بیش از ۲۰ سال است که دولت عراق سرشماری عمومی انجام نداده و آمار دقیقی از تعداد مسیحیان این کشور وجود ندارد. با این حال، در نبودِ مرجعی قابلاعتماد، برخی میگویند که مسیحیان دو درصد جمعیت حدوداً چهل میلیونی عراق (حدود ۸۰۰ هزار نفر) را تشکیل میدهند و برخی هم تعداد آنها را حدود ۵۰۰ هزار نفر برآورد میکنند.
در سرشماری سال ۱۹۸۷، مسیحیان یک میلیون و ۲۶۲ هزار نفر بودند که چهار درصد جمعیت آن زمان را تشکیل میدادند. بر اساس این آمار، کلدانیان یک میلیون نفر از این جمعیت بودند که غالباً در منطقهٔ کردستان زندگی میکردند.
هماکنون آشوریها بیشترین جمعیت مسیحیان عراق را تشکیل میدهند که ۹۰ درصد آنها کلدانیها هستند و پیرو کلیسای کاتولیک شرقی. آنها در بصره، ناصریه، واسط، آمارا، حله، بغداد، باقوبا، کرکوک، سلیمانیه، کویسینجاق، آرموتا، شقلاوا، اربیل، آنکواوا، کارملس، موصل، تلکیف، باتنایا، باقوفا، تلسکوف، شرفیا، القوش و عین سیفنی مستقرند. مناطق جامبور، بنداویا، دهوک، زاخو و اقرا هم ۴۰ دهکدهٔ کاملاً کلدانی دارند.
در مجموع میتوان گفت که سرزمینهای وسیعی در عراق که از دیرباز موطن مسیحیان کلدانی بوده، همچنان سکونتگاه جمعیت گستردهای از آنان است.
صلیبی که به خانه رواست
هماکنون جمعیت کلدانی عراق در ۹ منطقهٔ این کشور سکونت دارند: بصره، بغداد، کرکوک، اربیل، موصل (آواره)، عقره (خالی)، القوش، دهوک (که اسقفهای زاخو و آمادیا در آنها ادغام شدهاند). کلیساهای آنها در بغداد شامل هشت کلیساست که پس از سقوط صدام بسته شده و قبل از آن نیز بهدلیل هدف قرار گرفتن مسیحیان در بیشتر شهرهای عراق، مجبور به بستن آن بودند. این کلیساهای بسته عبارتاند از: تثلیث مقدس- حبیبیا، حکمت الهی - سلیخ که متعلق به یهودیان است، و کلیساهای حله، بعقوبه و حبانیه که به طور کلی بسته هستند.
بیشتر در این باره: مسیحیانی که کمتر شناختهشدهاندنقش پررنگ مسیحیان عراق قابل مقایسه با وضعیت مشابه مسیحیان در دیگر کشورهای خاورمیانه نیست. کلدانیها از زمان تشکیل دولت عراق در سال ۱۹۲۰ با وفاداری به میهن، برای حفظ وحدت کشور تلاش کردند و از جایگاه سیاسی و نفوذ خود برای سازمان سیاسی و فعالیتهای دیگر سوءاستفاده نکردند. با این حال، مسیحیان در عراق همواره تحت فشار و تبعیض بودهاند.
برای مثال، قتلعام مسیحیان کلدانی آشوری در سال ۱۹۳۳ در سیمله شمال عراق؛ جایی که حداقل چهار هزار نفر کشته شدند. در همان سال هشت هزار نفر از کلدانیان، ارمنیها، ارتدکسها و سوریانیها از عراق گریختند و به کشورهای دیگر پناهنده شدند.
افزون بر قوانین ناعادلانهٔ رژیم بعث، کارزار «الأنفال» در سال ۱۹۸۸ که به نسلکشی جمعیتهای کرد و روستاییان مسیحی از نژادهای کلدانی، آشوری، ارمنی و سریانی پرداخت، گواه اعمال ظالمانه و هدف قرار دادن عمدی مسیحیان بود. در این حمله ۲۵۰ مسیحی در روستاها با کلیساها و صومعههای قدیمی خود که متعلق به مسیحیان قرن اول بینالنهرین (عراق امروزی) بود، نابود شدند. بیشتر افراد کشته شدند و بسیاری از بازماندگان آواره یا ناپدید شدند. این رخداد پس از سرکوب دولت عراق تلفات بیشتری هم به در پی داشت.
قیام کُردها در سال ۱۹۹۱ در منطقهٔ شمالی عراق (مک داول، ۱۹۹۷) پس از سقوط صدام منجر به آن شد که مسیحیان آشوری از قدرت سیاسی بیشتری برخوردار شوند. برای مثال، تا پیش از سال ۲۰۰۳ آنها فقط دو دفتر در شهر به خود اختصاص داده بودند و در حکومت صدام حسین، فعالیت جامعه آنها در دهوک و اربیل محدود بود. اما پس از سال ۲۰۰۳ دفاتر مختلف آشوریان در بغداد و کرکوک افتتاح شد. در دوران حکومت صدام آنها هیچ سازمانی نداشتند و حتی صدام تلاش کرد تابعیت آشوریها را به عرب تغییر دهد. در موصل آنها را مجبور کردند که رسماً خود را بهعنوان مسیحیان عرب و نه مسیحیان آشوری معرفی کنند.
مسیحیان عراق چه میگویند؟
در مصاحبه با یکی از افراد در انجمنهای مسیحیان در عراق با نگرانی این گروه در مورد آیندهٔ مسیحیان مواجه شدیم. او با مخاطب قرار دادن همکیشان خود در خارج از عراق میگوید: «ما نگران آینده هستیم. بنابراین کسانی که در خارج از کشور هستند باید نگرانی ما را داشته باشند و نگرانی ما را افزایش ندهند. ما از همهٔ کسانی که از نظر اخلاقی، مادی و معنوی در کنار ما ایستادهاند، تشکر میکنیم. بههمین مناسبت، ما از هر مسیحی بالغ دعوت میکنیم که به آیندهٔ این بخش اصلی فکر کنند و به آنها اهمیت دهند و با تقاضای دستیابی به صلح و ثبات دائمی، فراهم آوردن فرصتهای شغلی، احترام به حقوق و منزلت، برای تقویت موجودیت و تداوم حضور خود تلاش کنند و امنیت زندگی، میراث، مناطق، زبان، ایمان و سنتهای او را تأمین کنند.»
این عضو یکی از انجمنهای مسیحیان عراق در ادامه اضافه کرد: «دولت عراق باید این مفاهیم را به واقعیت تبدیل کند؛ یک کشور قدرتمند و قانونمدار که با ساختاری مدرن، دموکراتیک و مدنی در یک فاصله از همهٔ مردم خود باشد و بدون در نظر گرفتن دین و مذهب، برای دستیابی به برابری و عدالت اجتماعی تلاش کند. کاری که دولت میتواند انجام دهد این است که به مسیحیان اطمینان دهد که ثبات نسبی در کشور ایجاد شده و آنها میتوانند با تمام توان و توانایی، در ساختن جامعهٔ خود حضور پررنگ داشته باشند و بدون ترس یا عقبنشینی کمک کنند. در این صورت ممکن است برخی از مهاجران به بازگشت و سرمایهگذاری در این کشور تشویق شوند تا نقشی در توسعهٔ فیزیکی، اقتصادی و اجتماعی شهرهایشان داشته باشند.»
پیشتر از مشکل تغییر جمعیتی گفتیم. این مسئله یک چالش بزرگ برای مسیحیان در دشتهای نینواست. آل طاهره از کاتولیکهای سوریک در محله مدان در گفتوگو با ما میگوید: «تا پیش از این مسیحیان به موصل برنگشته بودند، زیرا آنها اعتماد به همسایگان خود و مردم موصل را به دلیل آنچه در سال ۲۰۱۴ اتفاق افتاد (اشغال موصل توسط داعش)، از دست دادند. ما ۶۰ خانواده داریم که در آنجا کار میکنند، آنها کلیسایی را در موصل بازسازی میکنند و کشیشی داریم که در آنجا زندگی میکند. تمام کلیساهای دیگر تخریب شدهاند. اکنون یونسکو دو مورد از آنها را احیا میکند. پاپ در سفر خود قرار است از یکی از آنها بازدید کند. مسیحیان همچون کل مردم عراق در رنج هستند. اما در کنار آن رنج، تعداد آنها هم در حال کاهش است. ما در کل عراق ۲۵۰ هزار نفر بیشتر نیستیم.»
به نام مسیحیت، به کام واتیکان!
واتیکان مسیحیانی را که پس از حضور داعش و دیگر گروههای جهادی از کشور فرار کردهاند، به بازگشت به عراق تشویق میکند تا جامعهٔ آنها در سرزمینی که پیشینهٔ حضور مسیحیان در آن به زمان مسیح برمیگردد، حفظ شود. به همین منظور، پاپ در ماه آینده در اولین سفر خود به عراق قصد دارد همراهی خود را با مسیحیانی که سالها با تبعیضهای مسلمانان عراقی مواجه بودند و پس از آن با کشتار داعش روبهرو شدند، نشان دهد و به آنها انگیزهٔ ادامهٔ زندگی در عراق را بدهد.
پاپ در سفر خود به عراق که در ماه آینده صورت میگیرد، دیدار با رهبران سیاسی و دینی عراق را در برنامه دارد. ابتدا با نخستوزیر و رئیسجمهور عراق در بغداد دیدار خواهد کرد. در ادامه به کلیسای کاتولیک «بانوی نجات ما» خواهد رفت که القاعده در سال ۲۰۱۰ به آن حمله کرد و بیش از ۴۷ کشته برجای گذاشت.
پس از آن برای دیدار با آیتالله سیستانی، رهبر شیعیان عراق، به نجف میرود. همچنین قرار است برای گفتوگویی بین ادیان مسیحی و مسلمان و یزیدی به اور در جنوب عراق برود که نام آن بهعنوان محل تولد ابراهیم پیامبر در انجیل نیز آمده است. سپس برای دیدار با نمایندگان منطقهٔ کردستان به اربیل خواهد رفت. پاپ در موصل نیز توقف خواهد کرد تا برای قربانیان عراق دعا بخواند.
پاپ در سال ۲۰۱۹ از امارات متحده عربی نیز بازدید کرده بود و با روحانیون بلندپایهٔ مسلمانان دیدار کرده بود. یکی از مسیحیان عراقی در گفتوگو با ما میگوید: «اکنون همهٔ عراقیها منتظر دیدار پاپ هستند تا صلح را ایجاد کند و به تبعیض و فرقهگرایی در تمام عراق پایان دهد. این دیدار امید مسیحیان را برای ماندن در سرزمینهای خود و محافظت از عقاید آنها فراهم میکند؛ امید به زندگی با دیگران در همان درجهٔ شهروندی.»
جنایت علیه مسیحیت
در دو دههٔ گذشته، با ظهور گروههای افراطی، موج جدید حمله به مسیحیان شروع شد و تعداد زیادی کشته شدند. گروههای افراطی اعتقادات و فعالیتها و سبک زندگی مسیحیان را برخلاف اسلام تلقی میکنند و این خوشایند آنها نیست. افراطگرایان اسلامی رفتار کنونی با مسیحیان را یک پیشرفت میدانند و بهدنبال حذف همهٔ غیرمسلمانان از عراق هستند. اسقف اعظم کلدانی، پولس فرج رحو، و بسیاری دیگر از کشیشان از کلیساهای متفاوت مستقیماً مورد هدف قرار گرفته و کشته شدهاند. در سال ۲۰۰۸ نیز یک اقدام به نسلکشی مسیحیان در ازله صورت گرفت.
این وضعیت منجر به مهاجرت اجباری مسیحیان به منطقهٔ کردستان و همچنین خارج از کشور شد. البته پناهندگی به کشوری که امنیت مسیحیان عراقی را در برابر حملههای مرگبار افراطیون تأمین کند، تنها راه امنی است که پیش روی آنها قرار داشت. این مهاجرت اجباری منجر به تغییر بافت جمعیتی عراق میشود و مسیحیان در آن کماثر میشوند. اکنون مسیحیان حاضر در عراق نگران کم شدن جمعیت خود هستند و در پی یافتن راههایی برای تشویق مهاجران به بازگشت به کشور هستند.
این در شرایطی است که آنها از بیتوجهی دولت عراق نیز رنج میبرند. بازسازی خانههای تخریبشده در سالهای گذشته توسط سازمانهای غیردولتی و کلیسا انجام میشود.
یکی دیگر از عواملی که به مهاجرت مسیحیان میانجامد، کمبود فرصتهای شغلی در کشور است. یکی از مسیحیان ساکن عراق در صحبتهای خود با ما خاطرنشان کرد که اکنون ۱۹ سال است رشد اقتصادی متوقف شده و وضعیت اقتصادی بسیار بد است. به همین دلیل مردم همواره در فکر مهاجرت هستند.
یکی دیگر از مسائلی که مسیحیان عراقی با آن مواجه هستند این است که از خانههای آنها تخریب شده و قابل سکونت نیست. برخی ترس از حضور شبهنظامیان حشد در دشت نینوا را دارند که با جمعیت بالا و مسلح همهچیز را در دشت نینوا کنترل میکنند و دولت عراق هم آنها را پشتیبانی میکند.
در طرف دیگر شبهنظامیان مسیحی (۱) «NPU» جمعیت کمی دارند، بدون سلاح هستند و تنها در روستاهای مسیحینشین حضور دارند. همچنین قوانین بسیاری وجود دارد که تاکنون مخالف حقوق مسیحیان است، بهویژه ماده ۲۶ قانون شناسنامه که مربوط به مسلمان شدن فرزندان کمتر از ۱۸ سال است که یکی از والدین به اسلام گرویده است.