طبق تعریف سازمان ملل متحد، تبعیض دینی عبارت است از تبعیضی که به دلیل دین فرد بر وی تحمیل میشود. تبعیض صورتهای مختلفی دارد که شامل جلوگیری از تحصیل رایگان، گرفتن پستهای دولتی یا تبعیض در استفاده از سیستم بهداشتی میشود.
متأسفانه در ایران این تبعیضات دینی، از گذشته تا امروز، در مورد اقلیتهای دینی (مندایی، یهودی، مسیحی، زرتشتی و...) اعمال شده و میشود و در مواردی حتی به دستگیری یا کشتن افرادی انجامیده که مورد تبعیض واقع شدهاند.
یهودیان یکی از این اقلیتها هستند که از گذشته تا کنون حملات، تبعیضها، و آزار و اذیتهای فراوانی را متحمل شدهاند. در این یادداشت کوتاه به نمونههایی از این تبعیضات در گذشته و حال حاضر در ایران میپردازیم.
حنوکا؛ تلاشی برای مقابله با تبعیض دینی- فرهنگی
عید «حنوکا» یادآور یکی از معجزات در تاریخ یهود است که برپایه آن تنها چراغ باقیمانده در نیایشگاه مکابیون در زمان جنگ با یونانیان، در حالی که تنها برای یک روز روغن داشته، به مدت هشت روز روشن میماند. مراسم بزرگداشت این عید مذهبی در ایران هم اجرا میشود.
در اولین شب یک شمع را با شمعی که شماس نامیده میشود روشن میکنند و هر شب یک شمع اضافه میشود تا در مجموع در شب هشتم، ۹ شمع روشن شده باشد. در بعضی از شهرها مثلاً شیراز به تعداد فرزندان ذکور هم شمع اضافه میشود.
این جشن که در اواخر نوامبر تا اوائل دسامبر برگزار میشود، یادبودی است برای زنده نگه داشتن پیروزیهای کهن و حفظ دین یهود در مقابل دسیسه یونانیها.
حدود دویست سال پیش از میلاد، در زمان آبادانی اورشلیم، یونانیان بیتالمقدس را به اشغال خود درآوردند و با مبارزه فرهنگی برای از بین بردن یهودیت و تحمیل چندخدایی به جامعه یهودی، سیاستی در پیش گرفتند که امروز اصطلاحاً همان جنگ نرم نامیده میشود.
این سیاست شامل رواج مکتب هلنیسم بین گروهی از جوانان یهودی و پر و بال دادن به آنها و بالا بردن جایگاه ظاهریشان در نظر اجتماع و تشویقشان به سکانداری حکومت و ایجاد شک و شبهه در بعضی مناسک دینی میشد.
ختنه کردن یکی از این مناسک بود که طبق دومین دستور تورات باید در هشت روزگی نوزاد انجام شود. یونانیان این باور را رواج میدادند که اگر جامعهای قوی می خواهید, این رسم باید منسوخ شود، چرا که این کار انسان را تا زمان مرگ ضعیف خواهد کرد.
یونانیان همچنین تعطیلی روز شبات -شنبههای هر هفته- را عامل فقر جامعه معرفی کردند و نتیجه این شد که برای داشتن جامعه ثروتمند هیچ روزی نباید تعطیل باشد.
تغییر سرنوشتساز اما زمانی اتفاق افتاد که یونانیان با جایگزینی حیوانات غیرقابل خوردن، مثل سگها و خوکها به جای گوسفند، مراسم قربانی در معبد را نشانه گرفتند و جدا شدن سر کاهن دروغین توسط کاهن بزرگ معبد، مته تیاهو، در روز اجرای مراسم، آغازگر جنگ با یونانیان شد. سپاه مته تیاهو، برخلاف تصور همه، یونانیان را شکست داد و از اورشلیم بیرون راند.
نمونههایی از تبعیضات موجود در ایران
یکی از یهودیان شرایط تبعیضآمیز زندگی در ایران و پس از آن در اسرائیل را چنین توصیف میکند:
«در اولین محلهای که زندگی میکردیم به خاطر یهودی بودنمان خیلی اذیت میشدیم. بچّهها تحت تأثیر حرفهای پدر و مادرها چه در مدرسه و چه در محلّه، حرفهای رکیک میزدند و یا حتی به ما حمله میکردند. پدرم تحت تاثیر فشارهای روانی که به ما تحمیل میشد تصمیم به جابهجایی گرفت و ما به محلهای بهتر، به اصطلاح بالای شهر، رفتیم. آنجا برخوردها بهتر بود.
در دوران سربازی هم آنها که از طبقات پایینتر بودند مشکلاتی به وجود میآوردند. من چند بار بازجویی شدم و البته خودم را کلیمی معرفی کردم.
این روزها در اسرائیل هم تا حدودی با همین مشکلات مواجه هستیم، ولی روی هم رفته شرایط بهتری داریم، هرچند گاهی تعدادی از مسلمانان به پیروی از عدهای افراطی طغیان میکنند و در نهایت هم سرکوب شده و اظهار پشیمانی میکنند.
بیشتر در این باره: چهل سال مهاجرت یهودیان از ایرانزندگی در اسرائیل را به ایران ترجیح میدهم، لااقل اینجا در رادیو و تلویزیون مدام شعار مرگ و نفرت از دنیا را نمیشنویم. در مدرسه و مسجد و... به ما «یهودی کثیف و کافر...» نمیگویند. طرز فکر و نگاه من به دنیا و زندگی و دین و مذهب عوض شده و جهان را به گونهای دیگر میبینم. مسلمانان همچنان مدعی تغییر و اصلاحاند، اما در واقع هیچ چیز عوض نشده است.»
یک یهودی دیگر از تبعیضات سیستم آموزشی در ایران میگوید:
«شاید اولین جایی که فرزند اقلیتهای غیرمسلمان در ایران با تبعیض رو به رو میشود، زمانی است که به طور رسمی در مدرسهای، خصوصاً دولتی، ثبتنام میکند. ثبتنام در یک مدرسه دولتی خوب در ایران شرایط پیچیده و امتیازبندی دارد، مثلاً اینکه پدربزرگ یا مادربزرگ یا پدر و مادر فرزند جز خیرین مدرسهساز باشند، یا قرار داشتن منزل کودک در منطقهای که مدرسه در آن قرار دارد، یا حافظ قرآن یا نهجالبلاغه بودن، یا داشتن گواهی از مسجد برای شرکت در نمازهای جماعت، امتیاز به حساب میآید.
این اولین مرحله برخورد با تبعیضهای رسمی است. تبعیضهای بعدی در سیستم آموزشی خودشان را نشان میدهند؛ مثلاً درسی به اسم آمادگی دفاعی هست که اوایل بیشتر موضوعش موارد نظامی بود اما امروزه بیشتر در قالب جنگ روانی تدریس میشود و به بچهها آموزش میدهند هر کسی مسلمان نباشد، دشمن است.»
یهودی دیگری نیز از آزار و اذیتهایی که در ایران متحمل شده، میگوید:
«بیشتر پیروان اقلیتهای دینی در جامعه ایران سر خورده و بدون آینده هستند، حتی دوستان مسلمان سنیام هم از شرایط تبعیضآمیز در ایران مینالند و میگویند که با وجود مسلمان بودن با آنها رفتار تبعیضآمیز میشود و پدرشان را از کارهای دولتی بیرون میکنند. حتی دوست مسیحیام در مدرسه همیشه با گریه به خانه میرفت، چون در مدرسه مریم مقدس را مسخره میکردند.
به عقاید و باورهای پیروان اقلیتهای دینی دیگری مثل علیاللهیها هم به شیوههای دیگری توهین و بیاحترامی میشود. امیدوارم این مسائل و تعصبات و تبعیضات در میان مردم کشورمان رفتهرفته کمتر شود و از بین برود و فرهنگ زندگی مسالمتآمیز و برابر در میان مردم جا باز کند.»
ناآگاهی و تعصبات مذهبی در دهههای اخیر اثرات زیانبار بسیاری بر زندگی اقلیتها داشته است. هرچند با گذشت زمان سطح آگاهی مردم درباره اقلیتها افزایش پیدا کرده اما شرایط زندگی آنها تحتتأثیر رفتارهای خشونتآمیز جمهوری اسلامی با اقلیتهای دینی در چهار دهه گذشته روزبهروز سختتر شده است. بسیاری از اقلیتهای دینی در تلاش برای کسب حقوق اولیه شهروندی همواره به درِ بستۀ حاکمیت خوردهاند و در نتیجه برای دستیابی به یک زندگی بهدور از تبعیض ناچار به مهاجرت اجباری تن دادهاند.
بیشتر در این باره: اقلیتها و جنگ؛ ملت واحد، سیاست تفرقهافکن