معاون وزیر بازرگانی، گرانیهای ماه رمضان را به عملکرد اصناف و بازار نسبت داده و از تشکیل ۲۴هزار پرونده تخلفاتی بازار و تخلفات ۲۵ میلیاردی بازاریان سخن گفته است.
اما احمد کریمی اصفهانی، دبیر کل جامعه انجمنهای اسلامی اصناف و بازار، این عمل معاون وزیر بازرگانی دولت اصولگرا را عملی غیرقانونی با هدفی سیاسی عنوان کرده است.
آقای کریمی اصفهانی گفته به هیچ وجه اجازه نخواهد داد با این گونه حرکتهای سیاسی چهره اصناف مخدوش شود. او همچنین دولت را عامل گرانی خوانده و تاکید کرده است که اصناف عامل گرانی نیستند.
اگر چالش جدید دولت و بازار بر سر گرانی ادامه یابد، این دومین چالش دولت و بازار در ماههای اخیر است. پیشتر بازار تهران چند روزی را در اعتراض به افزایش مالیاتها در اعتصاب به سر برد تا دولت از مواضع خود عقبنشینی کند. دولت محمود احمدینژاد به دلایل مختلفی از جمله تمکین نکردن به قوانین مصوب مجلس با نمایندگان اصولگرای مجلس درگیر است.
در جبههای دیگر دولت با روحانیون، ائمه جمعه و برخی مراجع تقلید اصولگرا سر شاخ شده که به سخنان اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر محمود احمدینژاد معترض اند.
اما در میانه این چالش جدید دولت و بازار این محمد باقر قالیباف، شهردار اصولگرا و منتقد محمود احمدی نژاد است که با گرد هم آوردن بزرگان بازار تهران از آنها دلجویی کرده تا خط کشیهای سیاسی بین اصولگرایان پر رنگ تر از همیشه نمایان شود.
شهردار تهران در این همایش و بزرگداشت از بازاریان چنین گفت: «بازار بدون تعارف سابقه گذشتهاش در تاریخ ما دارد نشان میدهد. که محل تلاقی ایمان و خرد تمدنی است. تجربه بوده جمع شده. بازار مهمترین قدرت اجتماعی است. انصافاً اصناف و بازار در جنگ هم با اموالشان و هم با جانشان مجاهدت کردند.»
اقدام شهردار تهران با اقبال طیفی از بازاریان و تجار رو به رو شد که دستی بر سیاست و دستی بر اقتصاد دارند. اسدالله عسگراولادی، بازرگان نام آشنای ایرانی و رئیس فراکسیون صادرات اتاق بازرگانی برگزاری این همایش توسط شهرداری تهران را این چنین توصیف میکند: «بعد از سی و یک سال از انقلاب اسلامی، امروز از جامعه بازار و اصناف کشور به این شکل قدردانی به عمل آمد.»
اما ریشه این اختلافها بین بازار و دولت اصول گرا کجاست؟ احمد علوی، استاد اقتصاد دانشگاه استکهلم سوئد ریشههای اختلاف بین بازار و دولت را این گونه توضیح میدهد:
«آن چیزی که اینجا باید مد نظر قرار گیرد اینست که باید دید که اساساً در چارچوب حکومتی که یک اصول تعریف شدهای ندارد، دارای ساز و کار مشخصی نیست، این کشمکشها از کجا در میآید. خوب احمدینژاد بدون داشتن حمایت از کلیت روحانیت، بدون حمایت جامعه سیاسی درون حکومت و بدون حتی داشتن پایههای لازم در چارچوب تکنوکراتهای حکومت بر اساس عنایت رهبری، سازماندهی سپاه پاسداران و تحت یک شرایط خاصی سر کار میآید و بنابراین احمدینژاد به طور طبیعی و در چارچوب این رژیم دارای پایگاه چندانی نیست و همین مسئله را شما میتوانید ببینید. در کشمکش نه تنها با بازار، بلکه با بخشی از حاکمیت، با بخشی از تکنوکراتها، با بخشی از سیاسیون این حاکمیت.»
آقای علوی بر این باور است که سیاستهای اقتصادی دولتهای نهم و دهم مدام در حال تغییراند و نمیتوان به سادگی تئوری حاکم بر اقتصاد دولت محمود احمدینژاد را تشریح کرد.
«این دولت نه قابل تعریف است که سیاستهایش در چارچوب یک اقتصاد سوسیالیستی یا اقتصاد سرمایهداری است؟ بلکه یک ملغمه و ترکیبی از اینهاست که یک ساختار منظم و روشنی هم ندارد. بنا به شرایط این ترکیب عوض میشود. از نظر اجرایی هم اقتصاد ایران سیاست های اقتصادی که رئیس دولت آن را نمایندگی می کند، یک سرمایه داری بسیار عقب مانده را نمایندگی می کند. البته دولت هم در آن نقش غالب را دارد. اما آن چیزی را که ما می بینیم، اینست که با توجه به دلارهای نفتی انبوهی که به دست دولت افتاده، بیشترین گروهی که از این دولت منتفع شده، همان بخش امنیتی سپاه و سپاه پاسداران بوده. عجیب نیست اگر بازار از در مخالفت با دولت در می آید.»
به نظر می رسد اصولگرایان در غیاب رقیبی قدرتمند از اصلاح طلبان که پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری پارسال حاشیه نشین سیاست ایران شده اند، بهانه ای برای اتحاد در برابر دشمن واحد ندارند و این روزها با یارکشی هایی از میان بازیگران خودی برای رقابت های سیاسی آینده آماده می شوند: رقابتهایی داخلی بدون حضور رقبایی غیر خودی.
اما احمد کریمی اصفهانی، دبیر کل جامعه انجمنهای اسلامی اصناف و بازار، این عمل معاون وزیر بازرگانی دولت اصولگرا را عملی غیرقانونی با هدفی سیاسی عنوان کرده است.
آقای کریمی اصفهانی گفته به هیچ وجه اجازه نخواهد داد با این گونه حرکتهای سیاسی چهره اصناف مخدوش شود. او همچنین دولت را عامل گرانی خوانده و تاکید کرده است که اصناف عامل گرانی نیستند.
اگر چالش جدید دولت و بازار بر سر گرانی ادامه یابد، این دومین چالش دولت و بازار در ماههای اخیر است. پیشتر بازار تهران چند روزی را در اعتراض به افزایش مالیاتها در اعتصاب به سر برد تا دولت از مواضع خود عقبنشینی کند. دولت محمود احمدینژاد به دلایل مختلفی از جمله تمکین نکردن به قوانین مصوب مجلس با نمایندگان اصولگرای مجلس درگیر است.
در جبههای دیگر دولت با روحانیون، ائمه جمعه و برخی مراجع تقلید اصولگرا سر شاخ شده که به سخنان اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر محمود احمدینژاد معترض اند.
اما در میانه این چالش جدید دولت و بازار این محمد باقر قالیباف، شهردار اصولگرا و منتقد محمود احمدی نژاد است که با گرد هم آوردن بزرگان بازار تهران از آنها دلجویی کرده تا خط کشیهای سیاسی بین اصولگرایان پر رنگ تر از همیشه نمایان شود.
شهردار تهران در این همایش و بزرگداشت از بازاریان چنین گفت: «بازار بدون تعارف سابقه گذشتهاش در تاریخ ما دارد نشان میدهد. که محل تلاقی ایمان و خرد تمدنی است. تجربه بوده جمع شده. بازار مهمترین قدرت اجتماعی است. انصافاً اصناف و بازار در جنگ هم با اموالشان و هم با جانشان مجاهدت کردند.»
اقدام شهردار تهران با اقبال طیفی از بازاریان و تجار رو به رو شد که دستی بر سیاست و دستی بر اقتصاد دارند. اسدالله عسگراولادی، بازرگان نام آشنای ایرانی و رئیس فراکسیون صادرات اتاق بازرگانی برگزاری این همایش توسط شهرداری تهران را این چنین توصیف میکند: «بعد از سی و یک سال از انقلاب اسلامی، امروز از جامعه بازار و اصناف کشور به این شکل قدردانی به عمل آمد.»
اما ریشه این اختلافها بین بازار و دولت اصول گرا کجاست؟ احمد علوی، استاد اقتصاد دانشگاه استکهلم سوئد ریشههای اختلاف بین بازار و دولت را این گونه توضیح میدهد:
«آن چیزی که اینجا باید مد نظر قرار گیرد اینست که باید دید که اساساً در چارچوب حکومتی که یک اصول تعریف شدهای ندارد، دارای ساز و کار مشخصی نیست، این کشمکشها از کجا در میآید. خوب احمدینژاد بدون داشتن حمایت از کلیت روحانیت، بدون حمایت جامعه سیاسی درون حکومت و بدون حتی داشتن پایههای لازم در چارچوب تکنوکراتهای حکومت بر اساس عنایت رهبری، سازماندهی سپاه پاسداران و تحت یک شرایط خاصی سر کار میآید و بنابراین احمدینژاد به طور طبیعی و در چارچوب این رژیم دارای پایگاه چندانی نیست و همین مسئله را شما میتوانید ببینید. در کشمکش نه تنها با بازار، بلکه با بخشی از حاکمیت، با بخشی از تکنوکراتها، با بخشی از سیاسیون این حاکمیت.»
آقای علوی بر این باور است که سیاستهای اقتصادی دولتهای نهم و دهم مدام در حال تغییراند و نمیتوان به سادگی تئوری حاکم بر اقتصاد دولت محمود احمدینژاد را تشریح کرد.
«این دولت نه قابل تعریف است که سیاستهایش در چارچوب یک اقتصاد سوسیالیستی یا اقتصاد سرمایهداری است؟ بلکه یک ملغمه و ترکیبی از اینهاست که یک ساختار منظم و روشنی هم ندارد. بنا به شرایط این ترکیب عوض میشود. از نظر اجرایی هم اقتصاد ایران سیاست های اقتصادی که رئیس دولت آن را نمایندگی می کند، یک سرمایه داری بسیار عقب مانده را نمایندگی می کند. البته دولت هم در آن نقش غالب را دارد. اما آن چیزی را که ما می بینیم، اینست که با توجه به دلارهای نفتی انبوهی که به دست دولت افتاده، بیشترین گروهی که از این دولت منتفع شده، همان بخش امنیتی سپاه و سپاه پاسداران بوده. عجیب نیست اگر بازار از در مخالفت با دولت در می آید.»
به نظر می رسد اصولگرایان در غیاب رقیبی قدرتمند از اصلاح طلبان که پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری پارسال حاشیه نشین سیاست ایران شده اند، بهانه ای برای اتحاد در برابر دشمن واحد ندارند و این روزها با یارکشی هایی از میان بازیگران خودی برای رقابت های سیاسی آینده آماده می شوند: رقابتهایی داخلی بدون حضور رقبایی غیر خودی.