فرماندهان جدید سپاه، دغدغه‌ها و نگرانی‌های آینده جمهوری اسلامی

  • مراد ویسی

از چپ؛ حسین سلامی، علی فدوی و محمد پاکپور

سه مقام ارشد سپاه پاسداران طی یک ماه تغییر کرده‌اند و حلقه فرماندهی ارشد سپاه، آرایشی نو و جدید یافته است. حالا سپاه نسبت به ماه گذشته فرمانده، جانشین فرمانده و معاون هماهنگ‌کننده جدیدی دارد. این انتصاب‌ها عادی است یا روند جدیدی را در فرماندهی سپاه نشان می‌دهد؟

ساده‌ترین پاسخ این است که دوره فرماندهی کل در سپاه معمولاً حدود ۱۰ سال است و حالا نیز فرمانده جدید، سرلشکر سلامی، طبق عرف موجود دستیاران ارشد خود را انتخاب کرده است. این پاسخ نادرست نیست ولی نه سپاه نهادی عادی در جمهوری اسلامی است و نه فرماندهان آن همیشه فقط طبق روال عادی و عرف موجود انتخاب می‌شوند.

بیشتر در این باره: خامنه‌ای جانشین فرمانده و معاون هماهنگ‌کننده سپاه پاسداران را منصوب کرد

سپاه پاسداران بدون تردید قدرتمندترین و ذی‌نفوذترین نهاد جمهوری اسلامی بعد از رهبر است (اگر این تحلیل را نادیده بگیریم که برخی معتقدند سپاه حتی از رهبر هم قدرتمندتر است). بنابر این اگر سپاه و رهبر مهم‌ترین نهادهای جمهوری اسلامی باشند منطقاً انتصاب فرماندهان ارشد سپاه نیز باید منطبق بر دغدغه‌ها و نگرانی‌های اصلی پیش روی نظام، و سپاه و رهبری به عنوان هسته اصلی نظام باشد.

جمهوری اسلامی با ترکیب متنوعی از دغدغه‌ها و تهدیدها و نگرانی‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی روبه‌رو است که فهرستی طولانی را شامل می‌شود اما اگر دغدغه‌ها و نگرانی‌های اصلی نظام مد نظر باشد، شاید بتوان چهار مورد را برشمرد:

دغدغه‌ها و نگرانی‌های اصلی نظام جمهوری اسلامی

۱. نگرانی از اعتراضات گسترده ضدحکومتی در خیابان‌ها و شورش مردمی که نابسامانی‌های اقتصادی و اجتماعی آنها را به ستوه آورده است.
۲. افزایش فشار آمریکا به عنوان قدرتمندترین نظام بین‌الملل و متحدانش بر حوزه‌های حساس و کلیدی و فیلترهای تنفسی جمهوری اسلامی (از جمله در حوزه صادرات نفت و مبادلات بانکی)
۳. نگرانی از وضعیت ماندگاری و پایداری جمهوری اسلامی بعد از مرگ آیت‌الله خامنه‌ای ۸۰ ساله و بروز سؤال‌های جدی درباره خطراتی که متوجه نظام یا دست‌کم جنگ قدرت بر سر رهبری آینده است.
۴. تهدیدات ناشی از جریان‌های سیاسی غیرهمسو با هسته اصلی قدرت در درون جمهوری اسلامی و اپوزیسیون برانداز در خارج از کشور و موقعیت سپاه نسبت به این تهدیدها.

اگر این چهار دغدغه نگرانی‌های اصلی پیش روی جمهوری اسلامی باشند، جمهوری اسلامی به معنای رهبری و سپاه نیز منطقاً رویکردهای آینده و پیش روی خود را منطبق بر آنها انتخاب خواهد کرد و اجرای این رویکردها نیز به سیاستمداران یا فرماندهانی واگذار خواهد شد که هم به این دغدغه‌ها و نگرانی‌ها اعتقاد محکمی داشته باشند و هم حداکثر همسویی و اراده را برای اجرای آنها نشان داده باشند. به نظر می‌رسد انتخاب هر سه فرمانده جدیدی که برای فرماندهی کل، جانشینی فرمانده و معاون هماهنگ‌کننده معرفی شده‌اند، تلاشی برای پاسخ به این دغدغه‌های پیش روی جمهوری اسلامی است.

بیشتر در این باره: «سردار رجزخوان»؛ فرمانده جدید سپاه کیست؟

سرلشکر سلامی هم به شدت ضدآمریکایی است و معتقد به رجزخوانی و رویکرد بیانی تهاجمی علیه آمریکا و هم معتقد به برخورد شدید و بی‌اغماض با معترضان داخلی و اعتراضات ضدحکومتی. علی فدوی جانشین جدید فرمانده سپاه هم از یکی از کانون‌های اصلی چالش ایران و آمریکا یعنی نیروی دریایی و خلیج فارس می‌آید. او به دلیل رویکردهایش در برابر آمریکا در سال ۱۳۹۴ از دست آیت‌الله خامنه‌ای نشان فتح (یکی از بالاترین نشان‌های نظامی ایران) را دریافت کرده است. محمدرضا نقدی نیز که به عنوان معاون هماهنگ‌کننده سپاه معرفی فرماندهی است که بیش از هر چیز با رویکردهای تند سیاسی و اعتقادات سرکوبگرانه‌اش در برابر منتقدان و مخالفان شناخته می‌شود.

جانشین فرمانده سپاه: نفر دومی که نفر دوم نیست

جانشین فرمانده سپاه، بر اساس ساختار رسمی سپاه نفر دوم در سلسله مراتب فرماندهی سپاه است، اما الزاماً در عمل این طور نیست و او به معنای واقعی کلمه نفر دوم سپاه نیست. جانشین برخلاف فرمانده سپاه در فرماندهی مستقیم بر فرماندهان نیروهای چهارگانه (زمینی، هوافضا، دریایی و قدس) نقش ندارد. در همین سپاه فعلی همه می‌دانند که نفوذ و موقعیت سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس، نه تنها از جانشین فرمانده سپاه بالاتر است بلکه حتی موقعیت خاص او نزد رهبر و جایگاهش در سیاست خاورمیانه‌ای ایران بر موقعیت و جایگاه فرمانده کل سپاه هم سایه انداخته است.

حسین سلامی، محسن رضایی و یحیی رحیم صفوی در دیدار فرماندهان سپاه با رهبر جمهوری اسلامی. سلامی و صفوی از جانشینی به فرماندهی سپاه رسیده‌اند.

جانشین فرمانده کل همچنین فاقد نقش فرماندهی مستقیم بر سازمان‌های اطلاعات، بسیج، حفاظت اطلاعات و یا فرماندهی حفاظت (حفاظت انصار و حفاظت فرودگاه‌ها) است. ممکن است او بر سازمان بسیج و نیز حفاظت سپاه حدی از فرماندهی غیرمستقیم اعمال کند، اما در عمل از نظر سازمان قدرتمند و ذی‌نفوذی چون اطلاعات سپاه و رئیس پرنفوذ آن حسین طائب، جانشین فرمانده شأنیت نفر دوم سپاه را ندارد.

سازمان اطلاعات سپاه و رئیس کنونی آن با جایگاه رو به رشد سریعی که در این سال‌ها یافته و با توجه به رابطه ویژه‌ای که با رهبر و بیت رهبری دارد، حتی جایگاه فرماندهی سپاه هم را به چالش کشیده است. سازمان حفاظت اطلاعات سپاه (ضدجاسوسی) هم که بیشتر شأن پاییدن فرماندهان و پرسنل سپاه را دارد، به بیت رهبری پاسخگو است و فرمانده سپاه و جانشین فرمانده سپاه نفوذ اندکی بر کارکرد آن دارند. اما آیا با چنین وضعیتی جانشین فرمانده کل سپاه سمت بی‌اهمیتی است؟ قطعاً چنین نیست. برخی ویژگی‌ها نشانگر اهمیت و ظرفیت‌هایی است که در این سمت وجوددارد.

نخست آنکه تجربه ثابت کرده که جانشین فرمانده می‌تواند فرمانده بعدی سپاه باشد و فرمانده سپاه در جمهوری اسلامی یکی از مهم‌ترین سمت‌های نظام است. در بین چهار فرمانده قبلی سپاه (محسن رضایی، رحیم صفوی، عزیز جعفری و حسین سلامی) دو تن از آنها (صفوی و سلامی) از همین جایگاه جانشینی به فرماندهی سپاه رسیده‌اند. در واقع فردی که برای جانشینی فرمانده سپاه معرفی می‌شود، طبق عرف موجود از شانس بالایی برای رسیدن به فرماندهی کل سپاه در آینده برخوردار می‌شود اگر چه تضمینی در این مورد نیست.

حسین طائب، رئیس سازمان اطلاعات سپاه با توجه به رابطه ویژه‌ای که با رهبر و بیت رهبری دارد، حتی جایگاه فرماندهی سپاه هم را به چالش کشیده است.

میزان اهمیت جانشین را دو موضوع دیگر هم تعیین می‌کند. یکی اینکه فرمانده سپاه چقدر پرونده‌های خاص را برای پیگیری به او می‌سپارد و دوم اینکه خود فردی که به جانشینی فرمانده‌کل انتخاب شده از نظر شخصی چقدر در درون سپاه وزن و اعتبار و نفوذ دارد.

نحوه انتخاب فرماندهانی که پیش از این به عنوان جانشین فرمانده سپاه انتخاب شده‌اند، یک عرف و سنت درونی در سپاه درباره تعیین جانشین بعدی ایجاد کرده است. تمام جانشین‌های فرمانده سپاه از گذشته تا حال و طی ۳۰ سال گذشته، همه از بین فرماندهان سابق یکی از نیروهای سه‌گانه زمینی، هوایی و دریایی سپاه انتخاب شده و سابقه فرماندهی در رده فرماندهی نیرو داشته‌اند. علاوه بر این، یک معیار مهم دیگر این است که معمولاً فرمانده سپاه فردی را به جانشینی انتخاب می‌کند که از نظر فردی به او نزدیک باشد. هم از نظر سوابق کاری در گذشته و هم از نظر دیدگاه‌ها. انتخاب علی شمخانی به عنوان جانشین محسن رضایی از اواسط جنگ ایران و عراق تا وقتی که شمخانی در سال ۱۳۶۷ به وزارت سپاه رفت، یکی از این نمونه‌هاست. رضایی و شمخانی هر دو عضو تیم خوزستانی‌های سپاه بودند که در دهه ۶۰ حلقه اصلی فرماندهی در سپاه بودند و به غیر هسمو بودن با حجت‌الاسلام خامنه‌ای رئیس‌جمهور وقت و نزدیکی به میرحسین موسوی نخست‌وزیر و اکبر هاشمی رفسنجانی فرمانده وقت جنگ معروف بودند (تمامی اعضای اصلی تیم خوزستانی‌ها به تدریج در دوره رهبری آیت‌الله خامنه‌ای از فرماندهی سپاه و ستادکل نیروهای مسلح کنار گذاشته شدند).

علی فدوی بود در دوره فرماندهی نیروی دریایی سپاه، هم در توسعه سازمانی این نیرو و هم در گسترش سطح چالش‌ها و تنش‌ها با نیروهای دریایی آمریکا در خلیج فارس یک نقش محوری ایفا کرده بود

جانشین بعدی محسن رضایی یعنی رحیم صفوی نیز سال‌ها از نزدیک با او کار کرده بود. یعنی از زمانی که محسن رضایی در پاییز ۶۰ در ابتدای فرماندهی‌اش به جبهه جنوب رفت و با رحیم صفوی که از فرماندهان ارشد ستاد عملیات جنوب در اهواز بود شروع به همکاری کرد. این دو در دوران جنگ با عراق در سطوح فرماندهی ارشد جنگ همکار بودند و صفوی برای ۹ سال (۶۷ تا ۷۶) جانشین فرمانده کل بود و سپس خود برای ده سال (۷۶ تا ۸۶) فرمانده کل سپاه شد. فرمانده جدید سپاه، سرلشکر سلامی، و علی فدوی جانشین منصوب شده او نیز، هر دو در دوران جنگ ایران و عراق از مسئولان ارشد قرارگاه دریایی نوح بودند. حسین سلامی مسئول عملیات قرارگاه و علی فدوی مسئول اطلاعات قرارگاه بوده‌اند که زیر نظر حسین علایی فرمانده وقت نیروی دریایی سپاه فعالیت می‌کردند.

فدوی؛ دریافت نشان فتح برای بازداشت ملوان‌های آمریکا

اگر افزایش سطح و کیفیت چالش‌ها با آمریکا یکی از دغدغه‌ها و نگرانی‌های اصلی جمهوری اسلامی باشد، علی فدوی یکی از نمادهای این چالش در ۳۰ سال گذشته بوده است. هنگامی که نیروی دریایی آمریکا و قایق‌های تندروی سپاه در اواخر جنگ ایران و عراق با یکدیگر وارد درگیری شدند، علی فدوی مسئول اطلاعات نیروی دریایی سپاه بود. در اواخر جنگ او فرمانده منطقه یکم دریایی سپاه شد و سال‌ها در این سمت بود. او سپس به عنوان جانشین مرتضی صفاری فرمانده وقت نیروی دریایی سپاه (۱۳۷۹ تا ۱۳۸۹) منصوب شد. فدوی سپس در سال ۸۹ به فرماندهی این نیرو انتخاب شد و هشت سال (۱۳۸۹ تا ۱۳۹۷) در این سمت باقی ماند.

سه سال پیش از شروع دوره فرماندهی فدوی بر سپاه؛ آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۱۳۸۶ با تقسیم وظایف بین نیروی دریایی سپاه و ارتش، خلیج فارس و تنگه هرمز را حوزه مأموریت سپاه کرده و دریای عمان را به نیروی دریایی ارتش سپرده بود. اما این علی فدوی بود که هم در توسعه سازمانی نیروی دریایی سپاه و هم در گسترش سطح چالش‌ها و تنش‌ها با نیروهای دریایی آمریکا در خلیج فارس یک نقش محوری ایفا کرد.

آیت‌الله خامنه‌ای در زمان اعطای نشان فتح به علی فدوی

در حوزه گسترش سازمانی، او تعداد مناطق دریایی سپاه را به پنج منطقه افزایش داد. منطقه اول صاحب‌الزمان در بندر عباس، منطقه دوم نوح در بوشهر، منطقه سوم امام حسین در ماهشهر، منطقه چهارم ثارالله در عسلویه و آخرین آنها یعنی منطقه پنجم نازعات در بندر لنگه که ویژه حفاظت از جزایر سه‌گانه ابوموسی، و تنب‌های بزرگ و کوچک ایجاد شده است.

دوره جانشینی و فرماندهی علی فدوی بر نیروی دریای سپاه همچنین یکی از پرتنش‌ترین دوره‌های رابطه نیروهای دریایی سپاه و آمریکا در خلیج فارس بوده است. در این دوره نه تنها گزارش‌های متعددی از چالش‌های فیزیکی و ارتباطی بین قایق‌های تندرو سپاه و شناورهای نظامی آمریکا گزارش شده، بلکه حتی سپاه پاسداران از خراب شدن موتور و امکانات ناوبری دو قایق آمریکایی و ورود آنها به آب‌های ایران به عنوان بازداشت ملوان‌های آمریکایی استفاده کرد.

بیشتر در این باره: علیرضا تنگسیری؛ انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای برای نیروی دریایی سپاه

در دی ماه ۱۳۹۴ اعلام شد ایران ۱۰ ملوان آمریکایی را در پی خراب شدن قایق‌های آنها و ورود تصادفی به آب‌های سرزمینی ایران در نزدیکی جزیره فارسی توقیف کرده است. سپاه پاسداران حتی به طور رسمی اعلام کرد که «غیرعمدی بودن ورود غیرقانونی و غیرمجاز شناورهای رزمی آمریکایی به آب‌های سرزمینی ایران در خلیج فارس قطعیت یافته» اما آیت‌الله خامنه‌ای ترجیح داد با دعوت اختصاصی فرماندهان ارشد نیروی دریایی سپاه به دفترش و اعطای مدال نظامی فتح به دریادار علی فدوی و چهار تن از فرماندهان و اعطای درجه بالاتر به نیروهای حاضر در این واقعه مطلقاً بی‌اهمیت به لحاظ نظامی، رویکرد تشویق‌کننده خود را در مورد مقابله سپاه با نیروهای آمریکایی در خلیج فارس آشکارا نشان دهد. آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۹۷ حتی در موضوع انتصاب علیرضا تنگسیری به عنوان فرمانده جدید نیروی دریای سپاه هم بر این رویکرد خود تأکید کرد، زیرا تنگسیری از فرماندهان مؤثر در افزایش چالش قایق‌های سپاه با شناورهای آمریکایی بود.

در شرایط کنونی نیز قرار گرفتن سرلشکر سلامی و دریادار فدوی در کنار یکدیگر به عنوان فرمانده کل و جانشین فرمانده، تقویت رویکردهای تند ضدآمریکایی در فرماندهی ارشد سپاه را نشان می‌دهد. موضوعی که آیت‌الله خامنه‌ای از آن بسیار خشنود است اگرچه این «نگرش تند ضدآمریکایی در بیان و مواضع اعلانی» با توجه به ارزیابی‌ها از توان نظامی بالای آمریکا، معمولاً در عرصه عمل با احتیاط‌های بسیار تعدیل می‌شود. احتیاط در عمل در کنار تندی در مواضع را بویژه پس از آنکه آمریکا سپاه را در فهرست سازمان‌های تروریستی قرارداد و به اعزام ناو هواپیمابر به منطقه و بمب‌افکن‌های اف ۳۵ و بی ۵۲ به خلیج فارس اقدام کرد، بیشتر می‌شود دید.

قرار گرفتن سرلشکر سلامی و دریادار فدوی در کنار یکدیگر، تقویت رویکردهای تند ضدآمریکایی در فرماندهی ارشد سپاه را نشان می‌دهد.

نقدی، سیاسی‌ترین فرمانده ارشد سپاه

جانشین فرمانده سپاه سمتی بالاتر از معاون هماهنگ‌کننده است اما محمدرضا نقدی را می‌توان در سیاست داخلی ایران فرمانده‌ای سرشناس‌تر، جنجالی‌تر و سیاسی‌تر از علی فدوی دانست. در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی (۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴) محمدباقر ذوالقدر جانشین وقت فرمانده سپاه را سیاسی‌ترین فرمانده سپاه می‌دانستند که به طراحی پشت پرده بسیاری از فعالیت‌ها علیه اصلاح‌طلبان و محمد خاتمی معروف بود. جز دوره ۹ ساله جانشینی ذوالقدرکه با برکناری و افول موقعیت او در سپاه در سال ۱۳۸۵ تمام شد، محمدرضا نقدی را مجموعاً طی سال‌های ۱۳۷۷ تا ۱۳۹۵ می‌توان سیاسی‌ترین فرمانده ارشد سپاه در جمهوری اسلامی دانست و حالا نیز می‌توان او را سیاسی‌ترین فرمانده در حلقه فرماندهی ارشد سپاه به شمار آورد.

محمدرضا نقدی که مخالفانش ایرانی بودن او را زیر سؤال می‌برند ولی خود می‌گوید پدرش از ایرانی‌های مقیم کربلا و نجف بوده و خود متولد محله وحدت اسلامی تهران است، در دوران جنگ ایران و عراق از فرماندهان قرارگاه حمزه در کردستان و آذربایجان غربی و سپس قرارگاه برون مرزی رمضان بود. او که در دوران جنگ با اسم مستعار «شمس» شناخته می‌شد پس از کشته شدن اسماعیل دقایقی مؤسس و فرمانده تیپ بدر (متشکل از اسرا و فراریان ارتش عراق) در عملیات کربلای پنج در سال ۶۵، مدتی فرمانده این تیپ بود. نقدی در آن دوره فرمانده مستقیم کسانی چون هادی عامری (رئیس کنونی سازمان بدر و ائتلاف فتح در پارلمان عراق) و نیز ابومهدی مهندس (جانشین کنونی فرمانده حشد شعبی عراق) بود.

محمدرضا نقدی در کنار علی فدوی (چپ) و امیرعلی حاجی‌زاده (راست). با نگاهی به انتصاب‌های اخیر می‌توان نقدی را سیاسی‌ترین فرد در حلقه فرماندهی ارشد سپاه به شمار آورد.

نقدی بعد از جنگ و در سال ۱۳۷۱ به پیشنهاد عبدالله نوری وزیر کشور دولت هاشمی رفسنجانی از سوی آیت‌الله خامنه‌ای به فرماندهی حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی منصوب شد. جالب آنکه شش سال بعد نقدی متهم شد که در حمله به عبدالله نوری وزیر کشور و عطاءالله مهاجرانی وزیر ارشاد و کتک زدن آنها بعد از نماز جمعه در تهران دخالت مستقیم داشته، گرچه خود او می‌گوید چنین کاری نکرده است.

حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی تحت فرماندهی نقدی با بازداشت و شکنجه شهرداران مناطق تهران در پرونده محاکمه غلامحسین کرباسچی، شهردار وقت تهران، به یک نیروی سیاسی جنجالی در معادلات داغ اواخر دهه ۷۰ جمهوری اسلامی تبدیل شد. در واقع در حالی که وزارت اطلاعات تا حدودی به کنترل اصلاح‌طلبان و دولت خاتمی درآمده بود و هنوز سازمانی به نام اطلاعات سپاه وجود نداشت، حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی به فرماندهی نقدی به پایگاه و تکیه‌گاهی برای بخش‌های تندروتر حکومت تبدیل شد.

بیشتر در این باره: لایه‌های هفت‌گانه سازمان سرکوب در جمهوری اسلامی

نقدی بعدها به دلیل نقض مکرر قانون در این پرونده به هشت ماه زندان محکوم شد اما هرگز به زندان نرفت و خود را به عنوان یکی از نمادهای اصلی تندروهای طرفدار آیت‌الله خامنه‌ای به جامعه معرفی کرد. اوج سیاسی شدن چهره نقدی را می‌توان در دوره فرماندهی هفت ساله او بر بسیج (۱۳۸۸ تا ۱۳۹۵) دانست. گسترش سازمانی بسیج به عنوان محور سرکوب میدانی اعتراضات خیابانی مخالفان حکومت با استفاده از تجربیات دو سرکوب بزرگ ۷۸ و ۸۸ در دوره فرماندهی نقدی صورت گرفت. گسترش سازمان و تجربیاتی که در دو سرکوب بعدی اعتراضات ضدحکومتی در سال‌های ۹۶ و ۹۷ در کلیت سازمان سرکوب جمهوری اسلامی و به طور خاص در دوره جانشین او در بسیج، غلامحسین غیب‌پرور، به کار گرفته شد.

به نظر می‌رسد با توجه به تجربه بالای نقدی در فرماندهی بسیج به عنوان نماد خیابانی سازمان سرکوب جمهوری اسلامی، سپاه و جمهوری اسلامی خود را برای مقابله با تهدیداتی از نوع شورش‌های مردمی و اعتراضات خیابانی در آینده آماده‌تر می‌کنند.

در واقع هیچ فرمانده یونیفرم‌پوشی در سپاه را نمی‌توان پیدا کرد که به اندازه محمدرضا نقدی در دهه ۸۰ و ۹۰ با سفر به شهرستان‌های مختلف به سخنرانی‌های سیاسی علیه منتقدان و مخالفان داخلی و خارجی سپاه پرداخته باشد. شاید کسی که در این حوزه با محمدرضا نقدی قابل قیاس باشد، سرتیپ محمدحسین صفار هرندی وزیر سابق ارشاد در دولت احمدی‌نژاد و عضو پیشین شورای سردبیری روزنامه کیهان باشد. با این تفاوت که صفار هرندی اصولاً در سال‌های متمادی یک فرمانده بدون مسئولیت و یونیفرم بوده و از وقت آزادتری برای سخنرانی‌های توجیهی و تأییدی برای نیروهای بدنه سازمان سرکوب جمهوری اسلامی و حمله به منتقدان داخلی و مخالفان خارج از نظام برخوردار بوده است.

با چنین سابقه‌ای از فعالیت سیاسی و مشارکت مستقیم در سرکوب مخالفان جمهوری اسلامی، ارتقای نقدی از معاونت فرهنگی اجتماعی سپاه به معاونت هماهنگ‌کننده بیشتر نشان از یک پیام سیاسی به مخالفان و منتقدان داخلی حکومت مبنی بر آمادگی بیشتر برای سرکوب هر نوع اعتراض ضدحکومتی است تا یک انتصاب اداری و نظامی. نقدی نه در حوزه نظامی یک فرمانده راهبردی و حتی عملیاتی رده بالا محسوب می‌شده و نه اصولاً معاون هماهنگ‌کننده سپاه در عمل، شأن و توانایی هماهنگی بین سازمان‌های چهارگانه و نیروهای هوایی، دریایی، زمینی و قدس سپاه را دارد که هر یک حوزه نفوذی مستقل برای خود قائل هستند. نقدی حالا یک فرمانده ارشد پرتجربه در سرکوب اعتراضات مردمی در جمهوری اسلامی است و به نظر می‌رسد با توجه به تجربه بالای او در فرماندهی بسیج به عنوان نماد خیابانی سازمان سرکوب جمهوری اسلامی، سپاه و جمهوری اسلامی خود را برای مقابله با تهدیداتی از نوع شورش‌های مردمی و اعتراضات خیابانی در آینده آماده‌تر می‌کنند.