انتخاب لوییز گلیک، شاعر، استاد دانشگاه و منتقد ادبی آمریکایی که بیش از نیم قرن فعالیت شناخته شده ادبی در کارنامه خود دارد، به عنوان برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۲۰، چندان هم غیرمنتظره نبود.
نماد شاعرانگی آمریکا
او طی این پنج دهه، فقط ۱۴ عنوان کتاب شعر منتشر کرده، جوایز ادبی معتبری را در آمریکا به دست آورده، حتی تا مقام «ملکالشعرایی» کشورش هم پیش رفته و به یکی از نمایندگان بلامنازع ادبیات معاصر آمریکا تبدیل شده است.
به همین دلیل، پیش از اعلام نام برنده این جایزه در روز پنجشنبه، اسم خانم گلیک به همراه اسامی برخی دیگر از زنان ادیب آمریکایی مثل مریلین رابینسون، جویس کارول اوتس و جوان دیدیون به عنوان برنده احتمالی جایزه نوبل ادبیات شنیده میشد.
بیشتر در این باره: نوبل ادبیات ۲۰۲۰ به لوییز گلیک، شاعر آمریکایی، تعلق گرفتدرست است که عمده شهرت لوییز گلیک به داخل مرزهای آمریکا مربوط میشود، اما آکادمی نوبل همواره تلاش داشته در کنار شخصیتهای شناخته شده ادبی، کسانی را نیز مورد تقدیر قرار دهد که شایسته شناساندن بیشتر به جهانیان هستند.
همچنین بر اساس شناختی که از جایزه نوبل وجود دارد، ادبیات آمریکا و اساساً ادبیات انگلیسیزبان همواره جزو بختهای اول دریافت این جایزهاند.
ضمن آنکه آکادمی نوبل امسال نشان داده بود که توجه ویژهای به زنان دارد و پیش از اعلام جایزه نوبل ادبیات، سه نفر از برندگان بخشهای علمی این جایزه زن بودند.
به این ترتیب، لوییز گلیک چهارمین زنی شد که آکادمی نوبل در سال ۲۰۲۰ از او تقدیر کرد و تعداد برندگان نوبل زن در یک سال را به رکورد پنج زن برنده نوبل در سال ۲۰۰۹ نزدیک کرد.
این اقدام داوران نوبل، که به «جایزهای مردانه» مشهور است، به ویژه دو سال پس از یک رسوایی جنسی در کمیته ادبی نوبل، قابل تقدیر است، اما حیف که امسال به دلیل شیوع ویروس کرونا، مراسمی برای اهدای جایزه نوبل برگزار نخواهد شد.
زیبایی بیپیرایه
«حقیقت دارد که زیبایی چندان زیادی در جهان نیست.
همینطور حقیقت دارد که در توانم نیست به آن، این زیبایی را پس بدهم.»
آکادمی نوبل در توضیح علت اهدای جایزه ادبی خود به لوییز گلیک «زیبایی بیپیرایه» خاص شعر او را ستوده که «فردیت انسان را جهانی میکند». همچنین این آکادمی آثار گلیک را دارای یک ویژگی بارز دانسته است: «جستوجوی شفافیت».
آندرس اولسون، رئیس کمیته ادبی نوبل، درباره شعر گلیک گفته است که او «شاعر تغییرات اساسی و نوزایی» است.
اما این شاعر به غیر از دیگر فعالیتهای ادبی خود از جمله تدریس ادبیات و نقد ادبی، در شعر چه مسیری داشته و دقیقاً از چه میگوید؟
بیشتر در این باره: نوبل ادبی ۲۰۲۰؛ از هویت و حواشی تا غنای ادبیلوییز گلیک که در خانوادهای از مهاجران یهودی مجار به دنیا آمده، از همان نوجوانی به ادبیات و نوشتن علاقه داشت و سرودن شعر را در جوانی آغاز کرد.
او در اولین نوشتههایش، از دو شاعر بزرگ انگلیسیزبان، ویلیام باتلر ییتس ایرلندی و تیاس الیوت آمریکایی-بریتانیایی شدیداً تأثیر گرفت.
همچنین همانطور که آکادمی نوبل هم به آن اشاره کرده، لوییز گلیک در آثارش به ویژه اولین شعرهایش، به «کودکی و زندگی خانوادگی، روابط نزدیک با پدر و مادر و برادران و خواهران» میپردازد و آن را به مضمونی اصلی در کارهایش تبدیل میکند.
مثلاً در سال ۱۹۶۸، زمانی که اولین مجموعه شعر خود را با عنوان «فرزند ارشد» منتشر کرد، به همین مضمون پرداخت. او در آن هنگام، ۲۵ سال بیشتر نداشت، اما با اولین مجموعه شعرش، به چهرهای قابل توجه در ادبیات معاصر آمریکا تبدیل شد.
بعداً این شاعر جنبههای دیگری را از روابط انسانی وارد شعر خود کرد و به ویژه به «زن» و روابطش با دیگران در آثارش جایگاهی ویژه بخشید. مثلاً در مجموعه شعر «ویتا نووا» که در سال ۱۹۹۹ منتشر شد، زندگی زن پس از جدایی را به زبان شعری شرح داده است.
اسطورهها و الگوهای جهانی
همچنین گلیک در مسیر جستوجوی یک زبان جهانی، از اسطورهها و الگوهای کهن بهره برده و آنها را به کلیدهایی اساسی در خوانش شعر خود تبدیل کرده است؛ اسطورههایی مثل پرسفونه، ائورودیکه و دیدو.
به عنوان نمونه، این شاعر یکی از شعرهایش را که در سال ۱۹۷۶ سروده، به ژان دارک، قدیسه و قهرمان ملی فرانسه اختصاص داده است.
اما او در مجموعه «پیروزی آشیل» که به عنوان چهارمین کتاب شعر لوییز گلیک در سال ۱۹۸۵ منتشر شد و جایزه ملی حلقه منتقدان کتاب آمریکا را به دست آورد، او به طور ویژه به اسطورههای یونان باستان توجه کرد.
موفقیت پرداختن لوییز گلیک به اسطورهها به حدی بود که تقریباً تمامی منتقدان ادبی آمریکا، چه در نشریات مهم و چه در محافل معتبر ادبی، این کتاب را بهترین کتاب این شاعر تا آن زمان دانستند. مثلاً لیز روزنبرگ، منتقد ادبی روزنامه نیویورک تایمز نوشت که این مجموعه «شفافترین و نابترین» اثر لوییز گلیک است.
با این حال، او در رازآلودگی که معمولاً در عصر جدید به شعر نو داده شده، چندان غرق نشده و فهم زبان شعری او برای همه کسانی که شناختی کلی از زبان انگلیسی دارند، نسبتاً فراهم است.
همچنین تسلط لوییز گلیک به ادبیات و هنر جهان منجر به غنای فوقالعاده شعر او شده است. مثلاً این شاعر در شعری با عنوان «جاپونیکا» (نام گونهای از پروانهها) از هنر نقاشی ژاپنی الهام گرفته است:
«درختان شکوفه میدهند
روی تپه.
آنها به تن کردهاند
گلهای بزرگ گوشهنشینی را
جاپونیکاها.»
توجه بسیار لوییز گلیک به گلها در آثارش، به عنوان نمادهای شعری، برای این شاعر دردسرساز هم بوده است. او در گفتوگویی با یک نشریه تخصصی شعر در آمریکا، گفت: «سؤالات زیادی از من درباره گلکاری شده، اما من یک باغبان نیستم!»
در سال ۱۹۹۲، مجموعه شعر دیگری از او با نام «زنبق وحشی» منتشر شد که یک سال بعد، جایزه معتبر پولیتزر را از آن خود کرد.
این کتاب به «سراسر یک باغ» توصیف شده است. او در شعر «گل برف» در این مجموعه، بازگشت معجزهآسا به زندگی پس از زمستان را توصیف میکند.
کتاب شعر «آورنو» که عنوان آن از دریاچه آورنو در ایتالیا گرفته شده نیز از آثار شاخص لوییز گلیک است. این مجموعه شعر که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد، تفسیری کشفوشهودی از هبوط پرسفونه به زمین ارائه میدهد، که در اسطورههای یونان ملکه جهان زیرین و همسر خدای مردگان، هادس است.
آخرین مجموعه شعر لوییز گلیک نیز که با نام «شب وفا و پرهیز» در سال ۲۰۱۴ منتشر شد، دارای دستاوردهای چشمگیری در عرصه شعر است.
او که در این سالها کمتر حاضر به گفتوگو با رسانهها شده، در گفتوگو با خبرگزاری تیتی سوئد گفته است: «من یک شاعر شعر تغزلی سپید هستم. شاید متعلق به قرنی دیگر، نه اکنون.»