جامعه ایران یک سال گذشته را در التهاب خشونت های سیاسی و دولتی نظام دینی حاکم سپری کرد با چشم اندازی به تغییر.
زمانی که «زن، زندگی، آزادی» از یک اعتراض فراتر رفت، عدهای با احتیاط آن را جنبش نامیدند و گروهی هم متهورانه آن را در قالب خیزش و انقلاب عبارتبندی کردند.
این موضوع اپوزیسیون خارج از کشور را هم تکانی داد تا از آنچه که همبستگی و ضرورت رهبری برای نمایندگی معترضان در خارج از ایران مینامید، بگوید.
خشت اول مطرح شدن این ایده را شاهزاده رضا پهلوی، فرزند آخرین شاه ایران، گذاشته بود. ایدهای که بعدتر در شکل تکوینیافتهتری در قالب نشستی در دانشگاه جورجتاون مطرح شد.
Your browser doesn’t support HTML5
در نشست «آینده دموکراسی خواهی ایران»، هشت چهره اپوزیسیون حضور داشتند که در میان آنها تنها رضا پهلوی و عبدالله مهتدی دبیرکل حزب کومله سابقه فعالیت سیاسی داشتند. آقای مهتدی از طریق ویدیو برای این نشست پیام داده بود.
مسیح علینژاد که به فعالیتهایش علیه حجاب اجباری مشهور بود و حامد اسماعیلیون که به عنوان همسر و پدر دادخواه خانوادهای که در سرنگونی پرواز اوکراین از دست رفته بودند، فعالیتهایی را آغاز کرده بودند.
بنابر اظهاراتی، آقای مهتدی با خانم علینژاد و آقای اسماعیلیون پیشتر در جریان تجمع چند ده هزار نفری تورنتو دیدار کرده بودند که در آنجا صحبتی درباره ائتلافی با شاهزاده رضا پهلوی در گرفته بود. حاضران در این جمع به طور ضمنی با این موضوع موافقت کرده بودند، به این شرط که او جایگاهی برابر با دیگران داشته باشد.
چندی پیش از آن اما، هواداران پادشاهی با مبنا قرار دادن حرفهای شاهزاده رضا پهلوی مبنی بر نیاز اعتراضهای بی رهبر داخل ایران به کسی که بتواند آنها را در شرایط کنونی در مجامع بینالمللی رهبری کند، به کارزار «من وکالت میدهم» رسیدند. این کارزار در نهایت با جمعآوری ۳۰۰ هزار امضا به کار خود پایان داد.
بیشتر در این باره: میزگرد رادیویی؛ «منشور مهسا»، منشور همبستگی؟حالا همه آنها سر میزی هستند که چهرههای هنری و ورزشی مانند علی کریمی که از کارزار «من وکالت میدهم» حمایت کرده و موضعگیریهای مستقیمش در فضای مجازی از او مبارزی تمامعیار ساخته، در کنار گلشیفته فراهانی هنرپیشه مشهور سینما، نازنین بنیادی هنرپیشه و فعال مدنی به علاوه شیرین عبادی برنده ایرانی جایزه نوبل صلح قرار گرفتهاند.
به جز نازنین بنیادی، دیگران به صورت مجازی با ارسال پیامی ویدیویی به این نشست آمدند. همانجاست که خانم بنیادی رو به دوربینها و حاضران اعلام کرد، «تفرقههایی که در فضای مجازی میبینید، بین ما وجود ندارد».
این موضوع در کنار «دلشورهای» که مسیح علینژاد از آن صحبت کرد، به ظاهر نشان از نا=همگنی ائتلاف کنندگان داشت و تردیدهایی را درباره «مجانی بودن اتوبوسی» که شاهزاده رضا پهلوی از آن میگفت، به همراه میآورد.
به هرحال ائتلافکنندگان «استراتژی و تاکتیک» خود را بدون توجه به واقعیتهای قدرت و سیاست در ایران بر روی «براندزای صرف» تعریف کرده بودند.
بیشتر در این باره: کارزار «من وکالت میدهم» به دنبال چیست؟تنها خروجی این نشست که در گردهمایی سازمان تیرگان در شهر تورنتو به بار نشست، منشور موسوم به مهسا بود که حالا از هشت نفر، امضای دو نفر دیگر پای آن نبود؛ گلشیفته فراهانی و علی کریمی که هیچگاه، هیچکس درباره حذف یا کنارهگیری خاموش آن ها از این ائتلاف به روشنی چیز نگفت.
این میتوانست آغاز شکافی در نیروهای ائتلاف باشد.
جدای از اینکه حکومت در پی ماهها اعتراض و تندتر شدن شرایط، هزینه معترضان را بالا برده بود و خیابان هم که «نمود عینی زورآزمایی حکومت با معترضان» بود در حال خالی شدن.
رضا پهلوی با انتشار مطلبی کوتاه از ادامه مسیر با مؤتلفان انصراف داد و انگار با خروج او دیگر این ائتلاف نمیتوانست ادامه پیدا کند.
ائتلافی که منتقدانش معتقد بودند، بیش از هر چیز «به دست و زبان قدرتهای بینالمللی برای تغییر» چشم دوخته و نتوانست حرکتی کنشمند با دیگر بازیگران سیاسی داخل و خارج ایران داشته باشد.
رادیوفردا تجربه «پیشامهسا»، شکلگیری ائتلاف پس از «مهسا»، از هم پاشیدن آن، و آموزههای نهفته در آن برای عمل سیاسی در ایران را با علیرضا آخوندی نماینده مجلس سوئد، امین سوفیامهر کارشناس روابط بینالملل از دانشگاه ایندیانای آمریکا، احمد وخشیته استاد علوم سیاسی دانشگاه ملی اوراسیای روسیه، و فرد پطروسیان روزنامهنگار در بلژیک به بحث گذاشته است.