یادداشتی از جمشید اسدی: آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در سخنرانی تلویزیونی خود برای تبریک زادروز پیامبر اسلام و امام ششم شیعیان، روز سهشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۹، به گرانیها هم اشاره کرد و گفت: «این گرانیها… از گوشت قرمز و مرغ تا پوشک بچه توجیهی ندارند. با مدیریت هماهنگ دستگاهها این مشکلات قابل حل شدن است».
سخن رهبر نظام ولایی یکسره نادرست نیست، اما غلطانداز است. یکسره نادرست نیست چون سختیهای اقتصادی در ایران تنها ناشی از تحریمها نیست، بلکه پیش و بیش از آن، ناشی از انحصار حکومتی و رانتی است که نخست به اسم «خودکفایی» و سپس «درونزایی» به تولید و کسبوکار در ایران آسیبهای سهمگین زد.
فروپاشی ارزش ریال در برابر دلار نمونه این آسیب است که از همان آغاز برپایی جمهوری اسلامی و حتی پیش از وضع تحریمها به راه افتاد و تا به امروز ادامه دارد.
بیشتر در این باره: فرمانده سپاه از تشکیل قرارگاهی برای مقابله با گرانی خبر داداشاره آیتالله خامنهای اما غلطانداز و گمراهکننده است، چون در پی باوراندن این است که گویا اگر مسئولین در چارچوب همین نظام ایدئولوژیک تنشافروز دست و دل به کار دهند، میتوانند سختیهای اقتصادی همچون تورم فزاینده، بیکاری گسترده و تولید درهمشکسته را درمان کنند.
چنین نیست؛ چنانکه روزگار اقتصادی ایران با هر دولت و رئیسجمهوری که آمد و رفت، همواره بدتر شد تا آن جا که صنعت نفت، ستون پایه اقتصاد ایران با تأسیسات بیشتر در پس از انقلاب، کمتر از میزان آن در پیش از انقلاب تولید کرد.
سخن رهبر جمهوری اسلامی اشتباهانداز است چون پوشیده میدارد که تحریمها روزگار سخت اقتصادی را بدتر از پیش کرد؛ چنانکه بهای کالای مصرفی پردوام و خودروی پراید، از سال ۱۳۸۹ تا سال ۱۳۹۹، ۱۵ برابر و بهای کالای خوراکی، برنج، در همان مدت بیش از ۱۰ برابر شد. این از خرج مردم. نمونه درآمد هم یارانه ۴۵ هزار تومانی است که ارزشی برابر ۴۰ دلار در سال ۱۳۸۹ و ۲ دلار در سال ۱۳۹۹ داشت.
اما چرا آیتالله خامنهای، با وجود گزارشهای رسمی و گفتههای مقامات نظام در مورد گرانیهای نگرانکننده، «توجیهی» برای گرانی نمیبیند و میکوشد مردمان را به اشتباه بیندازد؟
چون او همچون حسن روحانی، رئیس دولت، و عبدالناصر همتی، رئیس بانک مرکزی، میکوشد تا با پیامهای «آرامکننده» و «اطمینانبخش» بر انتظارات و روان مردم تأثیر بگذارد تا از شدت تقاضا و شاید بدین ترتیب از افزایش قیمتها بکاهد.
اما رفتار اقتصادی تنها بر پایه انتظار ذهنی نیست. مردم، اگر هم ترفندی را باور کنند، زود به واقعیتهای اقتصادی پی میبرند. اینچنین است که شاخص فلاکت (گرانی + بیکاری) همواره افزایش یافته است.