برای سومین بار در سه دهه گذشته، دولتهای آنکارا و ایروان در حال عادیسازی روابط هستند؛ کاری پیچیده در منطقهای که با رقابت، بیاعتمادی و نارضایتیهای تاریخی دست و پنجه نرم میکند.
ارمنستان و ترکیه با سرعتی تقریباً شگفتآور و برخلاف پیشبینیها و تحلیلهای رایج در ۱۴ ژانویه به میزبانی روسیه در مسکو، مذاکرات عادیسازی روابط و باز کردن مرزهای مشترک را که سالهاست مسدود است، آغاز کردند.
به تازگی اعلام شده که وین، پایتخت اتریش در اوائل اسفندماه میزبان دور دیگری از گفتوگوها در مورد ازسرگیری روابط خواهد بود و در روزهای گذشته نیز پروازهای مستقیم بین استانبول و ایروان از سر گرفته شد. با این حال هنوز موانع زیادی وجود دارد که بتوان روابط میان دو کشور را به طور کلی عادی تلقی کرد.
در اروپای قرن بیست و یکم، شکست ارمنستان و ترکیه مدرن در برقراری روابط سیاسی و تلاشهای ناکام به عنوان نمونهای ناهنجار در اصول روابط بینالملل به نظر میرسد. زمانی که اتحاد جماهیر شوروی فرو پاشید، ترکیه ارمنستان تازه استقلالیافته را به رسمیت شناخت، اما برقراری روابط دیپلماتیک را متوقف کرد. زیرا ترکیه به دلیل حوادث دوران جنگ جهانی اول و حوادث ۲۴ آوریل ۱۹۱۵، از نگاه ارمنستان، متهم به نسلکشی ارامنه است.
دیگر عامل مهم در قطع روابط و خصومت بین ارمنستان و ترکیه، مربوط به اشغال منطقه قرهباغ کوهستانی توسط نیروهای ارمنستان و کشتار شهروندان آذربایجان در کلبجر، شوشا، خوجالی و ... در جنگ ۱۹۹۳ است.
پیشتر دو بار در سالهای ۱۹۹۲ و ۲۰۰۷ تلاشهای دو کشور برای برقراری روابط شکست خورده است. ابتکاراتی که هر دو به دلیل اعتراضات و ادعاهای کشور متحد ترکیه، یعنی آذربایجان به شکست انجامیده است.
همچنین در سال ۲۰۱۰، رجب طیب اردوغان که آن زمان نخستوزیر ترکیه بود، در همبستگی با آذربایجان، از تأیید دو پروتکلی که در زوریخ توسط وزیران خارجه ترکیه و ارمنستان امضا شده بود، عقبنشینی کرد.
عادیسازی روابط یا سازش پایدار؟
برای ترکیه و ارمنستان، عادیسازی و آشتی را میتوان دو روی یک سکه دانست. یک روی سکه نشانهای از پیشرفت حیاتی و دستیافتنی برای باز کردن مرزهای بینالمللی و برقراری روابط دیپلماتیک کامل بین دو کشور است. دومین روی آن، وجود چالشهای عظیمی برخاسته از روح هویتطلبی و همچنین دامنه اختلافات تاریخی است.
بیشتر در این باره: مقامات ترکیه و ارمنستان با هدف ازسرگیری روابط در وین دیدار میکنندبه عبارتی روشنتر، آشتی و عادیسازی روابط میان دو کشور مستلزم زمان و بازنگری در تمامی ابعاد اجتماعی- فرهنگی و سیاسی است. این فرآیندی است که باید در سطوح فردی، اجتماعی و دولتی رخ دهد، و به همین دلیل برخی از تحلیلگران سیاسی حوزه قفقاز استدلال میکنند که عادیسازی کنونی، روندی غیررسمی است.
اما به نظر میرسد که این تحلیلی ناقص است، زیرا در بیانیه اردوغان خطاب به مردم ارمنستان در آوریل ۲۰۱۴ و در آستانه یکصدسالگی رویدادهای ۱۹۱۵، این رویدادها «غیرانسانی» توصیف شده و اردوغان با تسلیت به خانوادههای جانباختگان، بدون اعتراف به حوادث آن سالها، به نوعی عذرخواهی تاریخی بیان داشت، که خود نشانهای از تغییر رویکرد دولت ترکیه نسبت به تجدید نظر در روابط خود با ارمنستان محسوب میشود.
در همین حال هرچند دولت ترکیه به طور پیوسته در سالگرد ۲۴ آوریل ۱۹۱۵، موضوع نسلکشی ارامنه را به چالش میکشد، اما همزمان مدعی است که این رویداد باید در چارچوب آشفته جنگ جهانی اول درک شود.
قابل توجه است که توماس دی وال، نویسنده کتاب «فاجعه بزرگ: ارامنه و ترکها در سایه نسلکشی» مدعی است که جامعه ترکیه به طور فزایندهای در حال بازبینی «برخی از صفحات تاریک گذشته خود از جمله ظلم به جمعیت غیر ترک اعم از ارامنه و علویان در اواخر امپراتوری عثمانی» است. به این معنی، نوعی ذوب اعتقادی در نسل جدید ترکیه رخ میدهد. به مثابه همین در میان ارامنه نسل جدید هم -چه در ارمنستان و چه در کشورهای اروپایی- بی تفاوتی و کاهش روح تعصب نسبت به مسائل گذشته و نگاه به آینده در حال فزونی است که میتوان آن را هم ذوب اعتقادی در نسل جدید ارمنی تلقی کرد.
در کنار اینها تمهیدات دولت ترکیه از یک دهه پیش در مورد شرایط صدور ویزا برای اتباع ارمنستان که در مرزها و یا به صورت الکترونیکی میتوانند ویزای ورود اخذ کنند، نشان از تغییر رویکرد دولت ترکیه نسبت به ارمنستان است. در حال حاضر شمار گردشگران ارمنی که به ترکیه میروند، سالانه بیش از یکصد هزار نفر برآورد میشود.
از این رو، دولتهای ارمنستان و ترکیه در پشت صحنه و فراتر از بازیهای سیاسی به حمایت از تماسهای جامعه مدنی ادامه میدهند و اختلالی در تجارت و رفتوآمد شهروندان دو کشور ایجاد نکردهاند. هرچند هر ساله اعضای دیاسپورای ارمنی در بزرگداشت نسلکشی ارامنه نسبت به این مسائل حساسیت نشان میدهند ولی پروازهای فصلی و چارتر بین ایروان و استراحتگاههایی مانند بودروم و آنتالیا، و مسافرت ارامنه به ترکیه، خود عاملی در لزوم روند عادیسازی است.
تلاش برای عادیسازی روابط بین ارمنستان و ترکیه را نباید محدود به اقدامات دولتی دانست. به طوری که آشتی از طریق عادیسازی رسمی مطابق با ایدهها و میراث هرانت دینک (روزنامهنگار ترکتبار ارمنی اهل استانبول که در ژانویه ۲۰۰۷ توسط یک جوان ملیگرای ترک به قتل رسید) روز به روز در جامعه ترکیه و ارمنستان رو به توسعه است.
دینک معتقد بود که ایده استفاده از فشارهای خارجی مانند صدور قطعنامههای بینالمللی و دولتی علیه ترکیه در وادار کردن دولت آنکارا برای پذیرفتن نسلکشی ارامنه فایدهای نخواهد داشت. حمایت از آشتی و به رسمیت شناختن این رویداد باید از داخل ترکیه و درک عقلانی جامعه باشد. بر همین اساس تماسهای اجتماعی برای نزدیکتر شدن ارمنستان و ترکیه در درک عمیقتر پیچیدگیهای گذشته ضروری است.
چرایی نیاز دو کشور به برقراری روابط عادی
حرکت ارمنستان به سمت روسیه و اتحادیه اوراسیا و پذیرفتن شرایط روسیه در قضیه آتشبس جنگ ۴۴ روزه با آذربایجان، میتواند ضربه بیشتری به چشمانداز آتی روابط ترکیه با روسیه بزند. آن هم در شرایطی که ترکیه با جهان غرب دچار تنشهای بعضاً ناخواسته شده است. از همه مهمتر تصمیم ترکیه نسبت به ایفای نقش در منطقه قفقاز و تثبیت امنیت لازم در منطقه برای متقاعد کردن چین و روسیه جهت توجه به مسیرهای ترانزیت و از همه مهمتر نزدیکی ارمنستان به ایران و روابط ایران و روسیه، آنکارا را بر آن داشته که روابط با ارمنستان را عادی و حتی سازگار کند.
بیشتر در این باره: اردوغان از آمریکا خواست «بهسرعت» به رسمیت شناختن «نسلکشی ارامنه» را لغو کنددر عین حال در نظر داشتن موقعیت ژئواستراتژیک کریدور زنگزرو (که اکنون آذربایجان بر آن کنترل دارد و روسیه نیز از آن حمایت میکند و دولت رئیسی در ایران نیز به آن حساسیت نشان نمیدهد) و اهمیت این کریدور برای ترکیه جهت رسیدن به آسیای میانه و تحقق ایده «دنیای ترک» در امتداد پروژه ۲۰۲۳ اردوغان، روند عادیسازی روابط با ارمنستان را اجتنابناپذیر میکند. زیرا تمامی این ایده و آرمانها، مستلزم برخورداری از امکانات اقتصادی و جلب وجوه مثبت صلحگرایانه است که ترکیه به آن میاندیشد.
در این میان باید توجه داشت که روابط روسیه با ارمنستان و ترکیه عامل پیچیدهای است و آنکارا و ایروان باید برای مسکو ادعاهای محکمی ارائه دهند که عادیسازی روابط به نفع سیاستهای اقتصادی، سیاسی مسکو نیز هست. هر دو کشور باید بر راههای عادیسازی و پروژههایی مانور دهند که موجب تحریک یا تردید روسیه نشود.
از سوی دیگر هر دو کشور باید از ابتکارات بزرگ و آشکاری که ممکن است واکنشهای نامطلوب آذربایجان را برانگیزد، اجتناب کنند. گرچه جمهوری آذربایجان نیز نسبت به روند عادیسازی رغبت نشان داده و این موضوع بعد از آزادسازی مناطق اشغالی در قرهباغ، بارها مورد تأکید الهام علییف نیز بوده است؛ اما جامعه آذربایجان هنوز آمادگی پذیرش آن را ندارد و شاید بار دیگر واکنشی از آن دست که در سال ۲۰۰۸ و در دوره عبدالله گل نسبت به دیپلماسی فوتبال روی داد و یا در سال ۲۰۰۹ نسبت به پروتکلهای زوریخ شاهد آن بودیم، از سوی آذربایجان مشاهده شود.
پنجرهای جدید در روابط
ارمنستان در حال حاضر سیگنالهای مثبت رئیسجمهور ترکیه را پذیرفته و تحریم کالاهای تجاری ترکیه را برداشته و برقراری پروازهای مسافری دو کشور، آغازی بر صفحات جدید روابط دیپلماتیک محسوب میشود.
بیشتر در این باره: مجلس نمایندگان آمریکا کشتار ارمنیها به دست عثمانی را «نسلکشی» خوانددر این میان هم نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان تأکید کرده که سیگنالهای مثبت را با پیامهایی مثبت پاسخ میدهیم و هم مولود چاووش اوغلو، وزیر امور خارجه نیز در ۱۳ دسامبر ۲۰۲۱ در پارلمان ترکیه از آغاز دوره جدیدی از روابط سازنده بین ترکیه و ارمنستان سخن گفته است. اما حتی انتصاب سردار قلیچ، دیپلمات برجسته و سفیر ترکیه در واشینگتن با اختیارات ویژه برای آغاز مذاکرات با دستور اردوغان، تنها دریچهای برای سازش میان دو کشور است و نه نشانی از عادی شدن روابط.
در ترکیه، روزنامه دیلی صباح با ارزیابی و توجیه رویکرد جدید آنکارا این نتیجه را پیش رو میگذارد:
«این اقدام به عنوان بخشی از تلاش برای پایان دادن به تنشها در منطقه قفقاز تلقی میشود. این همچنین بخشی از تلاشهای ترکیه برای آشتی با چندین کشوری است که با آنها اختلاف پیدا کرده است... آنکارا به طور مکرر خواستار ایجاد یک پلتفرم شش کشور متشکل از ترکیه، روسیه، ایران، آذربایجان، گرجستان و ارمنستان برای صلح، ثبات و همکاری دائمی در منطقه شده و گفته که این یک ابتکار برد-برد همه بازیگران منطقه در منطقه قفقاز خواهد بود. ترکیه معتقد است که صلح دائمی از طریق همکاری متقابل مبتنی بر امنیت بین دولتها و مردم منطقه قفقاز جنوبی امکانپذیر است».