استانبول از ۱۲ تا ۱۴ مرداد (۲ تا ۴ اوت) میزبان نهمین دوره کنفرانس دوسالانه انجمن بینالمللی ایرانشناسی بود. کنفرانسی با حدود ۱۲۰ جلسه یا پانل و ۴۸۰ مقاله تحقیقی. مثل همیشه با بحث و تبادل نظر آزاد میان دانشگاهیان و پژوهشگران. شامل گسترههای متنوع مطالعاتی از تاریخ تا تئاتر، زبان تا مذهب، سیاست تا اقتصاد، نابرابری تا توسعه، قومیت تا جنسیت، بررسی سینمای فیلم فارسی و موسیقی پاپ تا در دسترس عموم قرار گرفتن مجموعه گل های جاودان رادیو ایران بر روی اینترنت و...
به باور بسیاری از ایرانشناسان همین مشت نمونه خروار موضوعهای متنوع جلسهها و مقالههای کنفرانس استانبول نشان میدهد که ایرانشناسی در سه دهه گذشته تا چه حد از گفتههای ذاتگرایانه مثل «اساسا شرق با غرب متفاوت است» و «ایران ایران است و انیران انیران» فاصله گرفته.
ویژگی دیگر کنفرانس امسال میزان حملات سیاسی بود که اول روزنامه کیهان و سپس خبرگزاری فارس به برگزار کنندگان و چهرههای شاخص انجمن بینالمللی ایرانشناسی کرد.
روزنامه کیهان از جمله تورج اتابکی، سازمان دهنده کنفرانس استانبول را «فعال سلطنت طلب در بنیاد اشرف پهلوی» و محمد توکلی ترقی، رییس اسبق انجمن بینالمللی ایرانشناسی را «مبلغ سرسخت بهاییت» و فصلنامه «ایراننامه» را که او سردبیریاش به عهده دارد «سلطنت طلب» و کنفرانس را «پاتوق جاسوسان آکادمیک» خصوصا اسرائیلیها در حوزه علوم انسانی نامید.
در پی این حملات، روزنامه کیهان، خبرگزاری فارس و وزارت علوم اعلام کردند ۱۴ دانشگاه و موسسه نظیر دانشگاه تهران، اصفهان، مشهد، آزاد، تربیت مدرس، الزهرا، پیام نور، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و موسسه حکمت و فلسفه ایران که قرار بود برخی از اعضایشان در کنفرانس استانبول مقاله ارائه دهند از کنفرانس و انجمن بینالمللی ایرانشناسی اعلام برائت کردند.
با بالا گرفتن این موج شماری از دانشگاهیان و محققان مستقلی که نام و موضوع مقالههایشان در برنامه جلسههای کنفرانس آمده بود از حضور در کنفرانس استانبول یا ارائه مقاله در آن خودداری کردند. با این همه بودند تعدادی از دانشگاهیان و پژوهشگران مقیم ایران که به رغم شکلگیری این فضا مقاله خود را ارائه دادند یا در استانبول حاضر شدند.
عدم اعتماد برخی محافل راستگرای مطبوعاتی و سیاسی ایران به انجمن بینالمللی ایرانشناسی رفعشدنی است یا نه؟ ایرانشناسی نزدیک نیم قرن بعد از آغاز به کار خود چه پیچ و خم هایی را پشت سر گذاشته، چه شکلی پیدا کرده و چالشهای پیش رویش کدام اند؟
چهار میهمان این هفته برنامه دیدگاهها در حاشیه کنفرانس استانبول از جمله به این پرسشهای برنامه پاسخ دادهاند: تورج اتابکی، استاد تاریخ اجتماعی خاورمیانه و آسیای مرکزی در دانشگاه لایدن، محمد توکلی طرقی، استاد تاریخ و تمدنهای خاور نزدیک در دانشگاه تورنتو، همایون کاتوزیان، استاد تاریخ و ادب ایران در دانشگاه آکسفورد و سردبیر فصلنامه مطالعات ایرانشناسی به زبان انگلیسی از انتشارات انجمن بینالمللی ایرانشناسی و مهرزاد بروجردی، استاد علوم سیاسی دانشگاه سیراکیوز و رییس جدید انجمن بینالمللی ایرانشناسی.
آقای تورج اتابکی با شما شروع کنیم. به عنوان سازمانده امسال انجمن بینالمللی ایرانشناسی در استانبول. کجای راه ایرانی شناسی هستیم با نگاه به راه طی شده، اگر به اجمال بخواهیم بگوییم؟
تورج اتابکی: من فکر میکنم آن چیزی که ما الان در مطالعات ایرانشناسی شاهدش هستیم به نظر من خیلی چشمگیر است و در این کنفرانس هم میتوانم به صراحه ببینم و بگویم این است که یک آشتی خیلی خیلی عمیق و پیگیری میبینم بین آن چیزی که ما میگوییم علوم انسانی و علوم اجتماعی.
در حقیقت برای سالها تصویری که ما از ایرانشناسی داشتیم که ایرانشناسی باید محدود به آن چیزی که ما تعریف سنتی از اریانتالیزم داشتیم در میآید بیرون و حوزههایی را در بر میگیرد و با مفاهیم تازهای دارد آشنا میشود که دیگر تختهبند آن نگاههای سنتی گذشته نیست. که ایرانشناسی با یک نگاه کاملا اسنشیالیستی (ذات گرایانه) به یک مفاهیمی از تمدن و تاریخ دارد نگاه میکند.
پرسشهای تازهای را دارد مطرح میکند. تکثر را در این زمینهها دارد مطرح میکند. زمینههای تئوریک را دارد مطرح میکند. قالبهای تازه متدیک را دارد مطرح میکند. تمام اینها به نظر من در هر کنفرانسی میبینیم چشمگیرتر و چشمگیرتر میشود.
آقای محمد توکلی طرقی، شما چند کنفرانس را سازماندهی کردید یا در آن شرکت کردید و دو دهه است در این زمینه بیشتر فعالیت داشتید. به نظر شما ایرانشناسی در مقایسه با دهههای گذشته رو به چه سویی میرود؟ آقای اتابکی اشاره کردند به آشتی بین علوم اجتماعی و تاریخ و همچنین تکثر. شما چه نکتههایی را میبینید؟
محمد توکلی طرقی: من هم فکر میکنم علوم انسانی یک دوره خیلی مهم پویندگی و بالندگی را دارد طی میکند. آنچه که به نظر من مهمترین جنبه این رشد علوم انسانی است این استقلال دانشگاهی و استقلال تحقیقات دانشگاهی است و یک علوم انسانی و علوم اجتماعی که کارفرمایانه نیست.
یعنی تمام محققانی که کارهایشان را در این کنفرانس عرضه کردند کسانی هستند که با استقلال ذهنی و استقلال روش و موضوعی که تحقیق میکنند و با برگرفتن هم آشنایی با نوع مشکلاتی که در تاریخ و فرهنگ ایران هست و آشنایی که با روشهایی که اگر کسی هست که روی جامعه شناسی کار میکند یا انسانشناسی کار میکند یا در علوم سیاسی، آن مسالههایی را که میآورد در ایرانشناسی مطرح میکند مسایل مهم تحقیقاتی و پژوهشی است، نه نوع پژوهشی که کسی فرمان اجرایش را به کسی داده باشد.
من فکر میکنم این استقلال آن چیزی هست که تحقیقات ایرانی را مخصوصا در آمریکا و اروپا با تحقیقات علوم انسانی و علوم اجتماعی که در همین سال های اخیر در ایران میشود کاملا راههایشان را مجزا میکند. یک چیزی که مهندسی فرهنگی میشود، از طرف دولت فرمان داده میشود که این کار را بکنید یا آن کار را بکنید و بیشتر یک علوم انسانی امنیتی است تا یک نوع علوم انسانی که جداً پوینده و فرآورده آزادی و استقلال ذهنی ایرانشناسان است.
آقای همایون کاتوزیان، شما جزو انگشتشمار کسانی محسوب میشوید که به شما به عنوان حلقه رابط بین نسل میانسال و جوان ایرانشناسان نگاه میکنند و نسل قدیمی که از بعضیهایشان نام هایی مانده و چند تایشان زنده هستند. شاخصه این نسل میانسال و جدید به خصوص در میان ایرانشناسان کارشان چیست؟
همایون کاتوزیان: شاخصهشان دقیقا ربط پیدا میکند با آن چیزی که آقای اتابکی گفت و آقای توکلی طرقی گفت. یعنی توی این ده بیست سال گذشته که همین نسل میانسال و جوان آمده در حوزه ایرانشناسی، ما در یک عرصه جدیدی الان قرار گرفتیم. نه اینکه ارتباطات با گذشته ایرانشناسی قطع شده. بلکه گسترش پیدا کرده. در نتیجه این نسل جوان ما و نسل میانسال ما بیشتر اصولا متخصص هستند در رشتههای گوناگون علوم انسانی و علوم اجتماعی. یعنی یک کسی جامعه شناس است و بعد آمده جامعهشناسی اش را آورده در حوزه تاریخ و فرهنگ و اجتماع ایران آنجا اطلاق میکند و تحلیل میکند و نتیجه میگیرد. یا یک کس دیگر کارش علوم سیاسی است. یک کسی کارش مردمشناسی است.
در گذشته من خودم نسبتا استثنا بودم. برای اینکه من اقتصاد دان بودم و آمدم در حوزه تاریخ. در حالی که در گذشته کسانی که در حوزه ایرانشناسی کار میکردند غالبا در علوم اجتماعی نبودند و در علوم انسانی هم فقط در یک حوزه تنگی از علوم انسانی فعالیت میکردند. این به نظر من یکی از بهترین دستاوردهاست. این که ما الان یک نسل عالم انسانی و عالم اجتماعی داریم که در حوزه ایرانشناسی کار میکند و در سراسر دنیا و همه شان هم ایرانی و ایرانی تبار نیستند.
آقای مهرزاد بروجردی، شما رییس آینده انجمن بینالمللی ایرانشناسی هستید. الان در دورهای که شما مدیریت را به عهده میگیرید چالشهای ایرانشناسی چیست و رو به کدام سمت میخواهید برود یا فکر میکنید دارد میرود؟
مهرزاد بروجردی: چند نکته مهم به نظر من مطرح است. یکی این که ما با یک نسل جدیدی از محققان ایرانی سر و کار داریم که نسبت به گذشته تعداد بسیار زیادتر از آن چیزی که حتی ۲۰ سال پیش بوده، شده. بنابراین خیلی چشمانداز خوبی را جلوی ما ترسیم میکند.
نکته دوم این است که این افراد در کشورهای مختلف قرار گرفتهاند و به زبان های مختلفی دسترسی دارند، آشنایی دارند، به آرشیوهای مختلفی میتوانند دسترسی داشته باشند که به مراتب حوزه مطالعات ایرانشناسی را غنیتر خواهد ساخت. نکته دیگر که فکر میکنم مهم است این است که ما از دورانی که مطالعات ایرانشناسی عمدتا در دو حوزه زبان، ادبیات و تاریخ خلاصه میشد، داریم فاصله میگیریم، بلکه حوزههای دیگر و رشتههای دیگر علوم اجتماعی و انسانی دارند مطرح میشوند. از جامعه شناسی گرفته تا مردم شناسی گرفته و غیره. اینها را فکر میکنم همه را باید به فال نیک گرفت. برای چشماندازی که جلوی چشم ما هست.
این نسل جوانی که امروزه دانشجویان فوقلیسانس و دکترا هستند و به چند زبان زنده دنیا تکلم میکنند و گفتم به آرشیوهای مختلفی دسترسی دارند اینها دارند این مطالعات ایرانشناسی را غنای دیگری میبخشند. آشناییشان، ریشه داشتنشان در علوم اجتماعی سبب شده که بتوانند یک چارچوب تئوریک را هم به مطالعات میدانی خودشان وارد کنند. گرچه من فکر میکنم هنوز در این رابطه ضعیف هستیم. یعنی فکر میکنم هنوز جا بسیار هست که بتوان کارهای تئوریکتری در زمینه ایرانشناسی انجام داد. ولی به هر حال آن جهش صورت گرفته و ما آمدیم از کارهایی که خیلی دیسکریپتیو (توصیفی) بود به طرف کارهایی که به شکل انالیتیک (تحلیلی) بود. اینها به نظر من همه نکتههای مثبت است.
به عبارت دیگر تحقیقات بکر کردن، با نگاه دیگر و عینک جدید چشم زدن چیزهایی هست که جلوی چشم ماست. در رابطه با چالشها هم همانطور که دوستان دیگر هم اشاره کردند فکر میکنم که حالا خوشبختانه یا متاسفانه واقعیت دارد به این طرف میرود که وزنه مطالعات ایرانشناسی در خارج مهمتر و مهمتر خواهد شد در آن چه که در ایران دارد صورت میگیرد. به خاطر محدودیتهایی که همکاران ما در ایران با آنها روبهرو هستند شاید بشود این چشمانداز را در جلوی چشم داشت که کارهای جدیتر را در خارج از کشور نظارهگر باشیم تا در درون ایران.
آقای توکلی طرقی به امنیتی شدن تحقیقات اشاره کردند و یک تفاوتی گذاشتند بین کاری که در ایران میشود و کاری که در خارج از کشور میشود. در کنار این یک حس بیاعتمادی را الان آقای بروجردی اشاره کردند که هست، به خصوص در محافل رسمی و نیمه رسمی حکومتی و مطبوعاتی در داخل ایران. چه جوری، به نظر شما آقای اتابکی، از یک طرف میشود آن تکثری را که شما گفتید ایرانشناسی رو به سمت آن میرود ستود و از طرف دیگر با این بیاعتمادی یک مدارایی کرد یا این که برطرفش کرد؟
چند ماه پیش از فوت ایرج افشار من دیداری با ایشان داشتم در شهر لایدن و در گفتوگویی که در حوزه گذشته و حال ایرانشناسی و مطالعات مربوط به ایران داشتیم ایشان یک اشارهای کردند که این را من در یک سوگنامهای که برای ایرج افشار نوشتم آوردم. گفتند مثل این که قرار است تا مدتی ثقل مطالعات اجتماعی و انسانی از ایران بیرون بیاید و به خارج از ایران بیاید. بعد من همینطور که خیره شده بودم احساس کرد غم گرفته توی چشمم و توی سینهام. گفت اما نگران نباش، ما در تاریخمان از این دورهها کم نداشتیم. یعنی این جابهجایی ثقل همیشه بوده، چیز تازهای نیست.
من میخواهم با این شروع کنم و بگویم که این خوشبینی که من دارم و این نگاهی که در اول صحبتم به آن اشاره کردم، این متکثر بودن حوزهها و این بالندگی که نسل تازه دارد، همانطور که آقای بروجردی گفتند، دسترسی به منابع کاملا ناشناخته تا به حال، آن بخشی از صحبت مرا تایید میکند، مصداق آن است که بله ما با یک دوران بالندگی در این زمینه روبهرو هستیم و من مطمئنم که این به هیچ وجه ایستا هم نخواهد بود.
اما از طرف دیگر خب یک مشکل بزرگ که داریم ما در ایران در حال حاضر با حکومتی سر و کار داریم که نگاهش به انسان پژوهشگر و انسان جستجوگر نگاهی نیست که ما داریم. صغارت را از این آدمها نگرفته و اینها را هنوز صغیر میداند و چون صغیر میداند برای اینها تصمیم میگیرد که چه بکنند و چه نکنند. همین کنفرانسی که در استانبول داشتیم مصداق این ادعای من است. اگر که مثلا پژوهشگران ایرانی در میآمدند و میگفتند که ما به دلایلی نمیخواهیم در این کنفرانس شرکت کنیم من هیچ مشکلی نداشتم و اصلا بحثی نداشتم. هر کسی دوست دارد شرکت کند یا نکند.
مطمئنا بسیاری از همکاران ما در اروپا یا آمریکا به دلایلی در این کنفرانس شرکت نکردند. آزادند هر کاری میخواهند بکنند. اما دیدیم که تهدید شدند پژوهشگران ایرانی. به نام، تهدید شدند. دانشگاه و نهاد آموزشی تهدید شدند که چرا تا این ساعت انصراف خودتان را اعلام نکردید. چرا این کار را نکردید. و این یک عقوبتی جانفرسا در انتظار شما است که این کار را نکردید.
یعنی کسی نشسته تصمیم میگیرد که یک پژوهشگر باید چگونه حاصل پژوهش چند ماهه و چندسالهاش را ارائه دهد یا ندهد. این یک مشکلی است که ما داریم و من تلخی را در این ور میبینم که این تلخی نمیدانم تا چه اندازه و چه مدتی اما به هر صورت فعلا به کام ما نشسته.
آقای توکلی طرقی، آقای اتابکی طرح مشکل کردند. ولی پرسش من به این هم ناظر بود که فضای یک چنین بیاعتمادی را چگونه ممکن است برطرف کرد با اقداماتی؟ اصلا میشود یا نمیشود؟
انجمن بینالمللی ایرانشناسی که در سال ۱۳۴۶ تاسیس شده بود هدفش این بود که یک جوی یک هماهنگی بین ایرانشناسان داخل ایران و خارج از ایران به وجود بیاورد و کنفرانسهایی هم که انجمن بینالمللی ایرانشناسی داشته تفاوتی بین داخل و خارج هیچوقت نداشت.
یعنی دوستان و همکاران ما در داخل ایران جزویی از ایرانشناسان هستند و مشکلات آنها مشکلات ما است و مشکلات ما مشکلات آنها هست و حتی اگر توجه کنید در دوره انقلاب و دورههای بحرانی بزرگ انجمن بینالمللی ایرانشناسی توانسته این رابطه زنده و پویایش را با همکاران ایرانی حفظ کند. متاسفانه در این چند ماه اخیر ما یک پدیده جدیدی را میبینیم. آن حملهای را که کیهان میکند به انجمن بینالمللی ایرانشناسی و آن را به عنوان یک دستنشانده صهیونیزم میبیند، به نظر من قلب واقعیت است.
واقعیت امر این است که انجمن بینالمللی ایرانشناسی یکی از مستقلترین نهادهای فرهنگی و دانشگاهی ایرانی است که چه داخل کشور و چه خارج از کشور توانسته بیش از ۴۵ سال دوام بیاورد و دوامش هم به علت این بوده که فراتر از مکتب و آیین و نگرشهای خاص، افراد با برداشتهای متفاوت، نگرشهای متفاوت و روشهای متفاوت توانستهاند با همدیگر گفتوگو کنند و این گفتوگویی بوده که فقط در خارج از کشور نبوده و خیلی از همکاران ما در ایران در آن شرکت میکردند.
همانطور که همکار عزیزم آقای دکتر اتابکی فرمودند این حمله اخیری که کیهان کرده به یک شکلی دانشگاهیان ایران را به عنوان افراد صغیری میپندارد مانند یک دام و صیدی میپندارد که چشم و گوششان بسته است، بصیرت ندارند، اینها باسوادترین افراد مملکت هستند. اینها خودشان میتوانند تصمیم بگیرند. اگر میآمدند در یک کنفرانسی و میدیدند که برنامههای دیگری هست خود آنها با آن توانمندی فکری که دارند خیلی بهتر از کیهان میتوانست جواب بدهد. ولی کیهان آمده یک جو ترس و وحشت را دامن میزند و یک مرز جدیدی را بین ایرانشناسان داخل ایران، علوم انسانی، علوم اجتماعی در داخل ایران و خارج از کشور به وجود میآورد و ما باید کاری کنیم که این مرز دوباره برداشته شود و اعتمادی را که ما داریم، یعنی ایرانشناسان خارج از کشور، اعتمادی است که از پیامد و همکاریهای خیلی نزدیک است. اگر کیهان یا نشریه دیگری برود با یکایک این افراد گفتوگو کند میبینند یک چنین واقعیت و یک چنین داستانی را که کیهان پرداخته قلب واقعیت و دروغ محض است.
به نظر من یک دستگاهی در ایران باید کیهان را محاکمه کند. برای این که کاری که کرده بر علیه منافع ملی ایران بوده. صدمه بزرگی به استقلال دانشگاهی و تفکر دانشگاهی زده. بدون تفکر دانشگاهی هیچ دولتی نمیتواند به مشکلات روزمرهاش جواب بدهد.
به این روی سکه اشاره کردیم که مشکلاتی پیش آمده برای تعدادی از کسانی که از ایران میخواستند بیایند. گرچه در همین کنفرانس تعدادی از مقالهها ارائه شد از سوی کسانی که از ایران آمده بودند و بحث کردند مطالبی را که داشتند. ولی از آن طرف یک تعدادی هم هستند که از خارج میخواهند بروند ایران و تحقیق کنند و بعد با مشکلاتی روبهرو میشوند. میگویند اگر این حالت تقابل بین این انجمن یا مسوولان آن بالا بگیرد با محافل مطبوعاتی داخلی که آن جور صحبت میکنند یا آن جور خط میدهند، بعد کارشان با مشکل بر میخورد. آقای کاتوزیان، شما زیر و بم این جور روابط دانشگاهی را چه از زمان نظام سابق و چه در زمان فعلی دیدید. به نظر شما از آن طرف مسوولان ایرانشناسی یا به طور کلی دانشگاهیان ایرانی در خارج از کشور اقدام خاصی میتوانند بکنند که جو بیاعتمادی برطرف شود؟ فرضا میان ۱۲۵ جلسه اگر یکی در مورد ایران و اسرائیل است یا یکی در مورد بهاییان و بابیهاست این جوری تاویل نشود که مسالهای مثلا دارد اتفاق میافتد خارج از آن چیزی که اهداف این کنفرانس بینالمللی ایرانشناسی است؟
همایون کاتوزیان: بله به نظر من این بیاعتمادی مقدار زیادی ساختگی است. یعنی بر مبنای یک سلسله واقعیات قرار ندارد.
چنانچه شما خودتان اشاره کردید. ممکن است بین ۴۰۰ تا مقاله که ارائه میشود یکی در مورد روابط ایران و اسرائیل باشد. بنابراین این بیاعتمادی به یک معنی از آن طرف باید چیز شود. یعنی مردم ما جامعه ما دانشگاهیان ما توجه داشته باشند که این تبلیغات واقعیت ندارد. حتی میشود گفت که گویا ایراد واقعی که بر اساس آن ایراد گرفته میشود به انجمن بینالمللی ایرانشناسی این است که طبق گفته دکتر توکلی طرقی موضع ندارد.
یعنی ما گویا کار غلطی که از نظر مخالفین میکنیم این است که ما موضع نداریم. ما موضع سیاسی نداریم. ما موضع مذهبی نداریم. ما یک عده ایرانشناس هستیم همانطور که صحبت شد در حوزههای علوم انسانی و علوم اجتماعی و به طور مستقل درباره مسایل مربوط به ایران کار میکنیم. البته هر فردی ممکن است برای خودش عقاید خودش را داشته باشد و دارد. ولی انجمن بینالمللی ایرانشناسی و گروه دانشگاهیان ایرانی خارج از کشور یا ایرانیتبار یا ایرانشناس خارج از کشور موضع ندارند.
بنابراین این صحبت بیاعتمادی، رفع بیاعتمادی ما کاری نمیتوانیم بکنیم که این نوع بیاعتمادیها اگر واقعا بشود به آن گفت بیاعتمادی، رفع شود. برای اینکه ما موقعیتمان شفاف است. در هیچ زمینهای کاری که خلاف اخلاق و عادات یک جامعه دانشگاهی باشد انجام ندادیم که در نتیجه بیاعتمادی ایجاد شود.
چنانکه عرض کردم این بیاعتمادی از آن طرف است و منحصر به یک جریان خاص و محدود است. وگرنه من مطمئنم بیشتر دانشگاهیان و روشنفکران ایرانی مشکلاتی از این نوع با کار ما ندارند.
آقای بروجردی، شما در مورد این نکته چیزی دارید که اضافه کنید؟
بله. من فکر میکنم نگرانی من حمله روزنامه کیهان نیست. این مثل قطاری است... مطالعات ایرانشناسی را میگویم. مثل یک قطاری است که به حرکتش روی ریل ادامه میدهد و به این زودیها به این آسانیها از مسیر خودش خارج نخواهد شد. در دو سوی این مساله چه در خارج از کشور و چه در درون کشور دارد کارهای جدی صورت میگیرد.
به عنوان مثال در خارج شما کار ارزنده دانشنامه ایرانیکا را دارید. در درون ایران دایرهالمعارف بزرگ اسلامی دارد انجام میشود. اینها یادگارهای ماندگار جامعه علمی ایران هستند.
آن چیزی آن حلقه الفتی که این محققین را به هم میپیوندد کار عملی است که تجلی خودش را در دانشنامه و مقاله علمی و کتاب بیرون خواهد داد. این توهینها و تهمتهای سیاسی زودگذر است. به نظر من امروزه خیلی نباید نگران این مساله باشیم. این گذرا خواهد بود و باید به خودمان یادآوری کنیم که تفکر شناسنامه جغرافیایی ندارد.
این را ما باید به فال نیک بگیریم که محققین جدیدی روی کار آمدهاند. در جامعه ایران شما نگاه میکنید و میبینید که علاقه به علوم اجتماعی به مراتب بیشتر از دوران قبل از انقلاب شده. وقتی میگویم قطار را دیگر نمیشود از ریل خارج کرد به این معنی است که شما حالا چهار نفر را هم ترور شخصیت کنید و چهار انگ سیاسی هم به این و آن بزنید، با این خیل دانشجویان و با این افرادی که شیفته این نوع مطالعات هستند که به نظر من این یک تلنگری بود که انقلاب ایران و وقایعی که بعد از انقلاب صورت گرفته به جامعه ایرانی زده و این جامعه دارد سعی میکند جایگاه خودش را بفهمد و بفهمد چرا این انقلاب صورت گرفت و مشکلات بعدیش به چه شکل ایجاد شد. این مرا در دراز مدت بسیار بسیار خوشبین میکند به وضعیت ایرانشناسی.
اگر نکتهای هست که مایل هستید اضافه کنید خواهش میکنم بفرمایید.
تورج اتابکی: من تنها نکتهای که دارم به عنوان یکی از سرنشینان قطاری که دکتر بروجردی به آن اشاره کرد بگویم که این قطار دارد فضاهایی را طی میکند که این فضاها بسته شدنی نیست. در حال حاضر نمیشود دور کشوری را دیوار بلند کشید و پژوهشگران را محروم کرد از دستیابی به دستاوردهای طرف دیگر دیوار.
خبری که امروز اینجا میشود، کتابی که امروز اینجا در میآید بیرون، نوشتهای که در میآید بیرون، پژوهشی که میآید، بلافاصله در طرفهالعینی به آن ور دیوار هم میرسد و همه باخبر میشوند و همه میتوانند دسترسی پیدا کنند و بخوانند. به گمان من روزها و ماهها و سالهای آینده ما به عنوان سرنشینان این قطار شاهد تعامل بیشتر بین دو سوی دیوار خواهیم بود.
ممنون آقای اتابکی، آقای توکلی طرقی شما هم نکتهای دارید؟
بله. جامعه ایرانی یک جامعه جهانی شده و مرزهای کشوری بازدارنده ارتباط ایرانیان سراسر دنیا نیست. تهمت زدن و تهمتهای دروغ و شایعه پراکنی و اینها نمیتواند مرزی را بین ایرانشناسان ایرانی که در سراسر دنیا هستند، فرامرزی هستند، در فراسوی ایران هستند، به وجود بیاورد. این رابطهها رابطههای تنگاتنگی است که بر اثر نوع کار، شیوه و شناخت و روشها و کاربرد اسناد... کار خوب شما بکن هرجای دنیا که باشی آن کار را انجام بدهی مورد پذیرش همکاران و دوستان و دانشجویان در سراسر جهان قرار میگیرد.
من فکر میکنم این نسل جدید ایرانشناسی که ما خیلیهایشان را برای اولین بار در این کنفرانس دیدیم یک آینده خیلی عالی را برای ما دارند نوید میدهند. و آن این است که ایرانشناسی برای اولین بار میشود گفت جهانی شده، چند زبانه شده و با روشهای متفاوت علوم انسانی و علوم اجتماعی آشنا شده و بعدا یک عمقی پیدا کرده که این نوع کارهایی که میشود تاثیرگذار میشود روی تفکر و نوع کاری که همکاران ما در ایران دارند میکنند. و این مرزهایی را که کیهان به وجود میآورد مرزهای، همانطور که دوستم آقای دکتر بروجردی گفتند، اینها زودگذر هست. هماهنگی که بین محققان ایرانی در داخل و خارج کشور هست یک پویایی و هماهنگی همیشگی خواهد داشت.
به باور بسیاری از ایرانشناسان همین مشت نمونه خروار موضوعهای متنوع جلسهها و مقالههای کنفرانس استانبول نشان میدهد که ایرانشناسی در سه دهه گذشته تا چه حد از گفتههای ذاتگرایانه مثل «اساسا شرق با غرب متفاوت است» و «ایران ایران است و انیران انیران» فاصله گرفته.
ویژگی دیگر کنفرانس امسال میزان حملات سیاسی بود که اول روزنامه کیهان و سپس خبرگزاری فارس به برگزار کنندگان و چهرههای شاخص انجمن بینالمللی ایرانشناسی کرد.
روزنامه کیهان از جمله تورج اتابکی، سازمان دهنده کنفرانس استانبول را «فعال سلطنت طلب در بنیاد اشرف پهلوی» و محمد توکلی ترقی، رییس اسبق انجمن بینالمللی ایرانشناسی را «مبلغ سرسخت بهاییت» و فصلنامه «ایراننامه» را که او سردبیریاش به عهده دارد «سلطنت طلب» و کنفرانس را «پاتوق جاسوسان آکادمیک» خصوصا اسرائیلیها در حوزه علوم انسانی نامید.
در پی این حملات، روزنامه کیهان، خبرگزاری فارس و وزارت علوم اعلام کردند ۱۴ دانشگاه و موسسه نظیر دانشگاه تهران، اصفهان، مشهد، آزاد، تربیت مدرس، الزهرا، پیام نور، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و موسسه حکمت و فلسفه ایران که قرار بود برخی از اعضایشان در کنفرانس استانبول مقاله ارائه دهند از کنفرانس و انجمن بینالمللی ایرانشناسی اعلام برائت کردند.
با بالا گرفتن این موج شماری از دانشگاهیان و محققان مستقلی که نام و موضوع مقالههایشان در برنامه جلسههای کنفرانس آمده بود از حضور در کنفرانس استانبول یا ارائه مقاله در آن خودداری کردند. با این همه بودند تعدادی از دانشگاهیان و پژوهشگران مقیم ایران که به رغم شکلگیری این فضا مقاله خود را ارائه دادند یا در استانبول حاضر شدند.
عدم اعتماد برخی محافل راستگرای مطبوعاتی و سیاسی ایران به انجمن بینالمللی ایرانشناسی رفعشدنی است یا نه؟ ایرانشناسی نزدیک نیم قرن بعد از آغاز به کار خود چه پیچ و خم هایی را پشت سر گذاشته، چه شکلی پیدا کرده و چالشهای پیش رویش کدام اند؟
چهار میهمان این هفته برنامه دیدگاهها در حاشیه کنفرانس استانبول از جمله به این پرسشهای برنامه پاسخ دادهاند: تورج اتابکی، استاد تاریخ اجتماعی خاورمیانه و آسیای مرکزی در دانشگاه لایدن، محمد توکلی طرقی، استاد تاریخ و تمدنهای خاور نزدیک در دانشگاه تورنتو، همایون کاتوزیان، استاد تاریخ و ادب ایران در دانشگاه آکسفورد و سردبیر فصلنامه مطالعات ایرانشناسی به زبان انگلیسی از انتشارات انجمن بینالمللی ایرانشناسی و مهرزاد بروجردی، استاد علوم سیاسی دانشگاه سیراکیوز و رییس جدید انجمن بینالمللی ایرانشناسی.
Your browser doesn’t support HTML5
آقای تورج اتابکی با شما شروع کنیم. به عنوان سازمانده امسال انجمن بینالمللی ایرانشناسی در استانبول. کجای راه ایرانی شناسی هستیم با نگاه به راه طی شده، اگر به اجمال بخواهیم بگوییم؟
ایران شناسی پرسشهای تازهای را دارد مطرح میکند. تکثر، زمینههای تئوریک و قالبهای تازه متدیک را دارد مطرح میکند. تمام اینها به نظر من در هر کنفرانسی میبینیم چشمگیرتر و چشمگیرتر میشود.تورج اتابکی سازمان دهنده کنفرانس استانبول
تورج اتابکی: من فکر میکنم آن چیزی که ما الان در مطالعات ایرانشناسی شاهدش هستیم به نظر من خیلی چشمگیر است و در این کنفرانس هم میتوانم به صراحه ببینم و بگویم این است که یک آشتی خیلی خیلی عمیق و پیگیری میبینم بین آن چیزی که ما میگوییم علوم انسانی و علوم اجتماعی.
در حقیقت برای سالها تصویری که ما از ایرانشناسی داشتیم که ایرانشناسی باید محدود به آن چیزی که ما تعریف سنتی از اریانتالیزم داشتیم در میآید بیرون و حوزههایی را در بر میگیرد و با مفاهیم تازهای دارد آشنا میشود که دیگر تختهبند آن نگاههای سنتی گذشته نیست. که ایرانشناسی با یک نگاه کاملا اسنشیالیستی (ذات گرایانه) به یک مفاهیمی از تمدن و تاریخ دارد نگاه میکند.
پرسشهای تازهای را دارد مطرح میکند. تکثر را در این زمینهها دارد مطرح میکند. زمینههای تئوریک را دارد مطرح میکند. قالبهای تازه متدیک را دارد مطرح میکند. تمام اینها به نظر من در هر کنفرانسی میبینیم چشمگیرتر و چشمگیرتر میشود.
آقای محمد توکلی طرقی، شما چند کنفرانس را سازماندهی کردید یا در آن شرکت کردید و دو دهه است در این زمینه بیشتر فعالیت داشتید. به نظر شما ایرانشناسی در مقایسه با دهههای گذشته رو به چه سویی میرود؟ آقای اتابکی اشاره کردند به آشتی بین علوم اجتماعی و تاریخ و همچنین تکثر. شما چه نکتههایی را میبینید؟
من فکر میکنم این استقلال آن چیزی هست که تحقیقات ایرانی را مخصوصا در آمریکا و اروپا با تحقیقات علوم انسانی و علوم اجتماعی که در همین سالهای اخیر در ایران میشود کاملا راههایشان را مجزا میکند. یک چیزی که مهندسی فرهنگی میشود، از طرف دولت فرمان داده میشود که این کار را بکنید یا آن کار را بکنید و بیشتر یک علوم انسانی امنیتی است تا یک نوع علوم انسانی که جداً پوینده و فرآورده آزادی و استقلال ذهنی ایرانشناسان است.محمد توکلی طرقی مدیر اسبق انجمن بین المللی ایران شناسی
محمد توکلی طرقی: من هم فکر میکنم علوم انسانی یک دوره خیلی مهم پویندگی و بالندگی را دارد طی میکند. آنچه که به نظر من مهمترین جنبه این رشد علوم انسانی است این استقلال دانشگاهی و استقلال تحقیقات دانشگاهی است و یک علوم انسانی و علوم اجتماعی که کارفرمایانه نیست.
یعنی تمام محققانی که کارهایشان را در این کنفرانس عرضه کردند کسانی هستند که با استقلال ذهنی و استقلال روش و موضوعی که تحقیق میکنند و با برگرفتن هم آشنایی با نوع مشکلاتی که در تاریخ و فرهنگ ایران هست و آشنایی که با روشهایی که اگر کسی هست که روی جامعه شناسی کار میکند یا انسانشناسی کار میکند یا در علوم سیاسی، آن مسالههایی را که میآورد در ایرانشناسی مطرح میکند مسایل مهم تحقیقاتی و پژوهشی است، نه نوع پژوهشی که کسی فرمان اجرایش را به کسی داده باشد.
من فکر میکنم این استقلال آن چیزی هست که تحقیقات ایرانی را مخصوصا در آمریکا و اروپا با تحقیقات علوم انسانی و علوم اجتماعی که در همین سال های اخیر در ایران میشود کاملا راههایشان را مجزا میکند. یک چیزی که مهندسی فرهنگی میشود، از طرف دولت فرمان داده میشود که این کار را بکنید یا آن کار را بکنید و بیشتر یک علوم انسانی امنیتی است تا یک نوع علوم انسانی که جداً پوینده و فرآورده آزادی و استقلال ذهنی ایرانشناسان است.
آقای همایون کاتوزیان، شما جزو انگشتشمار کسانی محسوب میشوید که به شما به عنوان حلقه رابط بین نسل میانسال و جوان ایرانشناسان نگاه میکنند و نسل قدیمی که از بعضیهایشان نام هایی مانده و چند تایشان زنده هستند. شاخصه این نسل میانسال و جدید به خصوص در میان ایرانشناسان کارشان چیست؟
به نظر من یکی از بهترین دستاوردها این است که ما الان یک نسل عالم انسانی و عالم اجتماعی داریم که در حوزه ایرانشناسی کار میکند و در سراسر دنیا و همه شان هم ایرانی و ایرانی تبار نیستند.همایون کاتوزیان سردبیر «فصلنامه مطالعات ایران شناسی»
همایون کاتوزیان: شاخصهشان دقیقا ربط پیدا میکند با آن چیزی که آقای اتابکی گفت و آقای توکلی طرقی گفت. یعنی توی این ده بیست سال گذشته که همین نسل میانسال و جوان آمده در حوزه ایرانشناسی، ما در یک عرصه جدیدی الان قرار گرفتیم. نه اینکه ارتباطات با گذشته ایرانشناسی قطع شده. بلکه گسترش پیدا کرده. در نتیجه این نسل جوان ما و نسل میانسال ما بیشتر اصولا متخصص هستند در رشتههای گوناگون علوم انسانی و علوم اجتماعی. یعنی یک کسی جامعه شناس است و بعد آمده جامعهشناسی اش را آورده در حوزه تاریخ و فرهنگ و اجتماع ایران آنجا اطلاق میکند و تحلیل میکند و نتیجه میگیرد. یا یک کس دیگر کارش علوم سیاسی است. یک کسی کارش مردمشناسی است.
در گذشته من خودم نسبتا استثنا بودم. برای اینکه من اقتصاد دان بودم و آمدم در حوزه تاریخ. در حالی که در گذشته کسانی که در حوزه ایرانشناسی کار میکردند غالبا در علوم اجتماعی نبودند و در علوم انسانی هم فقط در یک حوزه تنگی از علوم انسانی فعالیت میکردند. این به نظر من یکی از بهترین دستاوردهاست. این که ما الان یک نسل عالم انسانی و عالم اجتماعی داریم که در حوزه ایرانشناسی کار میکند و در سراسر دنیا و همه شان هم ایرانی و ایرانی تبار نیستند.
آقای مهرزاد بروجردی، شما رییس آینده انجمن بینالمللی ایرانشناسی هستید. الان در دورهای که شما مدیریت را به عهده میگیرید چالشهای ایرانشناسی چیست و رو به کدام سمت میخواهید برود یا فکر میکنید دارد میرود؟
این نسل جوانی که امروزه دانشجویان فوقلیسانس و دکترا هستند و به چند زبان زنده دنیا تکلم میکنند و به آرشیوهای مختلفی دسترسی دارند اینها دارند این مطالعات ایرانشناسی را غنای دیگری میبخشند. آشناییشان، ریشه داشتنشان در علوم اجتماعی سبب شده که بتوانند یک چارچوب تئوریک را هم به مطالعات میدانی خودشان وارد کنند.مهرزاد بروجردی مدیر جدید انجمن بین المللی ایران شناسی
مهرزاد بروجردی: چند نکته مهم به نظر من مطرح است. یکی این که ما با یک نسل جدیدی از محققان ایرانی سر و کار داریم که نسبت به گذشته تعداد بسیار زیادتر از آن چیزی که حتی ۲۰ سال پیش بوده، شده. بنابراین خیلی چشمانداز خوبی را جلوی ما ترسیم میکند.
نکته دوم این است که این افراد در کشورهای مختلف قرار گرفتهاند و به زبان های مختلفی دسترسی دارند، آشنایی دارند، به آرشیوهای مختلفی میتوانند دسترسی داشته باشند که به مراتب حوزه مطالعات ایرانشناسی را غنیتر خواهد ساخت. نکته دیگر که فکر میکنم مهم است این است که ما از دورانی که مطالعات ایرانشناسی عمدتا در دو حوزه زبان، ادبیات و تاریخ خلاصه میشد، داریم فاصله میگیریم، بلکه حوزههای دیگر و رشتههای دیگر علوم اجتماعی و انسانی دارند مطرح میشوند. از جامعه شناسی گرفته تا مردم شناسی گرفته و غیره. اینها را فکر میکنم همه را باید به فال نیک گرفت. برای چشماندازی که جلوی چشم ما هست.
این نسل جوانی که امروزه دانشجویان فوقلیسانس و دکترا هستند و به چند زبان زنده دنیا تکلم میکنند و گفتم به آرشیوهای مختلفی دسترسی دارند اینها دارند این مطالعات ایرانشناسی را غنای دیگری میبخشند. آشناییشان، ریشه داشتنشان در علوم اجتماعی سبب شده که بتوانند یک چارچوب تئوریک را هم به مطالعات میدانی خودشان وارد کنند. گرچه من فکر میکنم هنوز در این رابطه ضعیف هستیم. یعنی فکر میکنم هنوز جا بسیار هست که بتوان کارهای تئوریکتری در زمینه ایرانشناسی انجام داد. ولی به هر حال آن جهش صورت گرفته و ما آمدیم از کارهایی که خیلی دیسکریپتیو (توصیفی) بود به طرف کارهایی که به شکل انالیتیک (تحلیلی) بود. اینها به نظر من همه نکتههای مثبت است.
به عبارت دیگر تحقیقات بکر کردن، با نگاه دیگر و عینک جدید چشم زدن چیزهایی هست که جلوی چشم ماست. در رابطه با چالشها هم همانطور که دوستان دیگر هم اشاره کردند فکر میکنم که حالا خوشبختانه یا متاسفانه واقعیت دارد به این طرف میرود که وزنه مطالعات ایرانشناسی در خارج مهمتر و مهمتر خواهد شد در آن چه که در ایران دارد صورت میگیرد. به خاطر محدودیتهایی که همکاران ما در ایران با آنها روبهرو هستند شاید بشود این چشمانداز را در جلوی چشم داشت که کارهای جدیتر را در خارج از کشور نظارهگر باشیم تا در درون ایران.
آقای توکلی طرقی به امنیتی شدن تحقیقات اشاره کردند و یک تفاوتی گذاشتند بین کاری که در ایران میشود و کاری که در خارج از کشور میشود. در کنار این یک حس بیاعتمادی را الان آقای بروجردی اشاره کردند که هست، به خصوص در محافل رسمی و نیمه رسمی حکومتی و مطبوعاتی در داخل ایران. چه جوری، به نظر شما آقای اتابکی، از یک طرف میشود آن تکثری را که شما گفتید ایرانشناسی رو به سمت آن میرود ستود و از طرف دیگر با این بیاعتمادی یک مدارایی کرد یا این که برطرفش کرد؟
ما در ایران در حال حاضر با حکومتی سر و کار داریم که نگاهش به انسان پژوهشگر و انسان جستجوگر نگاهی نیست که ما داریم. صغارت را از این آدمها نگرفته و اینها را هنوز صغیر میداند و چون صغیر میداند برای اینها تصمیم میگیرد که چه بکنند و چه نکنند. همین کنفرانسی که در استانبول داشتیم مصداق این ادعای من است ... دیدیم که تهدید شدند پژوهشگران ایرانی. به نام، تهدید شدند. دانشگاه و نهاد آموزشی تهدید شدند که چرا تا این ساعت انصراف خودتان را اعلام نکردید. چرا این کار را نکردید. و این یک عقوبتی جانفرسا در انتظار شما است که این کار را نکردید.تورج اتابکی استاد تاریخ اجتماعی خاور میانه
و آسیای مرکزی در دانشگاه آمستردام
چند ماه پیش از فوت ایرج افشار من دیداری با ایشان داشتم در شهر لایدن و در گفتوگویی که در حوزه گذشته و حال ایرانشناسی و مطالعات مربوط به ایران داشتیم ایشان یک اشارهای کردند که این را من در یک سوگنامهای که برای ایرج افشار نوشتم آوردم. گفتند مثل این که قرار است تا مدتی ثقل مطالعات اجتماعی و انسانی از ایران بیرون بیاید و به خارج از ایران بیاید. بعد من همینطور که خیره شده بودم احساس کرد غم گرفته توی چشمم و توی سینهام. گفت اما نگران نباش، ما در تاریخمان از این دورهها کم نداشتیم. یعنی این جابهجایی ثقل همیشه بوده، چیز تازهای نیست.
من میخواهم با این شروع کنم و بگویم که این خوشبینی که من دارم و این نگاهی که در اول صحبتم به آن اشاره کردم، این متکثر بودن حوزهها و این بالندگی که نسل تازه دارد، همانطور که آقای بروجردی گفتند، دسترسی به منابع کاملا ناشناخته تا به حال، آن بخشی از صحبت مرا تایید میکند، مصداق آن است که بله ما با یک دوران بالندگی در این زمینه روبهرو هستیم و من مطمئنم که این به هیچ وجه ایستا هم نخواهد بود.
اما از طرف دیگر خب یک مشکل بزرگ که داریم ما در ایران در حال حاضر با حکومتی سر و کار داریم که نگاهش به انسان پژوهشگر و انسان جستجوگر نگاهی نیست که ما داریم. صغارت را از این آدمها نگرفته و اینها را هنوز صغیر میداند و چون صغیر میداند برای اینها تصمیم میگیرد که چه بکنند و چه نکنند. همین کنفرانسی که در استانبول داشتیم مصداق این ادعای من است. اگر که مثلا پژوهشگران ایرانی در میآمدند و میگفتند که ما به دلایلی نمیخواهیم در این کنفرانس شرکت کنیم من هیچ مشکلی نداشتم و اصلا بحثی نداشتم. هر کسی دوست دارد شرکت کند یا نکند.
مطمئنا بسیاری از همکاران ما در اروپا یا آمریکا به دلایلی در این کنفرانس شرکت نکردند. آزادند هر کاری میخواهند بکنند. اما دیدیم که تهدید شدند پژوهشگران ایرانی. به نام، تهدید شدند. دانشگاه و نهاد آموزشی تهدید شدند که چرا تا این ساعت انصراف خودتان را اعلام نکردید. چرا این کار را نکردید. و این یک عقوبتی جانفرسا در انتظار شما است که این کار را نکردید.
یعنی کسی نشسته تصمیم میگیرد که یک پژوهشگر باید چگونه حاصل پژوهش چند ماهه و چندسالهاش را ارائه دهد یا ندهد. این یک مشکلی است که ما داریم و من تلخی را در این ور میبینم که این تلخی نمیدانم تا چه اندازه و چه مدتی اما به هر صورت فعلا به کام ما نشسته.
آقای توکلی طرقی، آقای اتابکی طرح مشکل کردند. ولی پرسش من به این هم ناظر بود که فضای یک چنین بیاعتمادی را چگونه ممکن است برطرف کرد با اقداماتی؟ اصلا میشود یا نمیشود؟
این حمله اخیری که کیهان کرده به یک شکلی، دانشگاهیان ایران را به عنوان افراد صغیری میپندارد مانند یک دام و صیدی میپندارد که چشم و گوششان بسته است، بصیرت ندارند، اینها باسوادترین افراد مملکت هستند. اینها خودشان میتوانند تصمیم بگیرند ... به نظر من یک دستگاهی در ایران باید کیهان را محاکمه کند. برای این که کاری که کرده علیه منافع ملی ایران بوده. صدمه بزرگی به استقلال دانشگاهی و تفکر دانشگاهی زده. بدون تفکر دانشگاهی هیچ دولتی نمیتواند به مشکلات روزمرهاش جواب بدهد.محمد توکلی طرقی استاد تاریخ معاصر ایران
و تمدنهای خاور نزدیک در دانشگاه تورنتو
انجمن بینالمللی ایرانشناسی که در سال ۱۳۴۶ تاسیس شده بود هدفش این بود که یک جوی یک هماهنگی بین ایرانشناسان داخل ایران و خارج از ایران به وجود بیاورد و کنفرانسهایی هم که انجمن بینالمللی ایرانشناسی داشته تفاوتی بین داخل و خارج هیچوقت نداشت.
یعنی دوستان و همکاران ما در داخل ایران جزویی از ایرانشناسان هستند و مشکلات آنها مشکلات ما است و مشکلات ما مشکلات آنها هست و حتی اگر توجه کنید در دوره انقلاب و دورههای بحرانی بزرگ انجمن بینالمللی ایرانشناسی توانسته این رابطه زنده و پویایش را با همکاران ایرانی حفظ کند. متاسفانه در این چند ماه اخیر ما یک پدیده جدیدی را میبینیم. آن حملهای را که کیهان میکند به انجمن بینالمللی ایرانشناسی و آن را به عنوان یک دستنشانده صهیونیزم میبیند، به نظر من قلب واقعیت است.
واقعیت امر این است که انجمن بینالمللی ایرانشناسی یکی از مستقلترین نهادهای فرهنگی و دانشگاهی ایرانی است که چه داخل کشور و چه خارج از کشور توانسته بیش از ۴۵ سال دوام بیاورد و دوامش هم به علت این بوده که فراتر از مکتب و آیین و نگرشهای خاص، افراد با برداشتهای متفاوت، نگرشهای متفاوت و روشهای متفاوت توانستهاند با همدیگر گفتوگو کنند و این گفتوگویی بوده که فقط در خارج از کشور نبوده و خیلی از همکاران ما در ایران در آن شرکت میکردند.
همانطور که همکار عزیزم آقای دکتر اتابکی فرمودند این حمله اخیری که کیهان کرده به یک شکلی دانشگاهیان ایران را به عنوان افراد صغیری میپندارد مانند یک دام و صیدی میپندارد که چشم و گوششان بسته است، بصیرت ندارند، اینها باسوادترین افراد مملکت هستند. اینها خودشان میتوانند تصمیم بگیرند. اگر میآمدند در یک کنفرانسی و میدیدند که برنامههای دیگری هست خود آنها با آن توانمندی فکری که دارند خیلی بهتر از کیهان میتوانست جواب بدهد. ولی کیهان آمده یک جو ترس و وحشت را دامن میزند و یک مرز جدیدی را بین ایرانشناسان داخل ایران، علوم انسانی، علوم اجتماعی در داخل ایران و خارج از کشور به وجود میآورد و ما باید کاری کنیم که این مرز دوباره برداشته شود و اعتمادی را که ما داریم، یعنی ایرانشناسان خارج از کشور، اعتمادی است که از پیامد و همکاریهای خیلی نزدیک است. اگر کیهان یا نشریه دیگری برود با یکایک این افراد گفتوگو کند میبینند یک چنین واقعیت و یک چنین داستانی را که کیهان پرداخته قلب واقعیت و دروغ محض است.
به نظر من یک دستگاهی در ایران باید کیهان را محاکمه کند. برای این که کاری که کرده بر علیه منافع ملی ایران بوده. صدمه بزرگی به استقلال دانشگاهی و تفکر دانشگاهی زده. بدون تفکر دانشگاهی هیچ دولتی نمیتواند به مشکلات روزمرهاش جواب بدهد.
به این روی سکه اشاره کردیم که مشکلاتی پیش آمده برای تعدادی از کسانی که از ایران میخواستند بیایند. گرچه در همین کنفرانس تعدادی از مقالهها ارائه شد از سوی کسانی که از ایران آمده بودند و بحث کردند مطالبی را که داشتند. ولی از آن طرف یک تعدادی هم هستند که از خارج میخواهند بروند ایران و تحقیق کنند و بعد با مشکلاتی روبهرو میشوند. میگویند اگر این حالت تقابل بین این انجمن یا مسوولان آن بالا بگیرد با محافل مطبوعاتی داخلی که آن جور صحبت میکنند یا آن جور خط میدهند، بعد کارشان با مشکل بر میخورد. آقای کاتوزیان، شما زیر و بم این جور روابط دانشگاهی را چه از زمان نظام سابق و چه در زمان فعلی دیدید. به نظر شما از آن طرف مسوولان ایرانشناسی یا به طور کلی دانشگاهیان ایرانی در خارج از کشور اقدام خاصی میتوانند بکنند که جو بیاعتمادی برطرف شود؟ فرضا میان ۱۲۵ جلسه اگر یکی در مورد ایران و اسرائیل است یا یکی در مورد بهاییان و بابیهاست این جوری تاویل نشود که مسالهای مثلا دارد اتفاق میافتد خارج از آن چیزی که اهداف این کنفرانس بینالمللی ایرانشناسی است؟
گویا کار غلطی که از نظر مخالفین میکنیم این است که ما موضع نداریم. ما موضع سیاسی نداریم. ما موضع مذهبی نداریم. ما یک عده ایرانشناس هستیم ... در حوزههای علوم انسانی و علوم اجتماعی و به طور مستقل درباره مسایل مربوط به ایران کار میکنیم. البته هر فردی ممکن است برای خودش عقاید خودش را داشته باشد و دارد. ولی انجمن بینالمللی ایرانشناسی و گروه دانشگاهیان ایرانی خارج از کشور یا ایرانیتبار یا ایرانشناس خارج از کشور موضع ندارند ... در رفع بیاعتمادی ما کاری نمیتوانیم بکنیم که این نوع بیاعتمادیها اگر واقعا بشود به آن گفت بیاعتمادی، رفع شود. برای اینکه ما موقعیتمان شفاف است ... بیاعتمادی از آن طرف است و منحصر به یک جریان خاص و محدود است. وگرنه من مطمئنم بیشتر دانشگاهیان و روشنفکران ایرانی مشکلاتی از این نوع با کار ما ندارند.همایون کاتوزیان استاد ادب فارسی و تاریخ ایران در دانشگاه اکفورد
همایون کاتوزیان: بله به نظر من این بیاعتمادی مقدار زیادی ساختگی است. یعنی بر مبنای یک سلسله واقعیات قرار ندارد.
چنانچه شما خودتان اشاره کردید. ممکن است بین ۴۰۰ تا مقاله که ارائه میشود یکی در مورد روابط ایران و اسرائیل باشد. بنابراین این بیاعتمادی به یک معنی از آن طرف باید چیز شود. یعنی مردم ما جامعه ما دانشگاهیان ما توجه داشته باشند که این تبلیغات واقعیت ندارد. حتی میشود گفت که گویا ایراد واقعی که بر اساس آن ایراد گرفته میشود به انجمن بینالمللی ایرانشناسی این است که طبق گفته دکتر توکلی طرقی موضع ندارد.
یعنی ما گویا کار غلطی که از نظر مخالفین میکنیم این است که ما موضع نداریم. ما موضع سیاسی نداریم. ما موضع مذهبی نداریم. ما یک عده ایرانشناس هستیم همانطور که صحبت شد در حوزههای علوم انسانی و علوم اجتماعی و به طور مستقل درباره مسایل مربوط به ایران کار میکنیم. البته هر فردی ممکن است برای خودش عقاید خودش را داشته باشد و دارد. ولی انجمن بینالمللی ایرانشناسی و گروه دانشگاهیان ایرانی خارج از کشور یا ایرانیتبار یا ایرانشناس خارج از کشور موضع ندارند.
بنابراین این صحبت بیاعتمادی، رفع بیاعتمادی ما کاری نمیتوانیم بکنیم که این نوع بیاعتمادیها اگر واقعا بشود به آن گفت بیاعتمادی، رفع شود. برای اینکه ما موقعیتمان شفاف است. در هیچ زمینهای کاری که خلاف اخلاق و عادات یک جامعه دانشگاهی باشد انجام ندادیم که در نتیجه بیاعتمادی ایجاد شود.
چنانکه عرض کردم این بیاعتمادی از آن طرف است و منحصر به یک جریان خاص و محدود است. وگرنه من مطمئنم بیشتر دانشگاهیان و روشنفکران ایرانی مشکلاتی از این نوع با کار ما ندارند.
آقای بروجردی، شما در مورد این نکته چیزی دارید که اضافه کنید؟
در خارج شما کار ارزنده دانشنامه ایرانیکا را دارید. در درون ایران دایرهالمعارف بزرگ اسلامی دارد انجام میشود. اینها یادگارهای ماندگار جامعه علمی ایران هستند ... آن حلقه الفتی که این محققین را به هم میپیوندد کار عملی است که تجلی خودش را در دانشنامه و مقاله علمی و کتاب بیرون خواهد داد. این توهینها و تهمتهای سیاسی زودگذر است. به نظر من امروزه خیلی نباید نگران این مساله باشیم. این گذرا خواهد بود و باید به خودمان یادآوری کنیم که تفکر شناسنامه جغرافیایی ندارد.مهرزاد بروجردی استاد علوم سیاسی دانشگاه سیراکیوز آمریکا
بله. من فکر میکنم نگرانی من حمله روزنامه کیهان نیست. این مثل قطاری است... مطالعات ایرانشناسی را میگویم. مثل یک قطاری است که به حرکتش روی ریل ادامه میدهد و به این زودیها به این آسانیها از مسیر خودش خارج نخواهد شد. در دو سوی این مساله چه در خارج از کشور و چه در درون کشور دارد کارهای جدی صورت میگیرد.
به عنوان مثال در خارج شما کار ارزنده دانشنامه ایرانیکا را دارید. در درون ایران دایرهالمعارف بزرگ اسلامی دارد انجام میشود. اینها یادگارهای ماندگار جامعه علمی ایران هستند.
آن چیزی آن حلقه الفتی که این محققین را به هم میپیوندد کار عملی است که تجلی خودش را در دانشنامه و مقاله علمی و کتاب بیرون خواهد داد. این توهینها و تهمتهای سیاسی زودگذر است. به نظر من امروزه خیلی نباید نگران این مساله باشیم. این گذرا خواهد بود و باید به خودمان یادآوری کنیم که تفکر شناسنامه جغرافیایی ندارد.
این را ما باید به فال نیک بگیریم که محققین جدیدی روی کار آمدهاند. در جامعه ایران شما نگاه میکنید و میبینید که علاقه به علوم اجتماعی به مراتب بیشتر از دوران قبل از انقلاب شده. وقتی میگویم قطار را دیگر نمیشود از ریل خارج کرد به این معنی است که شما حالا چهار نفر را هم ترور شخصیت کنید و چهار انگ سیاسی هم به این و آن بزنید، با این خیل دانشجویان و با این افرادی که شیفته این نوع مطالعات هستند که به نظر من این یک تلنگری بود که انقلاب ایران و وقایعی که بعد از انقلاب صورت گرفته به جامعه ایرانی زده و این جامعه دارد سعی میکند جایگاه خودش را بفهمد و بفهمد چرا این انقلاب صورت گرفت و مشکلات بعدیش به چه شکل ایجاد شد. این مرا در دراز مدت بسیار بسیار خوشبین میکند به وضعیت ایرانشناسی.
اگر نکتهای هست که مایل هستید اضافه کنید خواهش میکنم بفرمایید.
تورج اتابکی: من تنها نکتهای که دارم به عنوان یکی از سرنشینان قطاری که دکتر بروجردی به آن اشاره کرد بگویم که این قطار دارد فضاهایی را طی میکند که این فضاها بسته شدنی نیست. در حال حاضر نمیشود دور کشوری را دیوار بلند کشید و پژوهشگران را محروم کرد از دستیابی به دستاوردهای طرف دیگر دیوار.
خبری که امروز اینجا میشود، کتابی که امروز اینجا در میآید بیرون، نوشتهای که در میآید بیرون، پژوهشی که میآید، بلافاصله در طرفهالعینی به آن ور دیوار هم میرسد و همه باخبر میشوند و همه میتوانند دسترسی پیدا کنند و بخوانند. به گمان من روزها و ماهها و سالهای آینده ما به عنوان سرنشینان این قطار شاهد تعامل بیشتر بین دو سوی دیوار خواهیم بود.
ممنون آقای اتابکی، آقای توکلی طرقی شما هم نکتهای دارید؟
بله. جامعه ایرانی یک جامعه جهانی شده و مرزهای کشوری بازدارنده ارتباط ایرانیان سراسر دنیا نیست. تهمت زدن و تهمتهای دروغ و شایعه پراکنی و اینها نمیتواند مرزی را بین ایرانشناسان ایرانی که در سراسر دنیا هستند، فرامرزی هستند، در فراسوی ایران هستند، به وجود بیاورد. این رابطهها رابطههای تنگاتنگی است که بر اثر نوع کار، شیوه و شناخت و روشها و کاربرد اسناد... کار خوب شما بکن هرجای دنیا که باشی آن کار را انجام بدهی مورد پذیرش همکاران و دوستان و دانشجویان در سراسر جهان قرار میگیرد.
من فکر میکنم این نسل جدید ایرانشناسی که ما خیلیهایشان را برای اولین بار در این کنفرانس دیدیم یک آینده خیلی عالی را برای ما دارند نوید میدهند. و آن این است که ایرانشناسی برای اولین بار میشود گفت جهانی شده، چند زبانه شده و با روشهای متفاوت علوم انسانی و علوم اجتماعی آشنا شده و بعدا یک عمقی پیدا کرده که این نوع کارهایی که میشود تاثیرگذار میشود روی تفکر و نوع کاری که همکاران ما در ایران دارند میکنند. و این مرزهایی را که کیهان به وجود میآورد مرزهای، همانطور که دوستم آقای دکتر بروجردی گفتند، اینها زودگذر هست. هماهنگی که بین محققان ایرانی در داخل و خارج کشور هست یک پویایی و هماهنگی همیشگی خواهد داشت.