تروریسم و خشونت سازمان یافته کار اغنیاست

شش متهم به ارتکاب اقدامات تروریستی در زندان گوآنتانامو/ اکتبر ۲۰۰۹

استیوارت لِوی، معاون وزیر خزانه‌داری ایالات متحده در امور «تروریسم و اطلاعات مالی» و معمار اصلی مبارزه علیه فعالیت‌های مالی کشورهای حامی تروریسم و گروه‌های تروریستی، در مصاحبه‌ای با چارلی رُز (ششم اکتبر ۲۰۱۰) وجوهی کمتر شناخته شده از تروریسم یعنی چگونگی تأمین مالی شبکه‌های تروریستی و نحوه مقابله با آنها را روشن ساخت.

ایالات متحده از معدود کشورهای دنیاست که این وجه از تروریسم را جدی گرفته و جابه‌جایی‌های مالی، فعالیت‌های بانکی و کشورها و گروه‌های حامی و دست اندرکار در تروریسم را با جدیت دنبال می‌کند. پیش فرض اعلام ناشده کاری که لِوی و همکارانش در وزارت خزانه‌داری امریکا می‌کنند آن است که تروریسم به منابع مالی فراوان نیاز دارد و با پیگیری این منابع می‌توان سر نخ ها را پیدا کرد و از آن جلوگیری نمود. این پیش فرض تا چه حد درست است؟

افسانه استیصال

یکی از افسانه‌های جاری در رسانه‌ها و برخی مجامع دانشگاهی ارتباط علّی میان تروریسم و فقر و فاقه و بدبختی است. معمولاً این طور استدلال می‌شود که انسان‌هایی که به خشونت روی می‌آورند این کار را از سر استیصال می‌کنند و یکی از مهم‌ترین عوامل این استیصال فقر است.

آیا این دیدگاه در مورد تروریسم (به معنی به کار گرفتن خشونت سازمان یافته علیه غیرنظامیان برای اهداف سیاسی) اسلامگرایان نیز صادق است. این دیدگاه مشخصاً در این مورد صادق نیست چون بنا به گفته استیوارت لِوی بخش عمده منابع فعالیت‌های تروریستی در منطقه خاورمیانه از لبنان تا عراق و از افغانستان تا یمن از سوی ایران تأمین می‌شود.

این منابع نیز از سوی سازمان‌های غیردولتی یا خیریه‌ها جمع‌آوری نمی‌شوند بلکه عمدتاً و مستقیماً درآمد نفتی کشور هستند که توسط رهبری و دولت و مجلس به این امور اختصاص می‌یابند. هدف از این سرمایه‌گذاری بر روی شبکه‌های تروریستی نیز کمک به افراد و گروه‌های مستاصل یا جنبش‌های آزادی‌خواه و رهایی‌بخش نیست بلکه مقابله با سلطه ایالات متحده و جایگزین کردن آن با سلطه ولی فقیه با ادعای رهبری مسلمانان جهان است.

سوء استفاده از سازمان‌های خیریه عمدتاً در میان اسلامگرایان سنی رواج دارد که رقم آن نیز در مقایسه با حمایت‌های دولت‌های متمول چندان قابل توجه به شمار نمی‌رود. در همین موضوع نیز نه فقرا بلکه افراد متمول در کشورهای غربی یا خاورمیانه هستند که هزینه‌های فعالیت‌های تروریستی را می‌پردازند.

جهاد نفتی

تروریسمی که امروز از سوی اسلامگرایان سنی و شیعه تبلیغ و ترویج می‌شود مشخصاً از درآمدهای نفتی کشورهای نفت خیز خلیج فارس به صورت مستقیم (مثل دلارهایی که ایران به حزب‌الله و حماس می‌دهد) یا غیر مستقیم (درآمدهای ناشی از قاچاق، پیمانکاری یا سرمایه‌گذاری در کشورهای نفت‌خیز) تغذیه می‌شود.

بدون سرمایه‌های سعودی، ایرانی و عراقی گروه‌های مثل القاعده، حزب‌الله، و حماس نمی‌تواستند به سازماندهی و اجرای عملیات‌هایی بسیار پر هزینه مثل ۱۱ سپتامبر، ترور مخالفان حکومت ایران در اروپا، یا عملیات علیه نیروهای امریکایی در لبنان یا دیگر نقاط منطقه دست زنند. کسانی که این گونه عملیات را سازماندهی و هدایت می‌کنند یا آن را به اجرا می‌گذارند همه از نیروهای طبقه متوسط به بالا و بعضاً با تحصیلات دانشگاهی هستند و از کوچه‌های پر از خاک و خل یا بیغوله‌ها نمی‌آیند.

رد پول را بگیرید

تمسک به خشونت سازمان یافته و تأمین مالی شده یک عمل آگاهانه و مبتنی بر یک ایدئولوژی خاص است و به طور تصادفی و از سر غریزه رخ نمی‌دهد. افرادی که به تدوین ایدئولوژی می‌پردازند، سازماندهی می‌کنند و بعد می‌توانند عِده و عُده عملیات تروریستی را فراهم آورند نمی‌توانند مردم معمولی کوچه و بازار باشند که به نان شبشان محتاج باشند. آنها از منابع داخلی و خارجی به صورتی برخوردار می‌شوند.

به همین دلیل آنها که می‌خواهند به ریشه‌های تروریسم اسلامگرا بپردازند باید به سراغ منابعی که این نوع تروریسم را تأمین مالی می‌کند نیز بروند. پول‌شویی، فعالیت‌های خیریه پوششی، منابع مالی فعالیت‌های مذهبی، انتقال منابع از مجرای بانک‌ها و نظام حواله‌ای از جمله‌ اموری هستند که معاونت تروریسم و اطلاعات مالی وزارت خزانه‌داری امریکا دنبال می‌کند.

این فعالیت‌ها هم می‌توانند دولتی و هم خصوصی در هر دو سوی فعالیت‌های تروریستی باشند. همین معاونت وجوه مالی تحریم‌ها را نیز پی می‌گیرد. فعالیت‌های همین دفتر است که فشار علیه فعالیت‌های مالی و بانکی ایران را از مجرای اروپا و شرق آسیا و خاور میانه و بالاخص امارات متحده‌ی عربی افزایش داده است.

گلوگاه‌ها

با پیگیری روابط مالی و فعالیت‌های اقتصادی نهادهایی که تروریسم را حمایت و به اجرا در می‌آورند امروز فعالیت‌های پوششی سپاه در معرض چشم جهانیان قرار گرفته است. همان طور که لِوی گزارش می‌دهد همه قراردادهای سپاه و قرارگاه‌های آن تحت تحریم قرار گرفته‌اند تا از سرازیر شدن درآمدهای این نهاد به سوی فعالیت‌های تروریستی و تولید سلاح‌های کشتار جمعی جلوگیری شود.

هدف از این اقدامات انزوای سپاه از بازارهای مالی، دشواری مبادله و جذب سرمایه بالاخص در صنایع نفت و گاز است. اعمال تحریم‌ها از سوی کشورهای غربی و بستن منافذ دور زدن آنها از سوی وزارت خزانه‌داری ایالات متحده، ایران را به محلی دشوار برای سرمایه‌گذاری تبدیل کرده‌اند، سرمایه‌گذاری‌هایی که یک طرف آن عمدتا شرکت‌های پوششی سپاه هستند.

ضد اطلاعات مالی

چنانکه از سخنان استیوارت لِوی بر می‌آید، بخش اطلاعات مالی ضد تروریستی مشخصاً متوجه است به ۱) کشف و ممانعت از جمع‌آوری، پس‌انداز و انتقال پول در میان اعضای شبکه‌های تروریستی و خانواده‌ها و منسوبان آنها یا ایجاد مشکل و اختلال برای این گونه فعالیت‌ها، ۲) بالا بردن هزینه بخش خصوصی برای معامله با کشورهای حامی تروریسم، ۳) نظارت بر اعمال تحریم‌ها در حوزه‌های مالی و بانکداری، ۴) بسط اطلاعات مربوط به مخاطرات رفتارهای دول حامی تروریسم و جلب همکاری کشورهایی که طرف معامله با این دولت‌ها هستند (مثل امارات و ترکیه برای ایران)، ۵) تحت نظارت قرار دادن فعالیت‌های جمع‌آوری و کسب درآمد توسط سازمان‌های تروریستی یا بخش‌هایی از دولت‌هایی که مشخصاٌ در فعالیت‌های تروریستی درگیر هستند و سهیم کردن دیگر کشورهای متحد در اطلاعات مالی این شبکه‌ها، و ۶) شکل دادن به یک سیستم پیگیری مبادلات مالی در شبکه‌های تروریستی.

تقسیم کار

لشکر بیکاران و فقرا به کار عملیات تروریستی نمی‌آیند. از آنها برای ۱) درست کردن سیاهی لشگر در کادرهای نظامی و انتظامی و ترساندن مردم و ۲) شکل دادن به میلیشیای شبه نظامی برای ارعاب و ارهاب مخالفان استفاده می‌شود.

حکومت‌هایی مثل جمهوری اسلامی فقرا را درست کردن هیمنه و ابهت نظام می‌خواهد و نه عملیات ویژه. عملیات تروریستی جمهوری اسلامی در داخل و خارج کشور توسط این نیروها انجام نمی‌شود چون تحصیلات و قدرت سازماندهی و برنامه‌ریزی لازم برای اجرای عملیات پیچیده را ندارند. این گونه عملیات به افراد تعلیم دیده که از منابع مالی رژیم به خوبی برخوردارند (ایرانی یا خارجی) واگذار می‌شود.

تروریسم دیگر ابزار مبارزه رهایی بخش نیست

با توصیفی که از شبکه‌های مالی حامی تروریسم گفته شد، تروریسم یا تمسک به خشونت سازمان یافته و تأمین مالی شده اکنون نه یک روش مبارزه آزادیبخش یا رهایی بخش بلکه روشی برای ۱) رقابت بر سر قدرت در درون جناح‌ها و گروه‌های سیاسی یا تلاش جهت حذف رقبای سیاسی، ۲) براندازی حکومت‌های مستقر توسط گروه‌هایی که خود به سرعت به همان دیکتاتورها یا بدتر از آنها تبدیل می‌شوند، یا ۳) رقابت با قدرت‌های جهانی و تلاش برای جایگزینی آنهاست. هم روش تأمین منابع مالی، هم روش‌های سیاسی و هم ایدئولوژی تغذیه‌کننده تروریسم بر مبانی غیر اخلاقی، غیر انسانی و غیر قانونی بنیاد گرفته و دنبال می‌شوند.

مبارزات آزادیخواهانه و رهایی‌بخش و تلاش برای استقرار دمکراسی و استیفای حقوق بشر با تجربه‌ای که از مبارزات موفق در هند و آفریقای جنوبی و اروپای شرقی و آمریکای لاتین به دست آمده رو به سوی غیر خشونت و نافرمانی مدنی دارند.

تروریسم صرفاً به ابزاری در دست جهانگشایان و دیکتاتورهای ضعیف‌تر در برابر جهانگشایان یا قدرت‌های بزرگتر یا گروه‌های حامی دمکراسی و حقوق بشر در مقیاس‌های گروهی، محلی، ملی، منطقه‌ای و جهانی تبدیل شده است.