سرزمینی که پر از مین و شکارچیان در کمین است، ظاهرا قلمرو تیزپاترین جانور شده؛ بزرگترین پلنگ جهان، منطقه بین مینهای کاشتهشده از ۲۶ سال پیش در منطقه مرزی ایران و عراق را خانه خود میداند.
پلنگ ایرانی که روزگاری در سراسر منطقه قفقاز پراکنده بود، حالا در منطقه جنگی پیشین و چند روستای دورافتاده ایران زندگی میکند. جایی که صدهاهزار سرباز ایرانی و عراقی در یکی از خشنترین جنگهای اواخر قرن بیستم، کشته شدند. حتی امروز هم در این منطقه، گاهی درگیریهایی پیش میآید.
این موضوع گزارش مفصل پیتر شوارتزشتاین، خبرنگار بریتانیایی است که در مجله نشنال جئوگرافیک منتشر شده است.
او در گفتوگو با برنامه محیط زیست رادیو فردا میگوید، گزارشش بر اساس دیدههایش از سمت اقلیم کردستان عراق در مرز با ایران است: «من گزارشم را بر اساس دیدههای خودم از سمت اقلیم کردستان عراق در مرز با ایران تنظیم کردم. اگر از سمت ایران هم امکان دیدن و نوشتن داشتم، گزارش کامل و جامعتری میشد. چون تعداد بیشتری از این پلنگها در ایران هستند و بخش کمتری از جمعیت آنها در قسمت مرزی با عراق زندگی میکنند.»
Your browser doesn’t support HTML5
مینهای سرشار از مواد منفجره باقیمانده در منطقه مرزی ایران و عراق که سالهاست، تبدیل به منطقهای حفاظتشده برای پلنگ ایرانی شده و پناه یکی از بزرگترین زیرگونههای پلنگ شده که در خطر انقراض قرار دارد تا دست شکارچیان و قاچاقچیان به آنها نرسد.
پیتر شوارتزشتاین، روزنامهنگار آزاد که تخصصش نوشتن درباره مسائل ژئوپلتیک است و در خاورمیانه گزارش تهیه میکند، پس از بازديد از محل زندگی پلنگ ايرانی در شرق عراق و در مرز با ایران، میگوید، این مینها بر عمر این پلنگها افزودهاند: «فکر کردم خیلی جالب است که درباره وضعیت حیاتوحش و حفاظت از حیوانات در این منطقه جستوجو کنم و تاثیر جنگ طولانیمدت ایران و عراق را بر وضعیت حیاتوحش و محیط زیست این ناحیه، بررسی کنم. پیامد و عواقب وجود دستکم ۲۰ تا ۳۰ میلیون مینِ باقیمانده از جنگ بر زندگی پلنگهای کمیاب ایرانی برای من جالب است. ما در منطقه مرزی کردستان عراق متوجه شدیم تاثیر این مینها بر بقای پلنگها چقدر بوده. این بخش در منطقه کوهستانی مرزی، به شکل تاریخی بسیار امن و مناسبی برای رشد این پلنگها بوده است.»
پلنگهای ایرانی در منطقه کردستان عراق، به دلیل عمليات حفر برای نفت و گاز، امنیتی برای زندگی نداشتند. آنطور که پیتر شوارتزشتاین در گزارشش در مجله نشنال جئوگرافیک نوشته با حضور نيروهای «خلافت اسلامی» در بخشهايی از عراق و سوريه، منطقه یکبار دیگر دچار جنگ و درگيری شده است. برای همین حالا پلنگها به مناطق مينگذاری شده پناه بردهاند تا دور از این هیاهو و شکارچیان و قاچاقچیان زندگی کنند. هر چند که در این منطقه پلنگها، گرازها و بقیه جانوران معمولا دست و پایشان را روی همین مینها از دست میدهند یا کشته میشوند، اما پیتر شوارتزشتاین خبرنگار بریتانیایی مستقر در قاهره میگوید، این پلنگها در تناقض با ماهیت وجودی همین مینهایی که روزانه مردم محلی را میکشد یا زخمی میکند، دوام میآورند: « تناقض اینجاست که معمولا وجود مینها به زیان جانوران تمام میشود. اما دراین منطقه به حفظ بقای پلنگها کمک کرده است. البته مواردی بوده که این پلنگها با راهرفتن روی مین، کشته شدهاند. اما چون زمان بیشتری را روی درختان صرف میکنند، معمولا وزن سبکی دارند و چهارپا هستند و به دلیل چابکی و وزن کم، در بیشتر موارد کمتر آسیب میبینند و کشته نمیشوند. در واقع این مینها با وجود اینکه خصومتآمیر و خطرناک هستند، اما به نفع پلنگها بوده و به بقای آنها دراین منطقه کمک کرده است.»
مجله نشنال جئوگرافیک یکی از معتبرترین و قدیمیترین نشریههای جهان در زمینه علوم طبیعی است و به گونههای جانوری در حال انقراض توجه ویژهای دارد. در این گزارش آمده، در مقایسه با عراق، وضعیت این پلنگها و مردم محلی که میان آنها زندگی میکنند، در ایران کمی متفاوت است.
جمعیت پلنگ ایرانی به طور چشمگیری بیشتر است. در ایران، نسبت به همسایهاش عراق آنها در ادبیات و نقاشی و اسطورههای ایرانی هم هستند اما این جایگاه اساطیری، ظاهرا زندگی پلنگها را راحتتر نکرده است؛ جادههای بدنام ایران، طبق آمار سازمان بهداشت جهانی، با بیش از ۲۰هزار کشته در سال، یکی از بالاترین آمار مرگومیر بر اثر تصادف را در جهان دارند. آمار پلنگهای کشتهشده در جادهها هر سال هم رو به افزایش است. گروهی از پلنگهم که برای عبور از عرض بزرگراهها خطر نمیکنند یا راهی برای عبور پیدا نمی کنند، از گرسنگی میمیرند.
اما تهدید جدیتر که دراین گزارش هم به آن اشاره شده، شکار بی رویه و ترس و مبارزه پیشگیرانه کشاورزان و دامدارانی است که از ترس شکار دامهایشان توسط پلنگها، به کشتن آنها رومیآورند: «میدانم که در ایران این پلنگها بیشتر در تصادفهای جادهای و شکار از بین میروند و تهدیدی برای دامهای کشاورزان محلی هستند. اما من به دلیل حضور نداشتن در منطقه نتوانستم چگونگی زندگی آنها را در ایران بررسی کنم.»
خبرگزاری مهر گزارش داده، امسال که به اعتقاد برخی کارشناسان چندان هم سال سیاهی برای پلنگهای کشور نبوده، جسد هفت پلنگ ایرانی پیدا شده که شکارچیان به شکل غیرمجاز در پارکهای ملی مناطق شکار ممنوعو مناطق حفاظت شده کشتهاند؛ بخشهایی که از امنترین مناطق برای این گونه در معرض انقراض محسوب میشوند.
در سال ۱۳۹۲ گزارشهايی از کشتهشدن ۱۴ پلنگ ايرانی در سرتاسر کشور منتشر شد. البرز یکی از معروفترين پلنگهای کشتهشدن در سال ۹۲ بود که با دهها گلوله در بدن و قطع نخاعشده در حال مرگ در تنکابن پیدا شد و دامپزشکان را مجبور به پذیرش مرگ آرام او با تزریق داروی کشنده کرد. البرز تبدیل به سمبلی از پلنگهای کشته و شکنجهشده در طول یکسال در ایران شد که برای پوست، عکس یادگاری یا شکار تفریحی از بین رفتهاند تا به آمار نامیدکننده در حال انقراض آنها اضافه شود.
میزان صید و شکار بقیه جانوران هم در ایران آنقدر بالا رفته که به گفته برخی از نهادهای غیردولتی فعال در زمینه حیات وحش، پلنگها به دلیل کمبود غذا و شکار، به روستاها نزدیک میشوند و دامداران برایشان طعمه سمی میگذارند یا به آنها شلیک میکنند.
با اینحال پیتر شوارتزشتاین که از نزدیک با مقامهای محلی در عراق در این زمینه گفتوگو کرده، میگوید: هم در ایران و هم درعراق، جنگلبانان مسئول حفاظت از پلنگها و تعقیب شکارچیان هستند و با وجود همه تنشها، جنگلبانان نقش نسبتا خوبی در تعقیب و مجازات شکارچیان و دادوستدکنندگان پوست پلنگ در بازار داشتهاند: «ظاهرا این پلنگهای ایرانی با وجود جنگ و تلاطم در منطقه، چندان به چشم نمیآیند. دستکم ۵۰۰ تا ۸۰۰ پلنگ ایرانی وجود دارد که اگر به وضعیت آنها رسیدگی نشود و منطقه امن و حفاظتشده و محیط مناسب برایشان در نظر گرفته نشود، فقط ۱۰ تا ۲۰ سال آینده میتوانند، دوام بیاورند. به نظر میرسد، ایجاد مناطق امن و مجازات شکارچیها بیشتر به بقای این پلنگهای رو به انقراض کمک میکند.»
او تاکید میکند که کارهای خوب و پرباری برای نجات این گونه در حال انقراض انجام شده: «به من گفته شده که هم در ایران و هم منطقه کردنشین عراق، طرحها و پروژههای مثبت و خوبی از سوی نهادهای مختلف برای حفاظت از پلنگ ایرانی در حال اجراست. شاید همین کارها به بقای پلنگ ایرانی کمک کند.»
رئيس دفتر شکار و صيد سازمان حفاظت محيط زيست چندی پیش گفته بود: «جريمه کشتن هر پلنگ، پنج ميليون تومان است و افزايش جرائم صيد و شکار پيشنهاد شود تا شايد مانعی برای کشتن اين گونههای خاص باشد.»
وجود پلنگ ایرانی چه کمکی به اکوسیستم میکند؟ اصلا چه نیازی به حفظ این حیوان است؟ آیا اینکه زیباست و تاریخی و اسطورهای و از گربهسانان مشهور دنیاست، کافی است که برای بقایش تلاش کنیم؟
لوک هانتر، استاد رشته اکولوژی حیات وحش در دانشگاههای استرالیا و آفریقای جنوبی میگوید، معمولا نمیدانیم چرا به یک گونه حیوانی نیاز داریم، تا زمانی که دیگر خیلی دیر میشود: «من در شهرهای شمالی ایران زیاد سفر کردهام. یکی از شکایتهای روستاییان و کشاورزان در آن منطقه، گرازها هستند. پلنگ ایرانی یکی از گونههایی است که در گذشته گرازها را شکار میکرده. پس اگر شما پلنگها را شکار کنید، به گونه جانوری دیگری اجازه میدهید که رشد انفجاری داشته باشد و بعد خودتان برای کشاورزی و دامداری مشکل پیدا میکنید.»
پلنگ ايرانی از گونههای جانوری است که اتحاديه جهانی محافظت از طبيعت آن را در رده حيوانات «در معرض خطر» قرار داده است، اما باز هم اين مسئله مانع شکار، آزار و کشتار آنها نمیشود. شاید برای همین است که برخی از حافظان و حامیان حیوانات معتقند، بهتر است این پلنگهای کمیاب در میان مینها پناه بگیرند تا شاید نسلشان از دست انسانها در امان بماند. انسانهایی که فقط از ترس مینها ممکن است به آنها نزدیک نشوند.