در سلسله مقالات دهگانهای که تقديم خوانندگان سایت راديو فردا می شود به ابعاد و وجوه حکومت جمهوری اسلامی پس از تحولات مابعد انتخابات دهم رياست جمهوری و تحولات ماهوی در حکومت و دولت در ايران میپردازم. به اعتقاد نويسنده، جمهوری اسلامی پس از خرداد ۱۳۸۸ نظام سياسی نوينی است که تنها عناصری از نظام پيشين را وام گرفته است: حکومتی دينی است اما با مشخصهها و مولفهها و روشهايی ديگر.
بحثی طولانی و چالشبرانگیز میان متفکران و محققان ایرانی اعم از مذهبی و غیر مذهبی، چپ و راست و دموکرات و غیر دموکرات در پنج دهه اخیر در جریان بوده است مبنی بر این که جامعه ایران در شرایط امروز در کدام دوره از تحول تاریخی خود به سر میبرد، کدام فرایندهای اجتماعی و سیاسی در جریان هستند (تمایزیابی، عرفی شدن، دموکراتیزاسیون، اسلامی شدن) و دولت و حکومت چه نسبتی با این تحولات و فرایندها دارند.
آیا با تأسیس جمهوری اسلامی، ایران دارد قرون وسطای خود را تجربه میکند؟ آیا جمهوری اسلامی تداوم گذار از سنت به تجددی است که در دوران پهلوی آغاز شد؟ آیا فرایند توسعه کشور مشابه جوامع اروپایی در قرن هجدهم یا برخی جوامع در حال توسعه آسیایی در نیمه دوم قرن بیستم است؟
آیا مدل تحول تاریخی ایران در جمهوری اسلامی، ترکیه و کره جنوبی دهه هشتاد و نود میلادی، روسیه دهه سی و چهل میلادی یا کره شمالی در چند دهه اخیر است؟ کدام مدل با حکومت نوین جمهوری اسلامی همخوانتر است؟
کجای تاریخ ایستادهایم؟
همه این پرسشها و مباحث میخواهند عصر تاریخی جامعه معاصر ایران را تعیین و تبیین کنند و به این پرسش پاسخ دهند که کشور به کدام سو روان است. قرون وسطی، رفرم مذهبی، در حال گذار به عصر مدرنیته، میان مدرنیته و پست مدرن و اصولاً وارد نشده به عصر مدرن برخی از پاسخهای محتمل بودهاند. هر یک از این پاسخها مبتنی بوده است بر نوعی ملاحظه وضعیت علمی، شرایط سیاسی و اجتماعی، چالشهای فرهنگی و اجتماعی و دغدغههای ایدئولوژیک و سیاسی.
اگر مجبور باشیم از عناوین به کار رفته در تاریخ اروپا استفاده کنیم (که نظراً چنین اجباری قابل پذیرش نیست اما ظاهراً قاعده بازی این است) از نگاه نویسنده، ایران بر اساس برایند تحولات اجتماعی به طور متوسط در پایان عصر رفرم مذهبی و ابتدای عصر روشنگری قرار دارد.
وجود برخی عناصر مدرن یا حتی پست مدرن در جامعه نباید ما را از جایگاه تاریخی جامعه ایران غافل سازد. ایدههای اصلی مربوط به رفرم مذهبی در ایران عرضه شدهاند و جامعه نیز تا حد زیادی از نظر مذهبی این رفرم را در زیر پوست خود تجربه کرده است.
همچنین بارقههای عقلانیت و ملاحظه امور بر اساس هزینهها و فواید و انتخاب روشها بر اساس مقاصد در جامعه، و نه حکومت، (ویژگیهای عصر روشنگری) به چشم میخورد. از این حیث تحلیلهایی که ایران را در حال گذر از سنت به مدرنیته معرفی میکنند کلگرایانه هستند و توجه لازم را به وجود مختلف جامعه مبذول نمیدارند.
در این میان برخی از متفکران ایرانی حتی از دوران مدرنیته گذر کرده و شاخصهای دوران مدرن مثل سکولاریسم و مردمسالاری را برای فهم تحولات امروز ایران کافی نمیدانند. اینان بر این باورند که جامعه ایران در عصر مابعد مدرن و مابعد استعمار زندگی میکند و مردم ایران به عصر جهان شهری پای گذاشتهاند. به همین بر این باورند که این جامعه را لحاظ با دوگانههایی مثل دینی/عرفی نمیتوان آن را فهمید. (جنبش سبز بازتاب فرهنگ جهان شهری ماست، حمید دباشی، جرس، نهم اردیبهشت ۱۳۸۹)
در داوری در مورد جایگاه مقایسهای ایران امروز با کشورهای اروپایی و ایالات متحده از پنج ملاک بهره خواهم گرفت: شرایط نهادها و ساختارهای اجتماعی، وضعیت اندیشگی و فرهنگی و علمی، پرسشها و گفتمانهای رایج در جامعه، ادبیات و هنر، و روالهای اقتصادی و معیشتی جامعه.
نهادها و ساختارها
با توصیفی که کِرِگ کلهون از نهادهای اجتماعی اروپا در اوایل قرن هجدهم به دست میدهد این شرایط بسیار با شرایط نهادی جامعه امروز ایران شباهت دارد. رشد نهادهای دولتی خدماتی در کنار نهادهای دینی، قدرت نسبی اصناف و وجود نطفههای نهادهای مدنی برخی از این شباهتها هستند.
نهاد سلطنت و شکل دینی شده آن یا همان ولایت فقیه نهادی است که بسیاری (مشروطهخواهان، طرفداران جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن) هنوز نحوه مشروعیت غیر عقلانی آن را رقیب مشروعیت عقلانی حکومت در عصر مدرن میدانند. کم نیستند کسانی که جامعه ایران را هنوز آماده گذر به عصر عقلانیت در حوزه سیاست نمیدانند و این سخن را صرفاً از سر باور مذهبی به ولایت فقیه ابراز نمیکنند.
وضعیت علمی و اندیشگی
تلاش جمهوری اسلامی برای غنیسازی هستهای یا فرستادن موشکی همراه با چند کرم و لاک پشت به فضا یا ادعای شبیهسازی گوسفند به معنای ورود ایران به عصر علم و تکنولوژی نیست. کشوری که برای تأمین همه نیازهایش از جمله پیشبرد برنامه اتمی و موشکی خود به واردات محتاج است و طرح اصلی را از پاکستان یا کره شمالی میخرد در عصر علم و تکنولوژی زندگی نمیکند بلکه علم و تکنولوژی را آن هم در حیطههایی خاص برای رقابت نظامی به داخل وارد میکند.
از لحاظ علمی و تکنولوژی نهادهای کشور حتی در اوایل قرن هجدهم نیز به سر نمیبرند. دانشگاهها برای حکومت دینی صرفاً ابزاری برای بسط ایدئولوژی و استخدام نیرو برای برنامههای نظامی و امنیتی رژیم هستند و نه نهادهایی مستقل برای پژوهش و آموزش.
گفتمانها و پرسشها
متفکران و روشنفکران ایرانی از حیث گفتمانی به یکی از دو سوی طیف روشنگری گرایش دارند: طیف انگلیسی که محدودیت عقل را در نظر دارند (پیروان آگاه و ناخودآگاه دیوید هیوم، ادموند برک و آدام اسمیت)؛ و طیف فرانسوی که بر قدرت عقل فردی برای درک عالم و فائق آمدن بر مشکلات جهان پیرامون اصرار میورزند (پیروان آگاه و ناخودآگاه دکارت، روسو، ولتر و کندرسه).
هنوز بحث از نوع مواجهه با دین، باورهای اسطورهای و فرهنگ عامه در میان این دو گرایش وجود دارد. قائلان به محدودیت عقل در میان دینداران صرفاً دیدگاههای اشعری دارند و اصولاً با طیف انگلیسی فاصله بسیار پیدا میکنند. بخش غیر روحانی این طیف تحت تأثیر این شاخه بیشتر به توجیه باورهای رهبران و حاکمان روحانی میپردازند. اما طیف فرانسوی با آثار روشنفکران دینی و غیر دینی هنوز در جامعه ایران فعال است.
بحثی که برخی از محققان و روشنفکران در مورد دوران اخیر به عنوان دوران گذار از سنت به مدرنیته مطرح کردهاند اولاً بیشتر متمرکز بر ایدهها و ایدئولوژیهای جاری در میان اقشار محدودی از تحصیلکردگان در دوران اخیر هستند تا آنچه در ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و نیز در میان عموم مردم جریان دارد.
همچنین ویژگیهای ذکر شده به عنوان ایدههای مدرن کمتر در فرهنگ عامه مورد توجه قرار گرفته و تهنشین شده است. روحانیت شیعه نه در ساختارهای نهادهایش و نه در باورها و روشهای تحقیقش هنوز وارد عصر مدرنیته نشده است.
ترجمه چند کتاب در باب پست مدرنیسم یا مد شدن این تعبیر در میان گروهی از هنرمندان (نقاشان و مجسمهسازان) به معنای ورود ایران به دوران پست مدرنیسم نیز نیست همچنان که پذیرش حکومت ولایت فقیه توسط اکثریت مردم در اواخر دهه ۱۳۵۰ به معنای بازگشت ایران به دوران قرون وسطی نبود.
ادبیات و هنر
رنسانس ادبی در ایران در دوران قاجار با آثار نثر کسانی مثل قائم مقام فراهانی، قآانی شیرازی، یغمای جندقی و ملکم خان جهت گریز از نثر مغلق و نامفهوم قرن دوازدهمی آغاز شد. (شعر در این دوره همچنان درگیر بازگشت و تقلید به آثار کلاسیک بود)
نیما یوشیج و فروغ فرخزاد و احمد شاملو در دوران پهلوی این رنسانس را در شعر رقم زدند. محمدعلی جمال زاده، صادق هدایت و صادق چوبک این کار را در اوایل قرن چهاردهم خورشیدی در حوزه داستاننویسی انجام دادند.
ادبیات هنر ایران از رمانتیسیم تا حد زیادی گذر کرده است اما تا رسیدن به هنر و ادبیات عصر روشنگری فاصله دارد. در این میان برخی آثار سینمایی که عمدتاً از آثار سینمایی غربی گرتهبرداری شدهاند نباید ما را گول زنند. در ایران امروز تکنیسین سینما فراوان است اما سینماگر اندک، همانطور که تکنیسین مخابرات و برق بسیار داریم و طراح شبکه نداریم یا اندک داریم.
اقتصاد و معیشت
مردم ایران به مصرف همان محصولاتی میپردازند که مردم در دیگر نقاط جهان، اما به هزینه استخراج نفت و گاز و فروش آنها به دیگر کشورها. نهادهای اقتصادی کشور از لحاظ تاریخی نوعی ناهمزمانی را تجربه میکنند. بخشی از نهادها در دوران قرون وسطی یخ زدهاند (تیمچههای بازار سنتی)، برخی به عصر نوزایی یا رنسانس پا گذاشتهاند (بخشهای درگیر در صادرات و واردات)، بخشی دیگر در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم زندگی میکنند (شبکه بانکی و دستگاه مالیاتی)، و بخشی دیگر در نیمه قرن بیستم هستند (بخشی از نهادهای دولتی خدماتی مثل وزارت مخابرات یا بخش انرژی).
سازوکار و نهادهای بخش کشاورزی هنوز در دوران قرون وسطی است و ورود تراکتور و تیلر و کمباین و سموم نباید گول زننده باشد. ایران با کشاورزی صنعتی و تجاری دههها فاصله دارد، اگر امروز تلاشها در این حوزه آغاز شود.
مقیدسازی قدرت، افق حرکت
با توصیفی که از شرایط اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران داده شد نمیتوان انتظار داشت که جامعه ایران دولتی دموکراتیک در حد و اندازه جوامع توسعه یافته داشته باشد. در این شرایط در چارچوب انتظارات نیروهای اصلاحگرا، حداکثر آنچه ممکن است یک شبه- دموکراسی پارلمانی در حد ترکیه و حداقل آن یک دیکتاتوری لیبرال (از حیث اقتصادی) در حد کره جنوبی دههی هفتاد یا روسیه در دهه ۲۰۰۰ است.
تقلب انتخاباتی نظامیان، ایران را از یک شبه- دموکراسی جزئی مثل ترکیه و یونان در دهههای شصت و هفتاد به حکومت نظامی از جنس کره شمالی سوق داد. انتخابات دهم ریاست جمهوری پایانی بود بر صد سال تلاش برای مقید کردن حکومت بر اساس چارچوبهای حقوقی موجود.
در ایران امروز نوعی ناهمزمانی میان حکومت و جامعه به چشم میخورد. بختک ولایت فقیه که امروز با اتکا بر نیروهای نظامی حکومت میکند مانع از بروز و ظهور ظرفیتهای جامعه در حوزه نهادهای مدنی و رسانهها و آموزش است.
پیشرفتهترین نهاد کشور یعنی نهاد دولت (فارغ از اینکه این ماشین را چه کسی میراند) که شیر نفت را در اختیار دارد و مرتباً به وارد کردن تکنولوژی و خدمات و برخی روالها و تکنیکها میپردازد به جای تسریع فرایندهای اجتماعی و سیاسی به عنوان سدی در برابر آنها عمل میکند.
علیرغم برخی ناهمزمانیها و برخی عناصر دوران جدید، عمده نهادهای اجتماعی و اقتصادی و نظام فکری و ایدئولوژیک در ایران در دوران میان اصلاح مذهبی و آماده کردن زمینهها برای ورود به عصر روشنگری به سر میبرند اما دولتمندان در پی بازگشت به اوایل دوران صفوی و حکومت روحانیون- نظامیان هستند.
پس از فرو ریختن نهاد دربار و از کف رفتن مشروعیت روحانیت، امروز نوبت به نظامیان رسیده است تا دولت را در کف اختیار خویش گرفته و مدعیات تاریخی خود مبنی بر سلطه منطقهای و مبارزه با نیروهای خارجی را محقق سازند. حکومت نوین جمهوری اسلامی آزمایشگاه نظامیان برای این تجربه تاریخی در دورانی است که این گونه در جهت منافع ملی هیچ کشوری عمل نمیکنند.
--------------------------------------------------------------------------------------------
* دیدگاه های ارائه شده در این مقاله الزاما بازتاب دهنده دیدگاه های رادیو فردا نیست.
بحثی طولانی و چالشبرانگیز میان متفکران و محققان ایرانی اعم از مذهبی و غیر مذهبی، چپ و راست و دموکرات و غیر دموکرات در پنج دهه اخیر در جریان بوده است مبنی بر این که جامعه ایران در شرایط امروز در کدام دوره از تحول تاریخی خود به سر میبرد، کدام فرایندهای اجتماعی و سیاسی در جریان هستند (تمایزیابی، عرفی شدن، دموکراتیزاسیون، اسلامی شدن) و دولت و حکومت چه نسبتی با این تحولات و فرایندها دارند.
آیا با تأسیس جمهوری اسلامی، ایران دارد قرون وسطای خود را تجربه میکند؟ آیا جمهوری اسلامی تداوم گذار از سنت به تجددی است که در دوران پهلوی آغاز شد؟ آیا فرایند توسعه کشور مشابه جوامع اروپایی در قرن هجدهم یا برخی جوامع در حال توسعه آسیایی در نیمه دوم قرن بیستم است؟
آیا مدل تحول تاریخی ایران در جمهوری اسلامی، ترکیه و کره جنوبی دهه هشتاد و نود میلادی، روسیه دهه سی و چهل میلادی یا کره شمالی در چند دهه اخیر است؟ کدام مدل با حکومت نوین جمهوری اسلامی همخوانتر است؟
کجای تاریخ ایستادهایم؟
همه این پرسشها و مباحث میخواهند عصر تاریخی جامعه معاصر ایران را تعیین و تبیین کنند و به این پرسش پاسخ دهند که کشور به کدام سو روان است. قرون وسطی، رفرم مذهبی، در حال گذار به عصر مدرنیته، میان مدرنیته و پست مدرن و اصولاً وارد نشده به عصر مدرن برخی از پاسخهای محتمل بودهاند. هر یک از این پاسخها مبتنی بوده است بر نوعی ملاحظه وضعیت علمی، شرایط سیاسی و اجتماعی، چالشهای فرهنگی و اجتماعی و دغدغههای ایدئولوژیک و سیاسی.
اگر مجبور باشیم از عناوین به کار رفته در تاریخ اروپا استفاده کنیم (که نظراً چنین اجباری قابل پذیرش نیست اما ظاهراً قاعده بازی این است) از نگاه نویسنده، ایران بر اساس برایند تحولات اجتماعی به طور متوسط در پایان عصر رفرم مذهبی و ابتدای عصر روشنگری قرار دارد.
وجود برخی عناصر مدرن یا حتی پست مدرن در جامعه نباید ما را از جایگاه تاریخی جامعه ایران غافل سازد. ایدههای اصلی مربوط به رفرم مذهبی در ایران عرضه شدهاند و جامعه نیز تا حد زیادی از نظر مذهبی این رفرم را در زیر پوست خود تجربه کرده است.
همچنین بارقههای عقلانیت و ملاحظه امور بر اساس هزینهها و فواید و انتخاب روشها بر اساس مقاصد در جامعه، و نه حکومت، (ویژگیهای عصر روشنگری) به چشم میخورد. از این حیث تحلیلهایی که ایران را در حال گذر از سنت به مدرنیته معرفی میکنند کلگرایانه هستند و توجه لازم را به وجود مختلف جامعه مبذول نمیدارند.
در این میان برخی از متفکران ایرانی حتی از دوران مدرنیته گذر کرده و شاخصهای دوران مدرن مثل سکولاریسم و مردمسالاری را برای فهم تحولات امروز ایران کافی نمیدانند. اینان بر این باورند که جامعه ایران در عصر مابعد مدرن و مابعد استعمار زندگی میکند و مردم ایران به عصر جهان شهری پای گذاشتهاند. به همین بر این باورند که این جامعه را لحاظ با دوگانههایی مثل دینی/عرفی نمیتوان آن را فهمید. (جنبش سبز بازتاب فرهنگ جهان شهری ماست، حمید دباشی، جرس، نهم اردیبهشت ۱۳۸۹)
در داوری در مورد جایگاه مقایسهای ایران امروز با کشورهای اروپایی و ایالات متحده از پنج ملاک بهره خواهم گرفت: شرایط نهادها و ساختارهای اجتماعی، وضعیت اندیشگی و فرهنگی و علمی، پرسشها و گفتمانهای رایج در جامعه، ادبیات و هنر، و روالهای اقتصادی و معیشتی جامعه.
نهادها و ساختارها
با توصیفی که کِرِگ کلهون از نهادهای اجتماعی اروپا در اوایل قرن هجدهم به دست میدهد این شرایط بسیار با شرایط نهادی جامعه امروز ایران شباهت دارد. رشد نهادهای دولتی خدماتی در کنار نهادهای دینی، قدرت نسبی اصناف و وجود نطفههای نهادهای مدنی برخی از این شباهتها هستند.
نهاد سلطنت و شکل دینی شده آن یا همان ولایت فقیه نهادی است که بسیاری (مشروطهخواهان، طرفداران جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن) هنوز نحوه مشروعیت غیر عقلانی آن را رقیب مشروعیت عقلانی حکومت در عصر مدرن میدانند. کم نیستند کسانی که جامعه ایران را هنوز آماده گذر به عصر عقلانیت در حوزه سیاست نمیدانند و این سخن را صرفاً از سر باور مذهبی به ولایت فقیه ابراز نمیکنند.
وضعیت علمی و اندیشگی
تلاش جمهوری اسلامی برای غنیسازی هستهای یا فرستادن موشکی همراه با چند کرم و لاک پشت به فضا یا ادعای شبیهسازی گوسفند به معنای ورود ایران به عصر علم و تکنولوژی نیست. کشوری که برای تأمین همه نیازهایش از جمله پیشبرد برنامه اتمی و موشکی خود به واردات محتاج است و طرح اصلی را از پاکستان یا کره شمالی میخرد در عصر علم و تکنولوژی زندگی نمیکند بلکه علم و تکنولوژی را آن هم در حیطههایی خاص برای رقابت نظامی به داخل وارد میکند.
از لحاظ علمی و تکنولوژی نهادهای کشور حتی در اوایل قرن هجدهم نیز به سر نمیبرند. دانشگاهها برای حکومت دینی صرفاً ابزاری برای بسط ایدئولوژی و استخدام نیرو برای برنامههای نظامی و امنیتی رژیم هستند و نه نهادهایی مستقل برای پژوهش و آموزش.
گفتمانها و پرسشها
متفکران و روشنفکران ایرانی از حیث گفتمانی به یکی از دو سوی طیف روشنگری گرایش دارند: طیف انگلیسی که محدودیت عقل را در نظر دارند (پیروان آگاه و ناخودآگاه دیوید هیوم، ادموند برک و آدام اسمیت)؛ و طیف فرانسوی که بر قدرت عقل فردی برای درک عالم و فائق آمدن بر مشکلات جهان پیرامون اصرار میورزند (پیروان آگاه و ناخودآگاه دکارت، روسو، ولتر و کندرسه).
هنوز بحث از نوع مواجهه با دین، باورهای اسطورهای و فرهنگ عامه در میان این دو گرایش وجود دارد. قائلان به محدودیت عقل در میان دینداران صرفاً دیدگاههای اشعری دارند و اصولاً با طیف انگلیسی فاصله بسیار پیدا میکنند. بخش غیر روحانی این طیف تحت تأثیر این شاخه بیشتر به توجیه باورهای رهبران و حاکمان روحانی میپردازند. اما طیف فرانسوی با آثار روشنفکران دینی و غیر دینی هنوز در جامعه ایران فعال است.
بحثی که برخی از محققان و روشنفکران در مورد دوران اخیر به عنوان دوران گذار از سنت به مدرنیته مطرح کردهاند اولاً بیشتر متمرکز بر ایدهها و ایدئولوژیهای جاری در میان اقشار محدودی از تحصیلکردگان در دوران اخیر هستند تا آنچه در ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و نیز در میان عموم مردم جریان دارد.
همچنین ویژگیهای ذکر شده به عنوان ایدههای مدرن کمتر در فرهنگ عامه مورد توجه قرار گرفته و تهنشین شده است. روحانیت شیعه نه در ساختارهای نهادهایش و نه در باورها و روشهای تحقیقش هنوز وارد عصر مدرنیته نشده است.
ترجمه چند کتاب در باب پست مدرنیسم یا مد شدن این تعبیر در میان گروهی از هنرمندان (نقاشان و مجسمهسازان) به معنای ورود ایران به دوران پست مدرنیسم نیز نیست همچنان که پذیرش حکومت ولایت فقیه توسط اکثریت مردم در اواخر دهه ۱۳۵۰ به معنای بازگشت ایران به دوران قرون وسطی نبود.
ادبیات و هنر
رنسانس ادبی در ایران در دوران قاجار با آثار نثر کسانی مثل قائم مقام فراهانی، قآانی شیرازی، یغمای جندقی و ملکم خان جهت گریز از نثر مغلق و نامفهوم قرن دوازدهمی آغاز شد. (شعر در این دوره همچنان درگیر بازگشت و تقلید به آثار کلاسیک بود)
نیما یوشیج و فروغ فرخزاد و احمد شاملو در دوران پهلوی این رنسانس را در شعر رقم زدند. محمدعلی جمال زاده، صادق هدایت و صادق چوبک این کار را در اوایل قرن چهاردهم خورشیدی در حوزه داستاننویسی انجام دادند.
ادبیات هنر ایران از رمانتیسیم تا حد زیادی گذر کرده است اما تا رسیدن به هنر و ادبیات عصر روشنگری فاصله دارد. در این میان برخی آثار سینمایی که عمدتاً از آثار سینمایی غربی گرتهبرداری شدهاند نباید ما را گول زنند. در ایران امروز تکنیسین سینما فراوان است اما سینماگر اندک، همانطور که تکنیسین مخابرات و برق بسیار داریم و طراح شبکه نداریم یا اندک داریم.
اقتصاد و معیشت
مردم ایران به مصرف همان محصولاتی میپردازند که مردم در دیگر نقاط جهان، اما به هزینه استخراج نفت و گاز و فروش آنها به دیگر کشورها. نهادهای اقتصادی کشور از لحاظ تاریخی نوعی ناهمزمانی را تجربه میکنند. بخشی از نهادها در دوران قرون وسطی یخ زدهاند (تیمچههای بازار سنتی)، برخی به عصر نوزایی یا رنسانس پا گذاشتهاند (بخشهای درگیر در صادرات و واردات)، بخشی دیگر در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم زندگی میکنند (شبکه بانکی و دستگاه مالیاتی)، و بخشی دیگر در نیمه قرن بیستم هستند (بخشی از نهادهای دولتی خدماتی مثل وزارت مخابرات یا بخش انرژی).
سازوکار و نهادهای بخش کشاورزی هنوز در دوران قرون وسطی است و ورود تراکتور و تیلر و کمباین و سموم نباید گول زننده باشد. ایران با کشاورزی صنعتی و تجاری دههها فاصله دارد، اگر امروز تلاشها در این حوزه آغاز شود.
مقیدسازی قدرت، افق حرکت
با توصیفی که از شرایط اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران داده شد نمیتوان انتظار داشت که جامعه ایران دولتی دموکراتیک در حد و اندازه جوامع توسعه یافته داشته باشد. در این شرایط در چارچوب انتظارات نیروهای اصلاحگرا، حداکثر آنچه ممکن است یک شبه- دموکراسی پارلمانی در حد ترکیه و حداقل آن یک دیکتاتوری لیبرال (از حیث اقتصادی) در حد کره جنوبی دههی هفتاد یا روسیه در دهه ۲۰۰۰ است.
تقلب انتخاباتی نظامیان، ایران را از یک شبه- دموکراسی جزئی مثل ترکیه و یونان در دهههای شصت و هفتاد به حکومت نظامی از جنس کره شمالی سوق داد. انتخابات دهم ریاست جمهوری پایانی بود بر صد سال تلاش برای مقید کردن حکومت بر اساس چارچوبهای حقوقی موجود.
در ایران امروز نوعی ناهمزمانی میان حکومت و جامعه به چشم میخورد. بختک ولایت فقیه که امروز با اتکا بر نیروهای نظامی حکومت میکند مانع از بروز و ظهور ظرفیتهای جامعه در حوزه نهادهای مدنی و رسانهها و آموزش است.
پیشرفتهترین نهاد کشور یعنی نهاد دولت (فارغ از اینکه این ماشین را چه کسی میراند) که شیر نفت را در اختیار دارد و مرتباً به وارد کردن تکنولوژی و خدمات و برخی روالها و تکنیکها میپردازد به جای تسریع فرایندهای اجتماعی و سیاسی به عنوان سدی در برابر آنها عمل میکند.
علیرغم برخی ناهمزمانیها و برخی عناصر دوران جدید، عمده نهادهای اجتماعی و اقتصادی و نظام فکری و ایدئولوژیک در ایران در دوران میان اصلاح مذهبی و آماده کردن زمینهها برای ورود به عصر روشنگری به سر میبرند اما دولتمندان در پی بازگشت به اوایل دوران صفوی و حکومت روحانیون- نظامیان هستند.
پس از فرو ریختن نهاد دربار و از کف رفتن مشروعیت روحانیت، امروز نوبت به نظامیان رسیده است تا دولت را در کف اختیار خویش گرفته و مدعیات تاریخی خود مبنی بر سلطه منطقهای و مبارزه با نیروهای خارجی را محقق سازند. حکومت نوین جمهوری اسلامی آزمایشگاه نظامیان برای این تجربه تاریخی در دورانی است که این گونه در جهت منافع ملی هیچ کشوری عمل نمیکنند.
--------------------------------------------------------------------------------------------
* دیدگاه های ارائه شده در این مقاله الزاما بازتاب دهنده دیدگاه های رادیو فردا نیست.