طنزنوشتۀ جلال سعیدی:
به آقای حجازی گفتیم بالأخره فهمیدید این شاهزاده برای چی رفته بود اسرائیل؟ گفت حضرت آقا، از شدت استیصال و ناتوانی و ضعف در برابر نظام مقدس اسلامی است. گفتیم درست می‌گویید. به آقای گلپایگانی بگویید یک برنامه‌ای بگذارند ما هم توی حیاط بیت یک دوری بزنیم و یک هوایی بخوریم.
ابراز نگرانی کرد که این پهپادهای اسراییلی خطرناک‌اند و بهتر است که ما در فضای باز نباشیم. گفتیم صد افسوس که ما برای شهادت آماده‌ایم ولی ظاهراً هنوز شهادت برای ما آماده نیست.
قرار شد یک کارگروه برای بررسی مشکلات فنیِ درهای باغ شهادت تشکیل دهند و در آن از نظرات کارشناسان حوزه و دانشگاه استفاده شود.
آقای رئیسی دست‌بوسی داشت. از فرمایشات داهیانه ما در مورد تمام مسائل قدردانی کرد. گفتیم ما که یک روز است فرمایشی نداشته‌ایم. به سرفه افتاد و گفت به‌طور کلی ما از وجود مبارک شما قدردانی می‌کنیم.
بعد یادش افتاد و گفت مثلاً همین همه‌پرسی که فرمودید مردم تحلیل ندارند چقدر زیبا بود. گفتیم مردم ما اگر تحلیل داشتند که آن حرف‌های زشت را توی خیابان به ما نمی‌زدند. گفت بله، به‌خصوص آن شعار نه این‌وری نه اون‌وری خیلی بد بود.
چشم‌غره‌ای رفتیم. ساکت شد و در پایان هم از ما خواست یک دستوری نظری ارشادی چیزی برای او و دولتش داشته باشیم. گفتیم کارهای خوب را بکنید و کارهای بد را نکنید. بازهم از فرمایش داهیانه ما تشکر کرد و سجده‌کنان دور شد.
بیشتر در این باره: نه این‌وری نه اون‌وری، بوسَم به بیت رهبریسردار رادان ملاقات داشت. گزارش داد که در چند روز اخیر ۱۵۰ میلیون اس‌ام‌اس برای کشف حجاب فرستاده‌اند. گفتیم این‌که خیلی زیاد شد. برای کشورهای همسایه هم می‌فرستید؟ گفت نه، برای محکم‌کاری چند بار فرستادیم.
با مزاح تعریف کرد که حتی برای خواهر و مادر خودش هم پیامک کشف حجاب رفته و مادرش گفته حالا که بعد عمری مجاهدت و بچه‌داری چنین بی‌حرمتی‌ای به او شده، بخشی از شیری که به او داده را حلال نمی‌کند.
گفتیم عیبی ندارد! بحمدالله شیر در کشور به اندازه کافی تولید می‌شود و کار نیکوکردن هم از پرکردن است. اظهار تفقد کرد و گفت چند ماه پیش این موقع مشکل نظام عقب‌بودن روسری و ارتفاع و اعوجاج مانتوها بود، الان ولی مشکل ما نبودن روسری است.
بعد اندکی معذب و سرخ‌وسفید شد. گفتیم با ما راحت باشید. با خجالت گفت ضمن عرض معذرت از پیشگاه ولی امر مسلمین، بعضی از این‌ها حتی ناف‌شان را هم بیرون می‌اندازند. پرسیدیم از پایین یا بالا؟ گفت از وسط.
چشم‌مان سیاهی رفت. گفتیم یعنی در ناف تهران ناف‌شان را نشان نامحرم می‌دهند؟ گفت ناف تهران که سهل است، باید بام تهران را ببینید. با خشمی انقلابی دستور دادیم یک کارگروه برای رسیدگی به بحران ناف در نظام تشکیل دهند و در آن تصمیم بگیرند ناف‌های برملا را در نطفه پر کنند.