالی، تنها بازنگری در اصول مراودات بین المللی، در سطح منطقه و جهان، یارگیری‌های جدید و کوشش در ایجاد روابط متوازن با جهان نسخه شفابخشی است که ایران باید به آزمون آن بپردازد. تحقق چنین وضعی قدرت‌های اروپایی را هم در موقعیت بهتر چانه‌زنی و حتی چالش با آمریکا قرار می‌دهد و بهتر می‌توانند از ایران حمایت کنند.

------------------------------------------
یادداشت‌ها و مقالات بیانگر نظرات و آرای نویسندگان خود هستند و نه بازتاب دیدگاهی از رادیو فردا.