عظمت اژدری: می‌خواهند خون‌شان را با پول بشویند

غنیمت اژدری، از قربانیان سرنگونی پرواز ۷۵۲

«حتی نگذاشتند خانواده من خواهرم را شناسایی کنند. مامانم می‌گفت یک چیز بزرگ، یک حالت ماکت به ما تحویل داده بودند. خواهر من کوچولو و ریزنقش بود، ظریف بود. هیچ‌کس باور نمی‌کند که خواهر من آنجا خوابیده باشد. ما هرگز سر خاک نرفتیم چون باور نمی‌کنیم آن چیزی که آنجاست، آن اسمی که آن‌جا گذاشته شده، متعلق به خواهر من باشد. هیچ چیزی آن طوری که ما می‌خواستیم پیش نرفت.»

این روایت عظمت اژدری در مصاحبه با رادیو فرداست؛ خواهر غنیمت اژدری، از مسافران پرواز ۷۵۲ اوکراینی که با موشک‌های سپاه پاسداران در بامداد ۱۸ دی سرنگون شد و همه سرنشینان آن ازجمله کودکی هفت‌ماهه‌ در رحم مادرش جان باختند.

خانواده‌های جانباختگان تحت فشار قرار گرفتند که فرزند خود را شهید اعلام کنند و در بسیاری موارد نیروهای امنیتی بودند که جنازه‌ها را تشییع کردند. غنیمت اژدری، فعال محیط زیست و دانشجوی مقطع دکتری، یکی از این جانباختگان بود که شهید اعلام شد.

عظمت اژدری، خواهر او، می‌گوید که خواهرش شهید نبود و نیست: «شهید کسی است که با اراده خودش، با تصمیم خودش می‌رود جنگ. می‌جنگد و توسط دشمن کشته می‌شود. ولی خواهر من، بچه آن یکی، برادر و یا شوهر و زن آن یکی، مگر سرباز بودند؟ مگر جنگ رفته بودند؟ یا داشتند برمی‌گشتند خانه یا داشتند می‌رفتند دنبال درس و مشق‌شان. اینها چطور می‌توانند شهید باشند؟ اینها سوار هواپیما شده بودند که دنبال آرزوهایشان و دنبال زندگی‌شان بروند. نه، اینها شهید نبودند. واقعاً نبودند.»

جنازه غنیمت اژدری توسط نیروهای امنیتی و فرماندهان سپاه تشییع شد که در مراسم ختم او حضور پررنگ داشتند: «ما همان روزی که متوجه شدیم عامل سرنگونی شلیک سپاه بوده یک جوری رودرروی آن‌ها قرار گرفتیم. آن‌ها دیگر کنار ما نبودند. آن‌ها دیگر هموطن ما نبودند. آن‌ها دوست ما نبودند. آن‌ها دشمن ما بودند چون عزیزان ما را کشته بودند.»

«شاید در آن شرایط خانواده من یا خانواده‌های دیگر در توان‌شان نبود بخواهند با آن شرایط روحی مقاومتی بکنند، ولی طرف‌های مقابل ما سپاهی‌ها و نظامی‌ها حواس‌شان جمع بود که دارد چه اتفاقی می‌افتد. ما حواس‌مان نبود ولی حواس آن‌ها جمع بود و در مراسمی که برای بزرگداشت خواهرم گرفتیم چه به صورت شخصی و چه به صورت لباس‌نظامی حضور داشتند. توی دارالرحمه شیراز حضور کاملا پررنگ داشتند و یک جورهایی مجلس را دست‌شان گرفته بودند.»

مسئولان جمهوری اسلامی سه روز نخست بعد از ساقط کردن هواپیما با کتمان حقیقت، علت را سانحه هوایی ذکر می‌کردند اما پس از فشارهای بین‌المللی، فرمانده هوافضای سپاه عنوان کرد که هدف قرار دادن این هواپیما «سهوی» بوده و پدافند سپاه پاسداران آن را با یک موشک کروز «اشتباه» گرفته است.

غنیمت اژدری

خواهر غنیمت اژدری از لحظه‌‌ای می‌گوید که رسماً اعلام شد موشک سپاه پاسداران به هواپیما شلیک شده و از خشم و نفرتی که علی‌رغم گذشت یک سال همچنان پررنگ است: «اینقدر حال ما بد بود که شاید این چیزها برای ما قابل هضم نبود. خیلی اخبار را نتوانسته بودیم دنبال کنیم. فقط گفته بودند نقص فنی و یک جوری با عقل جور در نمی‌آمد. بعد از سه روز که اعتراف کردند، باز آن داغ تازه شد و شاید بدتر از آن روز اول، چرا که این دیگر یک حادثه نبود، یک اتفاق نبود، یک جنایت بود. یک فاجعه بود که ما بفهمیم که در کشور خودمان بخواهند به ما شلیک کنند. کسانی که باید حافظ امنیت و حافظ جان ما باشند و مسئولیت ما با آن‌هاست، خودشان ما را بکشند.»

«بعد از خاکسپاری خواهرم اصلاً من باورم نمی‌شود الان نزدیک به یک سال دارد می‌گذرد. من گریه می‌کنم، من ناراحتم، من پر از خشم و نفرتم، ولی نمی‌خواهم باور کنم چه اتفاقی افتاده. دوست دارم تا آخر عمرم در ناباوری زندگی کنم.»

فشارها بر خانواده‌ها با مصادره جنازه‌ها و شهید نامیدن آن‌ها به پایان نرسید: «بارها تماس گرفتند. خواستند حضوری ملاقات کنند ولی نه تنها خانواده من بلکه همه خانواده‌ها مقاومت کردند و نخواستند آن‌ها را ببینند. آخر برای چه می‌خواهند ببینند؟ چه حرفی دارند؟ هر حرفی دارند، علنی بگویند. توی اخبار بگویند. لازم نیست خصوصی صحبت کنند.»

«الان فشارها بیشتر شده، تماس‌ها بیشتر شده، می‌خواهند از ما دلجویی کنند. چطور الان در سالگرد و وقتی فشارهای بین‌المللی زیاد شده یادشان افتاده از ما دلجویی کنند؟ ما دلجویی نمی‌خواهیم، ما فقط می‌خواهیم حقیقت روشن شود. دادرسی و دادخواهی که اولین خواسته ماست و بعد مجازات تمام کسانی که به نحوی در این قضیه دست داشتند از بالای بالا تا پایین پایین.»

در آستانه سالگرد ساقط کردن هواپیما دولت ایران اعلام کرد که به بازماندگان هر جانباخته ۱۵۰ هزار دلار غرامت می‌دهد. خواهر غنیمت اژدری اما می‌گوید که خانواده او هرگز دنبال غرامت نبوده و نیستند: «این تنها حرف من نیست، فکر می‌کنم تمام خانواده‌ها هم‌نظر باشند. ما حاضریم تمام زندگی و دارایی‌مان را بدهیم و تا آخر عمر توی فقر زندگی کنیم. نمی‌گویم با عزیزان‌مان پیر شویم، فقط چند سال زندگی عزیزان ما را به ما برگردانند. می‌توانند این کار را بکنند؟ آیا با این غرامت امکان‌پذیر است؟ نیست.»

«خون آدم‌ها را با پول نمی‌شود شست. حداقل اینجا نمی‌شود. ما نمی‌گذاریم این اتفاق بیفتد. اصلاً بگویید میلیارد دلار. اینها می‌خواهند مردمی که کنار ما و همدرد ما هستند را تحریک کنند و بگویند که اینها اگر عزیزانشان را از دست دادند، ما داریم اینجوری جبران می‌کنیم و فکر می‌کنند ما خانواده‌ها با این مبالغ وسوسه می‌شویم. هزار برابر این را هم بخواهند به ما بدهند، ما ذره‌‌ای وسوسه در دلمان پیش نمی‌آید و تا آخر دنبال دادخواهی و عدالت هستیم. اگر هم قرار باشد غرامتی پرداخت شود، الان وقتش نیست و باید تحقیقات کامل انجام شود. مشخص شود که چه اتفاقی افتاده، چرا اتفاق افتاده، چه کسی دستور داده، چه کسی برنامه‌ریزی کرده و چه کسی اجرا کرده.»

موبایل، دوربین عکاسی و لپ‌تاپ سه وسیله شخصی غنیمت اژدری بودند که برای خانواده او بسیار ارزشمندند اما هرگز به آن‌ها تحویل داده نشد. چیزهایی که پر از خاطره بودند و می‌توانستند آخرین یادگاری‌های او برای خانواده‌‌اش باشند، اما از آن‌ها دریغ شد.

خواهر غنیمت اژدری از لحظاتی از هشتم ژانویه می‌گوید که منتظر رسیدن خواهرش به مقصد بود و آخرین مکالمه‌‌اش که ساعت‌ها پیش از پرواز با وعدهٔ «مفصل صحبت می‌کنیم» به پایان می‌رسد؛ وعده‌‌ای که هیچگاه محقق نشد: «ساعت چهار صبح خواهر دیگرم که شب‌کار بود به من زنگ زد گفت عظمت، هواپیمای اوکراینی سقوط کرده، فکر کنم هواپیمای غنیمت بوده. سریع از جایم پریدم. اصلاً نمی‌دانستم خوابم یا بیدارم. خیلی وحشتناک است. هربار که آن لحظات یادم می‌افتد، انگار که دوباره دارم تجربه می‌کنم. اصلاً نمی‌خواستم باور کنم.»

«گفتم ببین چند هواپیمای اوکراینی هست. گفت فکر می‌کنی از فرودگاه امام خمینی تهران چند پرواز بلند می‌شود. مخصوصاً که آن شب در اخبار شنیدیم که ایران به پایگاه عین‌الاسد عراق حمله کرده و خیلی شرایط بحرانی بود، دور از ذهن نبود چنین اتفاقی افتاده باشد. سریع توی گوگل زدم سقوط هواپیمای اوکراینی. با دست‌های لرزان داشتم انجام می‌دادم. خیلی وحشتناک بود. من هنوز امیدوار بودم.»

«شروع کردم به ایران زنگ زدن و نمی‌خواستم با خانواده تماس بگیرم که آن‌ها را هم نگران کنم. با یکی از دوستانم در ایران تماس گرفتم، گفت بگذار تلویزیون را روشن کنم ببینم چه خبر است و بعد گفت که همه دارند قاسم سلیمانی را نشان می‌دهند.»

عظمت اژدری موفق نمی‌شود با فرودگاه تهران تماس بگیرد: «نتوانستم با فرودگاه تماس برقرار کنم. باز در گوگل سرچ کردم دیدم نوشته در سقوط هواپیمای اوکراینی تمام سرنشینان هواپیما جان باختند. یعنی فکر می‌کنم بتوانید تصور کنید که من آن لحظه چه حالی داشتم. اصلاً نمی‌توانستم تصورش کنم. یعنی به همین راحتی؟ داشتم فکر می‌کردم یعنی من تا الان خواهری داشتم که الان می‌توانم نداشته باشم؟ نه، امکان نداشت.»

«دوست‌مان که رفته بود طرف شاهدشهر و زنگ می‌زدم جواب نمی‌داد، بالأخره گوشی را برداشت گفت عظمت، اینجا خیلی وحشتناک است، نمی‌توانم به تو بگویم که وضعیت اینجا چه‌جوری است. من فقط توانستم داد بزنم، جیغ بزنم، گریه کنم. چی کار باید می‌کردم در این غربت؟»

«از آن زمان زندگی ما عوض شده. ما عوض شدیم. دنیا عوض شده. چه‌طور می‌شود چنین جنایتی اتفاق بیفتد و تا الان یکسال گذشته باشد و هیچ چیزی عوض نشده باشد. هیچ مجازاتی، هیچ استعفایی، هیچ اتهامی. چرا باید اینجوری می‌شد؟»

پرواز ۷۵۲

سرنگونی پرواز ۷۵۲؛ ارتفاع: هشت هزار پانیما نیستانی: جمهوری اسلامی باید بترسدخواهر پونه گرجی: یک سال است هر روز با خشم بیدار می‌شویمهمسر الناز نبیئی: جمهوری اسلامی هر تکه‌‌اش فساد است و وقاحت و تباهیروایت خواهر سیاوش غفوری آذر از آتش گرفتن زندگی بازماندگان پس از ساقط شدن هواپیمای اوکراینیروایت تکان‌دهندهٔ حامد اسماعیلیون از پروازی که هرشب سرنگون می‌شودبازخوانی گاه‌شمار ۷۲ ساعت لاپوشانی یک فاجعه