از امیدواریهای ایجادشده پس از توافق ایران و قدرتهای جهانی بر سر مناقشه هستهای، جذب سرمایههای خارجی است.
این امیدواری زمانی قوت گرفت که شمار هیئتهای اقتصادی اروپایی در تهران فزونی گرفت و رفتوآمد اروپاییها و آسیاییها به ایران بر صدر اخبار رسانهها نشست، تا آنجا که اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهوری ایران، از تردد مکرر و پرشمار این هیئتهای اقتصادی با تعبیر صف خارجیها، یادکرد.
اگرچه اروپاییها در رقابت بر سر حضور در بازار و اقتصاد ایران از دیگر رقبایشان پیشی گرفتهاند، اما آنطور که حمید بعیدینژاد یکی از اعضای ارشد تیم مذاکرهکننده هستهای ایران به هفتهنامه «تجارت فردا» گفته، شعب خارجی شرکتهای ایالاتمتحده اجازه دارند تا با ایران وارد تجارت شوند.
این مذاکرهکننده ارشد هستهای ایران درعینحال تأکید کرده است که آمریکاییها برای حضور فعالان اقتصادی و شرکتهایشان در ایران تمهیداتی اندیشیدهاند.
آقای بعیدینژاد درعینحال یادآوری کرده است که این آمریکاییها بودند که رابطه اقتصادی خود با ایران را قطع کردند.
ملاحظه ای به نام «نفوذ»
اما همزمان با قوتگرفتن امیدواری به جذب بیشتر سرمایهگذاریهای خارجی در اقتصاد ایران و احتمال حلوفصل بخشی از مشکلاتی اقتصادی ایران در پی این حضور، آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران در سخنرانیهای اخیر خود از واژگان و مفاهیمی جدید بهره میگیرد که میتواند سرمایهگذاران خارجی آماده ورود به ایران را با نگرانیهایی روبرو کند.
آیتالله خامنهای در ماههای اخیر چند باری با اشاره به مفهوم نفوذ دشمنان، بر بستن راههای این نفوذ تأکید کرده است. او یکی از تهدیدات امروز علیه ایران را نفوذ دشمنان توصیف کرده است.
به باور رهبر جمهوری اسلامی ایران، نفوذ میتواند در حوزههای مختلفی اتفاق بیفتد و ازقضا ازنظر آیتالله خامنهای، نفوذ اقتصادی اگرچه خطرناک است، اما کماهمیتیترین نوع نفوذ به شمار میرود.
آیتالله خامنهای درعینحال از مسئولان دولت خواسته است که «چشمهای بینای مسئولان اقتصادی باز باشد تا [دشمنان] نفوذ پیدا نکنند، چون پایه اقتصاد محکم را نفوذ اقتصادی دشمن متزلزل میکند.»
رهبر جمهوری اسلامی ایران البته بیش از همه نسبت به حضور آمریکاییها در اقتصاد ایران حساسیت دارد و دریکی از سخنرانیهای چند وقت اخیر خود، گفته است که نیت آمریکاییها این بود تا از مذاکرات، وسیلهای بسازند برای نفوذ در ایران بسازند که به گفته آیتالله خامنهای این راه بسته شد.
او تأکید کرده است که اجازه نخواهد داد آمریکاییها، در ایران نفوذ اقتصادی و سیاسی داشته باشند.
این در حالی است که حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران که چند روزی از هفته گذشته را در نیویورک گذراند، در دیدار با فعالان اقتصادی و بازرگانان آمریکایی، تصریح کرد که «یکی از راههای کاستن فاصله میان ایران و آمریکا، همکاریهای اقتصادی است.»
مرز نفوذ و حضور
آن نفوذ و این دعوت به چه معناست؟ مرز تفکیک نفوذ و سرمایهگذاری کجاست؟
از توضیحات بعدی رهبر جمهوری اسلامی ایران درباره نفوذ اقتصادی، چنین برمیآید که آیتالله خامنهای بیش از هر چیز نگران بروز وضعیتی در ایران همچون اوضاع اقتصادی کشورهای جنوب شرق آسیاست که در سالهای پایانی دهه۹۰ بحرانی تمامعیار را در بازارهای مالی خود تجربه کردند.
در سال ۱۹۹۷ میلادی، کشورهای جنوب شرق آسیا و اعضای آسه آن که توانسته بودند در سالهای ابتدایی دهه ۹۰، سرمایههای خارجی بسیاری را جذب کنند، به ناگاه با بروز بحران پولی و مالی، خروج سریع سرمایههای خارجی از بانکها و بازار سهام این کشورها، باعث بروز بحرانی تمامعیار شد که بعدها مشابه آن رد آمریکای لاتین نیز تجربه شد.
به باور اقتصاددانان برجستهای همچون پل کروگمن، نوبلی است اقتصاد، سرمایههای خارجی جذبشده در آسیای جنوب شرقی تنها منجر به رشد سریع اقتصادی شده بود و نتوانسته بود منجر به ارتقای بهرهوری اقتصادی شود.
حسن منصور، اقتصاددان و استاد اقتصاد دانشگاه در بریتانیا، اگرچه معتقد است که اساساً در دنیای امروز چیزی به نام «نفوذ اقتصادی» وجود ندارد، اما درعینحال از ملاحظات ورود و حضور سرمایهگذاری خارجی در کشور میزبان سخن میگوید.
به باور این استاد اقتصاد، «مقوله نفوذ، قطعاً جزو مقولات اقتصادی نیست، هرچند که میشود از آن تعابیری داشت، ولی در اقتصاد برای سرمایهگذاری، معیارهایی وجود دارد که اگر آن معیارها و ملاحظات، موردتوجه قرار بگیرد، به نفع طرفین خواهد بود.»
این اقتصاددان در ادامه به برخی از این معیارها و ملاحظات اشارهکرده و میگوید: «کشوری که میخواهد سرمایه را جذب کند باید زمینه جذب را ازلحاظ مقررات دست و پاگیر و ازنظر مبادی و مراجع، اصلاح کند. وقتیکه سرمایه وارد شد، کشور میزبان باید آن سرمایه خارجی را در حوزهای بهکار بگیرد که بیشترین ارزشافزوده فنی و مدیریت را به همراه داشته باشد و همچنین منجر به انتقال فناوری بشود.»
احمد میدری، اقتصاددان و معاون رفاه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، نیز با حضور در برنامهای تلویزیونی، تلاش کرده است تا از نفوذ اقتصادی، تعریفی متفاوت ارائه کند.
به گفته میدری، نفوذ اقتصادی امری است که سابقه آن به بیش از سیصد سال میرسد و کشورها تلاش میکنند تا به هر ترتیبی که شده، بازار دیگر کشورها را تسخیر کنند.
این اقتصاددان نهادگرا، معتقد است که با پیشرفت تکنولوژیک تولید، باعث شده تا دیگر بازارهای داخلی کفاف مصرف آن میزان تولید را نداشته باشد و از این رو دولتها کمک میکنند تا تولیدکنندگان آنها، بازار دیگر کشورها را در اختیار بگیرند.»
میدری، از دیگر حوزههای مناسب برای نفوذ اقتصادی را نظام مالی، بانکها و بازار سهام کشورها میداند.
این اقتصاددان، نفوذ اقتصادی را در حوزه تئوریک و نظری نیز تعریف کرده و معتقد است که «نفوذ اقتصادی یک واقعیت است.» اما درعینحال میدری تصریح میکند که مهمتر از اصل نفوذ، چگونگی اتخاذ شیوهها و برنامههایی برای جلوگیری از نفوذ است.»
به گفته احمد میدری، برخی تئوریهای اقتصادی میتوانند با توصیه سیاستهای غلط زمینه نفوذ را افزایش بدهند.
سرمایهپذیری با چشمان باز
حسن منصور، اقتصاددان مقیم بریتانیا نیز زیانهای حضور بدون استراتژی سرمایهگذاران و شرکتهای خارجی در کشور میزبان را به رسمیت میشناسد.
به گفته این استاد اقتصاد، «میتوان دروازهها را به روی سرمایه خارجی گشود و سرمایههای خارجی در زمینههای بسیار راحت و ساده و بدون هیچ تعهد برای پروراندن نیروی کار فنی و مدیریتی و بدون تعهد به انتقال تکنولوژی، منابع کشور میزبان را استخراج کند و برود.»
او این مسائل و ملاحظات را مسائل حاکمیتی نامیده و ادامه میدهد: «هر کشوری باید این ملاحظات را بهدقت تعریف و تعیین کند و مانند تمام کشورهای سرمایه پذیر، باید سرمایهگذاران خارجی را به پرورش نیروی کار فنی و مدیریتی و انتقال تکنولوژی طی زمان معینی متعهد کرد.»
به گفته حسن منصور، بدون توجه به این مسائل طبیعی است که سرمایهگذار خارجی علاقهمند است در کوتاهترین زمان، بیشترین سود را ببرد و ممکن است که کسب این بیشترین سود، با استراتژی توسعه کشور میزبان، هماهنگ نباشد.»
هنوز حضور سرمایهگذاران و شرکتهای خارجی در اقتصاد ایران، قطعی نشده است، اما بهرغم تمام امیدواریهای به وجود آمده برای تهنشین شدن این سرمایهها در خاک اقتصاد ایران، سعید لیلاز، کارشناس و تحلیلگر اقتصادی در گفتوگویی که با هفتهنامه «تجارت فردا» انجام داده معتقد است که در بهترین حالت قابلتصور، میزان جذب سرمایههای خارجی، به میزان سالهای دولت محمد خاتمی خواهد رسید که بیش از ۴ میلیارد دلار در سال نبود.
اما مشکل اقتصاد ایران، رقم جذب سرمایه نیست چراکه اگر مشکل تنها این بود، اقتصاد ایران در یک دهه گذشته درآمدی، ۱۰۰۰ میلیارد دلاری از محل صادرات نفت و گاز بهدست آورده است، اما همچنان درگیر مسائل و مشکلاتی عدیده است.
آنچه در جذب سرمایه خارجی اهمیت دارد، چیزی فراتر از رقم این سرمایهگذاری است. دستاوردهایی همچون، ورود فناوری روزآمد تولید و ارتقای سطح بهرهوری.
برونگریزی در برابر برونگرایی
حسن منصور، اقتصاددان مقیم بریتانیا، معتقد است در این میانه کشمکش بر سر جذب سرمایه خارجی یا نفوذ نامیدن خارجیها در اقتصاد ایران، واژه و مفهوم نفوذ اقتصادی به درسی و با جزییاتی دقیق تبیین شود تا در ارزیابیها، دچار بدفهمی نشویم.
حسن منصور میگوید: «ایران به علل بسیار متعدد، بهشدت نیازمند سرمایهگذاری خارجی است و در این میان نمیدانم دغدغه برای نفوذ به چه معنی است. خوب است که در این زمینه، حرفهای مشخصتری با جزییات بیشتری گفته بشود تا معلوم شود که منظور چیست. برای اینکه به دنبال این نوع فرمایشات، نوعی پلیسبازی و مسائل امنیتی به وجود میآید که عملاً برای تخریب فضای کسبوکار کفایت میکنند و مانع از آن خواهد شد که این سرمایههای مردد خارجی، وارد اقتصاد ایران بشنود.»
و احمد میدری، معاون وزیر تعاون، کار و تأمین اجتماعی، توضیح میدهد که امروز در میان سیاستگذاران و تصمیم سازان ایران، «تعامل فعال با اقتصاد جهان» بهعنوان یک اصل پذیرفتهشده است.
او شعار اقتصاد «درونزای برونگرا» را شعار مورد اجماع اقتصاددانان ایرانی میداند که به گفته او «استراتژی اقتصاد مقاومتی» است.
هراس از سرمایهگذاری خارجی در این دوره زمانی از آنجا قوت میگیرد که پس از سختشدن گره تحریمها طی سال های اخیر، اقتصاد ایران شاهد خروج یکی پس از دیگری سرمایهگذران خارجی از حوزههای مختلف بود.
حتی شرکای خارجی خودروسازان ایرانی که ریشههای عمیقتری در خاک اقتصاد ایران دوانده بودند نیز با بالاگرفتن تحریمهای اقتصادی بینالمللی وامریکایی علیه ایران راه خروج از جاده مخصوص را در پیش گرفتند.
اما با کنار هم قرار دادن جزییات بیشتر از اظهارات متفاوت و گاه متناقض مقامهای سیاسی در ایران میتوان به این جمعبندی رسید که همچون بسیاری از موارد دیگر، بر سر جذب سرمایه خارجی نیز کشمکشی بین دو سوی پهنه سیاست ایران برقرار است گروهی که با آغوشی باز پذیرای سرمایه خارجی هستند و گروهی که با اکراه و بدبینی در پس هر آمدوشدی، توطئهای نهفته میبینند.
باید دید این کشمکش چه نشانهای به سرمایهگذاران خارجی آماده ورود به اقتصاد ایران میدهد تا آنها تصمیم خود را در آیندهای نه چندان دور، با بهرهگیری از این نشانهها بر سر آمدن یا واگذاشتن این اقتصاد، اتخاذ کنند.