در گروِ انقلاب؛ دیپلماسی گروگانگیری و تلاش برای ارعاب جامعه مدنی

  • سمیرا قرائی

بخشی از یک گزارش ویدئویی شبکه خبر ایران در تابستان ۸۶، که هاله اسفندیاری را در مقابل ورودی اوین در حال گفت‌وگو با این شبکه نشان می‌دهد.

در سیر تطور انقلاب اسلامی ایران، کلمات نیز دگرگون شده‌اند. آیت‌الله خامنه‌ای از ابتدای دهه هفتاد در سخنرانی‌هایش به کرات از عبارت تهاجم فرهنگی غرب استفاده می‌کرد و درباره آن هشدار می‌داد. اما تهاجم فرهنگی به مرور و از نیمه دوم دهه هشتاد جای خود را به کلمه نفوذ داد. پدیده نفوذ در دهه نود به شدت مورد توجه نهادهای امنیتی قرار گرفت. علی خامنه‌ای در یکی از سخنرانی‌های مهم خود به تاریخ بیستم اسفند سال ۹۴، درباره نفوذ ابراز نگرانی کرده و جزئیاتی از آن را هم تشریح می‌کند:

بیشتر در این باره: دیپلماسی گروگان‌گیری و تلاش برای تبادل زندانی

«این نفوذ مسئله مهمی است آقایان! نفوذ مسئله مهمی است. بنده هم که این را عرض می‌کنم، نه به این خاطر است که احتمالی به ذهنم می‌آید که ممکن است نفوذ کنند. خب ما از خیلی چیزها مطلعیم. برنامه نفوذ در کشور یک برنامه جدی است. انواع و اقسام طرق را... من محاسبه می‌کردم، شاید ۱۰ راه مهم را اینها پیدا کرده‌اند و دارند عمل می‌کنند، ‌همین حالا دارند در کشور عمل می‌کنند.
یکی راه علمی است؛ از طریق ارتباط با دانشگاه، ارتباط با دانشمندان، ارتباط با استاد، ارتباط با دانشجو، کنفرانس‌های به ظاهر علمی در باطن برای نفوذ. می‌فرستند افراد امنیتی را این جا. این یکی. راه دیگر راه علمی و فرهنگی است.»

آیت‌الله خامنه‌ای در دی ماه سال ۱۳۸۳ و در دیدار با کارکنان وزارت اطلاعات، نفوذ را استعمار فرانو می‌نامد، فراتر از استعمار نو که فریب و اغوای مردم در آن نقش محوری دارد.

«بالاتر از استعار نو، یک نوع استعمار دیگری است .ایادی خودشان رو بفرستند در کشورها، با پول، با تبلیغات، با اغواگریهای گوناگون، با رنگین نشان دادن و موجه نشان دادن چهره استکباران ظالم عالم. یک عده از ملت ها را اغوا کنند. بخشی از ملت‌ها را اغوا کنند، این‌ها رو تحریک کنند.»

مارک دوبویتز، رئیس اجرایی اندیشکده دفاع از دموکراسی‌ها، از قضا به وسوسه‌برانگیز بودن غرب اشاره کرده و معتقد است که جمهوری اسلامی نگران است که مردم ایران فریب وسوسه غرب را بخورند و ایده انقلاب را رها کنند.

«هدف گروگان‌گیری و اینکه ایران برای خارجی‌ها و دو تابعیتی‌ها کشوری خطرناک به نظر برسد، این است که رژیم جمهوری اسلامی ایران علاقه‌ای به گشودن جامعه ندارد، علاقه‌ای ندارد که ایران را به سیستم اقتصاد جهانی پیوند بزند و به شهروندان ایران این فرصت را بدهد تا با باقی جهان تجارت و تبادل فرهنگی کنند. چرا که رژیم جمهوری اسلامی می‌ترسد از این که اکثر ایرانی‌ها نهایتاً از این حکومت بدشان بیاید، از ایده انقلاب خسته شوند، جمهوری اسلامی نگران وسوسه‌برانگیزی غرب است که می‌تواند ایرانی‌ها را وسوسه کند تا ایده‌های انقلابی را بیش از پیش کنار بگذارند. در نتیجه برای تولید ترس و ارعاب دست به هر کاری می‌زنند، تا جهان را در خارج از مرزها نگه دارند و در معنای واقعی کلمه ایرانی‌ها را داخل ایران زندانی کنند.»

Your browser doesn’t support HTML5

در گروِ انقلاب؛ دیپلماسی گروگانگیری و تلاش برای ارعاب جامعه مدنی

تولید ترس و ارعاب، بسته نگه داشتن جامعه و تمسخر جامعه بازکلید واژه‌های مارک دوبوویتز است که رد آن‌ها را از اواسط دهه هشتاد شمسی تا به امروز در ایران می‌توان دنبال کرد.

هدف گروگان‌گیری و اینکه ایران برای خارجی‌ها و دو تابعیتی‌ها کشوری خطرناک به نظر برسد، این است که رژیم جمهوری اسلامی ایران علاقه‌ای به گشودن جامعه ندارد، علاقه‌ای ندارد که به شهروندان ایران این فرصت را بدهد تا با باقی جهان تجارت و تبادل فرهنگی کنند.
مارک دوبوویتز

رامین جهانبگلو استاد فلسفه در اردیبهشت سال ۸۵، ، هاله اسفندیاری پژوهشگر و مدیر بخش مطالعات خاورمیانه مؤسسه وودرو ویلسون دی ماه سال ۸۵ و کیان تاجبخش، کارشناس مدیریت شهری و نماینده موسسه جامعه باز، اردیبهشت سال ۸۶ دستگیر می‌شوند. دستگیری‌هایی پیش از اعتراضات سال ۸۸ و پس از هشت سال دوران ریاست‌جمهوری محمد خاتمی.

وزارت اطلاعات از بیم انقلاب مخملی این افراد را دستگیر می‌کند. اتهام‌شان براندازی نرم و ایجاد انقلاب مخملی است. انقلابی نرم و آرام و بدون خشونت و مسالمت‌آمیز که نیازمند یک جامعه مدنی فعال و البته معترض و آگاه است.

تلاش برای براندازی نرم، تلاش برای سکولاریزه کردن ایران، تلاش برای تغییر ماهیت نظام، تلاش برای تبادل علمی و وارد کردن اندیشه غربی به ایران ... تمامی این‌ها در اتهام‌های این افراد ذکر شده است. نه فقط به این افراد، این کلمات برای سالیان بعد نیز همچنان در کیفرخواست‌های پژوهشگران و دانشگاهیان ذکر شده است.

هاله اسفندیاری، رامین جهانبگلو و کیان تاجبخش پس از مدتی آزاد شدند، بدون مبادله با چیزی. در آن سال‌ها ایران هنوز در حال ارزیابی ارزش دوتابعیتی‌ها بود. اعترافات اجباری این افراد در سال ۸۶ در مستندی با نام به اسم دموکراسی پخش می‌شود. این مستند پیش‌گام این‌گونه مستندهای اعترافی نیست، اما راه را برای مستندهای مشابه بسیاری هموار کرد.

اریک رندولف، معاون دفتر خبرگزاری فرانسه دراستانبول که مدتی در ایران خبرنگاری کرده و تابستان امسال در نیویورک رویو آو بوکز گفت‌وگویی تفصیلی با کیان تاج‌بخش داشته، می‌گوید جمهوری اسلامی ایران برای حفظ ایده انقلاب نیازمند مقابله تمام‌نشدنی با غرب است.

«ایران همواره به دنبال یافتن روش‌هایی است تا غرب را تحت فشار قرار دهد و همچنین می‌خواهد حس انقلابی خصومت داشتن و مقابله با غرب را در داخل حفظ کند. جمهوری اسلامی اهداف گوناگونی دارد، و چون نمی‌توان با افراد تصمیم گیرنده صحبت کرد، در نتیجه نمی‌توان به طور قطع فهمید که دنبال چه چیزی هستند. اما آن‌چه از گفت‌وگو با افرادی که در ایران بازجویی شده‌اند، دستگیرتان می‌شود این است که برخی از بازجوها صددرصد مطمئن‌اند که فردی که مقابلشان نشسته جاسوس است.»

**

چهارشنبه، ۲۵ شهریور ماه سال ۱۳۹۴، مرکز نمایشگاه بین‌المللی تهران دومین همایش بین‌المللی نقش‌آفرینی زنان در توسعه پایدار. سهیلا جلودارزاده، نماینده سابق مجلس و شهیندخت مولاوردی، معاون وقت رئیس‌جمهوری در امور زنان، نیز حضور دارند. خانم مولاوردی برخی از مهمانان را دعوت کرده. یکی از مهمانان یک کارآفرین لبنانی است. کارشناس کامپیوتر و فن‌آوری‌، مدافع اینترنت آزاد که برای چهارمین بار عازم ایران شده. نزار زکا، معاون اتحادیه جهانی خدمات آی‌تی است و در حوزه کاری‌اش شناخته شده است. نزار دو روز را در همایش می‌گذراند و روز ۲۷ شهریور سفر کوتاهش را به ایران می‌خواهد به پایان ببرد و در راه فرودگاه است. سوار تاکسی است که ربوده می‌شود. مابقی را از زبان خودش بشنوید:

large به شما می‌گویم چرا در ایران گروگان بودیم

«در راهم به سمت فرودگاه توسط نیروهای لباس شخصی ربوده شدم، چشم‌هایم را بستند و برای هجده ماه در بند سپاه در اوین زندانی شدم. بندی که به بند دو الف معروف بود و به نظرم بدترین مکان روی زمین است که می‌شود تصور کرد.
نمی‌توانستم بدون چشم‌بند بیرون بروم. هیچ چیزی نمی‌دیدم. نمی‌توانستم کسی را ببینم. از هجده ماهی که در بند سپاه بودم، حدود دوازده یا سیزده ماه را در انفرادی گذراندم. این کارشان فراتر از جنایت بود. به سفارت کشورم دسترسی نداشتم. افرادی که من را ربودند می‌خواستند که من بگویم گناهکارم، جاسوسم، چیزهایی که به هیچ عنوان واقعیت نداشت. من به دعوت معاون رئیس‌جمهوری به ایران دعوت شده بودم و حتی با آن‌که لبنانی‌ها برای ورود به ایران ویزا نمی‌خواهند، من تقاضای ویزا دادم تا اگر جمهوری اسلامی از اعتقادات من خوشش نمی‌آید، به من ویزا ندهد. خانم مولاوردی برای من دعوت‌نامه فرستاد و من به سفارت ایران رفتم و ویزا گرفتم.
من چهار سال زندانی بودم. دو سال در بند امنیتی سپاه و دو سال در زندان شماره هفت بخش دوازده. تمامی هم‌بندی‌هایم زندانی‌های سیاسی بودند.
۲۴ نفر بودیم در سالنی پنج در پنج. همه کارمان، خوردن؛ خوابیدن؛ شست‌وشو؛ همه در همین این اتاق پنج در پنج بود و داخل چیزی شبیه تابوت یا قبر می‌خوابیدیم. تخت‌هایی سه طبقه و هر طبقه هفتاد سانت عرض، صدوهشتاد سانت طول و هفتاد سانت ارتفاع. چیزی شبیه قوطی یا تابوت. روزهای ما این طور می‌گذشت. در زیرزمین زندان اوین؛ فاضلاب کل زندان از این زیرزمین می‌گذشت. رفتاری که با ما می‌شد حتی با حیوانات نمی‌شود.»

آن‌چه از گفت‌وگو با افرادی که در ایران بازجویی شده‌اند، دستگیرتان می‌شود این است که برخی از بازجوها صددرصد مطمئن‌اند که فردی که مقابلشان نشسته جاسوس است
اریک رندولف

نکته در خور توجه در مورد پرونده نزار زکا زمان دستگیری است. توجه به زمان دستگیری می‌تواند پرونده زکا را به پروژه مقابله با نفوذ مرتبط کند. زکا در سال ۹۴ دستگیری می‌شود. دور تازه مذاکرات هسته‌ای ایران با روی کار آمدن حسن روحانی از سال ۹۲ آغاز می‌شود، در تیر ۹۴ توافق نهایی حاصل می‌شود. درست در روزهایی که صحبت از توافق با غرب و ترجیح گزینه مذاکره بر گزینه انزوا مطرح است نیروهای سپاه پاسداران نزار زکا را دستگیر می‌کنند.

زکا معاون اتحادیه جهانی خدمات آی‌تی است. در آن روزهایی که صحبت از ورود کمپانی‌های گوناگون به ایران می‌شود، نظرات مثبت زکا درباره کار در ایران و حضورش می‌تواند درهای ایران را به روی این کمپانی‌ها بازتر کند. دستگیری زکا اما حاوی پیغامی از سوی سپاه پاسداران بود به جهان و به دولت و مذاکره‌کنندگان و به مردم ایران. نزار زکا از این پیغام می‌گوید:

«سپاه برای جهان یک پیغام داشت. من روی آزادی و باز بودن فضا کار می‌کردم، با خانم مولاوردی روی مسئله زنان و پیشرفت کار می‌کردم. سپاه می‌خواست یک پیغام بفرستد، این که ایران مایل است بر سر مسائل هسته‌ای و اتمی با جهان توافق کند، اما درهای جامعه باز نخواهد شد. بعد از ربودن من هیچ کمپانی تکنولوژی تمایلی برای رفتن به ایران نشان نداد. من معاون اتحادیه جهانی خدمات آی‌تی هستم و بعد از آن‌که ایران من را گروگان گرفت، کمپانی‌ها دیگر علاقه‌ای به ایران نشان ندادند. سپاه عمدا این کار را کرد تا مطمئن شود کمپانی‌هایی نظیر فیس‌بوک، سیسکو، انتل، ‌مایکروسافت به ایران نخواهند رفت.
من را در ماه سپتامبر به گروگان گرفتند، در ماه ژوییه توافق امضا شده بود و بعد در ژانویه اجرایی شد و تحریم‌ها برداشته شد. اما بعد از برداشته شدن تحریم‌ها کسی به ایران نرفت. چرا؟ چون چند ماه قبلش من را ربودند. پیش از ربودن من، کمپانی‌ها مشتاق بودند که به ایران بروند،‌ اما بعد از به گروگان گرفتن من همه چیز تغییر کرد.»

نزار زکا سرانجام در ۲۲ خرداد سال جاری آزاد شد. ایران مدعی شد که به درخواست حزب‌الله او را به شکل مشروط آزاد کرده و آزادی او در یک فرایند قضایی و خارج از موضوع تبادل زندانی یا موضوعات سیاسی انجام شده است. زکا کاملا آزادی شدن به درخواست -حزب‌الله را رد می‌کند.

«اگر حزب‌الله می‌خواست من را آزاد کند، یک دقیقه بعد از دستگیری آزاد می‌کرد. لازم نبود چهار سال صبر کنند. به نظرم سپاه و حزب‌الله لبنان با هم توافق کرده بودند که هر وقت به نفع استراتژی آن‌هاست، من را آزاد کنند.
من در بند صفر یک بودم. هیچ کس آن‌جا مرتکب عمل خلافی نشده بود. نمازی کاری نکرده بود. دو سال در آن بند بود. نازنین کاری نکرده بود. ما همگی گروگان بودیم. با ما بازی می‌کردند. می‌خواستند ما را بفروشند. برایمان تبلیغ می‌کردند تا گران‌تر ما را بفروشند.»

**

آیت‌الله خامنه‌ای هشدارها را داده است. حدود ۱۰ راه مهم برای نفوذ را هم تشریح کرده است: راه علمی و راه فرهنگی و هنری مورد اشاره‌اش قرار گرفته. حوزه تجارت نیز که از زمان آیت‌الله خمینی هشدارها را گرفته بود. مهر سال ۹۴ است. سیامک نمازی در امارات اقامت دارد و مدیر برنامه‌ریزی استراتژیک شرکت نفتی کرسنت است. در ابتدای تابستان برای دیدار خانواده به ایران می‌آید، اما ممنوع‌الخروج می‌شود، پس از هفته‌ها بازجویی، سپاه پاسداران رسماً او را در مهرماه دستگیر می‌کند. سیامک از خانواده بزرگ نمازی می‌آید. یکی از معروف‌ترین خانواده‌های شیراز. از نوادگان شیخ‌الشریه است. پدرش محمد باقر نیز تحصیل‌کرده آمریکاست و پیش از انقلاب استاندار خوزستان و از معاونان سازمان برنامه و بودجه بوده است. سیامک از مشاوران شرکت آتیه بهار نیز بوده است. پسری نظیر پدرش که علاقه‌مند با توان‌مند شدن جوانان ایرانی، زنان و بازشدن فرصت‌های شغلی دارد. سیامک دستگیر می‌شود و چند ماه پس از دستگیری او، پدرش از آمریکا راهی ایران می‌شود تا پرونده پسرش را دنبال کند. محمدباقر نمازی نیز دستگیر می‌شود. محمد باقر و سیامک نمازی به اتهام جاسوسی و ارتباط با دولت آمریکا به ده سال زندان محکوم می‌شوند و اگر چه بارها درباره احتمال آزادی آن‌ها و مبادله زندانی صحبت شده، اما این پدر و پسر همچنان در زندان‌اند.

باقر (چپ) و سیامک نمازی

هادی قائمی، مدیر کمپین حقوق بشر در ایران، معتقد است مشکل جمهوری اسلامی با محمدباقر نمازی، همان مشکلش با جامعه مدنی فعال و جامعه باز می‌داند:

«آقای باقر نمازی کسی است که دهه‌ها سابقه همکاری و کار با سازمان ملل و نهادهای مدنی بین‌المللی داشته و در ایران هم برای چندین دهه نهادهای مدنی نظیر سازمان همیاران را به وجود آورده بود. دستگیری ایشان بعد از روی کار آمدن حسن روحانی در نخستین دور از انتخابات ریاست جمهوری علامتی بود از نگرانی کسانی که نمی‌خواستند به هیچ عنوان رابطه سازمان‌های مدنی ایران، جامعه مدنی ایران با خارج تقویب بشود.»

تلاش برای برقراری ارتباط و شناسایی سازمان‌های مردم نهاد، راه‌اندازی شرکت همیاران غدا، تلاش برای تاثیرگذای بر سیاست‌های جمعیتی ایران از طریق کاهش جمعیت، تلاش برای جذب جوانان اردکان در بازارهای تحت نفوذ غرب، دخالت در و مطالعه بر سیاست‌های محیط زیستی و تغییر آموزش و پروش در مدارس ابتدایی... همه این‌ها به عنوان اتهامات محمد باقر نمازی ذکر شده و او مشخصا برای ایران بدل به شاه کلید پروژه نفوذ شده است. قاضی پرونده محمدباقر نمازی خطاب به او می‌گوید هیچ‌کدام از سازمان‌هایی که از فعالیت‌های او حمایت کرده، خیرخواه جمهوری اسلامی نیستند:

- این مؤسسات هیچ کدام خیرخواه نظام جمهوری اسلامی نبوده و نیستند.
- نیستند، ولی آدم‌های خیرخواه را نباید بدل به دشمن کرد.
- آدم اگه خبرخواه جمهوری اسلامی باشه سمت آمریکا نمی‌ره.

دستگیری نمازی‌ها بعد از روی کار آمدن حسن روحانی در نخستین دور از انتخابات ریاست جمهوری علامتی بود از نگرانی کسانی که نمی‌خواستند به هیچ عنوان رابطه سازمان‌های مدنی ایران، جامعه مدنی ایران با خارج تقویب بشود
هادی قائمی

نگاهی به پرونده‌های جاسوسی اخیر نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی در دهه نود تا چه میزان به حوزه‌های زنان، محیط زیست، کنترل جمعیت و حتی بازی‌های کامیپوتری، آی‌تی و استارت‌آپ‌ها متمرکز شده است. تمرکزی که از نگرانی عمیق آیت‌الله خامنه‌ای از نفوذ غرب ریشه می‌گیرد و در بازداشت‌های سپاه پاسداران متجلی می‌شود.

امید معماریان، روزنامه‌نگاری که در کمیپین حقوق بشر ایران بر موضوع بازداشت خارجی‌ها و دو تابعیتی‌ها متمرکز بوده، معتقد است که جمهوری اسلامی تنها در فضایی بسته قادر به ادامه حیات خود است.

«حکومت جمهوری اسلامی؛ دستگاه‌های امنیتی ایران وقتی خوب عمل می کنند و به تعبیر خودشان فکر می‌کنند که موفق هستند و روی شهروندان کنترل دارند که در فضای بسته فعالیت کنند. باز بودن جامعه برای آن‌ها دشمن بزرگی است. چون کنترل را از دست می‌دهند. و ابزارهای دیگری که کشورهای دیگر توسعه داده‌اند تا بتوانند در فضای باز همچنان کنترل شهروندان را ادامه دهند و نظم عمومی را برقرار کنند، جمهوری اسلامی آن ابزار را ندارد و اعتقادی هم به آن‌ها ندارد.
افرادی که از خارج از کشور به عنوان روزنامه‌نگار، دانشگاهی، تاجر و قالب‌های مختلف به ایران سفر می‌کنند، در آن فضای بسته و شیشه‌ای روزنه و شکاف ایجاد می‌کنند و این برای جمهوری اسلامی بسیار خطرناک است. جمهوری اسلامی حاضر است تا هزینه‌های بسیار هنگفتی نظیر گروگانگیری و بازداشت دو تابعیتی‌ها را تحمل کند، اما به ابزاری و لوازمی که لازمه جامعه باز است، تن ندهند.»

**

اسفند ۹۴ و اردیبهشت ۹۵، انتخابات مجلس شورای اسلامی در حال برگزاری است. یک استاد مردم‌شناسی که به حوزه زنان و مشارکت سیاسی زنان علاقه‌مند است؛ تابعیت دوم کانادایی دارد و به ایران آمده. نیروهای اطلاعات سپاه هفته‌ها تعقیبش می‌کنند و از او فیلم می‌گیرند: کجا می‌رود؟ چه می‌کند؟ با چه کسی ملاقات می‌کند؟

سرانجام برایش احضاریه می‌فرستند. او ۱۷ خرداد ماه سال ۹۵ به دادسرای اوین می‌رود، اما بیرون نمی‌آید. هما هودفر. ۶۹ ساله، استاد سابق دانشگاه کونکوردیای کانادا. نامش را می‌گذارند جاسوسی که در معاونت زنان ریاست‌جمهوری نفوذ کرده.

هما هودفر دستگیر می‌شود، بازجویی می‌شود. به همکاری آشکار با بنیادهای برانداز؛ ترویج آزادی‌های جنسی و همجنس‌گرایی؛ فعالیت آشکار علیه اسلام و تلاش برای زنانه کردن چهره مردانه مجلس شورای اسلامی متهم و به ۱۵ سال زندان محکوم می‌شود. با این همه اندکی پس از دیدار وزاری امور خارجه ایران و کانادا آزاد می‌شود.

***

سازمان اطلاعات سپاه از سال ۸۸ تاکنون زیر نظر حسین طائب، هشدارهای آیت‌الله خامنه‌ای برای مقابله با پروژه نفوذ را جدی گرفته و دنبال می‌کند. بازداشت افرادی که در حوزه‌هایی نظیر کنترل جمعیت فعالیت می‌کنند، مثل میمنت حسینی چاووشی یا موج شدید سرکوب فعالان محیط زیست در انتهای سال ۹۶ با بازداشت نزدیک به ۵۵ نفر، همه این‌ها‌ ممکن است در نگاه اول اندکی غریب و غیرعادی به نظر برسد؛ اما با نگاهی به پرونده محمدباقر نمازی می‌توان متوجه شد که چگونه کلیدواژه‌هایی چون محیط زیست، کاهش جمعیت، زنان و حضورشان در ورزشگاه‌ها این سال‌ها سازمان اطلاعات سپاه را به تقلا انداخته است.

بری روزن، کسی که چهل سال پیش در سفارت آمریکا در تهران به گروگان گرفته شد، می‌گوید باید ورود کلیه دو تابعیتی‌ها به ایران ممنوع شود.

«امیدوارم که ایران گروگان‌گیری را متوقف کند. این برای نام ایران بد است. این اقدام نقض حقوق بشر است. ایران بخشی از نظم جهانی است. به جای گروگان گرفتن و دریافت پول خود، به دادگاه بین‌المللی بروند. از جامعه جهانی تقاضا کنند. مردم از رفتن به ایران می‌ترسند. چرا که ممکن است به گروگان گرفته شوند. ایران می‌تواند تقاضاهایش را به سازمان ملل متحد ببرد. به نظرم انگیزه ایران از گروگان‌گیری بیشتر به مشکلات داخلی مربوط است تا مسائل بیرونی.
به نظرم دوتابعیتی‌ها نباید به ایران بروند. اگر من در وزارت امور خارجه کار می‌کردم، سفر دو تابعیتی‌ها به ایران را ممنوع می‌کردم. گروگان‌ها را به زندان اوین می‌اندازند، چشم‌بسته،‌ بدون دادگاه، بدون وکیل. مثلا در مورد ما، با ما مثل حیوانات برخورد کردند. و حالا ایرانی‌ها می‌گویند که از ما با مهمان‌نوازی پذیرائی کردند، نه به هیچ‌عنوان. اگر من در مورد شرایط جیسون با او صحبت کنم، می‌بینیم که شرایط هر دو ما شبیه هم است، فقط در زمان‌های مختلفی رخ داده.»

*

چهل سال از گروگان‌گیری اعضای سفارت آمریکا در ایران می‌گذرد و چهل سال است که ایران سعی کرده با ارزش‌ها و مظاهر زندگی غربی مبارزه کند. با همه آن‌چه نفوذ غرب می‌داند، از طعم ساندویچ‌های رستوران‌های مک‌دونالد گرفته تا تبادلات تجاری و علمی. سارا شورد، از کوهنوردان آمریکایی که در سال ۸۸ به ورود غیرقانونی به ایران و جاسوسی متهم شده بود، معتقد است تلاش ایران برای این مبارزه از جمله از طریق گروگانگیری چیزی نصیب ایران نکرده است.

«ارتباط میان ایران و ایالات متحده برای دهه‌ها دستخوش سیاست‌بازی‌ای ناکارآمد شده و به نظرم هیچ چیز تغییر نکرده. ایران انگیزه‌ای نداشته تا آن بلائی که سر ما آورد را سر دیگران نیاورد و از انسان‌های بی‌گناه به عنوان گروگان سیاسی و کوپن چانه‌زنی استفاده نکند. من هر دو طرف را در این ماجرا مقصر می‌بینم.
بازی مریض میان ایران و آمریکا همچنان ادامه دارد. من فکر نمی‌کنم که سیاست گروگان‌گیری برای ایران مفید بوده، مردم ایران چیزی عایدشان نشده؛ این سیاست روابط ایران و آمریکا را قفل کرده و این برای هیچ کدام از طرفین خوب نیست.»

در قسمت بعد به یکی از مهم‌ترین اتفاقات رخ داده در فرایند گروگان‌گیری جمهوری اسلامی خواهم پرداخت. آزادی گروگان در ازای دریافت پول. پولی که جز اموال بلوکه شده ایران پس از انقلاب بود، اما ایران برای گرفتنش کسی را زندانی کرد و هرگز نتوانست اتهاماتش را اثبات کند.