سی سال پیش، «انقلاب مخملی» موجب شکست تاریخی دیکتاتوری کمونیستی شد و امروز جمهوری چک یکی از اعضای اتحادیۀ اروپاست. این انقلاب صلحآمیز بود، زیرا حاکمان وقت به اشتباهات خود پی بردند و توانستند به معترضان حق بدهند و خط سیاسی خود را کاملاً عوض کنند.
انقلاب مخملی در نوامبر و دسامبر ۱۹۸۹ به وقوع پیوست و پیشزمینههایی تاریخی داشت که قبلاً بارها با شکست مواجه شده بود.
در ۲۱ آگوست ۱۹۶۸، نیروهای ارتش شوروی، بلغارستان، مجارستان، لهستان و آلمان شرقی جنبش رفرم - کمونیستی را در چکسلواکی که به نام بهار پراگ شهرت تاریخی یافته بود، سرکوب کردند.
هدف رهبران شوروی این بود که به جهان نشان دهند به هیچ وجه حاضر نیستند هیچ نوع گرایش «انحرافی» از خط رسمی حزب کمونیست شوروی را تحمل کنند. با وجود این، طولی نکشید که این حزب به زبالهدان تاریخ انتقال یافت.
بیشتر در این باره: فروپاشی نزدیکتر از آن بود که به نظر میرسیدپایان کمونیسم در چکسلواکی نتیجۀ مذاکرات پی در پی گروه کوچکی از مخالفان و دگراندیشان با نمایندگان رژیم و از سوی دیگر اعتراضات مستمر روزانۀ مردمی در خیابانها بود تا اینکه امید به رفرم منجر به سرنگونی رژیم دیکتاتوری شد.
در مراحل ابتدایی، ائتلافهای مخالفان زود منحل میشد، هم در منطقۀ چک و هم در منطقۀ سلواکی. این دو منطقه سپس، در پایان سال ۱۹۹۲، تبدیل به دو کشور جدا از هم شد. در حقیقت اتحاد کشور چکسلواکی قربانی تاریخچۀ رهایی از رژیم کمونیستی شد.
پیشزمینههای تاریخی
در لهستان، جنبش کارگری از سال ۱۹۸۰ برای گرفتن آزادیهای بیشتر شروع به فعالیت کرد تا اینکه در ژوئن ۱۹۸۹ انتخابات نسبتاً آزاد برگزار شد. در سوی دیگر، مجارستان راه را برای شهروندان آلمانی که میخواستند به اتریش فرار کنند، از ۱۱ سپتامبر ۱۹۸۹ باز کرد، که خود مانند زلزلهای سیاسی سلطه شوروی را تضعیف کرد. در آلمان شرقی، از ۱۷ نوامبر همان سال دیوار برلین فرو ریخت.
بعد از فروپاشی دیوار برلین، انقلاب رومانی شروع میشود. معترضان در خیابانها خواهان پایان حکومت نیکلای چائوشسکو میشوند. نیروهای امنیتی رومانی به راهپیمایانِ آزادیطلب تیراندازی کردند و بیش از هزار نفر در مبارزات خیابانی به قتل رسیدند، تا آنکه رهبری ارتش از معترضان دفاع کرد و با آنها هماهنگ شد. نهایتاً، در ۲۵ دسامبر ۱۹۸۹، چائوشسکو در یک دادگاه نمایشی نظامی محکوم و با همسرش، ایستاده، تیرباران شد.
میتوان گفت تمام کشورهایی که در سال ۱۹۶۸ بهار پراگ را سرکوب کرده بودند، قبل از چکسلواکی متزلزل شدند. با این حال، هیچکس نمیتوانست دقیقاً پیشبینی کند که آیا امکان پیروزی صلحآمیز انقلاب مخملی در چکسلواکی واقعاً وجود داشت.
دانشجویان در پراگ تصویرهایی از سرکوب اعتراضات خونآلود دانشجویان چینی را در پکن، در ژوئن ۱۹۸۹، را به خاطر میآوردند که چگونه با خشونتی غیر قابل تصور سرکوب شده بود.
بالأخره اعتراضات تودهای در چکسلواکی، مانند رومانی و چین، به صورت خشونتآمیز و خونین سرکوب نشد. در پراگ هم رژیم ارتش و ۸۵ هزار شبهنظامی را بسیج کرده بود. تانکهای روسی هم مانند ۱۹۶۸ آمادۀ حمله بودند، ولی وارد عمل نشدند.
انقلاب صلحآمیز مخملی
بیشتر در این باره: آغاز تزلزل در بلوک سوسیالیستیانقلاب مخملی یک هفته بعد از فروپاشی دیوار برلین آغاز شد. در نوامبر ۱۹۸۹، دگراندیشان در شهر پراگ در کلابهای گوناگون طبق معمول مشغول کنکاش و رایزنی بودند تا در ۱۷ نوامبر، پلیس اعتراضات صلحآمیز دانشجویان را سرکوب کرد.
در آن روزهای نوامبر ۱۹۸۹، هزاران دانشجو و پروفسور دانشگاههای گوناگون مصمم بودند که به مناسبت سرکوب جنبش دانشجویی توسط نازیها در سال ۱۹۳۹ که منجر به دستگیری هزار دانشجو شده بود، به اعتراض برخیزند.
این بار در سال ۱۹۸۹ دانشجویان هم به مناسبت خاطره تاریخی جنبش دانشجویی و همچنین برای گرفتن آزادی در خیابانهای مرکزی پراگ جمع شده بودند. پلیس رژیم کمونیستی که کلاههای ایمنی سفید بر سر داشتند، صدها نفر را با ضربۀ باتوم زدند و دهها نفر را سخت زخمی کردند، ولی دیگر نمیشد جلوی موج جنبش آزادیطلب دانشجویی را گرفت.
انقراض کمونیسم در چکسلواکی بهسرعت پیش میرفت و شش هفته بعد از شروع جنبش دانشجویی در نوامبر ۱۹۸۹، جنبش دموکراسی و آزادیخواه کشور چکسلواکی را کاملاً تغییر داده بود.
میشائل زیمونس، روزنامهنگار انگلیسی، در ۱۸ نوامبر ۱۹۸۹ در گزارش خود برای گواردیان مینویسد که ۵۰ هزار نفر خواهان پایان حکومت کمونیستی شدهاند. معترضان خواهان «گفتوگو»، آزادی و پایان حکومت حزب کمونیستی بودند.
او سی سال پیش در مقالۀ خود نوشت که آقای جان فویتیک، یکی از اعضای حزب کمونیست چکسلواکی، به مقامات روسی در مسکو میگوید که اطمینان دارد میتواند با مردم کشورش وارد گفتوگو شود. به این صورت، مقامات روسی قبول کردند که دخالت فوری نکنند. فویتیک هم تأکید میکند که مخالف گفتوگو با افردای خواهد بود که به قول خودش تخریب اجتماع را دنبال میکردند، و منظورش زیر سؤال بردن سلطه استالینیسم شوروی بود. البته او این آگاهی تاریخی را داشت که همه درها باز بود و همهچیز ممکن بود که اتفاق بیفتد.
زیمونس در ۲۱ نوامبر ۱۹۸۹ گزارش میدهد که ۲۰۰ هزار دانشجو و کارگر و شهروند در خیابانها علیه رژیم دست به اعتراض زده بودند. اعتراضات هر روز رادیکالتر میشد و شوروی فلج سیاسی شده بود. معترضان دیگر شعار اعتصاب عمومی و انتخابات آزاد میدادند، رهبران حزب حاکم کمونیست را قاتل مینامیدند و مفهوم مذاکره دیگر پایان حکومت تلقی میشد.
بنا به گزارشهای آن زمانِ زیمونس، جنبش اعتراضی به رهبری واتسلاو هاول در اواخر نوامبر ۱۹۸۹ دیگر خواهان برکناری اعضای ادارۀ سیاسی حزب شده بود. این به این معنی بود که شعارهای دانشجویی و مردمی هر روز رادیکالتر میشد.
زیمونس در گاردین در نوامبر ۱۹۸۹ مینویسد که کارگران زغالسنگ به هاول گزارش دادهاند که وارد اعتصاب شدهاند. در ۲۵ نوامبر زیمونس گزارش میدهد که بخشی از سربازان دیگر با معترضان همراه شده بودند.
چرخش سیاستهای دولتی: شناخت رهبران و فشار مردمی
زیمونس در گزارش خود در ۲۹ نوامبر مینویسد که دولت خواست معترضان را قبول کرده و حاضر به پایان دولت یکحزبی شده است. این دیگر زنگ ناقوس پایان حکومت کمونیستی در چکسلواکی بود.
الکساندر دوبچک، یکی از رهبران سابق حزب کمونیست، حاضر میشود با مخالفان حکومت کمونیستی همکاری کند. در ۲۰ دسامبر ۱۹۸۹، واتسلاو هاول در انتخابات ریاست جمهوری به عنوان نمایندۀ شهروندان انتخاب میشود، و بعد از این انتخابات برگرداندن ساعت تاریخ دیگر غیرممکن میگردد.
البته روند تاریخ انقلاب نسبتاً صلحآمیز مخملی فقط در چکسلواکی امکانپذیر شده بود زیرا به مرور زمان حاکمان وقت دست از ادعای حکوتی خود کشیدند و از روند تاریخ در کشورهای مجاور کمونیستی درس عبرت گرفتند.
رهبران حزب کمونیست چکسلواکی میبایست اعتراف میکردند که دیگر نمیتوانند از سیاستهای شوروی پیروی کنند. این شناختی تاریخی بود که البته بدون فشار از «پایین» شاید هیچوقت میسر نمیشد.
سی سال بعد
امروز جمهوری چک عضو ناتو است. رالف گبل، تاریخنویس آلمانی، مینویسد که روند اقتصادی جمهوری چک امروز نسبتاً مثبت است و بیکاری تقریباً وجود ندارد.
ولی، بعد از مرگ هاول، کشور در بحران جدیدی قرار گرفته است. رشوهخواری و فساد اقتصادی باعث اعتراضات جدید و بحرانهای سیاسی شده است. مردم این کشور احساس ناامنی میکنند و نگران از دست رفتن ارزشهای اجتماعی خود هستند. انقلاب مخملی فراموش نشده است، ولی آزادیِ صرف، هنوز کیفیت زندگی را برای بخش بزرگی از مردم فراهم نکرده است.