فروردین دو سال پیش در مراسم افتتاح پتروشیمیهای پارس جنوبی، حسن روحانی، رئیسجمهور ایران تلویحاً گفت، بستن تنگه هرمز تأثیر چندانی ندارد.
به نظر میرسد این گفته او بیشتر تبلیغ پروژه تأسیس پایانه نفتی جاسک باشد. ضمن اینکه بعد از موفقیت توافق هستهای، نیازی به رجزخوانی برای دشمنان نبود ولی عجیب است که همین جا از قول رهبر ایران هم این نظریه را تأیید میکند که تنگه هرمز دیگر نقش استراتژیک گذشته را ندارد.
Your browser doesn’t support HTML5
با این وجود آقای روحانی سال گذشته، با آغاز تحریمهای نفتی آمریکا رسماً تهدید کرد که اگر قرار است ایران نفتی صادر نکند کسی هم از خلیج فارس نفت صادر نخواهد کرد. با این توضیح که برعکس فرماندهان سپاه مستقیماً از بستن تنگه هرمز صحبت نکرد بلکه به عدم صدور نفت از خلیج فارس اشاره کرد و گفت: تنگههای دیگری هم هست. جملهای که باعث شد بعضی از رسانههای ایران اصطلاح «ارباب تنگهها» را بسازند.
حالا با تصمیم جدید کاخ سفید برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران، بار دیگر ماجرای بستن تنگه هرمز داغ شده است. فارغ از اینکه آیا ایران توانایی مسدود کردن طولانی تنگه هرمز را دارد، سؤال اصلی این است که بستن این تنگه چقدر میتواند بر بازار جهانی نفت تأثیر بگذارد؟ آیا گفته آقای روحانی درست است که تمام کشورهای خلیج فارس خودشان را از تنگه هرمز بینیاز کردهاند؟
نگاهی به آمار بازار جهانی نفت نشان میدهد که یک سوم ترانزیت دریایی نفت خام دنیا از تنگه هرمز عبور میکند. به گزارش خبرگزاری رویترز در سال میلادی گذشته حدود ۱۸.۵ میلیون بشکه نفت خام از تنگه هرمز عبور کرده است یعنی ۱۹ درصد نفت جهان.
اختلال در صادرات همین مقدار نفت میتواند شوک بزرگی به بازار نفت وارد کند. اما آیا بستن تنگه هرمز به معنی توقف صادارت نفت کشورهای حاشیه خیلج فارس است؟
نکته مهم این است که بخش بزرگی از حمل و نقل نفت خام جهان از طریق لولههای نفتی انجام میشود و حمل و نقل دریای تنها راه صادرات نفت نیست.
بیشتر در این باره: تنگههای پر مخاطره جمهوری اسلامی در برابر تهاجم آمریکابه گزارش فایننشال تایمز، بررسی دو خط لوله «حبشان- فجیره» در امارات متحده عربی و خط لوله «شرق- غرب» عربستان سعودی نشان میدهد که این دو کشور در سالهای اخیر با سرعت زیاد به توسعه این خطوط لوله نفت و گاز پرداختهاند. به ویژه خط لوله حبشان-فجیره که میادین نفتی حبشان را به ساحل فُجیره در دریای عمان وصل میکند. این به آن معناست که نفت امارات با این مسیرِ میانبر میتواند بدون عبور از تنگه هرمز در دریای عمان بارگیری شود. تاکنون امارات نیم میلیون بشکه نفت را روزانه از این خطوط لوله عبور میداد ولی این مسیر امکان انتقال یک و نیم میلیون بشکه نفت خام در روز را دارد و امارات میتواند از تمام ظرفیت این مسیر استفاده کند.
البته این آمار مربوط به تابستان سال گذشته است و به درستی معلوم نیست آیا در ۱۰ ماه گذشته به ظرفیت این خط لوله افزوده شده یا نه. چرا که عربستان سعودی پروژهای را شروع کرده که خطوط نفتی غرب کشورش را به حبشان برساند که از طریق این خط لوله قسمتی از نفت صادراتیش در دریای عمان بارگیری شود.
بیشتر در این باره: آیا جنگ در گذرگاههای نفت جدی است؟البته خود عربستان سعودی هم در دوران جنگ ایران و عراق پروژه گستردهای را برای انتقال نفت و گاز از خلیج فارس به دریای سرخ آغاز کرد. این خط لوله حدود دو میلیون بشکه نفت خام را روزانه به ساحل دریای سرخ میرساند ولی ظرفیت کامل آن حدود پنج میلیون بشکه نفت خام است.
عربستان سال گذشته ظرفیت این خطوط لوله نفت و گاز را به هفت میلیون بشکه نفت خام در روز رساند. این خطوط نفت و گاز از بقیق در استان شرقیه عربستان سعودی در نزدیکی بحرین آغاز میشود و تا بندر ینبع در ساحل دریای سرخ به پایان میرسد. بنابراین میتوانند نفت خام بحرین را هم انتقال دهند.
خط لوله نفتی مهم دیگر از عراق به ترکیه میرود که آن هم در سالهای اخیر با سرمایهگذاری شرکتهای آمریکایی توسعه یافته است. پیشتر ظرفیت این خط لوله یک و نیم میلیون بشکه در روز بود. یک خط لوله دیگر هم با ظرفیت نیم میلیون بشکه نفت را از عراق به عربستان سعودی میرساند.
خط لولهای هم نفت قطر را به عمان میبرد که ظرفیت انتقال آن به درستی مشخص نیست.
با جمع تمام ظرفیتهای فوق هنوز فاصله زیادی تا ۱۸.۵ میلیون بشکهای نفتی که روزانه نفتکشها از تنگه هرمز انتقال میدهند وجود دارد.
اما نتیجهگیری در این باره کمی زود است، چرا که هنوز مشخص نیست در سالهای اخیر بعد از تحریمهای آمریکا، چه پروژههای خطوط نفت و گاز در کشورهای حاشیه خلیج فارس برای انتقال نفت به پایان رسیده است. چراغ سبز عربستان سعودی و امارات برای جبران نفت صادراتی ایران نمیتواند بدون خطوط جدید انتقال نفت و دورزدن تنگه هرمز منطقی باشد.
بستن تنگه هرمز میتواند اختلال جدی در صادرات گاز قطر ایجاد کند. چرا که تقریباً تمام گاز صادراتی قطر از تنگه هرمز انتقال مییابد و توقف این صادرات تنها میتواند حاکمان عربستان سعودی را خشنود کند.
همه اینها یک روی سکه هستند. روی دیگر سکه رجزخوانی است که دلالهای بازارجهانی نفت عاشق آن هستند. رجزخوانی اخیر ایران و آمریکا در مورد تنگه هرمز، باعث افزایش قیمت نفت به بالاترین سطح در شش ماه گذشته شد. اگرچه آتش این رجزخوانیها فرو مینشیند و قیمت نفت احتمالاً به سطح قبلی برمیگردد اما هر بار با تهدیدهای جدید ایران یا آمریکا، بازهم نوسان قیمت شروع میشود. موضوعی که باعث سودسرشار دلالان نفتی خواهد شد و مصرف کننده جهانی را با عدم ثبات در هزینه روبهرو میکند. نتیجه اینکه تنگه هرمز گلوگاه اقتصادی شده است که تصور باز یا بسته بودنش به اندازه کافی برای اقتصاد جهان مخرب است و به قولی «ترس از مرگ، بدتر از مرگ است».