محمدباقر قالیباف، سردار، فرمانده، خلبان، دکتر، شهردار، رئیس مجلس و پای ثابت انتخابات ریاستجمهوری که تا پیش از مجلس دوازدهم در هیچ انتخاباتی پیروز نشده بود، این بار نیز با کمتر از سه میلیون و ۴۰۰ هزار رأی (۱۴ درصد آراء) بار دیگر طعم شکست را در رسیدن به آرزوی دیرینهاش ریاستجمهوری چشید؛ نهتنها مقابل نامزدی از طیف سیاسی مقابل که در برابر رقیبی از طیف موسوم به «جبهه انقلاب» که خودش در آن حق آبوگل دارد.
قالیباف یکم شهریور ۱۳۴۰ در طرقبه مشهد به دنیا آمد و خیلی زود در ۲۱سالگی با دختر همسایهشان زهرا مشیر ازدواج کرد.
از سالهای جوانی در جبهههای جنگ ایران و عراق حضور داشت و بهعنوان یکی از اعضای سپاه پاسداران همانجا مراتب ترفیع را طی کرد. او در طول جنگ سمتهایی چون فرماندهی لشکر نصر خراسان و ۲۵ کربلا را برعهده داشت و پس از پایان جنگ بهعنوان جانشین نیروی مقاومت بسیج منصوب شد.
از قرارگاه خاتم تا فرماندهی نیروی انتظامی
قالیباف در سال ۷۳ فرمانده قرارگاه خاتمالانبیاء شد؛ یکی از بازوهای مهم اقتصادی سپاه پاسداران که در طول دهههای اخیر پروژههای اقتصادی فراوانی را تصرف کرده و به یکی از رقبای اصلی بخش خصوصی در صنایع مختلف کشور تبدیل شده است.
حضور قالیباف در نیروی انتظامی هم از دیگر بخشهای قابلتوجه در کارنامهٔ کاری او بوده است.
قالیباف یک سال پس از حوادث ۱۸ تیر ۷۸ کوی دانشگاه تهران که نیروهای لباسشخصی به این خوابگاه بزرگ دانشجویی حمله کردند، بهعنوان فرمانده نیروی انتظامی منصوب شد. چهار سال بعد یعنی در سال ۸۲ هم یکبار دیگر حوادث مشابهی در کوی دانشگاه رخ داد.
قالیباف همواره مدعی بوده که در جریان آن حوادث تلاش کرده از شدتگیری تنشها جلوگیری کند. او در جریان انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۲ در گفتوگویی در دانشگاه شریف مدعی شد که دولت محمد خاتمی مجوز حمله به کوی دانشگاه در سال ۱۳۸۲ را صادر کرده بود و او جلوی آن را گرفت.
یک هفته پس از آن مصاحبه، یک فایل صوتی از قالیباف منتشر شد که کاملاً خلاف ادعاهای او را اثبات میکرد. قالیباف در خصوص حوادث سال ۸۲ در آن فایل صوتی چنین میگوید:
«در ماجرای کوی دانشگاه در سال ۸۲ من به جلسهٔ شورای امنیت وزارت کشور رفتم و آنجا حرفهای بسیار تندی زدم؛ حرفهایی که حتی بیادبانه بودند و حالا نمیخواهم اینجا تکرار کنم، اما بهزور توانستم مجوز ورود پلیس و حکم تیراندازی را دریافت کنم.»
چند روز بعد و در جریان مناظرهٔ انتخاباتی سال ۹۲، حسن روحانی، رقیب قالیباف در آن انتخابات، روایت جدیدتری هم از آن جلسه ارائه کرد و گفت:
«آقای قالیباف، من مایل نبودم این ماجرا را بگویم اما شما من را ناچار کردید. آنجا بحث این بود که شما میگفتید بگذارید دانشجویان بیایند تا ما گازانبری ورود کنیم و کار آنها را تمام کنیم.»
این لقب از همان زمان بر قالیباف مانده و بسیاری در فضای سیاسی ایران قالیباف را با عنوان فرمانده «گازانبری» میشناسند.
جستوجوی آرزوی ریاستجمهوری در کابین خلبان
او در جریان آن انتخابات به بهترین نتیجۀ تقلای خود تا آن زمان رسید و توانست با کسب ۱۶ درصد آرا در ردهٔ دوم قرار گیرد. اما این اولین و آخرین حضور قالیباف در انتخابات نبود؛ او هشت سال پیش از آن یعنی در انتخابات سال ۸۴ هم تلاش کرده بود خود را مستقیماً از نیروی انتظامی به ریاستجمهوری برساند.
در جریان آن انتخابات، قالیباف رویهٔ دیگری را در پیش گرفته بود؛ در تصاویر تبلیغاتی او برخلاف سالهای ۹۲ و ۹۶ اثری از چفیه نبود و او ترجیح میداد با عنوان دکتر و خلبان شناخته شود.
پوسترهای زیادی از او در سال ۸۴ موجود است که او با لباس خلبانی و در کنار هواپیما ژست گرفته و در حالی که حلقهٔ طلا در انگشت دست چپ خود دارد، از مردم میخواهد به او رأی دهند. اما قالیباف در آن سال هم با کسب نزدیک چهار میلیون و ۱۰۰ هزار رأی در ردهٔ چهارم قرار گرفت.
سالهای فساد در شهرداری
قالیباف پس از آن بهعنوان جانشین محمود احمدینژاد راهی شهرداری تهران شد و سالها در آنجا باقی ماند؛ طولانیترین دورهٔ حضور یک نفر در شهرداری تهران بهعنوان شهردار.
دوران حضور قالیباف در شهرداری تهران پروندههای فساد گستردهای را برای او و یاران نزدیکش به همراه داشت. در یکی از پروندههای مشهور، عیسی شریفی که در ۱۲ سال حضور قالیباف در شهرداری معاون او بود، به جرم فساد مالی به ۲۰ سال زندان محکوم شد. شریفی که حتی در زمان غیبت قالیباف سرپرستی شهرداری تهران را برعهده میگرفت، تا زمان حضور قالیباف در شهرداری دادگاهی نشد اما پس از پایان آن دوران به زندان انداخته شد.
رضا حقیقتنژاد، خرداد ۱۳۹۸ «نو اصولگرایی» قالیباف؛ مدیری که نامش به فساد گره خورده استاما فساد مالی قالیباف و اطرافیانش به همین ختم نشد؛ او در ماجرای «پروندهٔ خانهها و املاک نجومی» که یاشار سلطانی، مدیر سایت معماری نیوز، آن را افشا کرده بود، با اینکه به فساد گستردهای متهم بود اما نه تنها به دادگاه احضار نشد بلکه افشاکننده به زندان انداخته شد.
همچنین در پروندههای دیگر روشن شد که قالیباف در تخلفات گستردهٔ «بانک شهر» که زیر نظر شهرداری فعالیت میکند نیز نقش داشت. اما باز هم هیچ پروندهای برای این فرمانده پیشین سپاه پاسداران تشکیل نشد.
در پروندهٔ مربوط به «مؤسسهٔ خیریهٔ امام رضا» که زهرا مشیر، همسر قالیباف، از مدیران آن بود، در سال ۱۳۹۵ روشن شد که آقای شهردار از بودجهٔ شهرداری مبلغ ۶۰ میلیارد تومان به این مؤسسه پرداخت کرده است. علاوه بر این، نام پسرش الیاس قالیباف نیز در سال ۹۴ در موارد مربوط به پروندهٔ فساد هزار و ۲۰۰ میلیارد تومانی بنیاد تعاون آمده بود.
کلکسیون پروندههای فساد خانوادهٔ قالیباف هنوز تکمیل نشده بود؛ در فروردین ۱۴۰۱ ماجرای «سیسمونی گیت» افشا شد؛ وقتی که خانوادهٔ قالیباف برای تهیهٔ سیسمونی دختر او «مریم» به ترکیه سفر کرده و در برگشت ۳۰۰ کیلو بار با خود به ایران آورده بودند. در این مورد هم نه تنها مسئلهای برای خاندان قالیباف پیش نیامد که در نهایت افشاکننده سر از زندان درآورد.
عشق حقیقی به ساختمان پاستور
قالیباف در این سالها، علاوه بر پروندههای فساد مالی و اقتصادی، به چیز دیگری هم مشهور است و آن علاقۀ وافرش برای ریاستجمهوری است. او علاوه بر امسال، در سالهای ۱۳۸۴، ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ هم نامزد ریاستجمهوری شده بود؛ سه بار شکست و یک بار انصراف از ترس شکست.
در سال ۹۶ البته تحت فشار جریانهای اصولگرایی در نهایت به نفع ابراهیم رئیسی کنارهگیری کرد، اما حتی این اقدام هم جلوی شکست سخت رئیسی در مقابل حسن روحانی را نگرفت. چهار سال بعد هست« اصلی قدرت در جمهوری اسلامی به این نتیجه رسید که تنها راه پیروزی ابراهیم رئیسی قلعوقمع کردن همهٔ نامزدها از طریق شورای نگهبان است و با ردصلاحیت گسترده زمینه را برای پیروزی رئیس قوه قضائیه فراهم ساخت.
قالیباف حالا برای دومین دورهٔ متوالی در مجلس حضور دارد و بر صندلی ریاست مجلس تکیه کرده است.
بیشتر در این باره: قالیباف؛ از پای منبر خامنهای تا امنیتیترین رئیس مجلساو در جریان مناظرات انتخابات امسال باز هم رویکرد متفاوتی در پیش گرفت تا مرد هزارچهرهٔ سیاست در ایران، اینبار با رویهای متفاوت بخت خود را برای رسیدن به پاستور امتحان کند. او در سال ۸۴ تلاش کرد آرای طبقهٔ متوسط جامانده از دولت محمد خاتمی را از آنِ خود کند و به همین دلیل هم با کتوشلوارهای شیک و حلقهٔ طلا در دست و لباس خلبانی خود را به رأیدهندگان عرضه کرد.
در سال ۱۳۸۸ قالیباف به اندازهٔ کافی هوشمند بود که درک کند نظر هستۀ مرکزی حکومت همچنان با محمود احمدینژاد است و در انتخابات نامزد نشد.
در سال ۱۳۹۲ الگوی جدیدی را پی گرفت و با اظهاراتش تلاش کرد طبقهٔ تندرو در حکومت را به خود جلب نماید. چفیه و پیراهن و شلوارهای خاکی جای خود را به کتوشلوارهای شیک داد. در اظهارنظرهایش هم دیگر توجهی به مطالبات طبقهٔ متوسط نمیکرد و تمرکز خود را بر جذب آراء تندروها و حامیان حکومت نهاد؛ اما قالیباف احتمالاً در محاسبات خود اشتباه کرده بود و نمیدانست که گزینهٔ خالصتر برای این منظور در صحنه حضور دارد و بخش قابلتوجهی از آرای «حزباللهیها» نه به قالیباف که به سعید جلیلی اختصاص یافت.
در سال ۱۳۹۶ قالیباف باز هم رنگ عوض کرد و اینبار با طرح گفتمان «۹۶درصدی و ۴درصدی» سعی کرد آرای طبقهٔ محروم جامعه را به خود جلب نماید. قالیباف در آن دوره خود را نمایندهٔ ۹۶درصدیهایی در جامعه معرفی کرد که بر اثر فساد و چپاول اقتصادی ۴درصدیهایی چون اعضای دولت روحانی به تنگ آمدهاند. اما در آن سال هم قالیباف در نهایت مجبور شد به سود ابراهیم رئیسی صحنه را ترک کند.
او سال ۱۴۰۰ دوباره مثل ۱۳۸۸ هوشمندی به خرج داد و فهمید که انتخابات آن سال سهم ابراهیم رئیسی است.
قالیباف جدید، معجونی از آنچه بود و نیست
سه سال بعد و بعد از مرگ ناگهانی رئیسی، این بار قالیباف تازهای به میدان رقابت بازگشت. او در جریان انتخابات اخیر تلاش کرد مخلوط و معجونی از تمام چهرههایی را از خود به نمایش بگذارد که در سه انتخابات قبلی ارائه داده بود.
قالیباف که پیشتر تجربهٔ ناکامی در مناظرهها در مقابل حسن روحانی را داشت و با تأکیدش بر اینکه دولت او دخالت و نقشی در امور مهم سیاست خارجی نخواهد داشت، زمین رقابت را به روحانی واگذار کرده بود، اینبار اجازه داد سعید جلیلی وجه تندرو و ایدئولوژیک سیاست خارجی را به نمایش بگذارد و او خود را از این دعوا کنار بکشد.
قالیباف حتی سعی کرد برعکس جلیلی خود را موافق مذاکرات و توافق هستهای نشان دهد تا مانع تکرار تجربهٔ تلخ سال ۹۲ شود که رویکردهایش باعث شد روحانی آرای عمومی را به خود اختصاص دهد.
بیشتر در این باره: نامزدهای ریاستجمهوری ایران دربارۀ تحریمها چه گفتند؟او همچنین از تجربهٔ رویکردهای تهاجمی سال ۹۶ هم درس گرفته بود و اینبار، چه در مناظرهها و چه در تبلیغات انتخاباتی، چهرهای آرام و گفتوگومدار به خود گرفت که یعنی بحث و جنجال دیگر بیفایده است.
او البته از تجربیات پیشین در جهت حمایت از خواستههای طبقهٔ محروم هم استفاده کرد و همچنان خود را مدافع این طبقه نشان داد، هرچند در این رویه هم مراقب بود زیادهروی نکند و به سمت دوقطبیسازیهای مشابه ۴درصدی و ۹۶درصدی حرکت نکند؛ رویکردی که البته بهواسطهٔ پروندههای سنگین فساد مالی مربوط به خود، خانواده و اطرافیانش چندان هم برازندهٔ او نیست.
قالیباف ۱۴۰۳ معجونی از سالها حضور سردار، فرمانده، خلبان، شهردار و رئیس مجلس در صحنهٔ سیاستورزی جمهوری اسلامی است؛ مجموعهای رنگارنگ که این فرمانده پیشین سپاه پاسداران با بهره بردن از آن خود را برای رساندن به آرزوی دیرینهاش یعنی نشستن بر صندلی ساختمان خیابان پاستور آماده کرده بود، اما هیچکدام کارگر نیفتاد و باز هم ناکام ماند.
بیشتر در این باره: مسعود پزشکیان؛ اصلاحطلب معتمد حکومت یا اصولگرای تحولخواه؟ بیشتر در این باره: سعید جلیلی؛ «نخ تسبیح» یا پوستهٔ «هستۀ سخت» حکومت؟